در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گذشتههای نهچندان دور مردم آذربایجان این شب را بسیار مفصلتر و باشکوهتر از حال برگزار میکردند.
عضو کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی شهرتبریز در این خصوص می گوید: شب چله که آغاز زمستان است در میان آذربایجانیها اهمیت خاصی دارد و به 2 قسمت چله بزرگ و چله کوچک تقسیم میشود.
چله اول که مشتمل بر 40 روز است از اول دی تا دهم بهمن طول میکشد و چله کوچک هم از دهم بهمن تا اول اسفند است.
بهروز خاماچی با بیان این که در این شب اهل منزل آب انار یا آب انگور قرمز را گرفته و درون ظرف چینی میریختند و با قرار دادن روی کرسی در کنار سایر تنقلات و هندوانه، زیبایی خاصی به محفل خود میدادند، میگوید: در این شب، بزرگ خاندان با نقل داستانهای حماسی از شاهنامه و دیگر داستانهای قدیمی و ضربالمثلهای جالب، اهل منزل را ساعتها سرگرم میکرد.
در شهرها و روستاهای آذربایجان، رسم بر این است غروب شب چله کسانی که نامزد هستند برای نامزدهای خود طبقهای تزئین شده مشتمل بر هدایایی چون شیرینی، سیب، انار، هندوانه تزئین شده، آینه و پارچه را در قالب خونچا (خوانچه) میفرستند و مادر عروس پس از تحویل طبقها، هدایایی مانند پول، شیرینی، جوراب و دستمال به آنها میدهد.
علی فلسفی مردم شناس آذربایجان شرقی نیز درخصوص شب چله معتقد است متاسفانه امروزه بسیاری از آداب قدیم شب یلدا در این استان از بین رفته است و اکنون به ندرت آن هم در روستاهای دورافتاده این استان شاهد برگزاری مراسم خاص این شب هستیم.
وی میگوید: در شهرستان آذرشهر در شب چله اکثر مردم هندوانه چله میخورند و معتقدند با خوردن هندوانه که بایستی هندوانه ممقان باشد، لرز، سوز و سرما به تنشان تاثیر ندارد.
آنها معتقدند چله کوچک، قویتر و سردتر از چله بزرگ است، به گونه ای که با آمدن چله کوچک پیرزنها در لباسهای گرمشان، دستهای نو عروسها در حالی که به دسته آفتابه چسبیده است و نوزادان در قنداقشان یخ میزنند.
کرداوغلی و چله کوچک
مسوول مرکز علمی کاربردی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری آذربایجان شرقی میافزاید: در گذشته مردم بعضی روستاهای شهرستان میانه معتقد بودند چله کوچک وقتی به آبادی میرسد، 20 خانه را از آبادی انتخاب میکند از این جهت که فقط 20 روز عمر دارد و هر روز به خانه یکی از آنها میرود و سعی میکند در جایی از خانه بخوابد و صاحبخانه با خبر نشود. ولی صاحبخانه میداند که یک روز کرد اوغلی یا چله کوچک در خانه آنها مهمان میشود و این را از آنجا میفهمد که خانهاش سرد میشود و زنان و اطفال خانه از سرما شکایت میکنند، بنابراین کدبانوی خانه در این روز لذیذترین و گرمترین غذای خانواده را فراهم میکند تا از چله خوب پذیرایی کند. روز آخر چله کوچک هم چاروقها و لباسش را میپوشد و از آخرین خانه خارج میشود. در وسط راه به بیابانی میرسد که آسیابی در آنجا هست، سنگ آسیاب را بر داشته و به دور خودش میچرخد، چون هوا سرد است، خسته میشود، سنگ را با خشم تمام به زمین میکوبد، آن وقت است که به زمین نفس گرم میرسد و بهار آغاز میشود.
مردم اهر نیز بر این باور بودند از آنجا که چله مهمان خانهها میشود، مردم در شب اول چله کوچک شاد و خرم هستند و میگویند، از فردا چله کوچک اول وارد آبادی میشود و خانه هر کس سر کوچه باشد، چله کوچک وارد خانه او میشود و اگر آن روز برف ببارد میگویند، معلوم میشود صاحبخانه آدم بد خلقی است ولی اگر هوا خوب و آفتابی باشد میگویند، نه بابا آدم خوش قلب و مهربانی است. در اسکو نیز معتقدند چله کوچک سردتر از چله بزرگ است و آن را «انگشت عروس بران» مینامند.
تفال کردن در شب چله و فردای چله یکی دیگر از مراسم خاص شب چله در نقاط مختلف استان آذربایجان شرقی است. در مناطقی از آذربایجان از جمله مرند و روستاهای اطراف آن از اول چله بزرگ به بعد «سایاچیها» راه میافتند و به در خانهها میروند.
سایاچی طبع شعر دارد و میتواند فیالبداهه ابیاتی بسراید. مضمون این اشعار درباره صاحبخانه و کرم و بخشندگی او و تمجید از فرزندان وی و دعا و ثنا و گاهی هم مطالب انتقادی است. سایاچی دو تا چوبدستی، یک توبره و لباس معمولی به تن دارد. گاه صاحبخانه پسر عزیز دردانهاش را نشان سایاچی میدهد و از وی میخواهد تا در مدح او داد سخن بدهد. شیرین کاری سایاچی در اشعار انتقادی و طنزآمیزی است که برای بیوه زنان غرغرو میسراید و اگر بخواند پول بیشتری میگیرد. بعضا مواد غذایی نیز دریافت میکنند.
زنان معمولا تا پایان چله کوچک خانه تکانی نمیکنند و اعتقاد دارند اگر در طول این دو چله کسی خانه تکانی کند، چله او را نفرین کرده و به نکبت و بد بختی گرفتار میشود.
در پایان چله کوچک زنان آذرشهر در بالای بامها آتش میافروزند و میگویند «چیله قاشدیها، چیله قاشدی، با لالارین گوتدی قاشدی یعنی (چله فرار کرد، چله فرار کرد، فرزندانش را برداشت و فرار کرد.)
کشاورزان هم میگویند: «قئخ بئش گئشتدی، خاش سو وا دوشدی» یعنی (چهل و پنج زمستان که تمام بشود، صلیب در آب میافتد.) این جمله از آنجا ناشی میشود که در قدیمالایام در آذرشهر تعداد ارامنه بیشتر بود.
آنها برای این که سوز و سرمای چله کوچک را بشکنند صلیب در آب میزدند و این کار از آن زمان به یادگار مانده است و در پنجمین روز چله کوچک نفس گرم به زمین میرسد و هوا معتدل میشود.
قلی عباسپور / جامجم تبریز
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: