در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
رییس سازمان لیگ که این سال ها تلاش کرده باشگاه ها را به سمت خصوصی شدن ترغیب کند،تصریح دارد که تا پایان فصل یازدهم لیگ برتر ،AFC این مهلت را برای فوتبال باشگاه های ایران قائل شده است تا تمام تیم های خود را خصوصی کند.
در حقیقت AFC تلاش دارد روند بهتری را بر فوتبال باشگاهی قاره حاکم ساخته و بهره وری را به باشگاه ها ارزانی داردکه به طور مسلم فوتبال باشگاهی ایران نیز باید به این سمت حرکت کرده و حق و حقوق خود را استیفا کند.
هم صحبتی ما را با این مدیر فوتبالی در زیر می خوانید.
قبول دارید فوتبال ما به لحاظ فرهنگی در وضعیت قرمز قرار دارد و نه تنها در قیاس با سالهای گذشته وضعیت بهتر نشده، بلکه بدتر نیز شده است.
فوتبال را اگر بخواهیم با پدیدههای دیگر بسنجیم پاسخم منفی است، اما اگر بخواهیم آن را بر اساس انتظاری که از فوتبال، مربیان و بازیکنان آن داریم مورد ارزیابی قرار دهیم حرف شما درست است.
یعنی در قیاس با دیگر پدیدهها، شاید در آنها نیز اشکالات و مشکلات بزرگتری وجود داشته باشد، اما چون تمرکزی روی آنها نیست چندان به چشم نیامده و در جامعه نمود نمییابند. برای مثال جامعه پزشکان نظامپزشکی دارند و جامعه مهندسان نیز نظام مهندسی، یعنی این دو قشر برای خود نظارت و کنترلی دارند که ناظر بر اعمال آنهاست و اگر تخلفی را مرتکب شوند با لغو مجوز و پروانه کار مواجه میشوند.
این اتفاقها آنجا میافتد و هیچکس هم متوجه نمیشود، اما فوتبال چون در اتاقی شیشهای برگزار میشود همه چیز آن از خوبیها گرفته تا زشتیهایش آشکار است و نکته پنهانی در آن وجود ندارد. بعد هم چون رسانهها و مطبوعات زیادی روی این رشته متمرکز هستند هیچ چیزی از قلم نیفتاده و از دید مردم پنهان نمیماند. قبلا تنها شبکه سه برای سه ساعت برنامههای ورزشی را روی آنتن میبرد، اما امروز شش شبکه ورزش را پوشش میدهند و علاوه بر آن سه شبکه بینالمللی مسابقات فوتبال را پوشش میدهند.
روزنامهها هم همینطور و افزایش چشمگیری داشتهاند. انتظار ما از رسانهملی و مطبوعات نیز این بود که به حرکت بیاخلاقی صورت گرفته در جریان بازی تیمهای پرسپولیس و داماش دامن زیادی نمیزدند، نه آنکه آن صحنه زشت به دفعات پخش شود. چون اشاعه فحشا خودش فحشاست، شما یقین داشته باشید که چه این صحنهها پخش میشد یا نمیشد ما برخورد لازم خود را انجام میدادیم.
اما به هر حال رسانهها نیز نمیتوانند چشمان خود را روی خلافهای صورت گرفته ببندند.
ببینید ما نمیگوییم نباید آن حرکت تقبیح و محکوم شود، اما اگر آن صحنه زشت است دیگر نباید نشان داده شود. البته من هم متوجه صحبت شما هستم، اما معتقدم نباید با پخش مجدد یک صحنه زشت، قبح آن حرکت ریخته شود. چون فوتبالیستهای ما خوشبختانه یا متاسفانه الگوی نوجوانان و جوانان هستند و نظر به اینکه آنها بیشتر در معرض خطر و اشتباه هستند، باید بیشتر از رفتار و کردار خود مراقبت بهعمل آورند.
ضمن آنکه باشگاهها هم باید مراقبت بیشتری به عمل آورده و کنترل بیشتری روی اعمال و رفتار بازیکنانشان داشته باشند. زمانی که ما بحث منشور اخلاقی را شروع کردیم میگفتند که به فدراسیون و سازمان لیگ چه مربوط که به مسائل اخلاقی بازیکنان بپردازد و باید این مسوولیت را به باشگاهها واگذار کند. خب الان خود باشگاهها این مسوولیت را انجام دهند، چرا از آن غافلند.
وقتی یک مدیر باشگاه به کلانتری میرود و ضامن بازیکن تیمش میشود که دست به حرکت زشت و ناهنجاری زده، نتیجهاش جز این مسائل نیست. من قبول دارم که شرایط فرهنگی فوتبال در شرایط خطر و قرمز است و باید کنترل و نظارت بیشتری را مورد توجه قرار دهیم. یعنی ما الان احساس میکنیم آن منشور اخلاقی که قبلا نوشتیم و در آن میخواستیم جلوی دلالی و زدوبندهای پنهان را بگیریم و نسبت به ظاهر و اخلاق بازیکنان تا حدودی با اغماض برخورد کردیم، باید با کنترل به اجرا گذاشته شود.
من اخیرا به آقای نصیرزاده فرم قراردادهای بازیکنان در سوئیس را نشان دادم، در این کشور که شاید تصور شود نسبت به مسائل اخلاقی بیتوجه است، بر مسوولیت حرفهای بازیکنان تاکید شده است. در فرم قرارداد بازیکنان و در بند 7 ماده قراردادشان تحت عنوان رفتار عمومی آمده است: بازیکن موظف به رفتار حرفهای به گونهای است که نهتنها به اعتبار و شهرت حرفهایاش لطمه نزند، بلکه به اعتبار و شهرت فوتبال و باشگاه مربوطه نیز خدشهای را وارد نسازد.
اما این موارد در همه جای فوتبال دنیا هست.
ما هم همین را میگوییم، یا فرض کنید در فوتبال باشگاهی انگلستان، آنجا مشروبات الکلی آزاد است، اما در قراردادها جدا از آنکه بازیکنان بایداز صدمه جدی به اموال باشگاه حذر کرده و از انجام هرگونه بدرفتاری اخلاقی بپرهیزند، تصریح شده که مصرف الکل به گونهای که رفتار حرفهای بازیکن را تحتالشعاع قرار دهد، ممنوع است.
یعنی آنها هم برای خودشان یک چارچوب مشخص را گذاشتهاند. مثل اینجا نیست که تا چارچوبی تعیین میکنیم میگویند، چرا باید آزادی بازیکن سلب شود و بگیر و ببند در فوتبال حاکم باشد. در شرایطی ما را از این کار نهی میکنند که واقعا شرایط فرهنگی خوبی بر فوتبال حاکم نیست.
آن هم در شرایطی که سالانه پول زیادی به فوتبال باشگاهی تزریق میشود و توقع این است که وضعیت بهتری حاکم باشد. من خودم الان دارم با نمایندگان مجلس کلنجار میروم که پول باشگاههای حرفهای پرداخت شود تا کار فوتبال ایران به تعطیلی کشیده نشود، اما از آن سوی قضیه نیز از بازیکنانی که این پولهای کلان را میگیرند انتظار میرود که به عنوان الگو، مراقب رفتار و کردار خود باشند.
شما ببینید کدام پزشک و دانشمند فیزیک هستهای را اینقدر تلویزیون نشان میدهد، اما فوتبالیستها در طول سال در 34 بازی با پخش مستقیم تلویزیونی روی آنتن میروند، بعد هم مصاحبههای زیاد و حضور در برنامههای مختلف رادیو و تلویزیونی.
بازیکنان فوتبال در وهله نخست باید قدر خودشان را بدانند، در مرحله بعد نیز عملکرد آنان باید توسط باشگاهها کنترل شود. متاسفانه باشگاههای ما این وظیفهشان را بخوبی انجام نمیدهند و توپ مستقیما میافتد در زمین فدراسیون. ما هم اگر بخواهیم برخورد کنیم ایراد میگیرند که شما آمدید فوتبال را به صورت محیط نظامی و پادگانی در آوردهاید. قسم میخورم اصلا این حرفها نیست، ما دلمان میسوزد به هر حال مردمی که مینشینند پای تلویزیون انتظار دارند که بازیکنان رعایت اخلاق و خصائل انسانی را در زمین مسابقه داشته باشند.
به هر حال از سردار محمدی به عنوان آدمی فرهنگی انتظارات دوچندان است. چرا فوتبال به این وضعیت فرهنگی بد و سوالبرانگیز دچار شده است. مشکل کجاست و چرا موفق نبودهایم؟
الان خدمت شما عرض میکنم. ما آمدیم و برترینهای اخلاقی را انتخاب کردیم که قبلا در فوتبال ما سابقه نداشته است، اکنون سه سال است بازیکن اخلاق را انتخاب میکنیم و ضمن تقدیر هدیه میدهیم و مراسم میگیریم.
اینها کارهای ایجابی است، اما سلبی چطور؟
سلبی هم همینطور، ما در این زمینه هم اقداماتی انجام دادهایم. ما حتی به بازیکن خاطی پرسپولیس (اشاره به شیث رضایی) سال پیش نمیخواستیم اجازه بازی بدهیم، چرا که منشوری بود. اما آنقدر مدیر عامل وقت باشگاه پرسپولیس آمد و رفت و التماس کردند که اینها جوانند و اشتباه کردند که ما هم کوتاه آمدیم. میخواهم بگویم این دفاعهای بیجا کار را به اینجاها میرساند، چه در غیر این صورت اگر اتفاقی بیفتد و ما دو بازیکن را شش ماه و یک سال محروم کنیم، حساب کار دست دیگران نیز خواهد آمد.
بدون شک این جریمهها باید بازدارنده باشد، نه به گونهای که متخلفان از بابت محرومیتهای احتمالی، هیچ دغدغهای به ذهن راه ندهند.
دقیقا، من هم قبول دارم که جریمهها تاکنون نتوانسته بازدارنده باشد، اما من میگویم زمانی بازدارنده خواهد بود که مدیران و مسوولان باشگاهها با ما همراهی کرده و دنبال رفع محرومیت بازیکنان دوره نیفتند. برای مثال باید به بازی پرسپولیس و استیلآذین در سال گذشته اشاره کنم.
آن قضیه کار دعوایی بود و کار زشت و منکری نبود. بازیکنان دعوا کردند و فدراسیون نیز چند جلسه محرومیت برایشان در نظر گرفت، اما اینقدر مسوولان باشگاههایشان آمدند و واسطه شدند که متاسفانه کمیته انضباطی ما هم کوتاه آمد و محرومیتها را کاهش داد و در نهایت نیز بخشیده شدند.
بدیهی است اگر کسی خلاف میکند و عملش به جامعه ضرر میزند همان طور که باید تشویق کرد، باید تنبیه را نیز قائل شد. من معتقدم صدا و سیما باید حرکات خوب بازیکنان را منعکس کند و در مقابل نیز اگر بازیکنی دست به عمل ناشایستی زد او را تحریم کند و چهرهاش را نشان ندهد. همینطور از روزنامهها نیز انتظار میرود که به سراغ بازیکنان متخلف نروند و عکسها و مصاحبههایشان را چاپ نکنند.
این تحریمها باعث میشود که عدهای به خودشان بیایند. متاسفانه الان اینطور نیست و هر بازیکنی که خلاف میکند و کار زشتی انجام میدهد، روزنامههای ما بیشتر سراغ او را میگیرند و عکس او را چاپ میکنند و تلویزیون نیز بیشتر روی آنها مانور میکند. این عده فکر میکنند با کار خوب مطرح نمیشوند و بر این مبنا سراغ کارهای منفی میروند.
به هر حال روزنامهها و صداوسیما وظیفه اطلاعرسانی خود را انجام میدهند و نمیتوان گفت که کار خلاف را منعکس نکنند. بیتردید انعکاس این خبرها، متخلفان را نزد جامعه ورزش، فوتبال و مردم رسوا میسازد. اما اینها که برایشان مهم نیست. رسوایی که پنج ـ چهار ماه بعد از یاد مردم میرود که نتیجه بخش نخواهد بود. شما ببینید چقدر بازیکن همینطوری مطرح شدهاند. آنها چون میبینند این رسوایی برایشان شهرت و مطرح شدن در رسانهها را دارد، راحت سراغ آن میروند.
قبول دارید همین انعکاس خلاف صورت گرفته در جریان بازی تیمهای پرسپولیس و داماش به نفع شماست و افکار عمومی را در جهت مبارزه با پلیدیها در فوتبال همراه میسازد؟
قبول دارم، اما حرفم این است به جای اینکه خودشان را نشان دهیم اصلا چهرههای آنان را مخدوش و شطرنجی کنیم. این خلاف با خلافهای دیگران فرقی نمیکند، منتهی چون فوتبالیست هستند و همه نیز آنان را میشناسند، حساسیت موضوع دوچندان میشود. آخر بازیکنان فوتبال به درست یاغلط در جامعه به عنوان الگو مطرح هستند.
این صحنهها را که حتما دیدهاید؟
بله دیدم و باید بگویم شرمآور است. بر این مبنا هم هست که میگویم باید چند ماهی رسانههای ما این بازیکنان متخلف را ممنوعالمصاحبه و تصویر کنند.
اگر خود شما مدیرعامل باشگاه پرسپولیس بودید در قبال این حرکت چه میکردید؟
من اگر مدیرعامل بودم این دو بازیکن را تا پایان فصل کنار میگذاشتم. هیچ اتفاقی هم نمیافتد و اصولا از باشگاه بیرونشان میکردم.
اگر باشگاه این کار را انجام دهد سازمان لیگ حمایت لازم را انجام خواهد داد؟
چرا که نه حمایت میکنیم.
اگر طرف برود شکایت کند و حق و حقوق خود را بخواهد، تکلیف چیست؟
چنین چیزی مطرح نیست. اصلا در منشور اخلاقی داریم، اگر بازیکنی به دلیل تخلفات حرفهای با جریمه و محرومیت مواجه شود باید به باشگاه مربوطه خسارت هم بدهد. یعنی جدا از آنکه 15 درصد از قرارداد بازیکن خاطی کسر میشود، بلکه اگر فرض بگیرید که بازیکنی شش ماه محروم شود، وی باید این مدت را به باشگاه خسارت بدهد، چون باشگاه روی حضور او حساب باز کرده و هزینه متحمل شده است.
جای تاسف بیشتر اینجاست که هر دوی این بازیکنان، با تجربه و ملیپوش هستند.
واقعیت این است که بحث منشور اخلاقی را همه باید دنبال کنند تا به طور کامل اجرایی شود.
اما متاسفانه این بحث خیلی بد جا افتاد.
متاسفانه ما از ابتدای مطرح شدن این بحث خواستیم روی بحث دوپینگ، دلالی و زد و بند تمرکز کنیم. مثالی در این باره میآورم تا خوب مطلب جا بیفتد، اگر به هنگام ثبتنام دانشآموز قوانین مدرسه به او گوشزد میشود این به معنی جلوگیری از آزادی او نیست، بلکه این چارچوب و قوانین آن مجموعه است که دانشآموز در درون آن قرار میگیرد. این عین آزادی است که شامل حال همه دانشآموزان میشود.
ما هم در منشور اخلاقی به طور مثال این نکته را گنجاندیم که یک تیم هنگام مسافرت از یک شهر به شهر دیگر باید لباس متحدالشکل بپوشد. این چه ایرادی دارد؟ ما گفتیم بازیکنان ظاهرشان را حفظ کنند. نگفتیم کسی ریش پروفسوری یا موی بلند نداشته باشد، بلکه گفتیم کسی از فرهنگ بیگانه تبعیت نکند.
چرا که خیلی از بازیکنان ما نمیدانند که برخی بازیکنان خارجی با برخی فرقههای خاص قرارداد میبندند که با شکل ظاهریشان عملا آن فرقهها را تبلیغ کنند. جالب است در یکی از برنامههای 90 یکی از کارشناسان محترم که خودش را منادی اخلاق میداند به ما گفت که شما ریشه را کار داشته باشید نه ریش را. حرف ما این است بازیکن مگر دختر است که بخواهد زیر ابرو بر دارد. به هر شکل هجمه عجیبی از بدو منشور اخلاقی علیه ما راه افتاد.
شاید به این دلیل بود که شما بحث منشور اخلاقی را خیلی بد شروع کردید. در نتیجه موضوع برای خیلیها بد جا افتاد.
عزیزمحمدی: من هم قبول دارم که جریمهها تاکنون نتوانسته بازدارنده باشد، اما من میگویم زمانی بازدارنده خواهد بود که مدیران و مسوولان باشگاهها با ما همراهی کرده و دنبال رفع محرومیت بازیکنان دوره نیفتند
نه، ما بد شروع نکردیم و کار خودمان را انجام دادیم، اما متاسفانه آن را بد جلوه دادند. نمیدانم چرا؟ با این حال با توجه به تجربهای که در این رابطه کسب کردیم در دو فصل اخیر برخورد مستقیم را با خاطیان قطع کرده و توپ را به زمین باشگاهها انداختیم.
اینکه در جریان بازی مس سرچشمه و استقلال میبینیم آندرانیک تیموریان و حنیف عمرانزاده دو بازیکن استقلال با هم به صورت لفظی درگیر میشوند، آیا این کار درستی است.
شما همین باشگاه پرسپولیس را ببینید، بازیکنی که در فصل قبل به دلیل مصاحبههای پیاپی علیه سرمربی تیمش از این تیم اخراج شد، چرا باید دوباره به این تیم برگردانده شود؟! باشگاهها باید مقابل این مسائل بایستند، در حالی که متاسفانه این کار صورت نمیگیرد. مدیران عامل باشگاهها هم به خاطر اینکه فوتبال دولتی است و میدانند تنها با پیروزی میتوانند خودشان را حفظ کنند از کنار این مسائل براحتی عبور کرده و با اغماض برخورد میکند. این است که میگوییم همه باید دست به دست هم بدهیم تا این مشکلات از فوتبال ما برچیده شود.
به نظر شما دلیل این از هم گسیختگی فرهنگی در فوتبال ما چیست، آیا ریشه این موضوع را فقط پول میدانید؟
نه، به نظر من پول نیست بلکه عدم مدیریت و ثبات مدیریت است. وقتی مدیر باشگاه و سرمربی یک تیم ثبات نداشته باشند به افرادی که میخواهند تربیت شوند باج میدهند. مثل این میماند که من خودم سیگار بکشم و به فرزندم بگویم سیگار نکش، آیا واقعا فرزند من در آن صورت سیگار نمیکشد؟
فکر نمیکنید چون غالب مدیران ما ورزشی نبوده و با مقوله ورزش آشنا نیستند، در چنین وضعیتی قرار گرفتهایم؟
خیر، ضمن آنکه برخی مدیران ورزشی متاسفانه بدتر هم هستند.
خود شما به عنوان کسی که در کسوت مدیرعامل باشگاه فجر سپاسی بودید چه برخوردی در این رابطه داشتید؟
ما هیچگاه در باشگاه فجر از مسائل فرهنگی غافل نبودیم، یک روز در ماه رمضان در تهران با تیم بهمن بازی داشتیم و یکی از بازیکنان گفت میخواهد برود منزل یکی از دوستانش، اما این بازیکن صرفا به این دلیل که دیر برگشت مربی تیم او را پنج ـ چهار جلسه محروم کرد. حتی در آن بازی سه بر صفر به بهمن باختیم و به بازیکن مورد نظر هم نیاز داشتیم. غلامحسین پیروانی سرمربی تیم همچنین یک بار پیش از بازی با پاس بازیکنی را در فهرست نفرات اصلی قرار داده بود، اما وقتی به مربی اطلاع دادند که این بازیکن دیروز در شیراز مشکلی به وجود آورده، همین مساله باعث شد تا پیروانی این بازیکن را از فهرست کنار بگذارد. اتفاقا همین بازی را هم باختیم، اما بعد از بازی پیروانی در پاسخ به خبرنگاران گفت: مهم این است که ما اخلاق را نبازیم. در واقع ما بردیم چون بازیکن مورد نظر فهمید باید خودش را درست کند.
اجازه بدهید از بحث منشور اخلاقی فاصله بگیریم، سوالی که در این بین مطرح میشود اینکه ما چه زمانی میخواهیم به فوتبال به عنوان یک صنعت نگاه کنیم؟
فوتبال ما همین الان هم صنعت است.
اما این چه صنعتی است که همه هزینههای آن از جیب دولت تامین میشود؟
برای این کار و اینکه فوتبال خصوصی شود در درجه اول باید زمینه آن را فراهم کنیم.
البته برای این کار وقت چندانی هم ندارید و با اولتیماتوم کنفدراسیون فوتبال آسیا عملا تحت فشار قرار دارید.
همینطور است. تا پایان سال 2011 باید باشگاهایمان خصوصی شوند و بدهی هم نداشته باشند، اما چه باید بکنیم؟ به نظر من اگر حق پخش تلویزیونی واقعی به حساب فوتبال واریز شود یا 50 درصد درآمد تبلیغاتی تلویزیون از فوتبال، به این رشته تعلق بگیرد، فوتبال ایران نیازی به یک ریال از دولت ندارد. اگر تلویزیون همانطور که بابت تولید سریالهای تلویزیونی هزینهای را پرداخت میکند با فوتبال هم چنین برخوردی داشته باشد مشکل ما حل میشود. این در حالی است که شاید مجموع تعداد بینندگان چهار سریال به یک مسابقه فوتبال هم نرسد. دومین پیشزمینه خصوصیشدن فوتبال تصویب قانون کپیرایت است، چرا که اگر باشگاهها در ثبت شرکتها ثبت شوند چنانچه کسی از برند آنها سوءاستفاده کند با برخورد قانونی مواجه خواهد شد. ضمن اینکه دولت باید ورزشگاهها را یا به باشگاهها واگذار کند یا وامهای بلند مدت را در اختیار باشگاهها قرار دهد تا آنها بتوانند منبع درآمد داشته باشند.
شما این موارد را در شرایطی مطرح میکنید که صفاییفراهانی، رئیس وقت فدراسیون فوتبال هم حدود 10 سال پیش پیگیر آن بود که باشگاههای لیگ برتری حتما دارای زمین تمرین اختصاصی و ورزشگاه اختصاصی باشند؛ اما هنوز این بحث به نتیجه نرسیده و اندر خم یک کوچهایم.
باشگاهها چون دولتی هستند و بودجه خود را از دولت میگیرند، دولت به آنها زمین و ورزشگاه نمیدهد، در نتیجه آنها با این وضعیت نمیخواهند خصوصی شوند. حالا که صحبت از اصل 44 است و از طرف دیگر مجلس، دولت را از هرگونه هزینه کردن در ورزش حرفهای منع کرده است، باید زمینههای قانونی خصوصیشدن فوتبال که به آنها اشاره شد، فراهم شود. نگاه کنید به باشگاه راهآهن. این باشگاه را بخش خصوصی در شرایطی خریداری کرده که 4 میلیارد تومان بدهی دارد و به این تیم اعلام میکنند حق ندارد در زمین راهآهن تمرین کند چون باشگاه فروخته شده است. حالا در این وضعیت کسی که برند این باشگاه را خریداری کرده، غیر از ضرر چه عایدی داشته است. طبیعی است که در چنین شرایطی بخش خصوصی پا پیش نمیگذارد. در مجموع حرف ما این است که صدا و سیما به جای پرداخت 11.5 میلیارد به عنوان حق پخش تلویزیونی، باید 150 میلیارد تومان به باشگاهها پرداخت کند. در کنار آن باید قانون کپیرایت تصویب شود تا باشگاهها از محل فروش محصولات خود درآمدی داشته باشند، همینطور ورزشگاهها در اختیار باشگاهها قرار گیرد تا همچون نیوکمپ بارسلونا حتی توریستها برای بازدید از ورزشگاهی مثل آزادی پول پرداخت کنند. در صورت مهیاشدن این شرایط است که بخش خصوصی وارد عرصه فوتبال میشود.
به هر حال شیوه کنونی باید روزی برچیده شود و این روند نمیتواند به درازا بکشد.
بله، باید به تدریج این کار را انجام داد. باشگاههایی که بهمدت طولانی از بودجه دولت ارتزاق کردهاند اگر به یک باره این بودجه از آنها گرفته شود زمین میخورند. گرچه معتقدم اگر حق پخش مورد نظر ما پرداخت شود دیگر نیازی به یک ریال کمک دولت هم نیست، چون 18 باشگاه لیگ برتری ما اگر به طور میانگین سالانه 10 میلیارد تومان هزینه کنند مجموع هزینه آنها 180 میلیارد تومان میشود، آن 30 میلیارد تومان هم از محل سایر درآمدهایی که ذکر شد عاید باشگاهها میشود. به هر حال دولت میتواند حداقل به صورت پلکانی بودجه خود را از فوتبال قطع کند.
در واقع این ایده شما به نوعی الگوی خصوصیشدن فوتبال در کشور ترکیه است؟
بله، به نظر من الگوی ترکیه موفق بوده است. این ایدهای که من مطرح میکنم، نتیجه بررسیهای صورت گرفته و در نظر گرفتن شرایط دیگر کشورها بوده است.
نقش بازیکنسازی در باشگاهها چه میشود؟
بازیکنسازی هم در این بحث مطرح است و ما در چشمانداز فوتبال همه این موارد را دیدهایم و باشگاههایی که این رویه را دنبال کردند، برده بودهاند. ملوان، فجرسپاسی، فولاد و ذوبآهن این قبیل باشگاهها را شامل میشود.
به نظر میرسد در این باره تصویب قانون نظام باشگاهداری هم به سود فوتبال باشد؟
اگر این موارد در قانون دیده شود خیلی خوب است.
دیدگاه خود را در این باره در اختیار مجلس گذاشتهاید؟
چیزی در اختیار ما نگذاشتند که ببینیم این موضوع در چه مرحلهای است، اما امیدوارم این نکات در آن لحاظ شود.
تکلیف اولتیماتوم AFC چه میشود؟
ما به خیلی از استانداردهای مورد نظر آنها در استادیومها نزدیک شدهایم.
فکر نمیکنید به نوعی سر AFC را کلاه گذاشتید، مثلا اعلام آمار تعداد تماشاگران حاضر در ورزشگاه که دور از واقعیت است؟
نه این طور نیست. در این سه ـ دو سال اخیر رشد خیلی خوبی داشتیم. الان در همه ورزشگاههای ما مشکلات نور، صندلی تماشاگران، تابلوی نمایشگر، جایگاه خبرنگاران و سالن کنفرانس آنها حل شده است، اما از آن چیزی که لازمه حرفهایشدن باشگاههاست فاصله داریم و این موضوع باعث نارضایتی AFC است. البته این مشکل خاص کشور ما هم نیست و خیلی کشورهای دیگر این وضعیت را دارند.
گرچه بنا بر اذعان نمایندگان AFC ما پیشرفت خوبی داشتیم و مشکلاتمان کم است. ایران کشور کم درآمدی نیست و ما چون نیروی انسانی، پول و برنامهریزی خوبی داریم نباید چماق کشورهای عربی روی سرمان بخورد. البته چیزی که ما بیشتر از سایر کشورها داریم ناهماهنگی و مشکلات قانونی است.
با این وضعیت امسال میتوانیم باز هم چهار سهمیه در لیگ قهرمانان آسیا داشته باشیم؟
اعتقاد دارم که ما این چهار سهمیه را باز هم میگیریم.
شما هم قائل به این هستید که لیگ سطح کیفی پایینی دارد؟
نه، معتقدم حداقل امسال وضعیت خوب است. این را نتایج بازیهای تیم ملی به ما میگوید. چند فصل پیش فاصله بازیهای لیگ هشت ـ هفت روز بود و در آن شرایط نیز میدیدیم که تیمها با مشکل ضعف قوای جسمی بازیکنانشان مواجه هستند، اما حالا هر پنج ـ چهار روز یک بار به میدان میروند و تیمها در اوج هستند. در نتیجه به خاطر همین کیفیت بالای بازیکنان، تیم ملی آماده و شادابی هم داریم.گر چه هنوز نواقصی در این رابطه وجود دارد و باید این نواقص هم برطرف شود.
داستان ممنوعیت فعالیت مربیان بالای 65سال دیگر چه صیغهای بود. اگر اینگونه باشد که مربیانی چون الکس فرگوسن، هیتسفیلد و خیلیهای دیگر باید خانهنشین میشدند؟
این موضوع را کمیته آموزش مطرح کرد، به این دلیل که اکنون 250 مربی داریم که در زمان خود از بهترین بازیکنان بودند و حالا با وجود گذراندن دورههای پیشرفته مربیگری، فعالیتی در فوتبال ندارند. ضمن آنکه چندین سال بود در لیگ ما مربیان مدام بین تیمها جابهجا میشدند، بدون آنکه بتوانند اثر قابل توجهی از خود بر جای بگذارند. به نوعی فهرست مربیان تکراری شده بود، خوشبختانه حالا مرفاوی، کلانتری، قاسمپور، پورغلامی، صالح، استیلی و امثالهم وارد گود شدهاند و دیگر خبری از آن چرخه تکراری نیست.
اما این جوانگرایی باعث نمیشود که ما عامل تجربه را نادیده بگیریم.
فرگوسن همه کاره فنی منچستریونایتد است و مربی این تیم یک نفر دیگر است. به هر حال زیاد وارد این بحث نمیشوم و معتقدم کمیته فنی در همه باشگاهها باید شکل بگیرد تا از مردان فنی فوتبال استفاده بهینه را داشته باشند. درست مثل باشگاه بایرنمونیخ که از امثال بکن باوئر و رومنیگه بهرهمند است. اگر همه باشگاهها این کمیته فنی را داشته باشد و از پنج ـ چهار نفر از این مربیان استفاده کند آنها دیگر مجبور نیستند با سن و سال بالا کنار زمین حرص و جوش بخورند. از طرف دیگر مربیان جوان هم رفته رفته وارد گود میشوند. در مجموع نظر من این است که سن و سال نباید ملاک قرار بگیرد و ملاک اصلی باید شایستهسالاری باشد.
یکی از مباحث دیگری که این روزها در فوتبال مطرح است بحث اصلاح اساسنامه فدراسیون است که از سوی علی کفاشیان مطرح شد و با خواسته او در این رابطه کارگروهی 13نفره هم شکل گرفته است. عمدهترین هدف کفاشیان از این بحث افزایش اختیارات رئیس فدراسیون در انتخاب نواب رئیس فدراسیون است. به نوعی این مسوولیت از مجمع گرفته شده و دوباره در اختیار رئیس فدراسیون قرار میگیرد. فکر نمیکنید این کار به نوعی بازگشت به عقب است؟
اعتقاد من این است اگر میخواهیم اساسنامه را اصلاح کنیم این اصلاحات باید جامع باشد و مواردی چون کمیته فنی، کمیته وضعیت بازیکن و... در این اساسنامه دیده شود. بنابراین در این مورد نباید شتابزده تصمیم گرفت.
اساسنامه موجود را کمیته انتقالی یک سال و نیم زمان برد تا تهیه کرد و این همه نیز ایراد دارد، وای به اینکه بخواهیم با شتابزدگی دست به چنین کاری بزنیم و عملا یک کار فرمالیته را مورد توجه قرار داده و فردا رئیس جدید فدراسیون را با دردسر اصلاح آن مواجه میکنیم. اگر میگویند فیفا و AFC هم اساسنامه خود را اصلاح میکنند آنها سر فرصت و با اصلاحاتی کوچک این کار را انجام میدهند حال اینکه ما میخواهیم شتابزده این کار را انجام دهیم. تازه وقتی این کار انجام بشود باید بهتصویب فیفا و AFC هم برسد.
در نتیجه برگزاری انتخابات فدراسیون حداقل 6 ماه عقب میافتد. نظر من این است که این کار باید به بعد از برگزاری انتخابات موکول شود و به جای اینکه اختیار انتخاب نایبرئیس به رئیس فدراسیون تفویض شود بهتر آن است هر فردی که خود را کاندیدای ریاست فدراسیون میکند تیم همکار خود را هم به مجمع معرفی کند تا مجمع به او و همکارانش رای بدهد. مجمع در گذشته نشان داده چنین قدرتی را دارد.
در انتخابات چهار سال پیش با وجود اینکه تنها کفاشیان و تاج مد نظر سازمان تربیت بدنی وقت بودند ما هم رای آوردیم، درست بر خلاف نظر سازمان تربیت بدنی. در این شرایط در جلسات هیات رییسه بحث و تبادل نظر میشود و از دل این بحثها بهترین تصمیم گرفته میشود، اما اگر قرار باشد رئیس فدراسیون راسا نایبرئیسان را انتخاب کند آنها به بله قربانگو تبدیل شده و در این وضعیت سنگ روی سنگ بند نمیشود و تکصدایی حاکم میشود که خوب نیست.
ما باید کار را به مجمع واگذار کنیم. ضمن آن که نظرات متفاوت بهتر است و اگر قرار بشود همه بگویند چشم قربان، سنگ روی سنگ بند نمیشود.
به عنوان سوال آخر آینده فوتبال باشگاهی ایران را چطور میبینید؟
اگر نمایندگان مجلس کمک کنند، نظام باشگاهداری تصویب شود و راهکار قانونی برای کمک دولت به فوتبال حرفهای در نظر گرفته شود و همه راهکارها مورد اشاره را در نظر بگیرند که عملا فوتبال به شکل صنعت نگریسته شده و بخش خصوصی وارد آن شود، فوتبال باشگاهی ما بهخودباوری رسیده و سالهای درخشانی همچون دهه 70 در انتظارش خواهد بود.
حجت الله اکبرآبادی - گروه ورزش
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد