با مازیار ناظمی، گوینده و مجری تلویزیون

مجری پایه میکروفن نیست

مازیار ناظمی، فوق‌لیسانس ارتباطات دارد و در کنار حرفه مجریگری، تدریس دروس خبرنگاری و روابط عمومی را بر عهده دارد. ناظمی ازجمله گویندگان و مجریان برتر سازمان صداوسیماست که در چندین دوره از جشنواره‌های رادیویی و تلویزیونی، از نگاه مردم و کارشناسان به عنوان گوینده برتر انتخاب شده است.
کد خبر: ۴۳۷۷۸۰

مازیار ناظمی هم‌اکنون به عنوان سردبیر و مجری در واحد خبر تلویزیون مشغول به کار است. وی از سال ۹۰ اجرای برنامه تلویزیونی «تهران ۲۰» شبکه تهران را هم بر عهده دارد. وی در حوزه رسانه صاحب مقالات متعددی است. برخی از این مطالب در وبلاگ او به نشانی maziaran.blogfa.com در دسترس است.

از چه زمانی و با چه عنوانی وارد سازمان صداوسیما شدید؟

من از ابتدای زندگی‌ام علاقه خاصی به گزارش و گفت‌وگو داشتم. یادم هست در سن نوجوانی با برادرم مصاحبه می‌گرفتم و هنوز هم نوارهای کاستش را دارم. بعدها وقتی وارد راهنمایی و دبیرستان شدم؛ مخصوصا راهنمایی فعالیت‌های پرورشی من زیاد شد، مثلا روزنامه دیواری درمی‌آوردم. یک حسی نسبت به رسانه داشتم. صدای من صدای خاصی بود، نمی‌گویم صدای خوبی بود؛ اما یک زنگی داشت. در آن سال‌ها یک معلم عربی داشتیم، ظهرهای دوشنبه در رادیو شعر می‌گفت و طبع شاعری هم داشت، وقتی صدایش را می‌شنیدم خیلی لذت می‌بردم. یک روزی به معلمم گفتم آقا خیلی دوست دارم بیایم رادیو و او هم تشویقم کرد، اما کاری برایم نکرد تا یک فرصتی پیش آمد و توسط خانم ایرانمنش که منشی صحنه بود متوجه شدم در صداوسیما برای گویندگی تست می‌گیرند. در میان دو، سه هزار جوان که تست می‌دادند یک فرصت هم به من داده شد. رفتم تست دادم و قبول شدم و گزارشگر برنامه اجتماعی تلویزیون کرمان شدم. این اتفاق در مهر سال 67 افتاد. در کرمان، تلویزیون فعالیتش محدود بود و بیشتر جمعه‌ها برنامه پخش می‌کرد. رادیو به نسبت فعال‌تر بود. همزمان تستی هم در رادیو دادم و گزارشگر برنامه سلام بامداد رادیو کرمان شدم. کارم را با گزارشگری شروع کردم. غیر از کار فنی در سازمان صداوسیما کارهای مختلفی ازجمله نویسندگی، سردبیری و تهیه‌کنندگی را انجام داده‌ام تا اکنون که در خدمت شما هستم.

چطور شد که به تهران منتقل شدید؟

من سال‌های زیادی در کرمان بودم ، مادرم کرمانی بود و سال‌ها در آنجا زندگی می‌کردیم تا سال 72 که من لیسانسم را گرفتم و مهندس شدم و بعد رفتم سربازی و در رادیو و تلویزیون ارتش، 2 سال خدمت کردم. همزمان شبکه 3 یک فراخوان داده بود چون من رشته‌ام کاراته بود (داور بین‌المللی و مربی این رشته هستم) حس کردم اینجا هم کاری می‌توانم انجام دهم. روزی که به ساختمان 13 طبقه معروف رفتم نزدیک 600، 700 نفر آمده بودند و من هم توانستم از میان این افراد انتخاب شوم.

تست برای گویندگی خبر بود؟

خیر. من به عنوان گزارشگر و مجری تست دادم. من گوینده برنامه جنگ ورزش و برنامه های ورزشی و رزمی شبکه 3 شدم. تا سال 76 یا 77 که به خبر آمدم در شبکه 3 مشغول بودم. همزمان چون فوق‌لیسانس ارتباطات هم قبول شدم زمینه‌های کاری هم پیدا کردم. حس کردم خبر همان جایی است که من باید از ابتدا وارد آنجا می‌شدم. کارم را به عنوان گوینده خبر شروع کردم، بعد سردبیر شدم و همزمان فوق‌لیسانسم را هم گرفتم.

از چه زمانی دیگر به عنوان گوینده خبر ورزشی در تلویزیون فعالیت نکردید؟

سال 87 بود که من از پخش خبر و جام‌جم آمدم و کارم را به عنوان گوینده و سردبیر شروع کردم.

شما علاوه بر این که در تلویزیون کار کرده‌اید در رادیو هم فعالیت داشته‌اید؟

من همیشه با رادیو ارتباط داشته‌ام. مخصوصا در آغاز راه‌اندازی رادیو گفت‌وگو با این رادیو همکاری بیشتری داشتم.

به نظر شما اصالت گفت‌وگو در چیست؟

گفت‌وگو در همه رادیو و تلویزیون‌های دنیا مطرح است و طرفداران زیادی دارد، عنصری که گفت‌وگو را جذاب می‌کند عنصر درگیری و چالش است. مردم از رسانه انتظار نقد دارند نه مداحی. اگر گفت‌وگو به سمت تشریفاتی‌شدن و فرمایشی‌شدن برود صدمه می‌بیند. شما در نظر بگیرید در همین تهران 20 مرحوم علیقلی، سال 74 که پایه‌گذار گفت‌وگویی صریح و شفاف در شبکه 5 بود توانست مخاطبان زیادی را به دست بیاورد. کارش یک ابداع نبود، اما یک الگوبرداری درست بود. مرحوم علیقلی با صراحت و جدیت بحث را دنبال می‌کرد و تا پاسخ نمی‌گرفت مساله را رها نمی‌کرد همین موضوع قشنگ و ماندگار بود.

شما چطور نسبت به یک پاسخ متقاعد می‌شوید؟

بگذارید از قالب شروع کنیم. به نظر من برنامه‌های گفت‌وگومحور ما یک اشکال اساسی پیدا کرده است. گفت‌وگوها را مشارکتی کرده‌اند. شما به عنوان میهمان برنامه، پول می‌دهید و می‌آیید در برنامه می‌نشینید و سازمان یا شبکه با این پول بخشی از هزینه‌های خود را تامین می‌کند. در این شرایط قطعا یک جوری باید مشتری‌مداری هم کرد. در رادیو و چه در تلویزیون اگر برنامه‌ای مشارکتی باشد باید آن مسوول را راضی نگه داشت. در این شرایط متاسفانه رسانه مخاطب اصلی را از دست می‌دهد. این آفتی است که برنامه‌های ما در حوزه برنامه مشارکتی پیدا کرده است. امیدوارم این‌گونه برنامه‌ها در رسانه کم شود چون به اعتبار مجری و رسانه آسیب می‌رساند. گاهی وقت‌ها من خودم نسبت به پاسخ‌هایی که می‌شنوم قانع نمی‌شوم، اما بنا به دلایلی باید از سوالم بگذرم.

آیا برای دریافت پاسخ حتی اگر مهمان برنامه سفارشی باشد یک سوال را چند بار تکرار می‌کنید؟

در این شرایط لحن مهم است. اگر سوالم مطالبات مردم باشد بارها سوال را تکرار می‌کنم تا پاسخ درست را دریافت کنم.

اگر مسوول یا پاسخ‌دهنده طفره برود آن وقت چه می‌کنید؟

به نظرم مجری باید با آمادگی کامل در برنامه حاضر شود تا اگر مسوولی طفره رفت بتواند به راحتی با او گفت‌وگو کند و نگذارد سوال مخاطب بی‌پاسخ بماند. متاسفانه برنامه‌های گفت‌وگومحوری که هر روز پخش می‌شود مجری را دچار روزمرگی می‌کند. مشکل بزرگ مجری‌های ما این است که اندیشه‌شان پایین است. فرصت اندیشیدن ندارند چون دچار روزمرگی هستند. برخی از مجریان هم مدیر روابط عمومی برخی از ارگان‌ها و نهادها می‌شوند و در کنار فعالیت‌های دیگرشان برنامه‌های تلویزیون را هم اجرا می‌کنند. در این صورت زمانی برای موضوع برنامه ندارند تا با آمادگی کامل در برنامه حاضر شوند. فکر می‌کنید به من پیشنهاد ندادند که مدیر روابط عمومی بشوم؟ به خودم 10 بار گفتند که مدیرکل روابط عمومی نهادهای مختلفی بشوم، اما نپذیرفتم. چون در این صورت باید نیروی آن نهاد می‌شدم و نمی‌توانستم در برنامه تلویزیونی نماینده مردم باشم. با پذیرش این کار استقلال رسانه‌ای من زیر سوال می‌رود. آن وقت چطور می‌توانم مسوول یا مدیری را در برنامه نقد کنم؟!

در این شرایط فرق یک مجری با بازجوها در چیست؟

تفاوتشان حضور مردم است. در یک برنامه تلویزیونی من مهمانم را تحت فشار نمی‌گذارم. سوال‌ها را کاملا با احترام و نرم مطرح می‌کنم و موضوع را پیش می‌برم. در بازجویی پرسش‌ها یکطرفه است و حتما جواب دارد، اما در یک گفت‌وگو این‌گونه نیست و فرد مصاحبه‌شونده می‌تواند جواب ندهد و بگوید سوالات شما سازنده نیست.

یعنی برای شما پیش آمده همان سوال را جواب ندهد؟

بله. مهمانی داشتم که در برنامه گفت پاسخ این سوال را نمی‌دهم سوال بعدی لطفا.

چگونه می‌توانید ثابت کنید که مجری منفعلی نیستید؟

روزهایی که من احاطه به موضوع ندارم و برنامه کاملا از حوزه اطلاعاتی من خارج است به یک پایه میکروفن تبدیل می‌شوم. برنامه‌های گفت‌وگومحور نیاز به یک تیم تحقیقاتی منسجم دارد تا اطلاعات دقیق و سوال‌های کارشناسی‌شده‌ای را در اختیار مجری قرار بدهند تا مجری بتواند با آگاهی کامل در برنامه حاضر شود. مجری معتبر، سرمایه سازمان صداوسیماست و هیچ مجری دوست ندارد منفعل باشد چون می‌داند که مردم آگاه هستند و متوجه می‌شوند که مجری به چه موضوعاتی احاطه دارد و به کدام‌ها ندارد.

از شواهد چنین برمی‌آید در شبکه‌های تلویزیونی مجری اهمیت زیادی ندارد و کمتر دیده شده که برای تربیت مجری سرمایه‌گذاری ‌کنند. از طرفی برخی از مجریان می‌گویند در تلویزیون امنیت شغلی ندارند. شما این شرایط را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

لطفا این حرف من را تیتر نکنید، اما من اسمش را «تعویض‌شدن اتوبوسی» می‌گذارم. در تلویزیون تهیه‌کننده‌ای با شما دوست است و اجرای برنامه را به شما می‌سپارد، اما با رفتن مدیر و تهیه‌کننده، مجری هم عوض می‌شود. این موضوع خیلی تاسفبار است. چون مجری هیچ‌وقت نمی‌تواند هویت پیدا کند. اگر دقت کرده باشید در همین برنامه تهران 20 در طول این سال‌ها به دفعات مجری‌اش عوض شده است. برنامه 90 چرا برنامه 90 است برای این که 10 سال عادل فردوسی‌پور وظیفه تهیه و اجرای آن را بر عهده دارد. شبکه به مرور زمان به او این فرصت را داده و اعتماد کرده و امروز 90 به یکی از مهم‌ترین برنامه‌های تلویزیونی تبدیل شده است. صداوسیما هم از کنار این سرمایه‌گذاری، ‌آگهی خوبی جذب می‌کند و بسیاری از سفارش‌دهنده‌های آگهی بازرگانی اصرار دارند آگهی‌شان هنگام پخش برنامه 90 روی آنتن برود. در حال حاضر بجز فردوسی‌پور هیچ مجری دیگری در برنامه‌های تلویزیون تاثیرگذار نیست. امروز مجریانی را می‌بینیم که برنامه‌های خانوادگی،‌ سیاسی،‌ اجتماعی، ‌اقتصادی و گاهی هم حتی ورزشی را اجرا می‌کنند. این، بی‌هویتی مجری را نشان می‌دهد. شبکه‌های تلویزیونی باید مجریان خودشان را بشناسند و جایگاهشان را مشخص کنند و به آنها وفادار باشند، اما نمی‌دانم به چه دلیل صداوسیما میلی به ستاره‌سازی در بخش اجرا ندارد.

هنگامی که یک برنامه تلویزیونی را از یک مجری می‌گیرند حرف و حدیث‌های زیادی به وجود می‌آید شاید به این دلیل صداوسیما نمی‌خواهد مجری ستاره بشود.

شما در خانه بچه‌ای را بزرگ می‌کنید و پرورش می‌دهید و او روزی بزرگ می‌شود، ممکن است روزی هم با شما قهر کند. آیا این مهر باعث می‌شود که هیچ‌وقت به او توجه نکنید؟ موضوعی که شما به آن اشاره کردید به ندرت پیش می‌آید. در این همه سال که از پیروزی انقلاب می‌گذرد فقط یک مجری به شبکه‌های ماهواره‌ای روی آورده که آن هم به دلیل خطاهای انسانی خودش است. رادیو و تلویزیون‌های دنیا مگر این مشکلات را ندارند؟ این دلیل نمی‌شود ما یک کار علمی را به این خاطر که اگر روزی ممکن است این اتفاق بیفتد، انجام ندهیم.

برخی بر این باورند وقتی یک مجری در تلویزیون معروف می‌شود می‌تواند از این شهرت استفاده‌های خاص سیاسی، اقتصادی و... نماید. نظر شما در این باره چیست؟

این ایده‌ای است که من با آن غریبه نیستم. اگر دیدگاه این باشد، مطمئنا مجری هم می‌گوید من که مثلا بیشتر از یک سال که در تلویزیون نیستم پس باید همه استفاده‌هایم را از این موقعیت بکنم. تلویزیون باید در جذب مجری بازنگری کند. این که واقعا چه کسانی را برای اجرا در تلویزیون انتخاب کنند باید در اولویت قرار گیرد. به نظر شما چرا عادل فردوسی‌پور هیچ وقت از شغل و شهرتش سوءاستفاده نکرده است؟ چون این برنامه برای خودش است و با این برنامه زندگی می‌کند. اگر این برنامه را از او بگیرند فکر می‌کنید آدم خوبی بماند؟ اگر روزی برنامه 90 از عادل فردوسی‌پور گرفته شود یعنی سرمایه عمرش از بین رفته است. مرحوم نوذری مدتی اجازه اجرای برنامه نداشت. در جلسه‌ای که من هم بودم، مرحوم نوذری می‌گفت ما این کار را به خاطر مردم یاد گرفتیم و به خاطر مردم است که اجرا می‌کنیم حالا شما این کار را از ما بگیرید، دیگر چیزی از ما نمی‌ماند! به نظرم چون در حوزه اجرا رقابتی وجود ندارد و مجری به راحتی کنار گذاشته می‌شود، مجری هیچ‌وقت احساس تشخص رسانه‌ای نمی‌کند به همین دلیل گاهی افرادی پیدا می‌شوند که از حرفه‌شان سوءاستفاده می‌کنند. اصلا این مجریان چرا یک تشکلی در همین سازمان صداوسیما ندارند تا بتوانند مشکلات خودشان را مطرح و مرتفع کنند؟ اگر تلویزیون مجریان را ساماندهی کند و با یک برنامه مدون روی آنها سرمایه‌گذاری نماید، می‌توان در آینده‌ای نزدیک شاهد اجراهای متفاوت در تلویزیون بود. رسانه نباید هراسی از ستاره‌سازی مجریان داشته باشد.

پس شما با ستاره‌سازی مجری‌ها موافق هستید؟

به مفهوم غربی موافق نیستم. ولی با هویت بخشیدن به این افراد موافقم. مازیار ناظمی باید هویت پیدا کند. من ارتباطات خوانده‌ام. در تئوری، رسانه‌ها می‌گویند 5 تا 7 سال طول می‌کشد تا مجری در یک برنامه معرفی بشود. برنامه‌های گفت‌وگومحور آقای حیدری مخاطب دارد. برنامه آقای حیدری چطور شکل گرفت؟ این برنامه برای معاونت سیاسی است. ولی فرصتی که حوزه سیاسی به مجری‌اش داد و یک برنامه به نام او شد و مردم هم به این برنامه اعتماد کردند. هنوز هم نام مرحوم علیقلی با برنامه تهران 20 عجین است. چرا؟ چون فرصت چندین ساله داشت و توانست کار متفاوتی انجام بدهد. خیلی از مجریان دیگر هم به تلویزیون آمدند، اما چرا اسم آنها را نمی‌گویند؟ ما باید هویت‌بخشی کنیم و فرصت کافی را به مجریان بدهیم. اگر رسانه در این بخش سرمایه‌گذاری کند مطمئن باشید که سرمایه‌اش برمی‌گردد.

خود شما در اجرا چه اصولی را رعایت می‌کنید؟

من همواره سعی دارم 2 اصل را رعایت کنم؛ یکی این که نقص‌های مجریان دیگر را بررسی کنم تا من هم آنها را تکرار نکنم. یکی از بزرگ‌ترین مشکلاتی که مجریان تلویزیون دارند، پرگویی است. مجری در برنامه باید بحث را هدایت کند ضمن این که حواسش باشد و به موقع اعلام نظر ‌کند. این خصلت را بخش خبری در من به وجود آورد. موجزگویی و سرعت و ریتمی که به گفت‌وگو می‌دادم خیلی به من کمک کرد. من می‌توانم در یک برنامه مثلا 5 دقیقه حرف بزنم، اما آیا مردم منتظر صحبت‌های من هستند؟ پس میهمان برای چه آمده است؟ نکته دیگر این که همان‌طور که قبلا گفتم مجری‌ای که نیندیشد و فرصت برای اندیشه‌کردن نگذارد، موفق نیست. من سعی کردم خودم را دچار روزمرگی نکنم؛ یعنی دانشگاه می‌روم هر جور شده یک روز درسم را می‌دهم برای این که مطالعه‌ام را داشته باشم کتابم را می‌خوانم، مدل‌های مختلف اجرا را پیگیری می‌کنم تا بتوانم اجرای خوبی داشته باشم. من از شبکه 3 که به واحد خبر منتقل شدم سعی کردم تفاوتی را در اجرا ایجاد کنم. همین چیزی که امروز به آن نرم‌خبر می‌گویند این لحن و نحوه خواندن را من در اخبار ورزشی شروع کردم که با استقبال مردم هم مواجه شد، اما ابتدا برخی مدیران می‌گفتند این چه نوع خبر خواندن است. اما بعد از این که بازخوردهای مردم را دیدند این موضوع بیشتر در خبرها مشاهده شد.

این سبک را خودتان آوردید؟

بله! واقعا این طرح و سبک را من به تلویزیون و رادیوی خودمان آوردم. جالب است ابتدا با این کار مخالفت می‌کردند و خیلی‌ها از من ایراد می‌گرفتند. یکی از پیشکسوت‌ها آمد به من گفت آقای ناظمی! این خبر خواندن تو مثل این است که آدم کت بپوشد، ولی با پیژامه به مهمانی برود. برخی هم می‌گفتند چون این گونه خبر خواندن رسمی نیست مردم دوست ندارند و با آن ارتباط برقرار نمی‌کنند. زبان رادیو و تلویزیون زبان محاوره و گفت‌وگوست. این سبک جا افتاد و امروز ادبیات نوشتاری آن نیز به سمت و سوی نرم‌نویسی حرکت کرده است و می‌بینیم نه‌تنها در خبر ورزشی، بلکه در قسمت‌های دیگر ‌حتی در گزارش‌های خبری هم این نوع بیان شنیده و دیده می‌شود.

شما از مجریانی هستید که همیشه با کت و شلوار اجرا می‌کنید. آیا نمی‌خواهید تنوعی در ظاهرتان به وجود آورید؟

جالب است بدانید من 115 کیلو بودم. الان 27 کیلو کم کرده‌ام. چون راستش را بخواهید وقتی خبر می‌خواندم حتی در شبکه جام‌جم،‌ خیلی اتفاق خاصی نمی‌افتاد، چون بیشتر نیم‌تنه و فول‌شات من روی آنتن بود. گاهی وقت‌ها هم برای خواندن خبر می‌ایستادم. ولی وقتی وارد حوزه اجرا شدم، دیدم اجرای صحنه‌ای با خبر خواندن تفاوت دارد و سعی کردم یک تغییر جدی به وجود بیاورم. تغییر فیزیکی را شروع کردم و وزنم را کم‌کم پایین آوردم، البته باید این را هم بگویم که این اتفاق اعتماد به نفس بیشتری به من داد و خیلی برایم موثر بود.

تاکنون پیشنهاد مشاوره وزارتخانه یا نهادی به شما شده است؟

مشاور رسانه‌ای تا دلت بخواهد داشته و دارم. تاکنون این مشاوره‌ها حکم رسمی نداشته‌اند. گاهی وقت‌ها نظرم را می‌پرسند و من سعی می‌کنم با توجه به اطلاعاتی که در حوزه رسانه دارم، نظرم را بگویم.

شما اجراهای غیرسازمانی هم انجام می‌دهید؟

الان خیلی کم! ولی راستش را بگویم، در گذشته این گونه اجراها را قبول می‌کردم. بیشتر مراسم المپیادها و برنامه‌های رسمی را اجرا می‌کردم، اما خیلی برایم جالب نبود. یعنی حوصله تعارفات و فرمایشات خاص این مراسم را ندارم. هرچند درآمدش خیلی خوب است، اما خیلی نتوانستم خودم را برای اجرای این گونه برنامه‌ها متقاعد کنم و از اجرایم لذت ببرم. به همین دلیل دیگر سراغش نرفتم.

یعنی الان اجرای چنین برنامه‌هایی به شما پیشنهاد شود، قبول نمی‌کنید؟

نه. دو، سه باری پیشنهاد شده، اما قبول نکرده‌ام.

آیا جزو مجریانی هستید که حق‌الزحمه میلیونی می‌گیرید؟

من هیچ وقت نپرسیده‌ام که چقدر پول می‌دهید. ولی می‌گویند باید از قبل با کسانی که دعوتتان می‌کنند، قیمت را طی کنید. مثلا بگویید 2 میلیون تومان می‌گیریم. برخی از مجریان هم هستند که مدیر برنامه دارند و این مدیران، قیمت اجرا را برای آنها تعیین می‌کنند، اما قیمت اجرا مشخص نیست. هر کسی هر مقداری که دلش بخواهد می‌گوید. گاهی طرف مقابل می‌پذیرد و می‌دهد و گاهی هم نمی‌پذیرند. این دستمزدها معمولا توافقی است.

آیا منبع یا مرجع مشخصی برای اجرا در ایران داریم؟

خیر! منابع و مراجع بیشتر خارجی هستند، اما آنها معادل فرهنگ کشورهای خودشان هستند. مثلا کتاب معروف روبه‌روی دوربین از کارهای غلامحسین زمانی را من بارها خوانده‌ام، اما متناسب با رسانه‌ها و مخاطب آمریکایی نوشته شده است. خیلی کم مثال و شاهد می‌توانید پیدا کنید که در کشورمان اتفاق بیفتد. متاسفانه قدیمی‌های ما خیلی همت نکردند تجربه‌هایشان را بنویسند. آقای بابان که از پیشکسوت‌های گویندگی و اجراست و بازنشسته شد برای سه نسل گویندگی خبر کرد. خیلی به ایشان گفتم، بیایید من هم کمکتان می‌کنم تا کتابی درخصوص تجربه‌هایتان بنویسیم، اما هنوز این امر تحقق پیدا نکرده است. فکر می‌کنم روزنامه جام‌جم می‌تواند متولی خوبی برای انتشار کتاب‌هایی درخصوص اجرا باشد.

برای اجرای تهران 20، شبکه شما را انتخاب کرد یا تهیه‌کننده؟

انتخاب شبکه بود. بعد متعاقب آن تهیه‌کننده هم مرا انتخاب کرد. راستش را بخواهید طرحی را به شبکه تهران برای برنامه گفت‌وگومحور چالشی سخت در حوزه ورزش داده بودم تا مقداری با برنامه نود رقابت کنم. ولی شبکه تهران، شبکه فرهنگی است و این موضوع مسکوت ماند و تقریبا اسفند سال گذشته، پیشنهاد اجرای برنامه تهران 20 از طریق تهیه‌کننده برنامه به من داده شد و ما مدتی درخصوص خواسته‌های شبکه با تهیه‌کننده صحبت کردیم. همان طور که می‌دانید قبل از من اجرای برنامه بر عهده مجری بسیار خوب تلویزیون، محمد جعفر خسروی بود که من واقعا دوستش دارم و به نظرم اجرای برنامه بعد از ایشان کار بسیار سختی است. چون باید یک کار متفاوت و خوبی ارائه بدهیم. ضمن این که برنامه ما از یک برنامه گفت‌وگومحور محض که در اختیار یک مجری باشد بیرون آمده است. قطعات و بخش‌های گزارشی دارد. خب همه اینها زمان می‌خواهد و مجری مانند گذشته، زمان خوبی برای ارائه یک گفت‌وگوی چالشی ندارد.

گزینه چندم برای اجرای برنامه تهران 20 بودید؟

نمی‌دانم. راستش نگفته‌اند. ان‌شاءالله که گزینه اول بوده باشم.

اگر گزینه پنجم یا ششم بودید آیا باز هم اجرای این برنامه را قبول می‌کردید؟

نمی‌دانم، چون در آن شرایط قرار نگرفته‌ام.

منظورم این است که اگر انتخاب آخر برای اجرای تهران 20 بودید، ناراحت می‌شدید؟

نه. اصلا به فکر این چیزها نیستم. واقعیت را بگویم همیشه هم گفته‌ام اگر یک روزی انسان حس کند توانایی لازم را ندارد باید با این موضوع کنار بیاید، اما دلیل انتخاب یا عدم انتخاب باید منطقی باشد، نه از روی سلیقه. باید این روحیه در ما باشد. البته این روحیه کمتر در مجریان دیده می‌شود. شاید به همین دلیل است مجری‌ای که برنامه صبح اجرا می‌کند، برنامه کشاورزی هم اجرا می‌کند. آدم نمی‌داند چه نسبتی بین اینها است. وقتی هویت از مجری گرفته می‌شود این اتفاق‌ها می‌افتد. مجری دوست دارد بگوید من 27 سال است روی آنتن هستم، اما باید دید در این مدت چه خروجی‌ای داشته و چقدر توانسته موفق باشد. مجری این نیست که فقط خوب حرف بزند. مجری باید حرف خوب بزند. ما واقعا چه تعداد مجری داریم که سال‌ها توانسته هم خوب اجرا کند و هم حرف خوب بزند.

سابقه آشنایی شما با تهیه‌کننده برنامه تهران 20 به چه زمانی بازمی‌گردد؟

آقای میربها از قدیمی‌ها و پیشکسوت‌های خبر هستند. ایشان قبل از این که ترکیه بروند مدت‌ها در خبر همکار هم بودیم و هر روز همدیگر را می‌دیدیم. ولی رویکرد برنامه تهران 20 که خبری و تحلیلی شد، مرا برای اجرا انتخاب کردند. حتی من پیشنهاد دادم تست یک هفته‌ای از من بگیرند، ببینیم چطور می‌شود. اصلا به درد این برنامه می‌خورم یا نه. کاری که شاید خیلی هم مرسوم نباشد. قبل از شروع برنامه همه جوانب را سنجیدیم. سعی کردیم برنامه روز به روز بهتر شود.

به نظر شما بهترین مجری برنامه تهران 20 صرف‌نظر از زنده‌یاد علیقلی که به رحمت خدا رفته، چه کسی بوده است؟

نمی‌توانم بگویم، چون کمتر مجری‌ای در این برنامه فرصت پیدا کرده توانایی‌های خود را به نمایش بگذارد. پنج، شش ماه بوده و بعد رفته است. مجری مثلا باید یک سال اجرای برنامه‌ای را به عهده داشته باشد تا بتوان کار او را سنجید.

چرا مجری‌های تهران 20 مدام تغییر می‌کنند؟

نمی‌دانم. این را باید از مدیران بپرسیم. من خودم فکر می‌کنم این ثبات نداشتن باعث می‌شود کیفیتی که مدنظر است و برنامه باید به آن برسد، محقق نشود.

فکر می‌کنید شما چند ماه دوام بیاورید؟

نمی‌دانم. اگر خیلی شانس بیاورم شاید تا پایان سال بتوانم دوام بیاورم.

چرا برخی از برنامه‌هایی که قدیمی هستند از مجریان کم‌تجربه استفاده می‌کنند؟

نمی‌دانم! دلایلش همین هایی است که گفتم. فکر می‌کنم این برنامه‌ها تابع برنامه‌ریزی منسجم نیستند و بیشتر سلیقه‌ای اداره می‌شوند. همه چیز به تهیه‌کننده و مدیر بستگی دارد چون با تغییر آنها براحتی مجری هم تغییر می‌کند. این واقعیتی است که اتفاق می‌افتد. در حالی که برنامه‌های گفت‌وگومحور با مجری شناخته می‌شوند و اگر مجری فرصت کافی نداشته باشد، نمی‌تواند موثر باشد و در ادامه، برنامه هم تاثیرگذار و خوب نخواهد بود.

فکر می‌کنید گزینه بعد از شما برای اجرای تهران 20 چه کسی باشد؟

نمی‌دانم، اما احتمالا آدم خوش‌شانسی خواهد بود!

شما الان ورزش هم می‌کنید؟

بله ورزش هم می‌کنم.

همان کاراته؟

نه دیگر از ما گذشته. یک وقت‌هایی می‌روم داوری، اما خودم ورزش را برای سلامتی انجام می‌دهم.

پس الان داوری می‌کنید؟

یک وقت‌هایی اگر فرصت بشود دوست دارم این کار را بکنم. آنقدر گرفتارم که تمام هفته‌ام پر است و پنجشنبه و جمعه‌ها هم که در خدمت خانواده هستم.

شما اگر شطرنج باز بودید، مهره‌های مشکی را انتخاب می‌کردید یا سفید؟

من چون آدمی تهاجمی هستم، معمولا سفید بازی می‌کنم.

مجری‌ها دونده 100 متر هستند یا ماراتن؟

مجری‌ها اصولا فرصت 100 متر را هم پیدا نمی‌کنند، ماراتن که جای خود دارد.

کشتی فرنگی را ترجیح می‌دهید یا آزاد؟

قدمت فرنگی بیشتر است ولی من آزاد را دوست دارم، ایرانی‌تر است.

اگر فوتبالیست بودید از کدام زاویه زمین نفوذ می‌کردید؟

من اصولا چون همیشه روی خط وسط راه می‌رفتم بیشتر توپ‌های مرده خوری می‌رسید به من!

کدام یک برایتان جذاب نیست؛ خبرپراکنی، خبرسازی، خبرنگاری یا خبرکشی؟

خبرکشی!

دریغ انجام کدام حرفه را در رسانه دارید؟

خیلی دوست داشتم تهیه‌کننده کار خودم هم خودم باشم.

یعنی مجری و تهیه‌کننده با هم باشید؟

بله. می‌دانید چرا؟ چون وقتی مجری، تهیه‌کننده هم است، می‌داند چه کار باید بکند تا برنامه‌اش موفق شود. این تجربه را سال‌ها در رادیو داشتم.

پس چرا سازمان الان با این کار مخالف است؟

نمی‌دانم. حتما یک دلیلی دارند. شاید برای این که فکر می‌کنند یک نفر باید برنامه را کنترل کند. من فکر می‌کنم وقتی مجموعه کار دست مجری است فراغ بال و اندیشه راحت‌تری دارد.

می‌گویند اگر تهیه‌کننده و مجری یکی باشد، مجری در اجرا تمرکز ندارد.

من این را قبول ندارم. ممکن است مدیران احساس کنند اگر مجری و تهیه‌کننده یک نفر باشد، پراکندگی کار زیاد شود، ولی دستیارها هستند و می‌توانند به تهیه‌کننده کمک کنند. در این صورت برنامه منسجم‌تر می‌شود. هرچه پارازیت‌هایی که به مجری می‌رسد کمتر شود ـ پارازیت نه به معنای منفی آن ـ یعنی یک نفر دائم در گوشی به مجری نگوید آقا این را نپرس، از این سوال رد شو، این کار را بکن، این کار را نکن اضطراب مجری کمتر می‌شود و او با فراغ بال و فکر بیشتری برنامه را اجرا می‌کند.

مردم بیشتر شما را با چه عنوانی می‌شناسند؟

مردم من را بیشتر با برنامه‌های ورزشی می‌شناسند و در همین خصوص هم صحبت می‌کنند و شاید خیلی‌ها توقع نداشتند اجرای تهران 20 را قبول کنم، اما خدا را شکر تاکنون بازخورد منفی نداشته‌ام.

با این سابقه، آیا خبر ورزشی برای شما اولویت نداشت؟

نه! خبر ورزشی را تجربه کردم. راستش را بخواهید احساس می‌کردم یکنواخت شده بود و هیچ تنوعی برایم نداشت. این سبکی که فکر می‌کنم وارد بخش خبر کرده‌ام اگر جا بیفتد خوب می‌شود و پا می‌گیرد. فکر می‌کنم مجریان ما باید عادت کنند و یاد بگیرند گزیده‌گویی کنند و برنامه را پیش ببرند. این اگر جا بیفتد فوق‌العاده می‌شود.

شما حضور خوبی هم در فضای IT دارید، وبلاگ دارید و نوشته‌هایتان هم معمولا در سایت‌های مختلف لینک می‌شود. فکر می‌کنید چه دلیلی باعث انتشار مطالبتان می‌شود؟

یک بخش آن شهرت است. نه شهرت مازیار ناظمی، شهرتی که متعلق به صداوسیماست چون می‌گویند مازیار ناظمی گوینده صداوسیماست. البته این موضوع هم خوب است و هم بد. حُسن این وبلاگ در این است که مردم براحتی می‌توانند مرا نقد کنند و حرفشان را مستقیما به من بگویند. تعاملی که کمتر میان مجریان و مردم برقرار می‌شود.

یعنی این وبلاگ پل ارتباطی شما با مردم شده است؟

برای اتباط با مردم خیلی کمکم کرد. وبلاگ من خبری، آموزشی و ورزشی است. تجربه‌ها و تحلیل‌هایم را می‌نویسم، گاهی برخی از تحلیل و تفسیرم خوششان می‌آید و از آن در جاهای مختلفی استفاده می‌کنند.

در تحلیل‌هایتان سعی نمی‌کنید خط قرمزها را بشکنید؟

سعی کردم این اتفاق نیفتد و اگر هم افتاده بود تا حالا فیلترش کرده بودند. پس نیفتاده است! 

مردم بیشتر دنبال حاشیه‌نگاری‌ها هستند؟

مردم دنبال مخالف‌خوانی هستند از این کار خوششان می‌آید، اما من سعی می‌کنم وبلاگ و مطالب آن را مدیریت کنم. در فضای مجازی با شخصیت‌های حقیقی روبه‌رو نمی‌شوید. ممکن است 10 کامنت برای یک نفر باشد. چون این فضا را می‌شناسم، سعی می‌کنم آن را مدیریت کنم. من اگر اشتباه کنم سازمان یکدفعه موضع می‌گیرد و می‌گوید: «هیچ گوینده‌ای حق ندارد وبلاگ داشته باشد». بنابراین من تلاش می‌کنم به همکارانم صدمه نزنم. پس در وبلاگم هم خیلی معقولانه رفتار می‌کنم.

فرشید قره‌لی / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها