حالا شد! یک دستمریزاد جانانه باید برای آن گفت که پس از مدت‌ها، حال و هوایمان عوض شد. حال و هوایی که شهر آشوبی در دل درست کرد که نگو؛ و در پس گریه و خنده ماندیم! نمی‌دانستیم شعف و خوشحالی داشته باشیم به آن همه غیرت و مردانگی، یا اشک بریزیم به آن همه جان‌دادگی و دلدادگی.
کد خبر: ۵۰۵۰۳۹

از قدیم گفته‌اند هر چه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند، داستانش همین است. داستان «روزهای زندگی» گمان مبرید که «روزهای زندگی» یک رمان دسته چندمی است که از روی آن، فیلم این عشق‌های خیابانی و ناپخته را ساخته‌اند، نه!

داستان عشق واقعی است. از آن کلیشه‌های همیشگی جنگ هم فاصله دارد. زیاد هم فاصله دارد، بویژه آن کلیشه‌هایی که همیشه نیروی عراقی را ابله فرض می‌کرد و نادان! ضعیف و بی عرضه!

ضعف عراقی‌ها مقابل شیر مردان ما، قوت و ایمان و غیرت و ناموس‌پرستی‌شان بود وگرنه تجهیزات ما کجا و عراق کجا!

«روزهای زندگی» از آن فیلم‌هایی است که واقعاً سعی کرده واقعیت‌های جنگ را بگوید و به تصویر بکشد. جامعه، افکار عمومی و به‌ویژه نسل امروز باید «روزهای زندگی» را ببینند و درک کنند که دژخیمان چه بر سر این کشور آورده‌اند که اکنون همین نسل در آسایش و امنیت است.

پرپر شدن و پرواز کردن‌ها را ببینند، جگرشان بسوزد و بغض گلویشان را فشار دهد تا درک کنند آن وضع را، آنگاه خونشان به جوش خواهد آمد و این جوشش خون، برای غیرت ایرانی اسلامی این مرز و بوم مقدس است که همان «روزهای زندگی» ناموس ایران اسلامی را با خون دل از چنگ آن دژخیم رهایی داد. باید هر چه بیشتر ساخت تا ذائقه‌ها به سوی فیلم‌هایی نرود که تخریب می‌کند و توهین، ملاحظات را کنار بگذاریم، نشان دهیم صحنه‌ای را که خمپاره وسط جان‌پناه بچه‌ها منفجر می‌شود، آنها پرپر می‌شوند و تکه‌هایشان به هر طرف از خاک جبهه پخش می‌شود.

نشان دهیم آن صحنه‌ای را که تانک دژخیم از روی پیکر جگر پاره‌های وطن رد می‌شود. به پرویز شیخ طادی دست مریزاد می‌گوییم برای ساخت این فیلم که از تلویزیون پخش‌شد و از مسئولان سیما می خواهیم باز هم آن را پخش کنند، شاید خیلی ها ندیده باشند.

محمد صفری / جام‌جم آنلاین

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها