با وجود رشد سریع شوروی در دهههای ١٩٣٠ تا ١٩٦٠، الگوی رشد اقتصادی این کشور از اواسط دهه ١٩٧٠ ناکارآمدی خود را در حوزههای مختلف به نمایش گذاشت و نهایتا در پایان دهه ١٩٨٠ نهتنها به عنوان یک راهحل از مباحث نظری اقتصاد سیاسی کنار گذاشته شد، بلکه به همراه خود ساختار سیاسی شوروی را نیز از صفحه جغرافیای سیاسی جهان حذف کرد. نکته حائز اهمیت درباره چرایی ظهور و افول اتحاد جماهیر شوروی این است که این کشور در فضایی تبدیل به ابرقدرت شد که بسیاری رقبا با پیامدهای جنگ جهانی دوم دست و پنجه نرم میکردند و تنها عرصه عرضاندام در حوزه ایدئولوژیکی و نظامی برای آمریکا و شوروی مهیا شده بود. شوروی بین سالهای ١٩٤٥ تا ١٩٨٥ کارکردهای زیادی چون توانایی همسانسازی و وابستهسازی مجموعهای از کشورهای پیرامونی و نیمهپیرامونی و توانایی القای قواعد تنظیمکننده رفتار واحدهای پیرامونی را از خود بخوبی بروز داده بود، اما این ابرقدرتی بر مبنای ارکان واقعی قدرت یعنی رشد پایدار اقتصادی بنا نشده بود. روسها تلاش داشتند در برابر تلاش کشورهای غربی برای القای الگوی توسعه از طریق ساختارهای بینالمللی غربی، الگوی راه رشد غیرسرمایهداری را القا کنند، به گونهای که در دهههای ١٩٦٠ و ١٩٧٠ مدل توسعه اقتصادی شوروی یکی از دو مدل رشد صنعتی تلقی میشد و توسط بسیاری از نظریهپردازان اقتصاد سیاسی به رسمیت شناخته شده بود. اما این جایگاه مبتنی بر رشد هماهنگ و متوازن عناصر قدرت نبود. بررسی مدل حکومتی اتحاد جماهیر شوروی حاکی از این است که این مدل حداقل از سه محور اساسی برخوردار بود. این محورها عبارت است از:
1 ـ الگوی راه رشد غیرسرمایهداری در عرصه اقتصادی،
2 ـ الگوی سانترالیسم دموکراتیک در عرصه سیاسی،
3 ـ الگوی سیاست خارجی سوسیالیستی در روابط با کشورهای سوسیالیست یا عضو بلوک شرق.
مدل شوروی در واقع در هر سه الگو با شکستهای قابلملاحظهای روبهرو شد. در عرصه اقتصادی روند کاهش رشد اقتصادی شوروی از دهه ١٩٧٠آغاز شد و بسرعت توان رقابتی این کشور را به تحلیل برد. اغلب تاریخنگاران همه عوامل فروپاشی شوروی را به دوره برژنف و پس از آن مربوط میدانند. بعضی از چهرههای سیاسی معتقدند تنها افزایش قیمت نفت از دهه 1970 موجب تاخیر در فروپاشی اقتصادی شوروی و برآورده شدن آرزوهای رهبران این کشور شد. در ماه مارس 1985، زمانی که میخائیل گورباچف دبیرکل حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی شد، سازمان سیا تخمین زده بود اقتصاد شوروی به حدود 60 درصد از حجم اقتصاد آمریکا میرسد؛ برآوردی که البته اشتباه بود. زرادخانه هستهای شوروی بزرگتر از ذخایر آمریکا بود و از بیش از 20 سال قبل، دولتهای جهان سوم، از ویتنام تا نیکاراگوئه به سمت شوروی متمایل شده بودند. با این حال کمتر از پنج سال پس از به قدرت رسیدن گورباچف بین اروپای مرکزی و شرقی و شوروی شکاف ایجاد شد تا آن که در سال 1991 خود شوروی اعلام فروپاشی کرد. عوامل ساختاری بلندمدت به وضوح نقش کلیدی در تسریع سقوط اتحاد جماهیر شوروی داشت. برخی از این عوامل عبارت است از:
1 ـ مشکلات اقتصادی: سیستم اقتصادی شوروی مبتنی بر دو رکن بود؛ یکی فروش نفت و دیگری اقتصاد کشاورزی؛ هرچند خروشچف در سال 1961 به اقتصاد شوروی میبالید که تولید ناخالص داخلی این کشور از آمریکا پیشی گرفته، اما بزودی ناتوانیهای اقتصادی شوروی آشکار شد.
2 ـ افزایش سهم مخارج دفاعی و نظامی در بودجه اقتصادی: بخش نظامی در شوروی همواره سهم رو به ازدیادی را ازمنابع مولد اقتصادی به خود جذب میکرد و این سهم در تولید ناخالص ملی حداقل به ١٣ درصد میرسید. علاوه بر این بخش قابل توجهی از نیروی کار ماهر و فنی نیز به این بخش منتقل شده بود.
3 ـ شکست در ساختن هویت شوروی: رهبران اتحاد جماهیر شوروی با تکیه بر ایدئولوژی تلاش زیادی داشتند که از انسجام ملتها با فرهنگها و مذاهب مختلف یک هویت واحد به نام شوروی ایجاد کنند. هرچند حدود چهار دهه برای این هدف تلاش شد، اما وجود مشکلات اقتصادی با کاهش قدرت ایدئولوژیکی سرانجام موجب تکهتکه شدن این پیکره شد.
4 ـ پذیرفتن تعهدات فراتر از توان و ظرفیت اقتصادی: شوروی برای القای ایدئولوژی خود و جذب همپیمانان بیشتر، در سیاست خارجی خود تعهداتی پذیرفته بود که در توان اقتصادی این کشور نبود. روسها به دلیل الزامات سیاسی و ایدئولوژیک از منطق اقتصادی چشمپوشی میکردند. کالاها میان کشورهای این بلوک به قیمت غیرواقعی مبادله میشد، در تقسیم کار میان کشورها اصل مزیت نسبی نادیده گرفته شد و بیشتر جنبه رقابت با غرب مورد توجه قرار داشت. در اوایل دهه ١٩٧٠ که قیمت نفت شدیدا افزایش پیدا کرد، رهبران شوروی هر بشکه نفت را به مبلغ کمتر از سه دلار به کشورهای اروپایی شرقی میفروختند. این قیمتها در سال ١٩٧٥ به هفتدلار افزایش یافت، لکن هنوز با قیمت ٥/١٠ دلاری اوپک فاصله زیادی داشت. علاوه بر این شوروی قیمت کالاهای صادراتی خود را به اعضای بلوک شرق بدون در نظر گرفتن قیمت جهانی آنها در چارچوب قراردادهای پنجساله تعیین میکرد. به همین دلیل شوروی در اواخر عمر خود به واردات صنعتی و کشاورزی از غرب نیازمند شده بود. این موضوع بیش از همه عوامل موجب شکست ایده شوروی شد.
5 ـ رقابت تسلیحاتی: هرچند رقابت تسلیحاتی از الزامات ابرقدرتی محسوب میشود، اما در توان واقعی اقتصادی این کشور نبود. اغلب تخمینها بر این فرض است که مخارج نظامی شوروی ١٠ تا ١٧ درصد تولید ناخالص داخلی این کشور بود. بخش قابلتوجهی از درآمد این کشور صرف مسابقه تسلیحاتی با غرب میشد. به همین دلیل برخی تحلیلگران حتی از بازی هوشیارانه آمریکا در این حوزه سخن میگویند. آمریکا با علم به ناتوانی اقتصادی شوروی به ادامه مسابقه تسلیحاتی با اعلام اجرای طرح دفاع استراتژیک فضایی معروف به (S.D.I) موجب عقبنشینی اجباری شوروی و در نهایت سقوط این ابرقدرت شد.
6 ـ اختلافات سیاسی: گورباچف امید داشت برنامههای اصلاحات اقتصادی و سیاسی او (پروستریکا و گلاسنوست) باعث افزایش سطح زندگی و مدرنیزاسیون شوروی شود، ولی ساختار سیاسی و اقتصادی این کشور قابلیت آن را نداشت. گرچه تلاش گورباچف به نوعی برای مهیا کردن شوروی برای مطالبات مردم بود، اما دموکراتیزاسیون شوروی و اروپای شرقی عملا قدرت حزب کمونیست و حتی خود گورباچف را زیرسوال برد.
شوروی روزبهروز بیشتر در گرداب سیاسی که تا حد زیادی خودش بهوجود آورده بود گرفتار میشد. وجود دیدگاههای متفاوت رهبران وقت اتحاد جماهیر شوروی، در واقع شرایط نامساعد سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، اوضاع بینالمللی و نارضایتیهای مردمی از حکومت مرکزی مهمترین عوامل درونی شوروی بود که این کشور را از درون متلاشی کرد. ناکام ماندن شوروی در افغانستان، واقعه اتمی چرنوبیل، افت شدید اقتصاد شوروی در شرایط کاهش بیسابقه بهای نفت تا بشکهای شش دلار، سقوط ارزش پول ملی (روبل) و نایاب شدن اجناس و کالاها در مغازهها و نافرمانی مردمی در سراسر کشور، فروپاشی شوروی را دامن زد.
به این ترتیب نظام مارکسیستی ـ لنینیستی در اتحاد شوروی پس از 74 سال (1991 ـ 1917) تلاش برای تحقق سوسیالیسم فروپاشید. براساس مجموعه نظریات ارائه شده هم از دیدگاه حامیان نظریههای مارکسیستی و هم مخالفان آن، نظام سیاسی، اقتصادی و اجتماعی شوروی از پاسخگویی به نیازهای مردم این کشور بازماند. آمیختن نظریههای مارکسیستی با سنتهای انقلابی روس و ادامه فرهنگ سیاسی روس در شوروی ترکیب ناهمگونی را بهوجود آورد که در طول دوران حاکمیت نظام کمونیستی، هرچند توانست این کشور را به یک ابرقدرت مبدل سازد، ولی براساس تعارض شدید با ویژگیهای فطری انسانها، سرانجام اضمحلال یافت.
از دیدگاه گورباچف اگر فروپاشی شوروی روی نمیداد، وقوع انقلاب در شوروی اجتنابناپذیر بود. تحولات جدی در عرصه اقتصادی بدون آزادی سیاسی جامعه و ویرانی همه ساختارها و نهادهای نظام توتالیتر مقدور نمیشد. وی تهدیدهای اصلی اصلاحات در شوروی را نومیدی و اعتقاد نداشتن به اصلاحات، نارضایتی اقتصادی، مشکلات قومی، کودتای آگوست 1991 و سرانجام منفعتطلبی یلتسین و روسای سایر جماهیر عنوان نموده است. گورباچف شخص یلتسین را مورد انتقاد قرار میدهد و مدعی است «کسانی که تجزیه شوروی را با بحرانهای قومی پیوند میدهند در واقع سعی میکنند تلاش یلتسین را برای شکل دادن به روسیه دموکراتیک و تاثیر آن بر فروپاشی شوروی توجیه کنند.»
پیشبینی تاریخی امام خمینی(ره):
کمونیسم در موزه تاریخ
یکی از مهمترین اقدامات سیاسی در دهههای اخیر، پیام امام خمینی(ره) به میخائیل گورباچف در 11/10/1367 است که با طرح اندیشه دینی در میان جهانیان، یکی از مهمترین ثمرات انقلاب اسلامی را رقم زد. این پیام در شرایطی به گورباچف ارسال شد که بازیگران عرصه سیاست توان اتخاذ موضعی صریح نسبت به وقایع در حال وقوع در بلوک شرق را نداشتند. حضرت امام(ره) در پیامی به گورباچف، فراتر از تحلیلهای سیاسی روزمره و معمول به ترسیم این رویداد و حوادث آینده آن و نیز به تبیین غنای فرهنگ و معارف دین مبین اسلام پرداخت.در روزگاری که شوروی گلاسنوست و پروسترویکا را تجربه میکرد و اردوگاه سوسیالیسم سرمست از تفکر الحادی خود هر نغمه معنویتخواهی را محو میکرد و به دنیای غرب چشم امید بسته بود به طور غیرمنتظره با رفتاری مبتنی بر مصلحت بشریت و احکام الهی مواجه شد و پیامی از جنس حقیقت دریافت کرد؛ پیامی که ماهیت و جوهره آن شناساندن ریشههای باطل مکاتب و ایدئولوژیهای ساخته و پرداخته ذهن بشری برای جهانیان بود و آنها را محتوم به نیستی میدانست. این پیام که فصل نوینی را فراروی بشریت گشود، از جهان اسلام برخاست و خبر از شکسته و خرد شدن استخوانهای پوسیده کمونیسم داد؛ پیشبینیای که البته به حقیقت پیوست.
محمود فاضلی / جامجم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد