در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
این چالش برای نقاط مختلف کشور ما که روی کمربند زلزله واقع شده و بخصوص کلانشهر تهران که با برخورداری از ویژگیهای خاص از جمله بالابودن جمعیت، تمرکز بیشتر مراکز سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، موقعیت ویژه زمینشناسی و وجود گسلهای فعال اصلی و فرعی، گستردگی بافت فرسوده و استهلاک شریانهای حیاتی ازجمله شهرهای حساس و در معرض مخاطرات ناشی از زلزله بیش از هر جای دیگری مطرح است.
انتقال روز ملی کاهش اثرات بلایای طبیعی به امروز به عنوان یکی از روزهای هفته کاهش بلایای طبیعی بهانهای شد تا سراغ رییس پژوهشگاه زلزلهشناسی و مهندسی زلزله برویم.
در مقابل کسی که سالهاست در این حوزه فعالیت کرده شاید یکی از اولین سوالهای جذاب امکان پیشبینی زلزله و دستاوردهای علمی برای تحقق آن باشد؛ امکانی که به گفته دکتر تسنیمی اگرچه میتواند تا حدودی خطرات ناشی از زلزله را کاهش دهد، اما مشکل اساسی ما را حل نمیکند و نباید به جای آن که به بحث مقاومسازی و آمادگی در برابر زلزله بپردازیم به چیزی امید داشته باشیم که هنوز به طور قطعی و دقیق انجام نمیشود.
در گفتوگو با دکتر عباسعلی تسنیمی، ریاست پژوهشگاه زلزلهشناسی و مهندسی زلزله، درباره ضریب ایمنی لرزهای سازههای موجود و لزوم رعایت استانداردها و آییننامهها برای مقاومسازی پرسیدیم.
از زلزله آذربایجان زمان زیادی نمیگذرد و تصور این که هر لحظه زمین یک منطقه از کشور بلرزد دور از ذهن نیست، حالا پس از دو سال و به بهانه روز کاهش بلایای طبیعی سراغ شما آمدیم بهتر است دوباره از شما بپرسیم اگر تهران بلرزد چه سناریویی را باید متصور شویم؟
باید نسبت به گذشته تغییراتی کرده باشیم، البته این تغییرات میتواند جنبههای مثبت و منفی زیادی داشته باشد. جنبههای مختلفی دارد مثلا به دلیل این که خودروهای زیادی تولید کردهایم تهران به یک پارکینگ عمومی مبدل شده است یا وقتی در کوچهپسکوچههای شهر، ساخت و سازهای فشرده و متراکم انجام میدهیم امکان امدادرسانی را (در صورت وقوع حادثه) مختل کردهایم. در واقع، با وجود اتومبیلها و ساختمانهای فعلی در صورت وقوع حادثه امکان ندارد بتوانیم مجروحان را از یک منطقه خارج کنیم. اگر تراکم فروختیم برای این که شهرداری پول داشته باشد شهر را آباد کند، راهها را توسعه دهد، امکانات شهری را توسعه دهد، اما باید دید آیا متناسب حرکت کردهایم.
وقتی ما آپارتمانها را در همان راهها و دسترسیهای قدیمی میسازیم مشکلات را زیاد میکنیم بنابراین باید ببینیم پیشرفت را چگونه تعریف میکنیم و مساله زلزله چگونه ما را تهدید میکند. وقتی در شهری زندگی میکنیم که تمام اصول شهرسازی در آن رعایت شده است درصورت بروز زلزله خسارات محدود به موارد جزئی سازهها مربوط میشود، اما تبعات و مشکلات زلزله در شهری که بدون حساب و کتاب و همچون یک کلاف سردرگم است، تشدید میشود. با این حساب، ناگفته پیداست که ما در طول این مدت پیشرفت واقعی نکردهایم. وقتی به جاهای مختلف تهران میروم و از کوچههای تنگ و باریک اتومبیلرو با آن همه ساختمان و اتومبیل پارکشده گذر میکنم به این فکر فرو میروم و تصور میکنم اگر زلزله اتفاق بیفتد چه بر سر این مناطق میآید.
پس فقط بحث مقاومسازی در برابر زلزله نیست.
بله، در واقع موضوعاتی وجود دارد که میتواند بحث مقاومسازی ناشی از زلزله را تشدید کند و ما باید به این نکات توجه کنیم. چراکه در این صورت احتمال امدادرسانی مناسب وجود ندارد و همه اتهامها را به ارگانهای مختلف ازجمله هلالاحمر معطوف میکنیم.
در حال حاضر، متاسفانه بسترهای مناسب برای مدیریت در زمان بحران را فراهم نکردهایم. این که ما میگوییم مساله زلزله یک موضوع فراگیر است و همه باید به آن توجه کنند موضوع صنفی نیست، بلکه یک موضوع واقعی و حقیقی است. زلزله در مدت بسیار کوتاه چندثانیهای اتفاق میافتد، اما آثارش فراگیر است. عقل حکم میکند براساس توانمندیهای علمی، جنبههای مختلف شهرسازی و کشورداری را درست توسعه دهیم. به اضافه این که باید ببینیم در زمینه علوم مرتبط با زلزلهشناسی و مهندسی زلزله چقدر پیشرفت کردهایم. در این زمینه باید گفت از گذشته تاکنون پیشرفتهای خوبی در این عرصه داشتهایم، اما آیا این پیشرفتها متناسب با نیازمان هست یا خیر؟ باید گفت که نیست. چراکه حتی اگر ما در مسائل زلزلهشناسی به حد کمال برسیم ـ که البته اینطور نمیشود و مسائل علمی دائما در حال رشد است ـ اینها فقط مسائل تئوری و علمی قضیه است. مساله اصلی تحقق آنهاست مثلا به این صورت که اگر براساس تحقیقات مداوم آییننامههای بسیار خوب و به روزی را تدوین کردیم باید اجرا شود. برای اجرای درست این آییننامهها عوامل متعددی دخیل است که یکی از آنها کارفرماست؛ یعنی فردی که میخواهد ساختمانی را احداث کند باید این باور را داشته باشد که عملکردش مبتنی بر آخرین یافتهها و دستاوردهای علمی و آییننامهها و ضوابط تهیه شده باشد.
از طرف دیگر برای احداث یک ساختمان به مهندس ساختمان، طراح، مجری و پیمانکار مناسب و آگاه نیاز است، به کارفرما و مصالح استاندارد نیازاست. اگر همه اینها مهیا باشد و کار درست اجرا شود به سمت ضریب ایمنی بالاتر حرکت کردهایم. اما اگر هرکدام از اینها مشکل داشته باشد ضریب ایمنی کاسته شده و امنیت و مقاومت در برابر زلزله خدشهدار میشود.
این توضیح کلی من نشان میدهد برای شهری همانند تهران به طور جدی نگرانیم. پدیدهای مثل زلزله در حال حاضر قابل پیشبینی قطعی از نظر زمان نیست اگرچه میتوان به یکسری شواهد دست پیدا کرد که وقوع زلزله را نشان دهد، اما این احتمال وجود دارد برخلاف تصور ما و شواهد موجود یک رخداد به تاخیر بیفتد یا اصلا اتفاق نیفتد.
به اعتقاد شما همچنان پیشبینی زلزله غیرممکن است، اما هر از چندگاهی که زلزلهای در نقطهای از کشور رخ میدهد، موجی به راه میافتد مبنی براین که این زلزله قبلا پیشبینی شده بود و همچون زلزله آکوییلا، بم و... توسط افرادی نسبت به وقوع ان هشدار داده شده بود. آیا چنین ادعاهایی را تائید میکنید؟
از لحاظ زمان فعلا ممکن نیست. ما با مراکز مشابه خودمان در دنیا مرتبط هستیم و باید گفت در هیچ کجا هنوز این اتفاق نیفتاده است؛ چراکه این عرصه بسیار پیچیده است و با وجود تلاشهای مداوم هنوز به موفقیت نرسیده است.
از طرفی وقتی این خروجیها میخواهد شکل اعلام عمومی و اجتماعی بگیرد باید با احتیاط اعلام شود.
چون اگر حسابنشده وقوع زلزله اعلام شود و بعد این اتفاق نیفتد از نظر عامه مردم، اعلامکننده چوپان دروغگو میشود.عکس آن هم هست. اگر بگوییم هیچ اتفاقی نمیافتد و ناگهان زلزلهای حادث شود باز هم دچار مشکل میشویم.
باید احتیاط لازم را برای بیان یافتههای علمی در این زمینه داشته باشیم. انواع و اقسام ادعاهای مبنی بر امکان پیشبینی زلزله به ما هم ارجاع داده میشود، اما در نهایت همه آنها ناموفق هستند و ما هنوز به این موضوع مسلط نشدهایم.
نکته دیگر این که درست است پیشبینی ولو اگر چند دقیقه قبل از وقوع زلزله باشد بسیار کمککننده است، اما تضمینکننده نیست. آنچه ما را میتواند ایمن کند این نیست که صرفا به پیشبینی بپردازیم و این موضوع، مشکل ما در ارتباط با اصل قضیه را به طور کامل حل نمیکند.
حقیقت این است که ما باید همیشه برای زلزله آماده باشیم و پیشبینی زلزله نمیتواند ما را به طور کامل در برابر زلزله مصون دارد.
بله، کشوری مثل ژاپن را تصور کنید که زلزلهخیزی بالایی دارد. چنین کشوری با توجه به این که کارهای علمی و تحقیقاتی خود را در زمینه زلزله خیلی زودتر از ما شروع کرده، تجارب علمی بسیار بیشتری هم دارد، اما در کنار تلاش برای پیشبینی کارهای دیگری هم انجام میدهند.
براساس تقسیمبندیهایی که انجام دادهایم، پژوهشگاه ما روی دادههای آماری و موسسه ژئوفیزیک روی پیشنشانگرها متمرکز است که البته ماحصل این تلاشها تا بخواهد به نتایج قابل قبولی برسد زمانبر است. به هر حال برای رسیدن به امکان پیشبینی همانند هر امکان دیگری نیازمند ابزار لازم هستیم. این در حالی است که ما در بخشی از تجهیزات مرتبط با این حوزه وابسته هستیم و این یکی از مواردی است که نیاز به ارز دارد و وقتی چنین امکاناتی مهیا نباشد، مجموعه محققان ما با امکانات کمتری به فعالیت خود ادامه میدهند.
پس استفاده از پیشنشانگرها چیزی نیست که در دنیا انجام نشود کما این که آژانس بینالمللی ژاپن ـ جایکا ـ به موجب قراردادی که شش ماه پیش انجام شده قرار است تا 35 ماه امکان هشدار زلزلههای بزرگ را از سه تا 20 ثانیه زودتر فراهم کند.
هنوز که نتیجه قطعی گرفته نشده، اما تلاش میکنند به نتایجی برسند. همان هم به امکانات و تجهیزات زیادی نیازمند است. تجهیزات ماهواره و امکانات پرتابل برای رصدکردن دادهها و حسگرهایی که تجهیزات یا فناوری بالا را میطلبد و... لازمه این کار هستند. همه فعالیتهای ما در پژوهشگاه منبعث از علوم پایه و علوم مهندسی در حوزههایی که مربوط به زلزله و ساخت و ساز میشود، است. بنابراین ما به یکسری امکانات خاص نیازمندیم که سازنده آن نیستیم. با توجه به شرایط کشور سعی کردیم افراد حقیقی و حقوقی را پیدا کنیم و وارد مذاکره شویم تا گامهای خوبی در جهت تولید این نوع دستگاهها برداشته شود.
آیا از شبکه باند پهن لرزهنگاری شما برای پیشبینی لرزهها استفاده نمیشود؟
بله. در حال حاضر این شبکه برای ثبت دادههای لرزهای مورد استفاده قرار میگیرد. پیشنشانگرها جنبههای مختلف ازجمله بررسی آبهای زیرسطحی، اشعه مادون قرمز، گرادیان حرارتی و... را دارند که البته یکی از نظریهها در مورد پیشنشانگرها این است که همزمانی برخی از این علائم و تغییرات با هم در زمان زلزله اهمیت دارد. شبکه باند پهن ما در حوزه پیشبینی در بخش آمار فعال و متمرکز است.
به این ترتیب توقع مردم از علم و محققان برای پیشبینی زلزله بیجا نیست، ما به این توانمندی نرسیدهایم.
40 سال پیش اصلا نمیتوانستید تصور کنید که در منزل بنشینید و فردی از آن سوی دنیا صحبت بکند و شما تصویر و صدایش را داشته باشید یا تصور نمیکردید بتوان در چیزی به ضخامت یک ناخن چندصد کتاب را جای داد؛ بنابراین مسائل علمی به بسیاری از ابهامات ما پاسخ میدهند منتهی هر چیزی زمان و امکانات خودش را میخواهد. ما برخی کمبودها را داریم. البته لازم است بدانیم حتی کشورهای پیشرفته هم هنوز نتوانستهاند این موضوع را کامل و قطعی حل کنند. چراکه جوامع بشری هنوز پیچیدگیهای زیادی را در رابطه با زلزله شاهد است. چون زلزلههای شدید انرژی بسیار زیادی آزاد میکند که قابل کنترل نیست.
زلزله در مدت بسیار کوتاه چندثانیهای
اتفاق میافتد، اما آثارش فراگیر است. عقل حکم میکند براساس توانمندیهای علمی، جنبههای مختلف شهرسازی و کشورداری را درست توسعه دهیم
مثلا پنج ماه پس از زلزله و سونامی سال گذشته ژاپن، محققان روی اتاقکهای کرهایشکل کار کردند که تجهیزات اولیه مورد نیاز انسان را داشته باشد و اگر آب همه جا را گرفت، بتوانند مثل توپ غوطهور شوند و به این ترتیب جان افراد را نجات دهند. بنابراین سونامی با این عظمت حادث شد ضعفهای انسانی در مواجهه با آن مشخص شد و به همین دلیل نیازی که بشر حس میکند به دنبال راهحل میرود.
اما ما در موضوع زلزله بهتر است متناسب با دانش، علم و تجربه، صنعت ساخت و ساز و امکانات اقتصادیمان پیش برویم. زیادهخواهی ما را به جایی نمیبرد. فکر میکنم با امکانات موجود اگر همین ضوابطی راکه داریم ـ که البته کامل نیست و رو به پیشرفت است ـ بدرستی رعایت کنیم میتوانیم درصد زیادی از ایمنی را رعایت کنیم، اما این اتفاق نمیافتد. در همین زلزله اهر، ورزقان و هریس دیدیم که خیلی از خانهها خشتی و گلی بودند و روستایی برای جلوگیری از نفوذ آب و باران هر سال روی سقف لایه لایه گل اضافه کرده و جرم سنگینی را روی سر خود و خانوادهاش گذاشته است بنابراین نباید تعجب کرد چرا این منطقه اینقدر ویران شد و قربانی داشت بلکه باید تعجب کنیم چرا پیش از این راهکاری برای پیشگیری از چنین فجایعی ارائه نشده است.
اگر ما قبول داریم که در کشور یک پهنهبندی خطر داریم لااقل باید برنامه کلانی تعریف کنیم و براساس این پهنهبندی به فکر چاره باشیم. درست است ما مشکلاتی برای ایمن کردن کشور داریم، اما میتوانیم ببینیم چند روستا و شهرمان در مناطق خطر بالا که در ناحیه قرمز قرار گرفتهاند در حد همان استاندارد 2800 سازههای این مناطق را ایمن کنیم.
فراموش نکنیم رسیدن به سطح ایمنی مناسب باید واقعگرایانه و در حد توان باشد و اگر خیلی آرمانی باشد مجبوریم وعدههای بیهوده به مردم بدهیم.
آستانه تحمل این شهرها و روستاها که در منطقه خطر قرار دارند در برابر زلزله چقدر است؟
وقتی براساس استاندارد سازهها را بسازیم به شرط این که همه موارد درست باشد هم ممکن است بر اثر بروز زلزله ضعفهایی در سازه مشخص شود، خود این مساله در کشورهایی مثل ژاپن و آمریکا به مثابه آزمایش تلقی میشود. آزمایشگاه بسیار بزرگ و طبیعی به نام زلزله بسیاری از نواقص کار را مشخص میکند.
یعنی اگر ما براساس دانش روز یک سازه را بنا کردیم، وقتی یک زلزله بزرگ اتفاق میافتد و خسارتهایی بر این سازه وارد میشود این خودش آزمایشی واقعی برای تشخیص و کارشناسی عملکردمان است. چراکه وقتی شناسنامه سازه به همراه میزان آسیبها را داشته باشیم متوجه کاستیها و مشکلات کار خود میشویم. به این ترتیب این کاستیها در آزمایشگاهها مدل میشوند، در روشهای علمی مورد بررسی قرار میگیرند تا براساس آنها ضوابط موجود ارتقا یابند. این داستان یک داستان مستمر است، اما رعایت کردن هر کدام از ضوابط و مقررات براساس ادعای آن ضابطه میتواند ایمنی ایجاد کند.
آیا میتوان مقاومت یک سازه را تا حد و حدود مشخصی کرد و مثلا گفت یک سازه خاص تا چند ریشتر در برابر زلزله مقاومت میکند؟ به عبارت دیگر تهران امروزی در برابر زلزله چند ریشتری توان مقاومت دارد؟
ما ساختمانها را برای ریشتر طراحی نمیکنیم چون یک عدهای از این موضوع سوءاستفاده میکنند و مثلا برای فروش میگویند این سازه را برای هفت ریشتر طراحی کردهام بنابراین این نگاه درست نیست.
ساختمانهایی که براساس استانداردهای خاصی بنا میشوند میتوانند حداقل تلفات جانی را داشته باشند این موضوع که در ده پانزده سال اخیر اتفاق افتاده و در حال حاضر در آییننامهها و استانداردها لحاظ میشود سطوح عملکردی است مثلا یک ساختمان مسکونی با ده طبقه و 20 واحد داریم. اگر زلزله بزرگی اتفاق افتاد این ساختمان چه عملکردی باید داشته باشد.
اگر این ساختمان میخواهد در برابر زلزله اصلی مقاوم باشد، اما اگر پسلرزه شش یا هفت اتفاق بیفتد فرو بریزد یعنی ساکنان این ساختمان پس از زلزله اصلی امکان خروج داشته باشند این یک سطح عملکرد است که ساختمان دیگر قابل بهرهبرداری نیست. یک سطح عملکرد دیگر این است که بخواهیم ایمنی جانی را تا حد قابلقبول تضمین کنیم. در این سطح عملکردی، ساختمان بعد از زلزله قابل سکونت نیست، اما تعمیرپذیر است و میشود دوباره آن را احیا کرد. سطح عملکردی دیگر این است که ساختمان ایمنی لازم را به ما میدهد و خودش هم به مرمتهای جزئی نیازمند است. عملکرد بعدی اینکه ساختمان اینقدر ایمن است که بعد از زلزله بدون هیچ مرمتی میتوان دوباره در آن زندگی کرد.
هر کدام از این سطوح عملکردی به تناسب نوع ساختمان، نوع بهرهبرداری و نوع هزینه متفاوت خواهد بود. امکان چنین سطوح عملکردی بررسی و تحقیق شده و براساس آنها در دانشگاهها در بحثهای مقاومسازی تدریس میشود.
فرض کنید ساختمان مورد نظر ما یک بیمارستان است که زمان زلزله هم باید خدمترسانی کند. پس سطح عملکرد یک بیمارستان با یک ساختمان عمومی متفاوت است حتی اتاق عمل یا مراقبتهای ویژه آن هم متفاوت است.
یا فرض کنید در شهر شریانهای ارتباطی مثل اتوبانها، پلها و... اگر در یک زلزله شدید بریزد، خدمات کمکرسانی و انتقال مردم و مجروحان مختل میشود. ما این تفاوتها را باید داشته باشیم و براساس آنها هزینههای لازم را صرف کنیم.
چند درصد از سازههای ما سطوح مختلف عملکردی که به آنها اشاره کردید رعایت کردهاند؟
استاندارد 28000 ایران فقط ایمنی جانی را میبیند که در سطوح عملکردی مختلفی که گفتم قرار میگیرد.
بیمارستانهایمان چطور؟ آیا به اندازه کافی ایمن هستند؟
متاسفانه خیر. تاکنون اقداماتی انجام شده، اما بیمارستانهای ما هم آسیبپذیر هستند به طور جدی این نگرانی وجود دارد. در زلزله اخیر بیمارستانها و بسیاری از ساختمانهای دولتی هم به طور جدی آسیبدیده بودند. در مورد زلزله بم ساختمانهای اسکلت فلزی و ساختمانهای آجری ساخته شدهای که بر مبنای استاندارد 2800 ساخته شده بودند، داشتیم.
برخی اسکلت فولادیها کاملا فروریخته بودند ولی ساختمانهایی که براساس استاندارد بنا شده بودند خیلی آسیبندیده بودند. پس آن زلزله با آن وسعت نشان داد که استاندارد هم جاهایی دچار مشکل است، اما حداقل خانههایی که براساس استاندارد بنا شده بودند روی سر ساکنان نریخت که این یک پیشرفت است.
استاندارد 2800 از چه زمانی مطرح شده است؟
این استاندارد از سال 64 به بعد مطرح شده و نخستین ویرایش آن سال 1367 لازم الاجرا شد که در حال حاضر ویرایش چهارمش در مراحل نهایی است. در این ویرایش سعی شده خسارتهای احتمالی سازهها کاهش یابد.
البته وقتی میتوانیم نسبت به عملکرد آن مطمئن باشیم که بعد از زلزله سازهها را بررسی کنیم یا یک آزمایشگاه و تجهیزات بزرگ داشته باشیم که در آن یک ساختمان واقعی را بسازیم و زلزله را بصورت کاملا واقعی شبیهسازی کنیم.
در یکی از مراکز تحقیقاتی ژاپن، روی میز لرزهای با ابعاد 15 متر در 20 متر یعنی 300 مترمربع یک ساختمان بتون آرمه هفت طبقه براساس آییننامههای موجودشان طراحی و ساختهاند و زلزله واقعی به آن اعمال کردند.
هر لرزش این سازه هزاران دلار هزینه دارد. ضمن این که از آنجا که این لرزه توسط ابزارهای الکترونیکی یا سیستمهای پیشرفته اعمال میشود ممکن است با زلزله واقعی تفاوتهایی داشته باشد و در واقع در زمین ممکن است اتفاقات پیچیده دیگری رخ بدهد.
به همین دلیل اگرچه این مطالعات بسیار روشنگر هستند، اما همچنان با آنچه در طبیعت حادث میشود تفاوت دارد. به همین دلیل هم زلزلهها همیشه آموزنده هستند. بعد از زلزله محققان جوانب مختلف را بررسی و مطالعه میکنند و براساس آنها پروژههایی تعریف میکنند.
یکی از بخشهایی که بشدت در برابر زلزله آسیبپذیر است آثار و ابنیه تاریخی است. برای افزایش ایمنی این سازهها چه باید کرد؟ این را از این جهت میپرسم که تاکنون روز کاهش بلایای طبیعی به بهانه پنج دی و واقعه زلزله بم و ویرانی ارگ بم برگزار میشده و تلنگری است که یادآوری میکند باید فکری جدی برای این آثار بشود.
درباره آثار تاریخی باید بپذیریم ساختمانی که در گذشته ساخته شده است تاکنون تنشهای زیادی را پذیرفته است. کما این که اگر همین الان یک ساختمان بسازیم، بعد از نازککاری بلافاصله نقاش نمیآورند و میگویند باید ساختمان نشست بکند.
به هر حال در یک سازه تاریخی اتفاقات زیادی افتاده است. برای حفظ این سازهها باید موادی به قسمتهای پنهانی آن اضافه کنیم که در این صورت اصالت واقعی خود را قطعا نخواهد داشت، اما اگر نخواهیم این را بپذیریم باید به صورت بیرونی سازه را محافظت کنیم که دیگر زیبایی خودش را از دست میدهد بنابراین آنها که در بحث آثار تاریخی فعالیت میکنند، باید بدانند برای اینکه بتوانیم این سازهها را حفظ کنیم، لاجرم باید تغییراتی درونی در آنها ایجاد کنیم. دوستانی فکر میکنند که نباید چنین اتفاقی بیفتد و این یعنی این که بپذیریم بر اثر زلزله سازه تاریخی ما کاملا تخریب شود و بعد مجبور شویم به شیوه امروزی مانند آن را بسازیم.
متاسفانه ما هیچ شناسنامهای از ساختمانهایی که در زلزله آسیب دیدهاند نداریم. نمیدانیم چه کسی آنها را طراحی کرده، چه کسی ساخته، در چه سالی ساخته شده است، بنابراین نمیتوانیم بررسی کنیم چه بوده و زلزله چه نوع آسیبهایی بر آن وارد کرده است. از همه مهمتر این که نمیتوانیم تشخیص دهیم که آیا طراحی سازه درست بوده است یا نه؟ اجرای خوبی داشته یا نه؟
این موضوعات بیشتر به بازرسی حین اجرا مربوط میشود و به مبانی علمی کار مرتبط نیست. این که در عین اجرا افراد با چه مسئولیت، وجدان کاری و دقت نظری کار خود را انجام دادهاند بسیار مهم است. متاسفانه نظارت آنچنان که باید نیست.
با توجه به این که سالهاست استاندارد 2800 یا دستورالعمل 360 مقاوم سازی ساختمانهای موجود وجود دارد چگونه میتوانیم از رعایت کردن آنها در سازههای مختلف مطمئن شویم. مردمی که قصد دارند خانهای بخرند یا اجاره کنند با استناد به چه ملاکهایی میتوانند نسبت به ایمنی سرپناه خود مطمین شوند؟
یک جریان اشتراکی است و با تاثیرگذاری و تاثیرپذیری شکل میگیرد. توجه همه افراد دستاندرکار در ساخت خیلی مهم است و در واقع هر کدام از بخشها که ناقص انجام شود خطرپذیری بالا میرود. باید در تمام این بخشها خطرپذیری را کاهش دهیم.
برخی معتقدند اگر درباره زلزله صحبت کنیم مردم را نگران میکنیم، این در حالی است که من معتقدم چون زلزله را درست نمیشناسیم میترسیم. به هر حال زلزله یک پدیده طبیعی است که باید یادبگیریم چگونه می شود در کنار آن زندگی کرد
در حال حاضر چیزی که نشان دهد استاندارد 2800 در ساخت وساز رعایت شده وجود ندارد. دفترخانه یکسری شرایط را در زمان خرید وفروش باید کنترل کند که شاید موارد دیگری از جمله شناسنامه ساختمان هم باید به آن اضافه شود.
درحال حاضر فقط بر اثر گفتمان میتوان به سازنده اعتماد کرد. اگر طبق اصولی که در نظام مهندسی ما هست، تمام مراحل اصولی رعایت شود و مهندس ناظر در انتهای کار شهرداری سندی را ارائه بدهد که مشخص شود تمام مراحل بدرستی انجام شده و استاندارد 2800 رعایت شود تحول بزرگی در این عرصه صورت میگیرد. چنین سندی در حال حاضر جزو شرایط خرید و فروش لحاظ نمیشود.
همانطور که قبلا هم اشاره شد تا امسال، پنج دی به بهانه زلزله بم به عنوان روز کاهش بلایای طبیعی در تقویم رسمی کشور شناخته میشد. این در حالی است که از امسال این روز با هفته کاهش بلایای طبیعی تلفیق شده است. به نظر میرسد وجود دو مناسبت در سال برای موضوع مهمی مثل زلزله یادآوری خوبی برای ما محسوب میشد که متاسفانه با یکی شدن آنها شاید به زلزله و کاهش اثرات آن کم توجهی شود. نظر شما در این خصوص چیست؟
چهارشنبه دوم اکتبر براساس آنچه سازمان ملل مشخص کرده به عنوان روز کاهش آثار بلایای طبیعی انتخاب شده است که به لحاظ تقویم این هفته سه تا چهار روز نوسان دارد. این هفته بهانهای است که به بلایای طبیعی توجه داشته باشیم که زلزله یکی از این بلایاست.
ما نامهای براساس بررسیهایمان خطاب به وزیر محترم ارشاد اسلامی تهیه کردیم و یادآور شدیم که روز پنج دی ماه هرسال به نام روز ایمنی در برابر زلزله نامگذاری شود و این مسأله چند سالی در تقویم کشور ظاهر شد و برایش تمبر چاپ کردیم. این روز خاص مربوط به وقوع زلزلهای مهیب در یکی از شهرهای تاریخی ماست که بر اثر آن 35 تا 40 هزار نفر از عزیزانمان جان خود را از دست دادند و خسارت بسیار شدیدی دیدیم.
یاد و خاطره این واقعه و درسآموزی از آن، یک موضوع ملی است و ربطی به روزهای جهانی ندارد. ما مثل همه جای دنیا باید به این موضوعات ارج نهیم و توجه کنیم بنابراین پیشنهاد دادیم که اینها را از هم جدا کنیم، به طور کلی منطقی هم ندارد که این دو با یکدیگر تلفیق شود. بخصوص این که قرار نیست که روزی را به این مناسبت تعطیل کنیم بلکه یک یادآوری است. یکی از برنامههایی که باید به آن توجه کنیم این است که سال آینده از واقعه زلزله بم ده سال میگذرد. باید بررسی کنیم و ببینیم در طول این مدت چه کردهایم.
اعتقاد داریم آنچه مناسبت ملی است نباید با وقایع جهانی مرتبط کنیم. ضمن این که آن بلایا طبیعی است و سیل و توفان و... را هم شامل میشود. ما نگفتیم که برای هر زلزله بزرگی یک روز را اختصاص دهیم، اما زلزله بم یک نقطه عطف شد و درسهای بسیار بزرگی برای حوزه زلزلهشناسی و متخصصان کشور داشت. به هر حال ما برنامههای خودمان را برای پنج دی داریم.
فراموش نکنیم علاوه بر این که دولت و حوزههای مختلف نسبت به زلزله و تبعات آن مسئولیتهایی دارند مردم و بخصوص رسانهها هم بیمسئولیت نیستند. متاسفانه برخی معتقدند اگر درباره زلزله صحبت کنیم مردم را نگران میکنیم، این در حالی است که من معتقدم چون زلزله را درست نمیشناسیم میترسیم. به هر حال زلزله یک پدیده طبیعی است که باید در کنار آن زندگی کنیم. در واقعگریزی از این پدیده طبیعی نیست بلکه بهتر است در کنارش باشیم و همیشه برایش آماده باشیم.
بهاره صفوی - گروه دانش
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد