درباره سیما

مدیریت کنداکتور

یکی از مواردی که می‌تواند در هر کجای دنیا، یک شبکه تلویزیونی را پر مخاطب یا کم مخاطب کند، روان‌شناسی و مدیریت زمان پخش برنامه‌ها یا به اصطلاح تخصصی، کنداکتور یا برنامه تولید و پخش است. بی‌انصافی است اگر بگوییم در این زمینه برنامه‌ریزی دیده نمی‌شود؛ اما خب این دقت، گاه تنها در سطح باقی می‌ماند و فراتر نمی‌رود.
کد خبر: ۵۲۶۹۰۲

آیا به این نکته دقت کرده‌ایم که کلام، تصویر، رنگ، صوت و حتی روان‌شناسی یک برنامه صبحگاهی با یک برنامه شامگاهی متفاوت است؟ آیا توجه کرده‌ایم از لحاظ علمی و روان‌شناسی مشخص شده است بهترین ساعت مثلا پخش برنامه کودک چه زمانی است؟ یا برنامه‌هایی از جنس دیگر و آن وقت بدون در نظر گرفتن این روان‌شناسی کنداکتور برنامه‌ای که مناسب کودکان نیست، در ساعات ابتدایی شب و برنامه کودک در ظهر پخش می‌شود و به این شکل، مخاطب دچار سردرگمی می‌شود. در ضمن فراموش نکنیم حتی نگارش متن، اجرا و نوع برنامه‌های ساعات مختلف روز با یکدیگر تفاوت دارد. یکی از مواردی که نادیده گرفته می‌شود، متون است که در یکی از برنامه‌های صبحگاهی در ساعت 6 و 30 دقیقه صبح مجری برنامه با چهره‌ای بشاش و خندان رو به تماشاگران گفت بیاییم در همین لحظه با هرکسی که کدورت داریم آشتی کنیم و همین الان به آنها زنگ بزنیم و.... روزی که این برنامه را دیدم به این فکر افتادم که چرا ماهیت بیشتر برنامه‌های ما در مورد زمان و جامعه‌شناسی آنها تخصصی نیست و برایش فکری صورت نمی‌گیرد؟

نظام آگهی‌سازی

بیشتر از دو دهه از عمر تیزرهای تبلیغاتی در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران می‌گذرد و دیر زمانی است که این شاخه به اوج شکوفایی خود رسیده است. شاید اگر بخواهیم از منظر تاریخی به این مقوله نگاه کنیم، دوران طلایی این رشته دهه 70 بود که حتی بهترین کارگردان‌ها مانند مجید مجیدی نیز قدم به وادیش گذاشت و بهترین درآمدها و پویایی، متعلق به همین شرکت‌های سازندگان تیزر بود و همین رونق چرخه باعث ایجاد انگیزه و خلاقیت شد. با این اوصاف متاسفانه چند سالی است آگهی‌های تلویزیونی از لحاظ کیفی و فنی، دیگر طراوت، شادابی و نوآوری‌های گذشته را ندارد و در مواردی به کپی آگهی‌های مطرح شبکه‌های خارجی تبدیل شده‌ است.

شاید اگر بخواهیم این پدیده و علت این افت را ریشه‌یابی کنیم به نکات جالبی برسیم که یکی از آنها نظارت نکردن بر روند ساخت این تیزرهاست. شاید گفته شود چون اسپانسر و هزینه‌کننده این آگهی‌ها تلویزیون نیست، چندان نیازی به نظارت و استاندارد سازی وجود ندارد. از یاد نبریم این تصاویر با نام آگهی‌های تبلیغاتی درنهایت از صداوسیمای کشور پخش می‌شود و به نوعی قرار است انعکاس دهنده جامعه تبلیغاتی کشور باشد. همین آگهی‌ها گاه از شبکه‌های جهانی پخش می‌شود و حکم نماینده ایران را پیدا می‌کند اما چقدر از آگهی‌های فعلی، نمایانگر و انعکاس‌دهنده این جامعه است؟ این کاملا درست که آگهی تلویزیونی یک شاخه کاملا تجارتی است، اما متاسفانه از یاد برده‌ایم همین مقوله تجاری، بال دیگری به نام وجه فرهنگی دارد که اتفاقا باید توازن این دو حفظ شود. زمانی که تنها به ظواهر تصویری و اصوات کلیشه‌ای بسنده شود و از ارکان اصلی این هنر سخت و پیچیده مانند ایجاز، سادگی و نوآوری غافل شویم نتیجه‌ای معکوس حاصل می‌شود و اتفاقا تاثیر غیرفرهنگی آن، گاه از یک فیلم دو ساعته یا برنامه طولانی مدت به مراتب بیشتر می‌شود. پس چه خوب است تا دیر نشده نگاهی جدی‌تر و حرفه‌ای‌تر به این شاخه مهم تلویزیونی بیندازیم و آن را مجدد به مسیر پویایی و شکوفایی سوق دهیم.

محمدرضا لطفی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها