سوژههایی که هرگز در ایران پیدا نمیشود! آری در مغازه میوه فروش محل مشاهده کرد که خانمی به غایت آرایش کرده و با یک رنگآمیزی متنوع وارد شد و قبل از هر چیز با میوهفروش سلام و علیکی گرم و دلچسب مبادله کرد و مرد میوهفروش به وجد آمد و پلاستیکی را تقدیم خانم کرد تا پس از این همه ذوق و سلیقه در تعامل و ارتباط بتواند میوههای خوب را گزینش کند، خبرنگار که معجزه مواد آرایشی چینی را در افزایش کیفیت میوه خریداری شده مشاهده کرد، به نظرش رسید که باید این سوژهها را ضبط کرد که ناگاه خانم باوقاری با نجابت تمام وارد شد، بدون هر نوع مصرف موارد آرایشی وارداتی و میوه فروش بلافاصله پلاستیکی را برداشت و میوههای خانم اول را تحویل او داد و خبرنگار ما که شاهد ماجرا بود، رفت سراغ تحلیلهای مرسوم در فضای فرهنگی ایران خودمان که چگونه یک میوهفروش از طریق فروش میوه در از بینبردن فرهنگ عفاف و حجاب جامعه نقش ایفا میکند و یاد این دستور دین افتاد که چرا امر به معروف و نهی از منکر وظیفه همگان است و وقتی ما فلسفه این عبادت الهی را نمیدانیم آن را در قالب ستادی کوچک زندانی میکنیم، در عالم خود بود که ناگاه مشاهده کرد، روحانی محل در حال عبور است و میوهفروش سراسیمه خود را به در مغازه رسانده و خدمت حاجآقا سلامی عرض کرد و گفت: حاجآقا عرضی خدمتتان دارم، حاجآقا با عکسالعملی گرم و شیرین فرمودند، بفرمایید، من در خدمتم، مرد میوهفروش که حالا یاد وظیفه امر به معروف افتاده بود، به روحانی محل گفت: حاجآقا باید فکری برای حجاب کرد، کار به جایی رسیده که بعضی از این زنان محل، برای خرید میوه هم احساس میکنند باید آرایش کنند!
حاجآقای مقیم کشور همجوار که مطالعات عمیقی در رابطه با تحولات فرهنگها داشت فکری کرد و گفت: مسأله عفاف و حجاب زن و مرد حاصل و برآیند تعامل زن و مرد جامعه است، وقتی ما صورت مسأله را نمیشناسیم، همه تذکراتمان متوجه زنان میشود، آنها که در جریان انواع ارتباطات اجتماعی شاهد نقش تخریبی مردان در این رابطه هستند از این همه بیعدالتی در تبلیغ خسته میشوند، آنگاه حاجآقا خطاب به مرد میوهفروش پرسید، براستی صنف شما چه نقشی در تضعیف یا تقویت عفاف و حجاب ایفا میکند؟ مرد میوهفروش که حسابی گیج شده بود، گفت: حاجآقا ما میوه فروشیم نه روحانی!
حاجآقا فرصت را مغتنم شمرد و گفت: وظیفه ما روحانیون تذکر کلام الهی به هر دو طرف مسأله است از یکسو باید خطاب به زنان جامعه، احکام الهی را بیان کنیم و از سوی دیگر خطاب به مردان تذکر دهیم، حال که شما برادر گرامی این همه سوز دین دارید، پیشقدم شوید، جوانان متدین صنف میوهفروش را دعوت کنید تا تشکل دینی و فرهنگی به وجود آوریم و از رهگذر تذکر به همکاران شما از همین میزان دینداری باقیمانده در اعضای صنف بهرهبرداری کنیم و نقش آنان را در این موضوع خاص اصلاح کنیم، کافی است همین جوانان با ساختن فیلمهای کوتاه هنری از تعامل صحیح با مشتری، به همراه تذکر و جریان سازی فرهنگی، بخشی از مسأله را حل کنند، مطمئن باشید سایر اصناف هم متوجه نقش خود در فرهنگ جامعه شده و به این حرکت جدید ملحق میشوند.
خبرنگار که تازه داشت متوجه میشد که یک روحانی خوش فکر، چگونه از فرصتها استفاده میکند که ناگاه متوجه صدای همسرش شد که مرتب تکرار میکند، خواب بس است، کارت دیر شد، خبرنگار که از این خواب آشفته دمق شده بود، ساعتها به فکر فرو رفت و پیش خودش فکر میکرد چه میشد اگر ما ایرانیها یکدفعه هم که شده اراده کنیم کار بزرگ انجام ندهیم و برای اینکه نوآوری داشته باشیم، یک شعار کوچک انتخاب کنیم و بگوییم هر ایرانی یک کار کوچک انجام دهد، مثلا سالی یک روز همه ایرانیها فقط روی این سوال فکر کنند که «چگونه میتوانند تاثیرات خود را در فرهنگ جامعه اصلاح کنند؟» خبرنگار ما فکر میکرد وقتی 40 ـ 30میلیون ایرانی همه با هم تصمیم بگیرند، نقش کوچک خود را در تحولات فرهنگی جامعه اصلاح کنند، چه گام بزرگی برداشته میشود.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد