در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
کیهان:شیرازه این کتاب
«شیرازه این کتاب»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم حسین شریعتمداری است که در آن میخوانید؛«انتقاد، آن ارزشیابی منصفانه ای است که یک آدم کارشناس می کند؛ نقادی همین است دیگر. وقتی شما طلا را می برید پیش یک زرگر که نقادی کند، او می گوید که آقا این عیارش بیست است، یعنی عیار بیست را قبول می کند. حالا از بیست وچهار - که عیار خالص است- چهار عیار کم است. این شد نقادی، البته زرگر هم هست و وسیله نقادی را هم دارد. اما اگر چنانچه طلا را بردید مثلاً پیش یک آهنگر و او یک نگاهی کرد و آن را انداخت و گفت: آقا این که چیزی نیست! این اسمش نقادی نیست. اولاً؛ اصل طلا بودن این، انکار شده، خب، بالاخره مرد حسابی! حالا عیار بیست و چهار ندارد، عیار بیست که دارد. این را قبول کن!
ثانیاً؛ شما که اهل این کار و آشنای این کار نیستی! آدم متاسفانه می بیند چیزهایی که به نام انتقاد از دولت و نقادی دولت، امروز گفته می شود، شکل همین تخریب را دارد؛ یعنی انکار امتیازات، قبول نکردن برجستگی ها و کارهای خوب و درشت کردن و برجسته کردن ضعف ها. خب، بله، ضعف هست. هر دولتی بالاخره ضعف دارد؛ انسان ها ضعف دارند دیگر؛ ضعف ها را بگویند: قوت ها را بگویند. جمع بندی کار یک دولت آن وقتی است که ضعف ها و قوت ها را منصفانه پهلوی همدیگر قرار بدهند. آن وقت می شود جمع بندی کرد».
در آخرین روز هفته گذشته که با اولین روز هفته دولت همزمان بود، رهبر معظم انقلاب در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت با ایشان فرمول کارشناسانه و دقیقی برای ارزیابی عملکرد دولت و میزان انطباق آن با آرمان ها و آموزه های اسلامی و انقلابی ارائه فرمودند. تمثیلی که حضرت آقا در تشریح و توضیح فرمول یاد شده به کار گرفته اند با توجه به «واقع نمایی» و «دقت نظر» مثال زدنی ایشان، حاکی از آن است که رهبر معظم انقلاب به عملکرد دولت محترم نمره ای فراتر از «نمره قبولی» می دهند. ضمن آن که ایشان در بیانات خویش برای این ارزیابی به نمونه های مستند فراوانی نیز اشاره کردند. «کارهای وسیع عمرانی در مناطق مختلف کشور، پیشرفت چشمگیر در زمینه علم و فنآوری، ارتقای جایگاه ایران در عرصه سیاست خارجی و مسائل بین المللی، برجسته شدن ارزش های انقلاب در گفتار و رفتار دولت از جمله ساده زیستی و دوری از تجمل، استکبارستیزی و افتخار به انقلابی گری و تلاش برای ارتباط گسترده با مردم و...»
رهبر معظم انقلاب در ارزیابی عملکرد دولت دقیقاً همان فرمولی را به کار گرفتند که خود برای نقادی منصفانه و دلسوزانه پیشنهاد کرده بودند، ایشان در کنار نقاط قوت فراوان و مثال زدنی دولت به نقاط ضعف نیز اشاره داشتند و برخی از «نباید»هایی که هست و «باید»هایی را که مورد غفلت قرار گرفته برشمردند که «رعایت قانون»، نظارت بر زیرمجموعه ها، پی گیری مصوبات و وعده هایی که مخصوصاً در سفرهای استانی داده می شود، بررسی آمار و ارقامی که زیرمجموعه ها ارائه می دهند، مبارزه با فساد اقتصادی، مقابله با تورم و گرانی ناشی از آن، تعامل با مجلس و قوه قضائیه، مشاوره با نخبگان و توجه به مقوله فرهنگ از جمله آنهاست و نهایتاً تقدیر از پرکاری دولت و تأکید بر حفظ این روحیه تا پایان آخرین سالی که از دوران خدمت دولت خدمتگزار باقی مانده است.
اکنون با توجه به حمایت گسترده و مستند حضرت آقا از دولت محترم و برشمردن ویژگی های بعضاً منحصر به فرد آن می توان نتیجه گرفت که؛
1- دولت اگرچه خالی از نقاط ضعف نیست ولی این نقاط ضعف کم شمار با نقاط قوت فراوان و پرشمار آن قابل مقایسه نیست. پیش از این در حالی که کسانی با اشاره به برخی از همین نقاط ضعف، زبان و قلم به نقد غیرمنصفانه دولت گشوده و به افراط رسیده بودند، طی یادداشتی مستند اشاره داشتیم که مجموعه این نقاط ضعف فقط می تواند نمره دولت خدمتگزار را از 100 به 90 تنزل دهد و این در حالی است که رقبای احمدی نژاد و دولت های اصلاحات و کارگزاران در همآوردی با دولت ایشان به زحمت نمره قبولی می گیرند که البته بسیاری از اعضای دو دولت یاد شده در جریان فتنه 88 رفوزه هم شدند.
2- ساز و کارهای پیشنهادی دلسوزان نظام و مردم اگر واقعاً دلسوزانه باشد، الزاماً بایستی در بستر دولت دنبال شود. نکته ای که متأسفانه چند هفته قبل از سوی برخی مسئولان قبلی دولت، به غفلت نادیده گرفته شده و با ارسال نامه ای خواستار تشکیل گروهی از نخبگان و صاحبنظران برای پی گیری اموری شده بودند که مطابق قانون در حوزه ماموریت و مسئولیت دولت است. نویسندگان نامه که متاسفانه ارسال آن را رسانه ای کردند! به این نکته بدیهی توجه نداشته اند که نامه مورد اشاره، نفی آشکار صلاحیت دولت تلقی می شود که از یکسو بیرون از جایگاه نویسندگان نامه بوده است و دیگر آن که دولت پیشانی نظام است و از این روی بدون کمترین تردیدی، نامه یاد شده را می توان و باید، بازی ناخودآگاه نویسندگان در میدان دشمن ارزیابی کرد که با نقد دلسوزانه- که ضروری و سازنده است- فاصله فراوانی دارد.
3- «نظارت بر زیرمجموعه» نکته ای است که در توصیه های رهبر معظم انقلاب به دولت جایگاه ویژه ای داشت. گفتنی است رئیس جمهور محترم اگرچه در این باره، حساسیت ویژه ای از خود نشان می دهند که درخور تقدیر است ولی در پاره ای از موارد، اعتماد مطلق- و یا نزدیک به مطلق- ایشان نسبت به کسانی که نشان داده اند شایسته این اعتماد نیستند، موقعیت و جایگاه دولت آقای احمدی نژاد را با آسیب روبرو کرده است. نگاهی به مواضع و عملکرد این طیف حاکی از آن است که در بسیاری از موارد با مواضع و عملکرد رئیس جمهور فاصله زیادی دارند. مثلا در حالی که نظر با شجاعت اعلام شده و مستدل آقای دکتر احمدی نژاد درباره هولوکاست تعادل رژیم صهیونیستی را برهم زده است، یکی از افراد همین حلقه از صهیونیست های اشغالگر با عنوان «مردم اسرائیل»! یاد می کند و یا در گرماگرم تلاش بی وقفه و مثال زدنی رئیس جمهور برای جهت دهی بودجه به سوی اقشار مستضعف جامعه، که امید فراوانی در دل ها آفریده است، حلقه یاد شده، با صرف هزینه های کلان به برپایی همایش های بی حاصل با دعوت از کسانی که بعضا کمترین همخوانی با نظام و مردم ندارند و حاتم بخشی از بیت المال به فلان هنرپیشه و حمایت از برخی کلان سرمایه داران و خرید و راه اندازی نشریات آنچنانی و... مشغول است.
4- حمایت گسترده رهبر معظم انقلاب از دولت و توصیه های دلسوزانه و کارشناسانه ایشان به ریاست محترم جمهوری و اعضای کابینه، ضمن آن که سرمایه بزرگی برای دولت و تقدیری جانانه از سال ها تلاش بی وقفه و متراکم دولتمردان است، برای تمامیت نظام، اعم از قوای سه گانه و سایر مراکز و سازمان ها و ارکان جمهوری اسلامی ایران نیز، ظرفیت پرحجم و دامنه داری فراهم آورده است، که در بیانی دیگر می توان و باید آن را شیرازه کتاب نظام تلقی کرد و سلامت و درستی حرکت اجزاء خرد و کلان جمهوری اسلامی ایران را در پیوند با این شیرازه به ارزیابی نشست. تاکید بر شعارهای انقلاب اسلامی، ساده زیستی، مردم دوستی، پاکدستی، استکبارستیزی، حمایت از محرومان، شجاعت در برخورد با مفاسد اقتصادی و... آموزه هایی هستند که همه قوا موظف به ظرفیت سازی برای تحقق آنند.
خراسان:مهم ترین مسئله غیرمتعهدها
«مهم ترین مسئله غیرمتعهدها»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم رضا واعظی است که در آن میخوانید؛نطفه شکل گیری جنبش عدم تعهد در کنفرانس ۱۹۵۵ در باندونگ اندونزی بسته شد در آن سال کشورهایی که طعم تلخ سلطه و استعمار را چشیده بودند دور هم جمع شدند تا راه را بر استعمار نو ببندند. این جمع در سال ۱۹۶۱ در یوگسلاوی به صورت یک جریان گسترده جهان سومی عینیت یافت. در طی نیم قرنی که از فعالیت این جنبش می گذرد، کشورهای بسیاری به عضویت آن درآمدند به طوری که این جنبش هم اکنون بعد از سازمان ملل بزرگترین تشکل سیاسی بین الدولی است.
اما هر چه دامنه و وسعت آن بیشتر شد از اهمیت ایدئولوژی هایی که در رأس اهداف عدم تعهد قرار داشت کاسته شده است. زیرا مهم ترین اصل و اساسی که اعضای غیرمتعهد را گرد هم آورد تا جنبشی را ایجاد و حرکتی را سامان دهند، مقابله و مبارزه منفی با نوعی سلطه و وابستگی بود که در زمان جنگ سرد بین دو بلوک قدرت شرق و غرب به وجود آمده بود.
شاید همین عنصر بوده است که با وجود به تاریخ پیوستن نظام دوقطبی، غیرمتعهدها سرپا ماند و به حیات خودش ادامه داد. زیرا اگر چه بلوک بندی از بین رفته اما سلطه و نابرابری همچنان وجود دارد و در برخی مقاطع هم شدت یافته است.اعضای این جنبش هر سه سال یک بار دور هم جمع می شوند و در خصوص مسائل جهانی اظهار نظر کرده و بیانیه می دهند. این روزها هم به تهران می آیند تا نشستی دیگر برگزار کنند. به دلایل مختلف نشست تهران مهم تر از دیگر نشست ها ارزیابی می شود که مهم ترین دلیل آن می تواند رویکرد تقابلی ایران با غرب، مبارزه آشکار تهران با هر گونه سلطه و تلاش برای تحقق عدالت بین المللی و رقابت پنهان ایران با کشورهای غربی به ویژه آمریکا باشد.
واقعیت آن است که حضور مقامات بیش از ۱۰۰ کشور در تهرانی که آمریکا و رژیم صهیونیستی تلاش داشتند منزوی و تنها نشانش دهند، اتفاق مهمی است اما بیشتر برای ایران که در مبارزه ای آشکار با غرب دست و پنجه نرم می کند. برای غیرمتعهدها هم با توجه به جدیت ایران، سه سال آینده می تواند سال های رونق باشد و غیرمتعهدها چند گام به جلو بردارند ولی این ها مقطعی است و خیلی نمی تواند چاره مشکل اساسی جهان باشد. امروز جهان از یک نابرابری جدی و اساسی رنج می برد.
اگر رفتارهای دوگانه و چند گانه در برخورد با دولت ها و ملت ها وجود دارد و به عنوان مثال علیه ایران چند قطعنامه از سوی شورای امنیت صادر می شود یا رژیم صهیونیستی آشکارا ایران را تهدید به حمله می کند و شورای امنیت دم بر نمی آورد، اگر در عرصه بین المللی برخی از کشورها یکه تازی می کنند و با نادیده گرفتن نظرات جهانی، دنیا را با جنگ افروزی ناامن می نمایند، اگر کشورها برای در تیررس قرار نگرفتن مجبورند به برخی دیگر کشورها باج دهند تا با قطعنامه های شورای امنیت مواجه نشوند و اگر شورای امنیت سازمان ملل نه تنها نمی تواند در مسیر کار ویژه اش یعنی تحقق صلح جهانی گام بردارد و خود منشاء نابرابری شده است، همه و همه متأثر از وجود یک نابرابری و تبعیض ناروا در سطح بین المللی است. پس مهم ترین مسئله غیرمتعهدها باید رفع این تبعیض باشد که در شورای امنیت سازمان ملل لانه کرده است.
عضویت دائم ۵ کشور در شورای امنیت، برخورداری از امتیاز نابحق وتو و بر اساس این دو مورد نفوذ در بسیاری از ساختارهای سازمان ملل متحد، سه مشکل اساسی جهان کنونی است که ریشه بسیاری از تبعیض ها در برخوردها، سلطه گری ها و حق کشی هاست. غیرمتعهدها با این مسائل چه باید بکند؟ و نقش تهران چه خواهد بود؟یکی از مهم ترین اهداف اعلامی جنبش غیرمتعهدها تقویت و تحکیم چند جانبه گرایی و ارتقاء نقش کلیدی سازمان ملل است بر این اساس به نظر می رسد کشورهای عضو جنبش به ویژه در نشست تهران باید مکانیزمی را طراحی و پیگیری کنند که:الف) اصل برابری و هر کشور یک رأی در سازمان ملل با ضمانت اجرا پذیرفته و اجرا شود. در این صورت جامعه جهانی است که در خصوص مسائل خود تصمیم می گیرد.
ب) عضویت دائمی از شورای امنیت حذف و کشورهای عضو با افزایش تعداد از طریق مجمع عمومی انتخاب شوند در این حالت چیزی به نام حق وتو هم وجود نخواهد داشت.
ج) اگر بناست عضویت دائم وجود داشته باشد مکانیزمی تعریف شود که همه شرایط جغرافیایی، اقتصادی، سیاسی و... در نظر گرفته شود در این صورت کشورهای عضو عدم تعهد شایسته عضویت دائم هستند و هم کشورهای اسلامی که بیش از ۵۰ کشورند. در این صورت کشور رئیس عدم تعهد و یا رئیس کنفرانس اسلامی می توانند نماینده سازمان متبوع خود باشند. در این شرایط هم نیازی به وجود حق وتو نیست.
د) راهکار دیگر برخورداری همه اعضای دائم مطرح شده در مورد قبلی از امتیاز وتو در شورای امنیت است. در این صورت موازنه نسبی به وجود می آید همان موازنه ای که در آغاز راه جنبش عدم تعهد مد نظر بانیان بود تا تحت تأثیر بازی قدرت ها قرار نگیرند و بتوانند از حقوق کشورهای جنوب حمایت کنند.این موارد نقطه کانونی و اهداف اساسی جنبش عدم تعهد برای هویت یابی و تأثیرگذاری جدی در معادلات بین المللی است که لازم است در اجلاس تهران به طور جدی پیگیری شود تا از آثار آن در آینده ملت ها بهره ببرند. در این صورت می توان شاهد بخشی از قدرت ملت ها در عرصه بین المللی برای جلوگیری از تبعیض های ناروا بود.نشست تهران می تواند نقطه عزیمت جنبش عدم تعهد برای تحقق اهداف و رفتن به سمت عدالت بین المللی باشد زیرا انرژی تهران موتور محرک خوبی برای پیش برد این اهداف و نیازهای جنبش غیرمتعهد است که باید اعضا آن را غنیمت شمرده و حمایت نمایند.
جمهوری اسلامی:بازخوانی توصیههای اقتصادی رهبری به دولت
«بازخوانی توصیههای اقتصادی رهبری به دولت»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن میخوانید؛سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار ایشان با اعضای هیأت دولت حاوی نکات مهم و بسیار قابل تأملی است که بازخوانی و تحلیل این سخنان را امری ضروری میسازد.
اهمیت سخنان رهبری خصوصاً در حوزه اقتصاد و معیشت مردم به این جهت، زیاد است که ایشان انتظارات و توقعات خود را از دولت به صورت صریح و بسیار شفاف بیان کردهاند و این صراحت و شفافیت به توصیههای ایشان جنبه دستوری بخشیده است و شاید مناسب باشد این بخش از سخنان رهبر انقلاب را دستورات بالاترین مقام قانونی کشور به قوه مجریه قلمداد کنیم یعنی امری فراتر از توصیه و انتظار.
با این توضیح میتوان به صورت جزئیتری به این بخش از سخنان رهبری نگریست و موارد ذیل را به تفکیک تحلیل کرد.
الف - رهبر انقلاب طی سالهای اخیر و با انتخاب عناوینی اقتصادی برای هر سال، اولویت و اهمیت مسائل اقتصادی را در شرایط فعلی کشور بارها مورد تاکید قرار دادهاند. در چنین بستری تأکید ایشان بر مشکلات تورمی و کاهش قدرت خرید مردم به عنوان بارزترین چالش اقتصادی - معیشتی به روشنی نشان میدهد که تلاشها و اقدامات دولت را برای کاستن از بار سنگین گرانیها بر دوش مردم به هیچ وجه کافی و مثمرثمر ارزیابی نمیکنند. به دیگر سخن، ایشان با تصریح و تأکید بر وجود مشکل تورم و کاهش قدرت خرید در دیدار خود با اعضای هیأت دولت، عدم رفع و کاهش این معضل را نقطه ضعف بزرگی در کارنامه عملکرد دولتهای نهم و دهم دانستهاند که حتی کمکهای فراوان ایشان نیز به دولت طی سالهای اخیر برای حل این مشکل از سوی دولتمردان چندان مغتنم شمرده نشده تا جایی که مقام معظم رهبری را بر آن داشته است تا با اشاره صریح به ضرورت چاره اندیشی برای این مشکل، دولت را به تکاپوی بیشتر وادار کنند.
ب - رهبر انقلاب در حوزه اقتصاد علاوه بر اینکه با انگشت گذاشتن بر معضل تورم، خواستار چاره اندیشی سریع برای آن شدند، دو نکته کلیدی را نیز یادآور شدند؛ نخست اینکه تورم سالها و ماههای اخیر ناشی از کمبود عرضه نیست و به عبارت دیگر ما با تورم کالایی مواجه نیستیم. دیگر هم اینکه ایشان با تأکید بر اینکه کارشناسان معتقدند، افزایش نقدینگی به ایجاد تورم منجر شده است، علاوه بر اینکه منشأ تورم را سیاستهای پولی دولت دانستهاند بر ضرورت پذیرش دیدگاههای کارشناسی نیز مهر تأیید زدند.
ج - تأکید رهبر انقلاب بر ضرورت حل معضل تورم آن هم در فرصت یک سال پایانی عمر دولت دهم از این جنبه نیز قابل تأمل است که دولت نه تنها میتواند با در پیش گرفتن سیاستهای صحیح و کارشناسی قدری هم شده از فشار تورم بر اقشار کم درآمد جامعه بکاهد بلکه گویای این تذکر مهم نیز هست که دولت دهم موظف است مشکلاتی را که طی 4 سال فعالیت خود با اتخاذ برخی سیاستهای غیرکارشناسی پدید آمده، پیش از تحویل کار به دولت بعدی، تقلیل دهد.
د - صورت استفاده از ظرفیتهای فراوان بخش خصوصی برای تحقق اقتصاد مقاومتی از دیگر فرازهای سخنان رهبری در حوزه اقتصاد بود که باید توجه ویژهای به آن داشت.
این توجه از دو منظر باید صورت پذیرد؛ نخست اینکه مصرف کنندگان در جامعه ما به عنوان بخش خصوصی و بدنه جامعه باید مورد توجه قرار گیرند و منظر دوم نیز توجه به بخش خصوصی مولد و فعال در حوزه اقتصادی است. شاید این پرسش مطرح شود که معنای توجه به بخش خصوصی مصرف کننده آن هم در مقوله اقتصاد مقاومتی چیست؟
واقعیت این است که مردم هر کشوری برای مقاومت در برابر دشمنان و متجاوزان به آب و خاکشان نیازمند انگیزه کافی هستند. از این انگیزه در ادبیات سیاسی و جامعه شناسی امروز به "سرمایه اجتماعی" تعبیر میشود. از این رو تحقق اقتصاد مقاومتی که نیازمند پایبندی جامعه به اخلاق کسب و کار، استفاده از کالاهای ساخت داخل، پرهیز از تجملات و اسراف، همراهی با مسئولان و تحمل مشکلات اقتصادی است، تنها در سایه ایجاد و محافظت از سرمایه اجتماعی تحقق مییابد.
این سرمایه اجتماعی نیز تنها در شرایطی حفظ و افزایش مییابد که مردم آن جامعه، شاهد برخوردهای عادلانه و قاطع با مفسدان در حوزههای مختلف، خصوصاً مفسدان و رانت جویان اقتصادی باشند نمیتوان از مردم توقع داشت مقابل دشمنان و حمله اقتصادی بدخواهان مقاومت کنند درحالی که شاهد جولان دادن مفسدان و رانت خواران اقتصادی هستند. از این رو توصیه رهبر انقلاب در مورد اقتصاد مقاومتی از یک جنبه در حقیقت متضمن برخورد با فسادهای اقتصادی توسط دولت است. در حقیقت دولت باید روزنههای فساد اقتصادی را با تصمیمات صحیح مسدود کند تا سایر دستگاهها با سودجویان برخورد کنند.
جنبه دوم تحقق اقتصاد مقاومتی نیز همانگونه که در سخنان رهبری هم اشاره شده، استفاده از ظرفیت بخش خصوصی مولد، سالم و متعهد است. کنار هم قرار گرفتن ضرورت استفاده از بخش خصوصی و اجرای صحیح اصل 44 در سخنان اخیر رهبری در حقیقت تکرار همان نگاه همیشگی ایشان در مورد میدان دادن به بخش خصوصی، کاهش حضور دولت در حوزه اجرایی و عملیاتی و ایفای نقش سیاستگذاری و نظارتی است. چکیده و اهم این راهبردها طی سالهای گذشته در قالب سیاستهای اجرایی اصل 44 ابلاغ و تکرار شده و توصیه رهبری به این موارد در واقع فرا خواندن دولت به اهتمام جدی در اجرای اصل 44 است.
رسالت:اهمیت سال آخر دولت
«اهمیت سال آخر دولت»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم صالح اسکندری است که در آن میخوانید؛یکی از نگرانی هایی که همواره در واپسین سال دولت ها وجود داشته کوتاهی و سستی در فعالیت های تلاشگرانه بوده است. اینکه دولتمردان در آخرین سال مسئولیتشان پس از یک سری تبلیغات در شهریور ماه به تدریج کار را رها کنند و انگیزه های سابق خود را برای خدمت از دست بدهند. این در حالی است که اهمیت آخرین سال دور دوم عمر دولت ها اگر به مراتب بیشتر از سالهای دیگر نباشد، کمتر نیست. چرا که دولت ها در سال پایانی، آخرین صفحه کتاب خدمت خود را می نویسند و هر خواننده ای معمولا نتیجه گیری داستان بیشتر در ذهنش می ماند.
از طرفی این سنت زندگی است که «اعمل لدنیاک کأنّک تعیّش ابدا».(1) دولتمردان در سال آخر باید به گونه ای عمل کنند که گویی حیات سیاسی و مدیریتی ماندگاری در انتظار آنهاست. از سویی دولت ها در آخرین سال عمر خود پایه های حرکت مسئولان آینده کشور را بنا می کنند که خود وظیفه سنگینی است.«من سنّ سنّة حسنة کان له اجرها و اجر من عمل بها الی یوم القیامة و من سنّ سنّة سیّئة کان علیه وزرها و وزر من عمل بها الی یوم القیامة»(2)
دولت ها در پایه گذاری سنت ها و بدعت ها نقش بسزایی در ساختار جمهوری اسلامی ایران دارند. فرمول این تاثیر گذاری بدین شکل است که قاعده نرم هرم ساختاری و کارکردی دولت در مردمسالاری دینی مشتمل بر یک سلسله ثوابت و محکمات مشروع در سیاست گذاری است که متناظر با نشانه ها و دال برتر گفتمان انقلاب اسلامی به صورت بندی ساختاری و رفتاری دولت می انجامد.
این قواعد سیاست گذاری به موازات سخت افزارهای قانون اساسی سنگ بنای دولت اسلامی محسوب می شود.این قواعد در گام اول ضمن تنظیم و تطبیق ساختارها و رفتارهای دولتها با نظام واره ارزشی و هنجاری جامعه اسلامی به برقراری ارتباط منطقی بین ساختارهای دولتی و کارویژه ها با منافع، مطالبات و چشمداشت های شهروندان می انجامد. قواعد نرم گفتمانی دولت اسلامی بین دو مسیر ثبات نهادمند و تغییرات سامان مند پل می زند و مولد رویکردی خلاق در عین واقع گرا برای اداره کشور در دهه های آتی می گردد. صورتبندی نهایی این فرمول در سال پایانی عمر دولت ها انجام می شود.
دولت دهم نیز از این قاعد مستثنی نیست به خصوص که این دولت با متغیر های جدیدی نیز در واپسین سال عمر خود روبروست که اهمیت سال آخر را مضاعف می کند. رهبر معظم انقلاب اهمیت این سال را در دیدار اخیر دولتمردان بدین شکل متذکر شدند:"این سال آخر دولت شما، سال مهمی هم هست؛ هم از جهت شرایط بینالمللی و شرایطی که وجود دارد، سال بسیار مهمی است - یعنی شما در حال مواجهه با زورآزمایی قدرتهای مستکبر هستید که دارند همه توانشان را خرج میکنند، شاید بتوانند شما را به عقبنشینی و قبول شکست وادار کنند؛ شما هم باید از همه توانتان استفاده کنید تا بتوانید این توهّم باطل ذهن دشمن را به هم بزنید - هم از جهت آخرین بودن. در واقع شما در سال آخر میخواهید این کتاب طولانی و پر حجم خدمات دولت را شیرازهبندی کنید و آماده کنید و تحویل بدهید. یعنی باید واقعاً امسال کار اگر نگوئیم جدیتر از همیشه باشد، بلاشک باید در این سال آخر هیچگونه کوتاهی و سستیای در کار نباشد."
در واقع مواجهه هدفمند با تحریم ها و جمع بندی خدمات زیاد دولت نهم و دهم علاوه بر سایر مختصات، دو ویژگی مهم سال آخر دولت دهم است که اهمیت این سال را به مراتب بیشتر می کند.
دولت امروز باید پنجه در پنجه دشمن بیندازد و با تحریم های بی سابقه ای که علیه ملت ایران وضع شده زورآزمایی کند. چرا که تمام تلاش دشمن عقب نشینی دولت و تمام همت دولت باید شکستن کمر تحریم ها و جلوگیری از وارد شدن فشارها به مردم باشد. از طرفی دولت 7 سال کار شبانه روزی در کارنامه خود برای ارائه به مردم دارد. جمع بندی و صورتبندی این همه کار و خدمتی که در این دو دولت انجام شده خود نیازمند هنر و خلاقیت است.
یکی از امتیازات گفتمانی دولت نهم و دهم برجسته شدن ارزشهای انقلاب بود. این مهم علاوه بر اینکه در فضای عمومی جامعه قابل لمس است بارها امتیازات این دو دولت نظیر سادهزیستی مسئولان، استکبارستیزی، افتخار به انقلابیگری توسط رهبر معظم انقلاب مورد اشاره قرار گرفته است. گرایش اغلب جریانات سیاسی به تابلو خط امام(ره) و بازگشت به ارزشهای انقلاب اسلامی در چند انتخابات اخیر موید این واقعیت است که ترمیم و احیاء گفتمان انقلاب اسلامی بخش مهمی از مطالبات عمومی را تشکیل می دهد. این موضوع به تنهایی دستاورد بسیار بزرگی برای دولت نهم و دهم است و به نظر می رسد همین رویکرد ارزنده در کنار سایر مختصات و امتیازات دولت احمدی نژاد سبب شود سال پایانی دولت دهم مجال مغتنمی برای پایه گذاری سنت های حسنه در اداره کشور قلمداد شود.
اعتلا و اعتزاز کلمه اسلام، ارتباط گسترده با مردم، نگاه بلند مدت در سیاستگذاری ها و اصلاحات ساختاری، عدالت محوری، تعقیب سیاست فرهنگ بسترساز و اقتصاد ابزار ساز در مسیر دولت اسلامی، اصلاح ساختارهای گزینش کارگزاران سیاسی، دگرگونی فرهنگ سیاسی، جامعه پذیری سیاسی ولایت فقیه، تسری عقلانیت دینی در رفتار دولت، کار، تلاش و خستگی ناپذیری، استکبار ستیزی، ساده زیستی و پرهیز از تجمل گرایی، مبارزه بافساد و... جملگی سنت های حسنه ای است که پایه ای برای حرکت مدیران آینده کشور محسوب می شود.
دولت دهم در سال پایانی عمر خود نباید اجازه دهد که پایان مسیر این دولت در نشیب باشد. دولت مامور به ختم کار در فراز است. این دولت در دو سه سال گذشته در کنار نقاط قوت خود در مظان برخی اتهامات نظیر انحراف از گفتمان انقلاب نیز بوده است. دولت می تواند در بیش از 300 روز آینده این نقاط سیاه را از دامن خود پاک کند و کارنامه سفیدی از خود به جای بگذارد.
اگر احمدی نژاد از همین امروز تصمیم بگیرد می تواند افکار عمومی را یک بار دیگر پشت سر خود بسیج کند فقط کافی است ارزش زمان باقی مانده را بداند و همانطور که مقام معظم رهبری نیز تاکید فرمودند راز گرایش عمومی مردم به دولت خود را باز یابد و آن را مجددا احیا کند. امروز در دهه چهارم انقلاب گرایش عمومی مردم و مسئولان کشور به حرکت انقلابی، جهتگیری انقلابی، ارزشهای انقلابی و مبانی انقلاب است. مردم احمدی نژاد را در دل گفتمان انقلاب می پذیرند و نه خارج از آن!
پی نوشتها:
1) وسائل الشیعه، ج12، ص49
2) کلینی، الکافی، ج : 5 ص : 10
تهران امروز:ریشهها و راه مهار نقدینگی در اقتصاد
«ریشهها و راه مهار نقدینگی در اقتصاد»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم دکترمهدی تقوی است که در آن میخوانید؛موضوع افزایش نقدینگی 7 درصدی در عرض سه ماهه اول سال بحثی را مطرح میکند که برای بسط آن باید به دو نکته توجه کرد. اول اینکه دلایل و ریشههای رشد توقفناپذیر نقدینگی را بررسی کنیم و دوم اینکه راه مهار افزایش نقدینگی را از میان اصول علمی اقتصاد جستوجو کنیم.
برای مورد اول باید شاخصهای مختلف اقتصاد کشور و همچنین وضعیت اقتصادی حال حاضر را مرور کرده و ریشههای افزایش نقدینگی را بازیابیکنیم و برای مورد دوم باید به اصول علمی- اقتصادی که کارشناسان مختلف بارها به آن اشاره کردهاند تاکید داشته باشیم.
از نظر نگارنده مهمترین و اصلیترین دلیل رشد بیمهابای نقدینگی در مدت یکسال اخیر را باید در تورمهای 22 و 23 درصدی اقتصاد کشور جستوجو کرد. به بیان بهتر زمانی که اقتصاد کشور ما از تورمهای ردهبالای دو رقمی رنج میبرد نمیتوان انتظار داشت که غول نقدینگی همپای آن رشد نکند. اگر بخواهیم این موضوع را شفافسازی کنیم باید گفت: برای مثال در سال گذشته اگر یک فرد با 200 هزار تومان پول نقد میتوانست امور یک ماه خود را بگذراند در سال بعد با این مقدار پول تنها 15روز دوام میآورد و برای مخارج یکماهه خود به 400 هزار تومان پول نیاز دارد.
از همینرو این فرد برای تهیه سبد نیازمندیهای خود به نقدینگی نیاز دارد و بانک مرکزی باید به طرق مختلف نیازمندیهای پولی او را تامین کند. همین موضوع به خوبی نشان میدهد که نرخ تورم بالا در کشور چگونه اقتصاد را به وضعیتی در آورده که تولید نقدینگیهای نجومی برای آن به امری مهم و حتی حیاتی تبدیل شدهاست. از سوی دیگر برخی موارد دیگری هم هستند که به آتش نقدینگی دمیدهاند و آن چیزی نیست جز برداشتهای غیرمجاز بانکها از منابع بانک مرکزی، کاهش سپردههای بانکی مردم و خروج پول از بانکها، که همه این موارد به نوعی تشدیدکننده سرعت رشد نقدینگی بودهاند.
البته در این میان نباید به سهم بالای سفتهبازی پول در اقتصاد کشور اشاره کرد که قطعا در زمان نوسانات قیمت سکه و دلار نقش بسیار زیادی در افزایش نقدینگی کشور بازی کردند. بنابراین دو عامل تورم- نقدینگی در این مدت گویا به هم گرهخوردهاند و تا زمانی که این رکوردزنی میان تورم و نقدینگی پایان نیابد نمیتوان انتظار توقف رشد نقدینگی در کشور را داشت.
حال باید به راههای مهار رشد نقدینگی توجه کرد. همانطور که ذکر شد اصلیترین عامل رشد سریع نقدینگی، افزایش نرخ تورم در کشور است. بنابراین عقلانیاست اگر بگوییم برای کاهش سرعت رشد نقدینگی باید در ابتدا به جلوگیری از افزایش نرخ تورم فکر کرد. با وجود اینکه در شرایط امروز اقتصاد کشور و همچنین با وجود عدم توجه دولت محترم به پیشنهادهای کارشناسان اقتصادی، کنترل تورم بسیار سخت به نظر میآید اما به هر حال برای توقف و حتی کاهش نرخ تورم، اصولی علمی موجود است که میتوان از آنها در کنترل تورم بهره برد.
برخی از راههای کنترل تورم را میتوان اصلاح زیرساختهای اقتصادی کشور که موجب افزایش قیمت میشوند، ارتقای سطح بهرهوری تولید و صنعت در کشور، توجه به کنترل واردات و همچنین عقلانیسازی نرخ ارز و تلاش برای تکنرخی کردن آن دانست. بنابراین زمانی که سرعت افزایش نرخ تورم با چنین مسائلی گرفته شود قطعا نقدینگی هم مجبور به کند کردن سرعت خود میشود و میتوان به عدم افزایشهای چشمگیر نقدینگی در اقتصاد کشور که آثار زیانباری برای اقتصاد دارند امیدوار بود.
وطن امروز:اتحاد در هم شکسته سلفیها
«اتحاد در هم شکسته سلفیها؛از حجاز تا لندن»عنوان یادداشت روز روزنامه وطن امروز به قلم زهرا طباخی است که در آن میخوانید؛زمانی که مردم همراه فرزندان بسیجی و سپاهیشان پا در عرصه امدادرسانی به هموطنان زلزلهزده آذربایجانی گذاشته بودند، بخشی از پیادهنظام مجازی دشمن در فضای رسانه مشغول جنگ با اجلاس عدمتعهد، میانمار و غزه، لبنان و فلسطین بود! مشتاقانه به نام «وطن» و «خطه آذربایجان» بر طبل بیمرامی دولت و نظام جمهوری اسلامی ایران میکوفتند با شعارهای به غایت ضایعی مثل «آذربایجان میسوزد و داروها به میانمار میرود!»، «نه غزه نه لبنان جانم فدای آذربایجان!» یک عده دیگر پا را از این هم فراتر گذاشتند و با ضربدر زدن بر کبوتر صلح اجلاس نم مخالفتشان را به نام جنبش مرده سبز با برگزاری اجلاس عدمتعهد در تهران اعلام کردند. سوال ما از همه این فرهیختگان که از لندن، پاریس، مالزی و ترکیه تصمیم دارند در طول 5 روز برگزاری اجلاس، تهران را با زبالههای مجازیشان «کثیف» کنند و احتمالا سطل آشغال واژگون کنند این است: «چرا»؟! کدام گفتمان سیاسی عقلگرایی خاکریز مبارزه کشور با بیگانگان یعنی غزه، لبنان و سوریه را تخریب میکند به این بهانه که هوادار «ایران» است؟! اندیشمندی(!) که نظریه عدم حمایت ایران از سوریه را به عنوان راهی برای حفظ سرمایه ملی در داخل کشور بیان میکند آیا تئوریای برای دفاع از مرزهای کشور در حالی که دشمن همه مرزهای استراتژیک را یکی پس از دیگری درنوردیده، دارد؟! از اینها بگذریم! کدام سیاست نخوانده احمقی برگزاری اجلاسی با حضور 120 کشور جهان را تاییدکننده انزوای سیاسی- نظامی ایران قلمداد میکند که فلان مظهر جنبش از پاریس با 79 سال سن و ادعای رهبری(!) مردم را دعوت به نافرمانی مدنی میکند؟
واقعیت این است که ورشکستگان سیاسی قهوهای تنها راه موفقیت ایران را در عقبنشینی از مرزهای سیاسی، نظامی و عقیدتی جمهوری اسلامی ایران جستوجو میکنند؛ راهی که ابتدای ورود به آن غلاف کردن سلاح علم و اندیشه و انتهای آن ورود به باشگاه بازندگان جهانی است. لیبی زمان قذافی، عربستان دوره عبدالله، افغانستان کرزی، پاکستان گذشته، حال و احتمالا آینده قرار است الگوهای دوره عقبنشینی ایران باشند یا یونان ورشکسته که هنوز هم دست گرم حمایت اتحادیه اروپایی را در پشت خود احساس میکند؟! بگذارید لندننشینان تمدن ندیده و مزقونچیهای استکبار در لسآنجلس سرهایشان را به علامت شکست نظام تکان دهند و برای باز ماندن حسابهای جیرهخواریشان به کنگره و مجمع ایرانیان سازشکار در تورنتو نامه بنویسند. صدای زنگ ورود ایران به باشگاه قدرت در جهان به اندازهای بلند است که راهی جز انکار واقعیات تکاندهنده در منطقه برای بیچارگانی که سالهاست برای سقوط «نظام» کرونومتر را از نو صفر میکنند باقی نمانده است. در تلآویو برضد قمپز شروع جنگ که نخستوزیرشان اشتباهی بدون هماهنگی با واشنگتن در کرد، صدها صفحه «صلح با ایران» و «وی لاو ایران»! مردمی توسط یهودیان خسته از مبارزه بیحاصل در شبکههای اجتماعی تشکیل شده است. عکسهای شیراز و اصفهان را از نشنالجئوگرافی به اشتراک میگذارند و از علاقه قلبیشان به سیدحسن نصرالله بیمحابا صحبت میکنند چون خوب فهمیدهاند با دشمنی که نمیتوانی پنجه در پنجهاش بیندازی بهتر است صلح کنی اما اگر این دشمن قویبنیه هر روز دامنه محاصره را تنگتر کند و شیران شرزهاش از جنگ روانی خسته نشوند، چه کنیم؟!
سایتهای روزنامههای صهیونیستی پر شده از کامنتهایی که برای ایران هورا میکشند و از لایک دادن به سخنان احمدینژاد یا امام خامنهای ترسی ندارند! بیمحابا برضد سخنان نتانیاهو درباره حمله به ایران راهپیمایی سراسری در پایتخت حکومت صهیون راه میاندازند و گمان نکنم حتی یک بار هم اسم بنیصدر، کدیور، سروش یا مهاجرانی را شنیده باشند. حتی متاسفانه هیچ امیدی هم به زنده شدن جنبش ندارند! چون برخلاف سرکردگان متوهمشان خوب فهمیدهاند که جنس مبارزه دوستان ایران و ایرانیون با یاوران صهیونیسم و IDF خیلی فرق دارد. آنها با چشم خود دیدند که در جنگ 33 روزه برای مهار هر مجاهد حزبالله یک جت جنگنده اعزام میشد! این شگرد «المنار» است... برنامههای بزرگداشت سرداران شهید حزبالله را با زیرنویس عبری پخش میکند؛ ابتدا از خصوصیات اخلاقی مجاهد شهیدش میگوید، بعد صدماتی که به دشمن تحمیل کرده را مفصل با فهرست کردن مکانهایی که در آن درگیریها رخ داده به تصویر میکشد. در پایان با افتخار در حضور خانواده شجاع فرمانده چریک اعلام میکند که یک فروند هواپیمای جنگنده مدل فلان در منطقه بهمان در روز سی و دوم جنگ موفق شد با موشک وی را در حالی که به تنهایی در یک جبهه چندین کیلومتری میجنگید شهید کند! اللهاکبر! یهودیان اشغالگر که هیچ؛ خود شیمون پرز هم از ترس جنگ دوباره با چنین مردانی به گریه میافتد!
آن طرف نهایت شجاعت خصم در گردهمایی القاعده در سوریه به تصویر کشیده میشود... این عبدالرزاق طلاس است که میبینی! میگویند به راحتی سر یک کودک سوری را مقابل چشمان پدر و مادرش میبرد! یک مسلمان متعصب وهابی است! اینها را سعودی با دلارهای سبز آمریکایی تربیت کرده تا خون شیعه را بیملاحظه بریزند اما یک نقطه ضعف دارند... شبهای ماه مبارک رمضان، زیر بارش گلوله ارتش بشار اسد مقابل صفحه اسکایپ مینشینند و از نقاط ضعف جنسیشان فیلم به اینجا و آنجا مخابره میکنند.
میگویند گروه عبدالمالک ریگی هم به همین دلیل در داخل مرزهای ایران پا نگرفت! صبح تا شب تمرینات نظامی را زیر نظر ژنرالهای آمریکایی میگذراندند و شب تا صبح میهمان دخترکان فروشی پاکستانی بودند! سلفیها نه سنی هستند نه شیعه؛ هرچند در هر لباسی میخزند. سلفیها از جنس صهیونیسماند. ضدخدا شدن و شیطانخواهی نخستین مرام اندیشه نداشتهشان است.
بگذار سلفیهای سبز هم تلاش کنند تهران را از لندن و پاریس نازیبا کنند! بگذار زبالههای اینترنتیشان را در همه جا پراکنده کنند. عرصه خالی از مرد جنگی مانده هموطن! استکبار دیگر شوالیهای ندارد که به جنگ من و تو بفرستد! فراموش نکنیم همه سختگیریهای اخلاقی رهبری و تذکرات پی در پی ایمانی به این جهت است که دشمن میداند نقطه قوت جبهه اسلام محمدی اخلاق است و عقیده مومنانه! پافشاری بر حق و ایستادگی توام با جهاد اکبر راز پیروزیهای پی در پی در جنگ احزاب است. سلام ما بر ناصران حق از مجاهد کبیر قاسم سلیمانی تا آنها که در کوچههای حلب در راه خدا مقابل سفاکان بیاخلاق مقاومت میکنند.
حمایت:هفته دولت و میزبانی سران جنبش عدم تعهد
«هفته دولت و میزبانی سران جنبش عدم تعهد»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت است که در آن میخوانید؛همانگونه که مخاطبان ارجمند میدانند هفته منتهی به سالگرد شهادت شهیدان رجایی و باهنر، همه ساله در کشور عزیزمان با عنوان هفته دولت گرامی داشته میشود. در این هفته مردم با گزارشات جدید عملکردهای نهادهای مختلف قوه مجریه بار دیگر آشنا میشوند و متقابلا به دستاندرکاران امور اجرایی به جهت تلاشهایشان برای اعتلای کشور خسته نباشید میگویند.
چنانچه ما نیز وظیفه خود میدانیم که به یکایک اعضای محترم دولت اعم از رییس جمهور و وزرا و عموم دستاندرکاران وزارتخانهها و نهادهای اجرایی در سراسر کشور این مناسبت مهم را تبریک گفته و خدا قوت عرض کنیم. معمولا در آغاز این هفته، همه ساله اعضای هیئت دولت دیداری با رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران دارند تا ارزیابی رهبری از عملکردهای خود را بشنوند و هرگونه راهنمایی و ارشادهای ایشان برای حرکت آینده دولت ، اخذ شود.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار هفته گذشته با دولت ضمن تأکید بر اینکه این دولت به پرکاری شهرت دارد و باید یک سال آخر خود را نیز با همین روحیه و خصیصه به پایان رساند، توصیه های مهمی داشتند.از جمله تلاش روز افزون دولت برای کاهش برخی مشکلات اقتصادی مردم و یا ضرورت مبارزه با فساد اقتصادی در سطوح مختلف و یا ایستادگی در مقابل زورگویان عالم. امسال بزرگداشت هفته دولت با مناسبت مهم و برجسته دیگری نیز تقارن پیدا کرده و آن برگزاری شانزدهمین اجلاس سران کشورهای جنبش عدم تعهد در تهران است. نظر به اهمیت این رویداد، نکاتی در این خصوص به شرح زیر تقدیم میشود.
امید است مرضی خداوند سبحان واقع شود و برای ارتقای آگاهیها و حساسیتهای مخاطبان ارجمند مفید باشد.از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون دولتهای مختلف با رأی مردم بر سر کار آمدهاند و هر یک در دوره زمانی خود خدمات بسیاری را برای تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی و برقراری عدالت در کشور معمول داشتهاند. دولت فعلی نیز در همین خصوص و در چارچوب خط مشی و برنامه های خاص خود، تلاشهای زیادی را به کار بسته تا به خصوص اقشار آسیب پذیر و مناطق مختلف کشور به توانمندی نایل آیند.
اجرای برنامه هدفمندسازی یارانهها، اجرای طرحهای تحول اقتصادی در ابعاد مختلف برابر مصوبات قانونی ذیربط، انجام سفرهای استانی مستمر در جهت درک مشکلات هر منطقه و تصمیم گیری فوری در جهت رشد و توسعه مناطق مختلف کشور از جمله اقدامات مهمی است که دولت فعلی بهآنها مبادرت ورزیده و گزارشهای مفصلی در هر بخش به مردم عرضه داشته است. اگرچه نقد و نظرهای مختلف نیز در هر حیطه وجود دارد و از جمله این نقد و نظرها از سوی نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی و یا متخصصین علمی ذیربط مطرح شدهاند.
خدمات دولت به خصوص طی سال گذشته در شرایطی انجام پذیرفته که تحریمهای اقتصادی علیه ایران ابعاد جدید و گسترده تری یافته و همین فشارها و دست اندازی ها ، موجب شده که در برخی زمینههای معیشت مردم فشارهایی تازه وارد شود. در چنین شرایطی، میزبانی اجلاس سران جنبش عدم تعهد چه در سطح داخلی و چه در سطح بینالمللی، پیامهای متعددی در بردارد.
در سطح داخلی این نوید را به مردم میدهد که نمایندگان آنها در بخشهای مختلف حاکمیت به خصوص قوه مجریه این توان و آمادگی را دارند که میزبان یک چنین رویداد بزرگ جهانی باشند و در سطح جهانی نیز برگزاری اجلاس عدم تعهد در تهران حاکی از آن است که تعاملات جمهوری اسلامی ایران با کشورهای مختلف جهان و سازمانهای بینالمللی، به رغم همه فشارهای قدرتهای زورگوی جهانی در حدی است که اکثر کشورهای جهان به دعوت ایران پاسخ مثبت میدهند و در عالیترین سطوح در اجلاس شرکت میکنند.
مردم عزیز کشورمان به خصوص آنها که طی روزهای اخیر گزارشها و مقالههای متعدد منتشره در رسانهها را مطالعه کرده اند، حتماً مطلع هستند که جنبش عدم تعهد در زمانهای که فضای دو قطبی بلوکهای غرب و شرق بر جهان حاکم بود، به ابتکار برخی از رهبران کشورهای رهایی یافته از استعمار خارجی ایجاد شد و اولین گردهمایی خود را با حضور 29 کشور در حال توسعه در سال 1955 میلادی در اندونزی برگزار کرد و پس از آن به تدریج اعضای آن افزایش یافت به نحوی که امروزه از صد و نود و چند عضو سازمان ملل، 120 کشور عضو جنبش عدم تعهد هستند و کشورها و سازمانهای متعدد بینالمللی به عنوان ناظر در اجلاسهای جنبش حضور می یابند. اصول پنجگانه مشهور جنبش عدم تعهد جملگی حول عدم وابستگی به زورگویان عالم و تلاش برای جهانی صلح آمیزتر و انسانی تر و عادلانه تر می باشند.
ایران قبل از انقلاب اسلامی به علت وابستگی حکومت وقت به غرب و عضویت در پیمان سنتو، عملاً نمیتوانست به عضویت جنبش عدم تعهد درآید. ولی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1979 میلادی، بلافاصله در همان سال به جنبش عدم تعهد پیوست و در ا جلاس سران جنبش در هاوانا شرکت و بعد از آن در تمامی نشستهای این جنبش حضور فعال داشته است.
طی سالهای اخیر، اعضای جنبش عدم تعهد در قضایای مربوط به اعمال فشارهای غرب علیه برنامه صلح آمیز هستهای ایران، بارها از ایران حمایت و زورگوییهای غرب را رد کردهاند.
با این حال نباید تصور کنیم که جنبش عدم تعهد از ظرفیتهای حداکثری خود تا کنون درعرصه جهانی بهره جسته است. از جمله دلایل و عوامل این امرعبارتند از اینکه اولاً جنبش عدم تعهد به رغم عضویت 120 کشور جهان در آن هنوز دبیرخانه ثابت و مقر دایمی ندارد. همین امر باعث می شود که در هر دوره سه ساله رییس وقت جنبش و تروئیکای جنبش (روسای دوره قبل، فعلی و آینده جنبش) امور مختلف این ائتلاف جهانی را ساماندهی کنند که اگر تحرک لازم را نداشته باشند، عملاً خروجی قابل توجهی به نام جنبش عدم تعهد نصیب جهانیان بهخصوص ملتهای عضو جنبش نمی شود.
درثانی، درون کشورهای عضو جنبش عدم تعهد خود گروهبندیهای مختلفی دیده می شود که هر یک نگرشهای خاصی به امور جهانی دارند.اتحادیه عرب، سازمان وحدت آفریقا، کنفرانس کشورهای اسلامی از جمله مهم ترین گروه بندیهای داخل مجموعه کشورهای عدم تعهد هستند. گاه این گروه بندی ها مانع حرکت همه کشورها حول اصول مشترک جنبش عدم تعهد می شوند.
وآخراینکه در ترکیب 120 کشورعضو جنبش، ناهمگونی قابل توجهی از حیث ساختار سیاسی، اقتصادی و درجه پیشرفت و عقب ماندگی و دغدغه های حقوقی و سیاسی دیده میشود که همین امر اتخاذ تصمیمات مشترک در ابعاد سیاسی، اقتصادی، حقوقی و فرهنگی را در مواردی با مشکلاتی مواجه می سازد و باعث میشود که قدرتهای زورگوی جهانی با ترفندهای خاصِ خود از تقویت ائتلاف و همدلی بین کشورهای عدم تعهد جلوگیری کنند.
با عنایت به مراتب فوق، هنر جمهوری اسلامی ایران در اجلاس شانزدهم و در دوره 3 ساله ریاست جنبش و حضور بعدی در تروئیکای جنبش در این مدت این است که بتواند نقاط مشترک ورای تفاوت های ساختاری داخل کشورهای عضو و ورای گروه بندی های منطقه ای را آن چنان شفاف و تقویت کند که همه کشورهای عضو، منافع و مصلحت خود را در آن ببینند که در جهت پیشبرد فعالیت های جنبش عدم تعهد تلاش کرده و همراهی کنند.همچنین اگر در اجلاس شانزدهم مبحث ایجاد دبیرخانه ثابت جنبش عدم تعهد ولو با تقسیم بندی موضوعی و توزیع بین چندین کشور عضو به سرانجامی شایسته برسد. به طورقطع در آینده جامعه جهانی آثار زیادی بر جای خواهد نهاد.
جمهوری اسلامی ایران در اجلاس وزرای خارجه عضو جنبش عدم تعهد در تهران (شهریور سال 1386) پیشنهاد ایجاد مرکز تنوع فرهنگی و حقوق بشر جنبش عدم تعهد به میزبانی دایمی ایران را مطرح کرد که به تصویب کشورهای عضو رسید و از آن زمان تا کنون دفتر مزبور برنامه های آموزشی یا همایشهای علمی را در سطح بین المللی به اجرا درآورده است که اگرچه بسیار بیشتر از اینها نیز می شد، در ابعاد مختلف اقدام کرد ولی این خود نمودی کوچک از ظرفیتهای ایران برای تحرک بخشی به قابلیتهای جنبش عدم تعهد است.
هم اینک مسئولان وزارت خارجه ایران خبر از تنظیم سند اقتصادی 300 صفحه ای برای نشست سران جنبش دادند که به طورقطع مشابه همین کار در ابعاد سیاسی، حقوقی و فرهنگی نیز باید تنظیم شده باشد تا چارچوبهای جهش جنبش عدم تعهد به سمت اثرگذاری شایسته بر امور بین المللی فراهم آید.
قرار است رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در افتتاحیه اجلاس جنبش عدم تعهد سخنرانی داشته باشند که قطعاً این امر نیز نشان از اهمیت دهی بالای مسئولان جمهوری اسلامی به فعال سازی جنبش عدم تعهد در زمینه عادلانهتر ساختن جامعه جهانی دارد. رهبر معظم انقلاب اسلامی در گذشته اعلام داشتهاند که «معتقدیم جنبش عدم تعهد باید حقیقتاً یک هویت مستقل و بارزی را در دنیا داشته باشد و عاملی برای بیمناک شدن قدرت های بزرگی که عادت به تجاوز کرده اند، باشد».
سخن پایانی
در سطح جهانی، امروزه بلوغ قابل توجهی بین ملتهای مختلف دیده می شود. بدین معنا که ملتهای مختلف به راحتی تشخیص میدهند که کدام دولتها زورگویی میکنند و کدام دولتها در مقابل زور و ظلم میایستند. سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به طور اساسی و محوری، مخاطبانش ملتها هستند، تا آرمانهای انقلاب اسلامی را دریابند و برای جهانی عادلانهتر در برنامهها و فعالیت خود به کار گیرند. در عین حال این واقعیت را نمی توان نادیده گرفت که بسیاری از ملتها هنوز نتوانستهاند نظام مردم سالار در سطح داخلی کشور خود حاکم کنند.
بنابراین در مواردی، کسانی به عنوان دولتمردان و حاکمان از سوی آنها درعرصه بین المللی و دراجلاسهای مختلف از جمله جنبش عدم تعهد حضور مییابند که چندان مورد تأیید آنها نیستند.جمهوری اسلامی ایران باید با ظرافت و هنرمندی لازم ضمن رعایت تعاملات منطقی و تفاهمآمیز با دولت های مختلف عضو جنبش عدم تعهد، به نحوی عمل کند که دولت های عضو جنبش در سطوح داخلی کشورهای خود نیز روز به روز پاسخگویی به ملت هایشان را ارتقا بخشند تا با بهره مندی از پشتوانه مردمی، در سطح جهانی نیز بتوانند رویکرد مستقل جنبش عدم تعهد را تقویت کنند نه اینکه گاهی نوعی رویکرد دوگانه را در پیش گیرند، بدین نحو که در جمع عدم تعهدها با اعضای عدم تعهد ابراز همدلی کنند و خارج از آن ابزار سلطه گران جهانی وعلیه مطالبات ملت های خود باشند.
امید است، تقارن هفته دولت با اجلاس سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد به برکت خون های پاک شهیدان رجایی و باهنر، سرآغازی برای تأثیرگذاری شایسته جریان مستقل کشورهای عدم تعهد در سطح جهانی باشد و امیدی تازه برای ملت های تحت ستم و عدالت خواهان جهانی به بار آورد.
از یاد نبریم که برای حصول هدف یاد شده، بسیار فنی ودقیق وهمه جانبه باید عمل کرد نه اینکه با یک سری کارهای شعاری وتبلیغی کلیشه ای وبدون توجه به ابعاد مختلف، این فرصت ارزشمند تاثیرگذاری برساختارهای ناعادلانه جهانی را از دست بدهیم.
آفرینش:نقش غیرمتعهدها در برنامه هسته ای ایران
«نقش غیرمتعهدها در برنامه هسته ای ایران»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است که در آن میخوانید؛در یک سال اخیر پرونده هسته ای کشورمان سه بار در معرض گفتگو با آژانس انرژی اتمی قرار گرفته و سه بار مورد مذاکره با کشورهای 1+5(نشست های استانبول، بغداد و مسکو) که در پی این نشست ها نگاه سیاسی و یکجانبه گرایی به پرونده هسته ای ما لحظه ای از سیر معادلات طرف مقابل حذف نشده است.
آخرین دور این مذاکرات روزجمعه در وین برگزارشد، اما نکاتی پیرامون این نشست وجود دارد که به آن اشاره خواهیم کرد.
یوکیا آمانو مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی، درست قبل از برگزاری این نشست درباره آن ابراز ناامیدی کرده بود. وی گفته بود: «در حال حاضر نمی توانم بگویم در مورد نتیجه مذاکرات این هفته با مقام های ایرانی خوشبین هستم. من شواهدی در مورد تغییر بسیار زود این اوضاع در اختیار ندارم».
این اظهارنظر نشان می دهد آژانس تصمیمی به در پیش گرفتن هیچ رویه خلاقانه ای در این نشست نداشته و صرفا امیدوار بوده که به سبب افزایش حجم تحریم های اقتصادی و فشارهای اسرائیل مبنی بر حمله نظامی، ایران آماده تعدیل مواضع و امتیازدهی شده باشد. بارها و به کرات ایران اعلام کرده است که سیاست "تهدید و پیشروی" نخواهد پذیرفت و از حقوق بارز خود چشم پوشی نخواهد کرد. اما برگزاری این نشست های بدون نتیجه باعث به وجود آمدن یک دور باطل وتکراری شده که نتیجه ای جز "ادامه مذاکرات در آینده!" در پی نداشته است.
لذا آنچه از اوضاع کنونی به نظر می رسد اینکه بهتراست، در فضای بی تدبیری غرب در پرونده هسته ای کشورمان، این ما باشیم که راه و روشی جدید برای پیگیری مسائل هسته ای ارائه دهیم. البته تا پیش از این نیز جمهوری اسلامی در قالب بسته های مجزا راهکارهای پیشنهادی برای رفع ابهامات موجود را ارائه کرده است، اما این بار می توان رنگ و لعابی بین المللی به رویکرد خود بدهیم تا از مقبولیت و همراهی جمع کثیری از کشورها و افکارعمومی نیز بهره مند گردد.
درحال حاضر برگزاری اجلاس غیرمتعهدها درتهران فرصتی مساعد را دراختیار ما گذاشته تا دیپلماسی کشورمان را از انزوای تحمیلی از سوی غرب خارج کند. درهمین راستا می توان از پتانسیل این کشورها برای اثبات حقوق هسته ای خود نیز بهره ببریم. درحال حاضر پرونده هسته ایران به عنوان یکی از مهمترین مسائل مورد مناقشه درجهان مطرح می باشد، لذا قرار گرفتن مسئله هسته ای در دستورکار این اجلاس می تواند منعکس کننده نظرات و حقانیت اهداف صلح آمیز ایران به سراسر جهان باشد.
در دو دهه گذشته در شورای حکام آژانس اتمی که نقشی تعیین کننده در تصمیم گیری های سیاسی در مورد پرونده هسته ای کشورمان و نیز شورای امنیت داشته، جنبش غیرمتعهدها همواره بیانیه های حمایتی از جمهوری اسلامی ارائه کرده اند که این حمایت ها تاحد بسیاری در کاهش و تعدیل تصمیمات خصمانه کشورهای غربی تاثیر داشته است. هرچند این بیانیه ها الزام آور نبوده، اما حمایت بیش از 120 کشور دنیا که نیمی از جمعیت جهان را در خود جای داده اند مسلماً باعث جلوگیری از اهداف زیاده خواهانه قدرت های بزرگ خواهد شد.
لذا ضروریست تا مسولان امر از حضور سران غیرمتعهدها در تهران استفاده کنند و با تشریح برنامه ها و فعالیت های هسته ای کشورمان بار دیگر حمایت همه جانبه اعضای این جنبش را با خود همراه کنند تا افکار عمومی و کشورهایی که به ناحق ملت و کشور ایران را تحت فشارهای سیاسی و اقتصادی قرار می دهند، مجبور به پذیرش و احترام گذاشتن به نظرات جمع کثیری از ملت ها و کشورهای دنیا در حمایت از کشورمان گردند.
لزوم توجه به فرصت های دیپلماتیک در این سطح باعث گسترش و پژواک ندای آزادی خواهی و صلح طلبی جمهوری اسلامی در سراسر جهان خواهد شد و نوع نگرش غرب به ایران را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
ملت ما:تعهد غیرمتعهدها
«تعهد غیرمتعهدها»عنوان سرمقاله روزنامه ملت ما به قلم یدالله حبیبی است که در آن میخوانید؛اصل در روابط و مناسبات انسانی و اجتماعی و نیز در عرصه بینالملل، بر قبول مسئولیت و ایفای نقش نسبت به اطراف از خود گرفته تا همنوعان، حیوانات و محیطزیست را هم شامل میشود حال این سوال بهویژه برای کسانی که این روزها با هر رسانهای چه سنتی و چه دیجیتال هممجلس میشوند و به وفور خبر برگزاری شانزدهمین نشست سران کشورهای غیرمتعهد و اجلاس تهران را میشنوند مطرح است
که یک سازمان به این عریض و طویلی چرا راهبرد عدمتعهد را بر جبین خود نشانده و بعد از 52 سال از قدمت خود نیز تاکنون حاضر به بازتعریف نقش و نام خود نشده است، آری این جنبش در سال 1961میلادی(1340شمسی) در گرماگرم جنگ سرد با تلاش رهبرانی همچون نهرو از هند، سوکارنو از مالزی، جمالعبدالناصر از مصر و ژنرال تیتو از یوگسلاوی سابق با هدف وحدت بین کشورهایی که نه در اردوگاه کمونیسم و نه در اردوگاه کاپیتالیسم قرار داشتند، با اهداف ذیل تشکیل شد:
حمایت از حق تعیین سرنوشت، حاکمیت و استقلال ملی و یکپارچگی سرزمینی کشورها، مخالفت با آپارتاید، عدم الحاق به پیمانهای نظامی چندجانبه و استقلال کشورهای عضو از قدرتهای بزرگ و نفوذ در بلوک بندیهای سیاسی، مبارزه علیه امپریالیسم در تمامی اشکال و ظهور، مبارزه علیه استعمار، استعمار جدید، نژادپرستی، اشغال و تسلط خارجی، خلع سلاح، عدم دخالت در امور داخلی کشورها و همزیستی مسالمتآمیز میان ملتها
رد استفاده از تهدید به زور در روابط بینالملل، تقویت سازمان ملل، دمکراتیزه کردن روابط بینالملل، توسعه اقتصادی اجتماعی و بازسازی سیستم اقتصادی بینالمللی و همچنین همکاری بینالمللی در موقعیت برابر که همه این اهداف ریشه در آرمانخواهی بنیانگذاران و بیشتر اعضای فعلی دارد و عملکرد این جنبش در دفاع از حقوق ملت ایران در دفاعمقدس و انرژی صلحآمیز هستهای نزد مردم شریف ایران ماندگار خواهد بود
درواقع این جنبش و کشورهای عضو پیمان بستهاند به هیچ قدرتی متعهد نشوند و بهطور مستقل برای نیل به اهداف مورد اشاره تلاش نمایند اما با عطف به شرایط و تحولات بعد از جنگ سرد و فرصتی که امپریالیسم امریکا در تحکیم و توسعه هژمونی خود تعریف کرده سران جنبش چارهای جز بازاندیشی در بعضی اصول و راهبردهای خود ندارند تا بتوانند از تعهد و مسئولیت تاریخی خود برآیند و به سوالات نسلهای آینده از هماکنون پاسخ روشنی ارایه نمایند.
اجلاس تهران خوشبختانه زمینه و فرصت خوبی برای این تصمیم شجاعانه است، میزبانی ایران و رهبری جنبش در سه سال آینده با یک کشور انقلابی که هژمونی ایالات متحده امریکا را به چالش کشانده و در بعضی مناطق مانع توسعه آن شده است فرصت استثنایی را فراهم کرده تا مباحث آغازین این تحول در اجلاس تهران طرح شود بنابراین در آستانه نشست مهم سران جنبش عدمتعهد پیشنهادهای ذیل قابل بررسی است:
1- جنبش باید نقش فعالتری نسبت به گذشته اتخاذ نماید و از بازتعریف نام و نشان خود با رویکرد دفاع عملیاتی از ملل مظلوم، تعهد به صلح و امنیت جهانی، تکیه بر خرد جمعی در اداره جهان و عدالت آغاز نماید.
2- به عنوان دومین سازمان بزرگ جهانی بعد از سازمان ملل از حقوق ملل دفاع کرده و اجازه ندهد فلسفه وجودی سازمان ملل در شرایط فعلی که بعضی قدرتهای بزرگ درصدد بیخاصیت کردن آن هستند زیر سوال برود بلکه بالعکس در بازتعریف نقش و رسالت سازمان ملل و شورای امنیت پیشگام باشند.
3- تحولات جهانی و منطقهای خاصه در آسیا و خاورمیانه حاکی از آمادگی ملل برای تحقق آزادی وعدالت ورهایی از دخالت دیگران در سرنوشت آنهاست حال نوبت رهبران کشورهاست که به نقش خود واقف باشند و جنبش عدم تعهد با ظرفیت بالایی که دارد این توانایی را از خود نشان دهد.
4-جنبش در برخورد و مجازات با اعضای خاطی و بیتعهد خود ملاحظه کاری را کنار گذاشته و از حقوق ملل و حیثیت خود دفاع کند و سیاست بیطرفی که بعضا نشان از عجز و ناتوانی است از ساحت این جنبش دور کرده و درباره حوادث مربوط به سوریه و بحرین با تشکیل کارگروههای مقبول وکارآمد فرصت وزمینه دخالت قدرتهای شیطانی و بدخواه را سد کرده و اعضای مداخلهجو و منفعتطلب را تنبیه نماید.
5-جنبش این ظرفیت را دارد تا با ارتقای سطح ساختاری و کارکردی خود در مسائل جهانی بهطور عملی وارد شود و مشکلاتی که بعضا نیم قرن از آنها گذشته و لاینحل باقی ماندهاست را چارهاندیشی نماید و صرفا به صدور اطلاعیه و بیانیه و موضعگیری سیاسی اکتفا ننماید و از این بین نقش خود را در ساختار قدرت سازمان ملل تعالی بخشد.
6- اجلاس تهران فرصت مغتنمی است تا اعضای این سازمان جهانی از نزدیک با دیدگاههای جمهوری اسلامی ایرا ن و تجربه این کشور در دفاع از آرمان خود که درراستای اهداف این جنبش نیز بوده خاصه در دفاع از مظلومان جهان و اعلان برائت از متجاوزان به حقوق ملل و بهویژه مبارزه با هژمونی امریکا آشنا شوند.
مردم سالاری:بهترین فرصت برای بازسازی روابط
«بهترین فرصت برای بازسازی روابط»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم منصور فرزامی است که در آن میخوانید؛ روزهای آینده برای ایران، ایام پرکاری است که نیاز به برنامه ریزی و هماهنگی همه نیروهایی دارد که میتوانند در جهت منافع کشور بر حسب واقعیتهای موجود – نه خیال پردازیها – گام بردارند. و صد البته روزهای پرکاری – نه تعطیلی – رسانهها نیز هست. چون نباید تعطیلی مخرب تهران با آن زیانهای سنگین اقتصادی، امور و اوقات ما را به بطالت ببرد. از معایب بزرگ ما آن است که جز انتخابات و روز قدس و... جامعه را – برخلاف جوامع جهانی - برای تحولات بزرگ و رویدادهای مهم آماده نمیکنیم آن چنان که حتی بسیاری از مردم نمیدانند در جامعه ما چه میگذرد.
دلیل این مسامحه و تعلل و خوی ناسزاوار، همان زلزله اسف بار و در عین حال، عبرت آموز آذربایجان است که در رسانه ملی « با خنده بازار » آشفته بازاری تاسف آمیز میسازد و در بهت همه، خم به ابرو هم، نمیآورد! گویی که در قبال چنان فاجعه دردآوری، بر ما مسئولیتی نیست و بی اعتنا گذشتن، روال همیشگی کار است! اینها را باید از بیبرنامگی و سوء مدیریت دانست وگرنه به گمان نگارنده، نباید تعمدی در کار باشد بلکه گاهی کاری به حسن نیت به ما میدهند که از قابلیتهای ما بزرگ تر است!
در چند روز آینده، شانزدهمین اجلاس سران جنبش غیر متعهدها در تهران برگزار میشود و گفتهها حاکی از آن است که بیش از صد کشور در سطوح مختلف در این نشست حضور خواهند یافت. رویداد بزرگی است اگر چه برخی بر این باورند که بعد از جهان دوقطبی و فروپاشی ابرقدرت شوروی، ضرورتی بر وجود جنبش غیر متعهدها احساس نمیشود اما به هر حال میتوان با سیاست و تدبیر درست، منویات بانیان نخستین آن را تا حدودی به نتیجه رساند و در مقابل زورگوییهای آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی، حرفی برای گفتن داشت و از طرفی از فرصتهای موجود در بازسازی روابط فی مابین و سیاست خارجی و اقتصادی و فرهنگی، بهترین نتیجه را کسب کرد. بنابراین بایسته است که نکات ذیل از جانب دولتمردان مورد نظر واقع شود:
1-آزادی زندانیان سیاسی و امنیتی در روزهای اخیر میتواند طلیعه خوشی برای آشتی ملی و بیانگر عطوفت اسلامیباشد و سران کشورها را از اخبار خوش آن تحت تاثیر قرار دهد و نگرش آنان را نسبت به ما به حسن تعبیر و تلقی تبدیل کند و سرمشق خوبی برای آنان در سیاست داخلی تلقی گردد مگر نه این است که ما ایران را « ام القرای » اسلام میدانیم؟
2-داشتن روابط درست و مدبرانه با کشورهای تاثیر گذار مصر، ترکیه و عربستان در جهان اسلام برای ما، به ویژه در این شرایط امری بسیار حساس و حیاتی است و با بازسازی روابط با آنان میتوانیم از خطرهای احتمالی آینده پیشگیری کنیم.
3-با عنایت به اینکه در روزهای برگزاری اجلاس، توجه خبرگزاریها و دنیا به ماست. نباید آن چنان سخن بگوییم و عمل کنیم که دنیا ما را جنگ طلب و عامل نابودی ملتها و موجب سلب آرامش همسایگان بداند. این زمان، بهترین فرصت برای خنثی کردن تبلیغات سوئی است که خبرگزاریهای استکباری برای ما، ایجاد کردهاند.لذا با بیان مهربانانه و منطقی و مستدل و دنیا پسندانه میتوانیم به مقصود خود برسیم.
4-با توجه به حضور روسای مجلس در این نشست، حضور موثر مجلس شورای اسلامی، در مذاکرات حاشیه اجلاس بسیار ضروری و کارگشاست
5-از هم اکنون باید زمینه ملاقاتهای سیاسی و اقتصادی در حاشیه نشست مشخص باشد تا ما را به موفقیتهای بزرگی در این موارد برساند و اوضاع اقتصادی ما را سروسامان دهد و موضع ما را در عرصه سیلست جهانی تقویت کند.
6-پرهیز از خودبزرگ بینی و یا موضع انفعالی، سیاست درست ما را در جهان تبیین خواهد کرد. « نمود ما به ظرفیت بودمان » باشد نه کمتر و نه بیشتر. خودشناسی عامل کامیابی خواهد بود. در این اجلاس نباید منافع ملی ما تحت تاثیر مسائل حاشیه ای قرار گیرد.
7-اگر مبانی حکومت جمهوری اسلامیخود را در عمل درست عرضه کنیم، مشروعیت و مقبولیت ما در جهان تضمین خواهد شد.
8-مذاکرات درست و سنجیده اقتصادی با سران و نمایندگان حاضر کشورها و انعقاد قراردادها و سندهای همکاری، بسیاری از محدودیتهای تحریمها را بی اثر یا کم اثر خواهد کرد.
9-همه میدانیم که یکی از رکنهای مهم توسعه، صنعت گردشگری است. بنابراین بسیار بجاست که جاذبههای طبیعی و تاریخی کشور ما برای حاضران معرفی و منتج به تنظیم قراردادها در جذب گردشگر شود. برپایی نمایشگاه صنایع دستی در حاشیه نشست بسیار ضروری و تبلیغ کشور ماست.
10-ترتیبی اتخاذ شود تا حاضران در اجلاس به توانمندیهای ایران در صنایع بزرگ و کوچک و منابع عظیم خدادادی کشورما پی ببرند و در قراردادهای اقتصادی به ما اعتماد کنند. امید است که با تمهیدات درست، گامهای موثری را در تجدید و بازسازی روابط خود با دیگر کشورها برداریم.
آرمان:لزوم بازسازی جنبش عدم تعهد
«لزوم بازسازی جنبش عدم تعهد»عنوان یادداشت روز روزنامه آرمان به قلم اسدالله اطهری است که در آن میخوانید؛یکی از مواردی که ایران میتواند در زمان اجلاس عدم تعهد همتش را معطوف به آن کند، تلاش برای موفقیت سیاسی و بینالمللی است. مساله دیگر بهکار بستن نوعی دیپلماسی است که کمک میکند ما از این وضعیت بهتر استفاده کنیم. این دیپلماسی باید تلاش کند نشان دهد که ایران کشوری است مقتدر.
سوم اینکه کشورهایی که به ایران میآیند، به لحاظ تاریخی ریشه در معادلات جنگ سرد دارند، اما بسیاری از این کشورها تغییر موقعیت دادهاند. مثلا هند باوجودیکه عضو جنبش غیرمتعهدهاست، اما جهتگیری بینالمللیاش را در همکاری هستهای با ایالات متحده تعریف کرده است.
حتی بین هند و آمریکا همکاری هستهای وجود دارد. البته ایران در این کنفرانس طرحهایی دارد که هنوز سرنوشتش مشخص نیست. مساله مبادلات اقتصادی بینالمللی، تحریمهای بانکی و مسائلی از این دست برای ما مهم است که آن را از طریق ایده بانک اقتصادی مشترک بین کشورها پیگیری میکنیم. نکته دیگر هم تقویت ایدهآلیسم است.
در دانشگاهها، مطبوعات و روزنامههای ایران دو تفکر باهم در حال مجادله هستند؛ ایدهآلیسم با واقعگرایی. ایران به این دلیل که هنوز از تهدیدات امنیتی خارج نشده است، بیشتر با این کشورها کار میکند. درباره جنبش غیرمتعهدها هم مهم این است که اینگونه نهادها، گروهها و سازمانها که پایه در عصرهای گذشته دارند، چگونه خود را بهروز کنند. مهم این است که ما چطور اینها را بازسازی کنیم و طرح مجددی از اینها داشته باشیم. تخریب چیز خوبی نیست، این بازسازی آنهاست که جالب و مفید است.
مثلا در مقابل ورشویی که نابود شد و نتوانست خود را مجددا بازتعریف کند و بهجایش روسها گروههای نظامی و امنیتی را در درون مرزهای خود شکل دادند؛ ناتو بهعنوان یک نهاد جنگ سرد، تعریف جدیدی از خود کرد. یا گروه 15 که چنین تحولی را برای خود در نظر گرفت و موفقیتآمیز هم بود. جنبش عدم تعهد که سوکارنو و دیگران شروع کردند و سیر تاریخی خاصی را طی کرده است، میتواند دوباره تعریف شود و در مسیر تاریخی جدیدی قرار گیرد.
به نظر میرسد هر نهادی که در دنیا به گفتوگو میان جامعه مدنی جهانی کمک کند، میتواند مورد بازسازی و تجدیدنظر مجدد قرار گیرد.
ابتکار:اگر کلاه قرمزی سیاسی بود...
«اگر کلاه قرمزی سیاسی بود...»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم فضل الله یاری است که در آن میخوانید؛این روزها یک عروسک پنبه ای با نام کلاه قرمزی، به گیشههای خاموش و متروک سینماهای کشور رونقی دوباره داده است.موضوعی که در ماههای گذشته به دغدغه اصلی هم متولیان رسمی و دولتی سینمای کشور و هم دست اندرکاران این هنر- صنعت ملی، تبدیل شده بود و به دنبال راههایی برای عملی کردن آن به هردری میزدند.
در ماههای گذشته نشست هاو جلسات مختلفی برای خارج کردن سینمای کشور از وضعیت رکود، برگزار شده بود. تحلیل گران و منتقدان بسیاری در این باره به ارائه راه حل و اظهار نظر در این باره پرداختند. یک نفر از برداشتن ممیزی، سخن گفته بود و دیگری از گسترش فضای رقابت در سینما.یکی کوتاه کردن دست دولت در سینما را پیشنهاد کرده بود و دیگری برعکس خواستار حضور دولت در همه حوزههای مربوط به سینما شده شده بود. درچندسال گذشته انرژی بسیاری از سینما گران و مسئولان دولتی صرف این موضوع شده بود که چگونه مخاطبان قهر کرده از سالنهای سینمای کشور را به گیشههای متروک بکشانند و خونی تازه در رگهای این سینمای نیمه جان جاری کنند.اما در این میان یک عروسک پنبه ای، بی آنکه خبری از دستمزدهای آنچنانی و هزینههای سرسام آور آن منتشر شود و بدون آنکه تبلیغات دهن پرکنی پیرامون آن صورت گیرد، دل از مخاطبان این هنر ربوده است.
گزارشها حاکی از آن است که موج جدیدی از حضور همزمان اعضای خانوادهها در سالنهای نمایش کشور آغاز شده و سینمای ایران روزهای خوبی را تجربه میکند.این موضوع البته منحصر به خانوادههایی که فرزندان کودک و نوجوان و دارند، نمیشود.
خلاصه این که کلاه قرمزی بدون هیچ اظهار نظر کارشناسانه و فضل فروشانه ای راه دور هم جمع شدن خانوادهها، رونق سینمای کشور و تزریق امید به پیکره نا امید سینمای کشور و حل بسیاری از معضلات این عرصه را نشان داد.
در عرصه سیاسی کشور هم چندسالی است که همایشها، سخنرانیها.و میزگردهای بسیاری با هزینههای گزاف برگزار میشود تا راهای رسیدن به وحدت، ائتلاف، لیست مشترک، نامزد واحد و هراتفاق مطلوب دیگری بررسی شود. پس از چند سال، نه تنها گروههای سیاسی تا نزدیکی این خواستهها هم نرسیدند و بلکه تنش، تشتت و التهاب در میان افراد و گروههای سیاسی و حتی مسئولان کشور، افزایش نیز پیدا کرده است.
حال اگر کلاه قرمزی میتوانست در عرصه سیاسی کشور نقش آفرینی کند، به نظرمی رسد که میتوانست عملکردی بهتر از چهرههای سیاسی مدعی داشته یاشد.
او بدون هیچ اعلام رسانه ای یا برگزاری نشست خبری، توانسته است، مخاطبان مخلتف با سلیقههای متفاوت را پای هنرنمایی خود در سالنهای سینما بنشاند. مخاطبانی که فارغ از جنجالهای فیلم «لاله» و «انحلال خانه سینما» به پرده نقره ای چشم دوخته اند و از این رهگذر به سینمای ایران کمک میکنند.
بدون تردید حضور کلاه قرمزی - با ویژگیهایی که برای او تعریف شده است- در یک مناظره سیاسی نه تنها هیچ تنشی ایجاد نمیکند، بلکه التهابات احتمالی را نیز فروخواهد نشاند.این موضوع البته از نهاد کودکانه او سرچشمه میگیرد که نه کینه ورزی بلد است و نه دروغ گویی. نه رقیب کوچک میکند تا خود بزرگتر جلوه کند و نه خود را حلال همه مشکلات صحنه سیاست و اقتصاد و فرهنگ ایران و جهان میداند.
او به گونه ای شخصیت پردازی شده است که نمیخواهد و نمیتواند در التهاب زندگی کند. اشتباه میکند، اما هیچ گاه برآن اصرار نمیورزد.به سادگی یک پلک پایین انداختن و خیره شدن به زمین، عذرمی خواهد و اشتباهش را میپذیرد. چرا که چشم در چشم مخاطب دوختن و دروغ گفتن در شخصیت پردازی او لحاظ نشده است.همین است که او را برای مخاطبان پیر و جوان وکودک خواستنی میکند.
او این روزها محور ائتلاف نانوشته ای قرار گرفته است که بدون اعلام قبلی و تبلیغاتی میتواند به « نجات سینمای ایران» منجر شود.
اما کسانی که محور ائتلافهای سیاسی قرار میگیرند، با همه سر و صدایی که در رسانهها برپا میکنند، نه میتوانند «مرضی الطرفین» گروههای ریز و درشتی شوند که عرصه سیاسی را برای ادامه حیات انتخاب کرده اند و گاه نیز نشان میدهند که نه میخواهند.
پرچم ائتلاف و وحدت برمی دارند، اما تنها افراد و گروههای همسو با خود را زیر آن گرد میآورند. اندکی تفاوت و اختلاف سلیقه را نمیپذیرند.از گذشت سخن میگویند، اما خود نمیتوانند، اختلافات کهنه را فراموش کنند. درباره آشتی ملی طرح و برنامه میدهند، اما در عمل دشمنیها را افزایش میدهند.از تحمل نظر مخالف سخن میگویند، اما آن را تنها برای مخالفان خود تجویز میکنند.انتقاد رقیب به خود را دشمنی با نظام میدانند.
وقایع چندسال گذشته مملو از این موارد است که ذکر آنها تنها به اطاله کلام و سیاه کردن صفحه منجر میشود.
***
به نظر میرسد این روزها حضور سیاسیون در سالنهای سینما و مشاهده استقبالی که از عروسک کلاه قرمزی میشود، میتواند هم لحظات پر از لبخندی را برایشان فراهم کند و هم «راز محبوبیت» را کشف کنند. هر کجا که به درد نخورد، در روزهای منتهی به انتخابات لازم میشود.
دنیای اقتصاد:فرصتهای اقتصادی عدم تعهد
«فرصتهای اقتصادی عدم تعهد»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم یاسر ملایی است که در آن میخوانید؛از زمان تاسیس جنبش عدم تعهد در دهه ۶۰ میلادی، دنیا شاهد تحولات گوناگون سیاسی و اقتصادی بوده است.
رهبران کشورهای انقلابی و استقلالطلب هند، مصر، اندونزی و یوگسلاوی، در حالی درسال ۱۹۶۱ میلادی بنیان جنبش عدم تعهد را گذاشتند که رقابت شدیدی میان دو بلوک شرق و غرب در حوزههای مختلف سیاسی، نظامی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی درگرفته بود و بحثهای جدی میان اندیشمندان و روشنفکران جوامع مختلف درباره این دوراهی سرنوشت وجود داشت و این سوال جدی مطرح بود که از کدام راه میتوان به پیشرفت و موفقیت دست یافت؟ در اوج این رقابت جهانی و جنگ سرد میان ابرقدرتها، بنیانگذاران جنبش عدم تعهد، با محوریت اصولی چون «استقلالطلبی»، «همزیستی مسالمتآمیز»، «برابری» و «احترام به تمامیت ارضی کشورها»، کشورهای جهان سوم را گرد آورند و به دنبال حفظ هویت و استقلال خود در جهان دوقطبی بودند.
اما، امروز دیگر از فضای دو قطبی خبری نیست و در رقابت میان اندیشههای اقتصادی، اقتصاد دولتی و اندیشههای کمونیستی جایگاه خود را در میان اندیشمندان، اقتصاددانان و سیاستگذاران از دست داده است. امروزه، تجربه جوامع و یافتههای استوار علمی آشکار کرده است که راه توسعه اقتصادی کشورها و بهبود سطح رفاه مردم از اقتصاد رقابتی و تجارت آزاد میگذرد.
این تغییر در اوضاع و احوال جهانی، در اکثریت قریب به اتفاق کشورهای عضو جنبش عدم تعهد قابل مشاهده است. امروزه، اکثر این کشورها با عنوان «در حال توسعه» شناخته میشوند و با در پیش گرفتن سیاستهای اقتصاد آزاد در داخل و توسعه تجارت در خارج، جوامع خود را در مسیر پیشرفت و توسعه اقتصادی قرار دادهاند. آنها، این طریق را بهترین راه برای احیا و بازیابی هویت و استقلال خود در عرصه بینالمللی یافتهاند. کشورهایی مانند هند، مالزی، آفریقای جنوبی و چین (به عنوان عضو ناظر نم) از این دسته هستند.
با توجه به این رویکرد، بیجهت نیست بهرغم اینکه انگیزه اصلی تشکیل این سازمان بزرگ بینالمللی، یعنی اعلام «عدم تعهد» به ابرقدرتهای جهانی و پیگیری منافع جهان سوم کمرنگتر از گذشته مطرح است اما، ۷۰۰۰ نفر از بیش از ۱۰۰ کشور جهان در اجلاس تهران شرکت میکنند. به نظر میرسد امروزه، یکی از اصلیترین انگیزههای کشورها برای شرکت در چنین نشستهایی، یافتن راههای توسعه تجارت و فرصتهای جدید برای بخشهای مختلف اقتصادی است. بنابراین، بیدلیل نیست که بخش بزرگی از هیات ۱۵۰ نفره شرکت کننده از کشور هندوستان در اجلاس تهران را تجار و فعالان اقتصادی تشکیل دهند.
امید میرود در شرایط ویژه اقتصادی کشور و در حالی که اقتصاد ملی در معرض تحریمهای ناعادلانه قرار دارد، مسوولان برگزاری این اجلاس به ابعاد اقتصادی و تجاری این اجلاس توجه کافی معطوف کرده باشند و در شرایطی که اقتصاد ملی به یافتن راههای جدید برای تجارت با دنیا نیاز مبرم دارد، با دعوت و میدان دادن به فعالان اقتصادی کشور، زمینه را برای بهرهبرداری موثر از این فرصت و برقراری ارتباطات تجاری فراهم کنند و اقتصاد ملی از برگزاری این اجلاس به خوبی منتفع شود.
گسترش صنعت:چرا طلا آرام نمیگیرد؟
«چرا طلا آرام نمیگیرد؟»عنوان سرمقاله روزنامه گسترش صنعت به قلم احمد بیات است که در آن میخوانید؛بحث راهاندازی بورس ارز که از دو هفته پیش به طور جدی از سوی مقامات بورسی و دولتی کشور مطرح شد، جو روانی مثبتی را در بازار ارز ایجاد کرد و باعث شد تا نوسان قیمت دلار به حداقل برسد.
اما با انتشار خبر عجیب راهاندازی بورس ارز پس از عید فطر و عملی نشدن این کار، فعالان بازار متوجه شدند که بازهم راه طولانی برای آغاز بهکار بورس ارز در پیش است و بدون توجه به اخبار راهاندازی این بورس، به مبادلات خود پرداختند. به گفته مسئولان بازار سرمایه، بورس ارز باید با مشارکت وزارت امور اقتصادی و دارایی، بانک مرکزی و سازمان بورس و اوراق بهادار راهاندازی شود که وزارت اقتصاد و سازمان بورس تاکنون آمادگی خود را برای این کار اعلام کردهاند، اما بازیگر اصلی این بازار یعنی بانک مرکزی هنوز اقدام عملی برای راهاندازی بورس ارز انجام نداده است و برخی منابع خبری نیز از بیتمایلی بانک مرکزی در این خصوص خبر میدهند.
به این ترتیب با خنثی شدن تاثیر بورس ارز بر بازار ارز، هفته گذشته بار دیگر شاهد تحرکات قیمتی دلار بودیم که به همین جهت سکه نیز که چند هفتهای بین ۷۵۰ تا ۷۷۰ هزار تومان در نوسان بود، برای استارتی جدید آماده شد.
در میانه راه نیز افزایش قابل توجه نرخ اونس طلا بیشترین تاثیر را بر قیمت سکه گذاشت تا قیمت هر قطعه سکه بهار آزادی ظرف سه روز پایانی هفته گذشته از ۷۷۰ هزار تومان به ۸۲۵ هزار تومان برسد. به این ترتیب همراه شدن افزایش نرخ اونس طلا با نوسانات بازار ارز، شوک قیمتی جدیدی را پس دو ماه به بازار سکه وارد کرد که براساس فرمول تعیین قیمت سکه، همچنان حدود ۱۵ تا ۲۰ هزار تومان حباب منفی در نرخ این محصول وجود دارد که اگر دوشنبه این هفته با بازگشایی بازارهای جهانی اونس طلا چند دلاری رشد کند، حباب منفی سکه از بین میرود و قیمت آن واقعی میشود. همچنین ازجمله اخباری که در هفته جاری بازار طلا و سکه را تحت تاثیر قرار خواهد داد میتوان به گزارش فصلی آژانس بینالمللی از فعالیتهای هستهای ایران و برگزاری اجلاس سران غیرمتعهد و صحبتهای پیرامون آن اشاره کرد.
در صورتیکه این هفته قیمت دلار در بازار داخل ثابت بماند و اونس طلا نیز با جهشی روبهرو نشود، معاملهگران بازار طلا نگاه خود را به اجلاس سران غیرمتعهد و نتایج این اجلاس معطوف خواهند کرد که پیشبینی میشود با برگزاری مهمترین رویداد سیاسی کشور، بازار ارز آرام بگیرد و قیمت سکه نیز حداقل برای یک هفته با افزایش غیرمنتظرهای مواجه نشود.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین: