
در باب تبعات بینالمللی این رویداد و تاثیرات آن بر روابط خارجی 2 کشور به قدر کافی بحث و بررسی انجام گرفته است.
قصد این مختصر نگاهی گذرا به شرایط داخلی و اتمسفر سیاسی ایالت متحده در برهه تسخیر سفارتخانه و بررسی رابطه شکست کارتر و این واقعه در ایران است.
برای بررسی فضای سیاسی داخلی آمریکا، شاید لازم باشد از چشم یک ناظر آمریکایی به طور اجمالی این ماجرا را مرور کنیم: «در روز 4 نوامبر، یک جمعیت خشمگین حدودا 400 نفر از دانشجویان ایرانی که دانشجویان پیرو خط امام نامیده میشدند به قصد تسخیر سفارت ایالت متحده در خیابان تخت جمشید (طالقانی) آن را محاصره کردند.
خلعسلاح تفنگداران دریایی محافظ سفارت چندان طول نکشید و 66 شهروند و دیپلمات آمریکایی که شامل زنان و آمریکاییهای آفریقاییتبار هم میشد، به اسارت تسخیرکنندگان درآمدند.
چند روز بعد، 2 گروه از اسرا از سوی مقامات ایرانی آزاد شدند، اما 52 گروگان باقیمانده برخلاف تصورات اولیه 444 روز را در اسارت گذراندند (البته یکی از آنها زودتر از بقیه به علت بیماری آزاد شد)، بدین سان فصلی دیگر از تاریخ سیاسی 2 کشور ایران و آمریکا آغاز شد.»
همانطور که اشاره شد، صحنهآرایی اولین انتخابات ریاستجمهوری آمریکا بعد از تسخیر سفارت این کشور توسط دانشجویان مسلمان در ایران، به طور کاملا بارزی متاثر از این قضیه بود. چه آنکه در انتخابات ریاست جمهوری سال 1980 آمریکا جیمز ایگل کارتر، رئیسجمهور دموکرات از نامزد جمهوریخواهان، هنرپیشه سابق فیلمهای وسترن رونالد ریگان شکست خورد.
جیمی کارتر چهره پرفروغ دموکراتها که ادعا میکرد یکی از میان مردم است و از قلب مزارع بادامزمینی جرجیا قدم در راه ریاست گذارده، در انتخابات 1976 که در قالب یک شخصیت آمریکایی ساده و با ظاهری مردمی جرالد فورد جمهوریخواه را شکست داده بود، 4 سال بعد اما رقیبی از قبل بازنده بود.
از بین همه عواملی که در عرض این چهار سال ستاره اقبال این کشیش سابق را کمفروغ کرد، 3 عامل برجستگی بیشتری دارند. ابتدای فهرست عوامل، بیشک شکست کارتر در پایان دادن به بحران سفارت این کشور در ایران قرار دارد. بحرانی که گریسیک، مشاور ارشد کارتر در مسائل ایران، آن را ویرانگرترین رویداد دیپلماتیک تاریخ معاصر آمریکا نامیده است.
تحقیر آمریکاییها به دست جمعیت دانشجویان مسلمان و انقلابی در خیابانهای تهران، همراه حس از دست رفتن وجهه جهانی ناشی از فرار سربازان آمریکایی از باتلاق ویتنام ـ که همین چند سال قبل از آن رخ داده بود ـ دورهای تلخ را برای مردم آمریکا در آن برهه زمانی رقم زد.
علاوه بر این آسیب روانی، عواقب ملموس و عینی نیز گریبان آمریکاییها را گرفته بود، شاید بارزترین جلوه آن، صفهای طولانی بنزین بود که نتیجه مستقیم قطع جریان نفت از ایران بود. استوارت آیزنشتات، دستیار سیاست داخلی رئیسجمهور وقت ایالات متحده، این بحران را چنین بازگو میکند: «قطع واردات حدود 6 میلیون بشکه در هر روز از ایران، صفهای بسیار طولانی را در سرتاسر آمریکا به وجود آورده بود. من خود کلافگی و استیصال رانندگان را حس میکردم، چراکه چند بار در صفهای نزدیک خانهام بیش از یک ساعت منتظر بنزین بودم تا خود را به کاخ سفید برسانم و درباره حل این بحران تصمیمی بگیریم.»
با ادامه بحران و آزاد نشدن کارکنان سفارت آمریکا در تهران، تصویر بیکفایتی دستگاه اجرایی که در اذهان بسیاری از رایدهندگان شکل گرفته بود ، تقویت شد. نقش تلویزیون در شکلگیری این تصویر بسیار بارز بود، چون تلویزیون قدرت خود را در جلب افکار عمومی، پیش از آن در جنگ ویتنام در دهه 60 و رسوایی واترگیت در دهه 70 نیز اثبات کرده بود.
قابلیت این رسانه در ارائه فوری و بیپرده اطلاعات مربوط به بیکفایتی دولت آمریکا در حل بحران سفارت در ایران، منجر به تخریب خوشبینی رایدهندگان نسبت به عملکرد رئیسجمهور سابقا محبوب شده بود.
استوارت آیزنشتات بعد از پایان دوران کارتر اذعان کرد: «تمرکز هر روزه تلویزیونها بر موضوع بحران گروگانها، با پخش فیلمهایی تاثرآور از گروگانهای آمریکایی با چشمبند در پیش زمینه پرچمهای سوزان آمریکا، بنیان موقعیت سیاسی کارتر را به لرزه انداخت.»
از بخت تیره کارتر و دوستان دموکراتش، اولین سالگرد تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در ایران، با روز 4 نوامبر 1980، یعنی روز انتخابات ریاستجمهوری مصادف شد. بدین سان اذهان رایدهندگان آمریکایی سرشار از تصاویر تحقیرآمیز کارکنان سفارت این کشور شد که در ایران به اسارت نیروهای مسلمان و انقلابی در آمده بودند، تصاویری که روز پیش از آن مدام از تلویزیونهای مختلف به نمایش در میآمد.
دلیل دومی که معمولا برای شکست کارتر از سوی تحلیلگران سیاست ایالات متحده ذکر میشود، انشقاق در حزب دموکرات بود. این انشقاق به عناصر لیبرال حزب بر میگشت که با جهتگیریهای محافظهکارانه رئیسجمهور در تقابل بودند.
این نزاع چند ساله زیرپوستی در اختلاف کارتر با کاندیدای دیگر حزب، سناتور تد کندی علنی شد. روابط این دو در نوع خود بسیار جالب بود. علی رغم این که در موضوعات با هم اتفاق نظر داشتند، در جهتگیریهای بنیادین حزبی بشدت دچار تعارض بودند. کندی به عنوان وارث، مناقشات تند و تیزی با نگرش محافظهکارانه کارتر در مسائل ملی داشت، به طوری که او دیدگاههای رئیسجمهور را ناقض اصول سنتی حزب دموکرات میخواند.
عامل سوم شکست، وضعیت اقتصادی آمریکا در آستانه انتخابات بود. رویدادهای اقتصادی سال انتخابات که اتفاقا آنها هم از واقعه تسخیر سفارت در ایران تاثیر پذیرفته بودند، ضربه نهایی را به پیکره اقبال کارتر وارد آورد و در نهایت سبب شکست او شد.
بحران سفارت و انشقاق در حزب دموکرات هر دو اثرات خود را برنتایج آرا گذاشتند، ولی تورم که از روزهای شروع دوره کارتر سایهاش بر سردولت او سنگینی می کرد و در 1980 به اوج خود رسید، عامل تعیینکنندهتری بود. بویژه که این تورم بالا اواخر دوره ریاستجمهوری او دست در دست نرخ بالای بیکاری نهاد.
به واقع اقتصاد آمریکا در سال آخر ریاست کارتر رنگ رکود هم به خود گرفت؛ رکودی که البته بیارتباط با ماجرای سفارت آمریکا در ایران نبود، چرا که این واقعه تاثیر بسیار بالایی در گرانی نفت و طلا در بازارهای جهانی داشت.
سهیل صفری
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
محمود قماطی، نائبرئیس شورای سیاسی حزبالله در گفتوگوی اختصاصی با «جامجم»:
صریح و بیپرده با علیرضا خانی عضو سابق هیأت مدیره استقلال
داود فتحعلیبیگی معتقد است اقتباس از یک متن باید بهگونهای باشد که با فرهنگ بومی ما سازگاری پیدا کند