
گزارش میدانی جامجم از بازار امینحضور تهران
میگویم که: صبح زود بود. آنقدر زود که هنوز به شب میماند. هوا سرد بود و رهگذرانی که سایهوار میگذشتند. در تقاطع شب و روز بود که ناگهان صدایم کرد و گفت: سلام.
انگار میخواست احوالی بپرسد که من رفته بودم.
و او همچنان انگار که داشت سلام میداد. نمیدانم چند سلام گفت و چند علیک شنید.
اما هر چه بود سلامت بود و قبراق.
او، رفتگر پیر شهر بیهیچ چشمداشتی تا میتواند سلام میکند و دیگرانی هم هستند که تا میتوانند بیجواب میگذارند سلامش را.
فردای همان روز و شب سرد که دوباره دیدمش، گفت: سلام آقای مهندس، دیروز سلام دادم جواب ندادی.
گفتم: پیرمرد خسته نشدی این همه به زن و مرد، پیر و جوون سلام میدی.
گفت: اتفاقا همین دیروز بود که خداکرم بهم گفت، من که به هیچ کدوم این آدمای افادهای سلام نمیکنم. ولشون کن. و گفت: اما من میگم نه، اینها هم بندههای خدان.گرفتارن حتما. مثل من و تو که جارو به دست نیستن. هزار تا فکر مهم دارن. هزار تا کار مهم دارن. حالا ما سلام بدیم، چیزی ازمون کم میشه؟
این یادداشت بلانسبت شماست. خودم را میگویم که سلامهایم مدتهاست بیطمع نیست.
عوض تمام سلامهایی که به رفتگر محله و سرایدار ساختمان و... تمام آنهایی که فکر میکنم از آنها سرتر هستم و فکر میکنم که کار مهم ندارند و گویا بنده خدا نیستند، عوض تمام این سلامها که نمیکنم و جوابهایی که نمیدهم، سرم درد میکند برای سلام دادن به هر آن کسی که فکر میکنم روزی به کارم میآید.
مدتهاست که سلامهایم حساب شده است. بیحساب و کتاب به هیچکس سلام نمیکنم. روی هر سلامی که میدهم حساب باز کردهام حتی اگر مثل دیروز و مثل خیلی روزهای دیگر وقتی آنهایی که از کنارم میگذرند یا من از کنارشان میگذرم؛ آنهایی که کارم به سلام و علیک با آنان گیر است و گویا مرا نمیبینند و نرخ سلام و علیکشان بالاتر از این حرفهاست که برای من خرج کنند، جواب سلام مرا ندهند.
من سلام میکنم تا بدانند که وظیفهام را خوب بلدم. من سلام میکنم که شاید مرا دیدند. شاید مرا دیدند و جواب سلامم را دادند.
من سلام میکنم و اگر جوابم را ندادند، عوضش بد و بیراهی نثار میکنم و اگر جواب هم گرفتم که میگویم: ایول، به خودم که... خوب بلدم داد و ستد کنم با سلام......
اما هیچکدام این سلامها و علیکها، مثل سلام و علیک بیطمع با خداکرم مزه ندارد.
حالا بیایید سلامهایمان را بشمریم... سلامهای بیطمع را یک طرف و سلامهای دیگر را یک طرف بگذاریم. جواب سلامهایی را که دادیم و لذت بردیم از جواب سلامهایی که دادیم و پشتبندش بد و بیراهی در دل نثار کردیم جدا کنیم.
موضوع کمی نیست، سلامهایی که سلامتی میآورد. والسلام.
صولت فروتن - جامجم
گزارش میدانی جامجم از بازار امینحضور تهران
نتایج سفر یکروزه بشار اسد به تهران هنوز ادامه دارد
گزارشی از مراسم رونمایی از تازهترین کتابهای انتشارات جامجم
گفتوگوی اختصاصی با داوود میرباقری که از اواخر آذر ۹۸ مشغول ساخت سریال سلمان فارسی است
گفتوگو با نرگس برهمند شاعر مجموعه شعر «آمبرولا؛ خواهر گل های جهان»
مسعود اطیابی، کارگردان فیلم «انفرادی» در گفتوگو با جامجم:
گفتوگوی جامجم با هاجر دباغی گلزن رکورددار تیم فوتبال سپاهان
دبیر علمی جشنواره ملی موسیقی و آئینهای اقوام ایرانی در گفتوگو با جامجم: