این مجموعه نشان میدهد که انسانهای عصر مدرن هرچند همانند مرتضی امیری (با بازی رضا کیانیان) آنقدرها هم مدرن به نظر نرسند، تحت تاثیر خواستههای مدرنی که از سوی جامعه مصرفی بر آنها تحمیل میشود، خود نیز بهصورتی منفعلانه در همین مسیر قرار میگیرند و گویا ناگزیر از آن روندی هستند که در جریان است.
مرتضای راه طولانی برای تن دادن به خواسته بچهها تصادفی را گردن میگیرد که تبعاتی غیرقابل پیشبینی برایش به همراه دارد.
خلاصه داستانی که پیش از آغاز راه طولانی منتشر شد چند خط بیشتر نبود: مرتضی امیری علاقه زیادی به خانوادهاش دارد. او به خاطر تحقق خواستههای فرزندانش که خارج از حد توان اوست، تحت فشار است. پدر که حفظ کانون خانواده برایش مهمترین خواسته است، یک تصادف را در ازای دریافت مبلغی پول گردن میگیرد غافل از این که این تصادف عمدی بوده است. این مجموعه را میتوان یک ملودرام اجتماعی دانست که فراز و نشیبهای زندگی مرتضی و خانوادهاش را به تصویر میکشد. همین چند خط خلاصهای نیز که پیش از پخش منتشر شد، روند داستان تا قسمت 12 را به نحوی بازگو کرده بود، اما نحوه معرفی شخصیتها و به تصویر کشیدن روابط اعضای خانواده در بستر خانواده و جامعه و حضور بازیگران مطرح توانست تا حدی کنجکاوی مخاطبان را برای دنبالکردن ماجرا برانگیزد. این مجموعه همچنین علاوه بر به تصویرکشیدن مشکلات اقتصادی یک خانواده در جامعهای که رفتهرفته مصرفگرایی در آن رواج مضاعفی یافته است، با محور قراردادن موضوع روز نرخ دیه در بیمههای شخص ثالث که بیشتر در تصادفات رانندگی مورد طرح قرار میگیرد به سوءاستفادههایی که افزایش نرخ دیه میتواند در بطن خود به همراه دشته باشد نیز اشاره میکند و از سویی دیگر بیمبالاتی در رانندگی و استفادههای مجرمانه (قتل) به پشتوانه بیمه را به نقد میکشد.
بخوبی میتوان فهمید نگاهی که نویسندگان راه طولانی ـ که اغلب از فیلمنامهنویسان مطرح هستند ـ به جامعه داشتهاند، نگاهی واقعبینانه است که بخشهایی از زندگی روزمره و مشکلات طبقه متوسط را به تصویر میکشد و از تفاوت نگرش نسلهایی میگوید که یک جامعه مصرفی به آن دامن زده است. نیازهای کاذبی که مدرنیته بر انسانها تحمیل میکند در بیشتر مواقع به صورت ناآگاهانه در ذهن به نیازهایی اساسی بدل میشوند که زندگی بدون آنها را امکانناپذیر مینماید. همین واقعیت است که به ما اجازه نمیدهد شخصیتهای بهاره و نیما (پسر و دختر به اصطلاح زیادهخواه خانواده) را در سریال مورد قضاوت منفی قرار دهیم و البته همین نوع شخصیتپردازی بدون قضاوت نشان از هوشمندی کارگردان و نویسندگان این مجموعه است که حتی در بسیاری مواقع با علت همین واقعگرایی با این شخصیتها همذاتپنداری هم میکنیم. مخاطبان به خوبی متوجه میشوند که مشکل اصلی زیادهخواهی از آنها نیست؛ مشکل از جامعهای است که این نگاه را به آنها تحمیل کرده است و این مجموعه نمیخواهد با محکوم کردن نسل جوان نگاهی تقلیل گرایانه به مشکلات این نسل داشته باشد.
اما نمیتوان از راه طولانی گفت و بازی بازیگران آن را مورد توجه قرار نداد. این مجموعه و بازخوردهایی که در جامعه مطبوعاتی و بهتبع آن در جامعه مخاطبان داشته است، لزوم استفاده از بازیگران شناختهشده در میزان دیدهشدن یک مجموعه را بار دیگر ثابت کرد. این اصل که بارها و بارها توسط تهیهکننندگان و کارگردانان بنا به دلایل متعدد نادیده گرفته میشود اخیرا یک بار دیگر نیز در مجموعه مسیر انحرافی به اثبات رسید. تجربه این دو سریال با وجود نقدهایی که میتوان به کلیت آنها وارد کرد، نشان میدهد که مخاطبان میخواهند بازیگرانی را در مجموعهها ببینند که پیش از آن بازی آنها مورد محک قرار گرفته است. شلختگی در چینش بازیگران و استفاده از بازیگران غیرحرفهای مخاطب را آزار میدهد و رفتهرفته اعتماد او را از بین میبرد. از این رو، راه طولانی را بدون شک میتوان مجموعهای بازیگرمحور دانست که حتی بازیگران کمتر شناخته شده آن نیز در کنار بازیگرانی چون رضا کیانیان، افسانه بایگان، پرویز پورحسینی، پیام دهکردی، امید روحانی، مهرداد ضیایی، بیژن بنفشهخواه و صادق هاتفی دیده میشوند و حضور بازیگرانی که در دفعات متعدد امتحان خود را به مخاطبان پس دادهاند، اعتماد آنها را نسبت به بازیگرهای جوانتر و کمتجربهتر بالا میبرد. هرچند عدهای معتقدند بازی رضا کیانیان در این مجموعه بیش از حد اغراق شده است، اما شاید بتوان این اغراق را به کاریکاتوریزهکردن شخصیت مرتضی نسبت داد. شخصیتهای زیادی را میتوان همانند مرتضی در جامعه دید که با مشکلات او دست و پنجه نرم میکنند، اما نحوه مواجهه او با مشکلات تنها مختص خود اوست که این اغراقها در نحوه بازی را میتواند توجیهپذیر کند. بازیگران، ویترین یک فیلم یا سریال هستند و تعدد بازیگران مطرح این مجموعه به بیشتر دیدهشدن آن کمک کرد. باید به واسطه بازیگر مخاطب را پای مجموعه بنشانیم و بعد با محتوا، نحوه کارگردانی، نحوه روایت و... او را تا آخرین قسمت حفظ کنیم. ای کاش این اصل را بیش از گذشته جدی بگیریم چراکه هر اثر با دیدهشدن و جذب مخاطب هویت پیدا میکند و بازیگران مطرح وسیله همین دیدهشدن بیشتر هستند.
مبینا بنیاسدی / جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد