در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
اما این تلاش به رغم آنکه دستاوردهای زیادی برای بخش اعظم این طیف داشته، در حال حاضر موفق نشده است همه اصولگراها را پای یک سفره بنشاند، چرا که برخی گروهها هنوز که هنوز است و به رغم ابراز ارادتهای زبانی که به ریشسفیدان اصولگرا دارند، اما و اگرهایی را عنوان میکنند.
وی تاکید دارد که نگاه بزرگان اصولگرا کلان است، به همین خاطر میتوان خطاهای جزیی برخی را به خاطر مصلحتهای کلانتر ندیده گرفت و از آن عبور کرد.
سالک در طول گفتوگویش بارها تاکید میکند انتخابات پیش رو به دلیل شرایطی که در خارج و داخل کشورمان وجود دارد، بسیار مهمتر از گذشته است و برای همین دو ریش سفید اصولگرا یعنی آیتالله مهدوی کنی و آیتالله یزدی رسما وارد میدان ایجاد اتحاد بین اصولگراها شدهاند و تلاش دارند تا از تمام ظرفیتها برای این هدف استفاده ببرند.
سخنگوی جامعه روحانیت در ادامه تصریح میکند گروه 8+7 نیز در همین راستا و به عنوان سازوکار اجرایی منشور اصولگرایی جامعتین تشکیل شد و امروز نیز این گروه کارهایی را انجام داده، یعنی آییننامهاش را نوشته، سازوکار استانها را تعیین و اعلام کرده و همه این امور بخوبی و با قدرت پیش میرود.
حجتالاسلام سالک در بخشی دیگر از سخنانش هرگونه شایعه افزایش سهمیه برخی گروهها در گروه 8+7 را تکذیب کرده و میگوید: اصلا بحث افزایش سهمیه نیست و بنابر آنچه من خبر دارم تا این لحظه چنین چیزی مطرح نبوده است.
با ما در گفتوگو باحجتالاسلام سالک درباره آخرین تحولات و دستاوردها همراه باشید.
نشست پاستور، نشست جامعتین و دست آخر گروه 8+7 سه اقدام اصولگرایان برای دستیابی به وحدت بوده است. چرا این همه اقدام و اینکه چرا هنوز وحدت کاملی بین گروههای مختلف اصولگرا حاصل نشده است؟
هر اقدام اجتماعی نیازمند سازو کاری است. اگر آن ساز و کار متناسب با شرایط مکانی، اجتماعی و مسائل مربوط به آن موضوع نباشد، توفیقاتی نخواهد داشت. اگر اصولگرایان هم بخواهند در دفاع از نظام که اوجب واجبات است، تکلیف خود را انجام بدهند، ضرورتا باید فعالیتهایی را سامان بدهند. از طرفی، نقطه اوج پیروزی اسلام از آغاز تا به امروز، وحدت حول محور حاکمیت دینی بوده است. یعنی آنجاهایی که مردم حول رسولالله(ص)، امیرالمومنین و ائمه(ع) حضور داشتهاند و امروز حول ولایتفقیه حرکت میکنند، جریانات سیاسی توفیقات بسیاری را کسب کردهاند. نمونهاش انقلاب اسلامی ماست که مردم به دنبال حضرت امام(ره) رفته و در مقابل ظلم و استبداد بیدار شدند و نتیجهاش را هم امروز بعد از 32 سال میبینید که انقلاب اسلامی در جهان نقش اساسی دارد و این نکته اصلی قضیه است.
اما شما در سوال خود به سه مورد اشاره کردید. البته من نمیدانم منظورتان کدام نشست پاستور است. اگر نشست اول باشد که آقای رئیسجمهور به آن اشاره داشتند و حدود 30 نفر از اصولگرایان را به نهاد ریاستجمهوری دعوت کردند و ظاهرا هم یک جلسه بیشتر تداوم نیافت. در آن جلسه نیز آقایان ولایتی، عسکر اولادی و حداد عادل به عنوان رابط جوامع اصولگرایی با ریاستجمهوری برگزیده شدند. تا یک سال بعد از آن هم خبر دیگری نشد و بعد هم که بحث جریان انحرافی پیش آمد و باعث تیره شدن روابط شد. بعید میدانم قبل از آن هم بار مثبتی در این قضایا داشت تا اینکه فروردین سال 89 در جامعه روحانیت مبارز پیشنهاد شد نیروهای ولایتی و حزباللهی که در سراسر ایران هستند، نیازمند کسی هستند که هدایت کار را به عهده بگیرد، لذا قرار شد جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین کنار هم نشسته و یک محوریتی در جهت ایجاد انسجام درون تشکیلاتی بین نیروهای ولایی داشته باشند. این تصمیم مصوب شد و جلساتی هم بین آیتالله مهدوی کنی و آیتالله یزدی برگزار و حدود 17 جلسه نیز بحث شد. ثمره این جلسات کارشناسی، بیانیه هشت مادهای و منشور اصولگرایی 12 مادهای با چهار خط قرمز بود. قبل از آنکه منشور اصولگرایی در سطح جامعه منتشر شود، از تمامی سران اصولگرا برای حضور در محل مجلس قدیم دعوت به عمل آمد و این جلسه دوم پاستور بود. در آن جلسه آقایان درباره منشور بحث کرده و سرانجام اعلام کردند از نظر اخلاقی و شرعی موظفند پای منشور بایستند. بعد از آن دستور داده شد منشور انتشار عمومی یابد که استقبال زیادی هم از آن شد و امید زیادی را در نیروهای حزباللهی ایجاد کرد.
اما اجرایی شدن این دوازده بند منشور اصولگرایی احتیاج به سازو کار داشت، لذا سازوکار 8+7 به منظور اجرا کردن مواد دوازدهگانه منشور در نظر گرفته شد. در واقع 8+7 مکانیزم اجرایی سند راهبردی جامعه اصولگرایی به محوریت آیتالله مهدوی کنی و آیتالله یزدی است. 8+7 نیز سابقهای در انتخابات نهمین دوره ریاستجمهوری دارد. یعنی گروه 6+5 در آن موقع تشکیل شد تا عدهای برای حکمیت و داوری و عدهای هم برای اجرای انتخابات ریاستجمهوری نهم در طیف اصولگرایان فعالیت داشته باشند.
در طول این مسیری که به آن اشاره کردید، مهمترین دستاورد یا اتفاق مهم چه بوده است؟
چند اتفاق مهم رخ داد که قابل توجه است. حضرت آیتالله مهدوی کنی و آیتالله یزدی به عنوان دو شخصیت انقلابی و مرجع با سابقه مبارزات طولانی و حضور در مسوولیتهای مختلف همه اعتبار و آبروی خود را به خاطر انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی به میدان آوردند. در طول 32 سال گذشته، شما نمونهای مانند این را نمیبینید. در طول 32 سال گذشته، هریک از این دو بزرگوار توصیه کرده بودند، بیانیه میدادند، اما امسال رسما وارد این مساله مهم و هدایت کار شدهاند. البته این دو بزرگوار به شخصه دنبال ارائه فهرست یا مواردی از این دست نیستند، بلکه به دنبال بیان معیارهای اصولگرایانه هستند. به هر حال اجرایی کردن مطالبات رهبر معظم انقلاب و معیارهای اصولگرایی به عهده این بزرگواران است.
نکته دومی که اتفاق افتاده این بود که این دو بزرگوار نسبت به جامعه اصولگرایی کلاننگر هستند و منطقهای و بخشی به قضیه نگاه نمیکنند. یعنی اینکه اگر کسانی در جریان اصولگرایی خطا و اشتباهی داشتهاند، به دلیل موضوع سومی که خواهم گفت، نباید مته به خشخاش گذاشت و اشتباهاتشان را به رخ کشید الا مرزهایی که مشخص است.
آن مرزها چیست؟
کسانی که از فتنه 88 حمایت کردهاند، حق حضور در این جریان را ندارند. کسانی که در فتنه 88 سکوت کرده و مردود شدند هم همین طور. در آن ماجرا علیه ولایتفقیه تعدی شد لذا دلیلی ندارد افرادی که سکوت کردند، مورد پذیرش قرار بگیرند.
پس منظورتان از خطا و اشتباه چیست که میگویید نگاه کلاننگر دارید؟
خیلیها در جامعه خطا میکنند،اشتباه هم دارند، اما تعمدی در انجام این اشتباه نداشتهاند. این دسته افراد را میتوان پذیرفت مگر اینکه عمدا عمل اشتباهی را انجام داده باشند که آن بحثش جداست. با این حال، وقتی نگاه، نگاه کلان است میتوان خطاهای جزئی را به خاطر مصلحت کلانتر نادیده گرفت و از آن عبور کرد.
آن نکته سومی که عنوان کردید قابل توجه است، چیست؟
باید بدانیم که انتخابات مجلس نهم و ریاستجمهوری یازدهم سوژه دشمن است. الان این سوژه در داخل و خارج از کشور در دست عدهای قرار گرفته است. در داخل کشور جریاناتی نظیر اصلاحطلبان، جریان انحرافی و تعدادی دیگر از جریانات سیاسی به عنوان رقیب جریان اصولگرایی در این انتخابات حضور خواهند داشت. برای همین، سوژه انتخابات را به چند دلیل نباید رها شده دانست. یکی انداختن ستون اسلام با ضربه زدن به ولایتفقیه و دیگری براندازی نظام یا حداقل ایجاد محدودیتهایی برای رهبری است. در همین خصوص دشمن غدار نظام مقدس جمهوری اسلامی دنبال این اهداف است و بیکار ننشسته و با تمام وجودش، منتظر سوءاستفاده از انتخابات پیش رو با ایجاد اختلافهای قومی و مذهبی و دینی است. اگر قرار است اصولگرایان یک مجلس قوی و کلید قدرت را که در راس امور است، در اختیار داشته باشند و آرامش به جامعه تزریق کنند، ضرورتا باید با یکدیگر متحد باشند. منظور از وحدت هم یک ائتلاف بزرگ است و این ائتلاف بزرگ در سایه گفت وگو و مذاکره قابل دستیابی است چرا که خدا بر فضای اصولگرایی که جبهه بزرگی است، ناظر و حاکم است.
خب نتیجه این همه تلاش بزرگان اصولگرا به نظر شما تاکنون چه بوده و این مراحلی که ذکر کردید، چه دستاوردی داشته است؟
امروز 8+7 کار خود را انجام داده یعنی آییننامهاش را نوشته، سازوکار استانها را تعیین و اعلام کرده و همه این امور بخوبی و با قدرت پیش میرود.
یعنی هیچ مشکلی وجود ندارد؟
سالک: اگر برخی از اعضای جبهه پایداری حرفی زده باشند به معنای عبور آنها از رجال و بزرگان اصولگرا نیست بلکه ممکن است شیوه و تاکتیک جدیدی را برای حفظ اصولگرایی به کار برده باشند و این چیز بدی نیست
فقط یک مساله میماند و آن این است که انشاءالله برخی افراد در جبهههای مختلف پای کار آمده و زیر چتر منشور این دو بزرگوار قرار بگیرند، آن هم دور از لفظ چون برخی اعضای جبهه پایداری میگویند ما به آیتالله مهدوی کنی و آیتالله یزدی احترام میگذاریم، ولی «اما» میآورند و شرط و شروط تعیین میکنند. با این حال، ما امیدواریم با دعوتهایی که جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین از آقایان به عمل آورده، در نشستهای خصوصی مسائل و انتقاداتشان را بیان کنند تا بتوانیم به یک وفاق خوب برسیم و حرکت خوبی را در مقابل جبهه رقیب داخلی و خارجی انجام بدهیم.
شما فرمودید که 8+7 سازوکار اجرایی است و برگرفته از الگوی 6+5 در انتخابات ریاستجمهوری نهم است، اما اگر به سال 84 رجوع کنیم، میبینیم که سازوکار 6+5 نتوانست باعث معرفی کاندیداهای واحد در جبهه اصولگرایی شود. لذا این سوال پیش میآید بر چه اساسی از این مدل، مجددا الگوبرداری کردید؟ به عبارتی چه چیزی نسبت به شش سال قبل تغییر کرده که امیدوارید این بار موفق شوید؟
2 موضوع شرایط را تغییر داده است، یکی اهمیت نقش آقایان مهدوی کنی و یزدی و حضور مستقیم آنان و دیگری تهدیداتی است که از خارج و داخل احساس میشود. بیداری اسلامی باعث شده تا غرب برای جبران شکستهایش به فکر تقابل بیشتر با ایران باشد. حوادث داخل کشور نظیر فتنه 88 نیز هست. بر همین اساس، علائم زیادی وجود دارد که نشان میدهد اگر میخواهیم پیروز میدان باشیم، باید به یک ائتلاف دست پیدا کنیم. اینجا باید حول محور ولایت مطالبات ولایت را عملیاتی کنیم که در قالب 8+7 این مهم انجام خواهد شد. البته با این نظر شما موافق نیستم چون 6+5 در بسیاری از شهرستانها موفق شد ضمن اینکه شرایط آن روز با امروز فرق دارد. در هر حال امروزه چتر وحدت باز شده و وسیع هم هست. البته زیر این چتر همه مانند ابوذر غفاری نیستند و ممکن است برخی اشکالات فردی هم داشته باشند.
خروجی اصلی8+7 قرار است وحدت باشد. آیا با توجه به مجموعه وقایعی که تا کنون رخ داده و حوادثی که به عنوان مانع بروز کردهاند، فکر میکنید 8+7 میتواند بر این مشکلات فائق بیاید؟
باید مشکلات را بشماریم و ببینیم این مشکلات چیست. اگر بگوییم مشکل نداریم که حرف نادرستی است. مشکلات متعددی در حوزه سیاسی، اجتماعی اقتصادی کشور وجود دارد اگر قرار است که 8+7 تمام این مشکلات را حل کند که انتظار نابجایی است. این گروه چند کار باید انجام میداد که تاکنون یا انجام داده یا باید انجام دهد. یکی امضای دو بزرگوار پای سند راهبردی اصولگرایان است تا منشور اصولگرایی اجرایی شود. سازوکار این امر هم آن است که ستاد انتخاباتی راه بیندازد، سخنگو معرفی کند و جلسات داشته باشد و خلاصه اینکه کار بکند. الان هم این کار انجام شده است. یعنی ارشد سیاسی و ارشد روحانی و ارشد ایثارگران هر استان را شناسایی کرده و شاکله گروه را در هر استان چیده است. کار دیگری که در حال انجام شدن است برپایی جلسات گفت و گو با آن گروهی است که انتقاد یا ابهام و بحثی دارند. این کار هم در حال شدن است. میماند افراد مدعی اصولگرایی که دوست ندارند به زیر این چتر بیایند که این دیگر در حوزه اختیارات ما نیست. به هر حال جامعه متحد اصولگرایی از آنان دعوت میکند و نتیجه هم از دو حالت خارج نیست یا آنان دعوت را میپذیرند یا نمیپذیرند و به قول خودشان مکمل جریان اصولگرایی میشوند که در هر دو حال انتخاب با خودشان است.
شما امیدوارید که این ائتلاف کلان بین اصولگرایان با توجه به مسائلی که رخ داده، برقرار شود؟
بله، ما امیدواریم که آن انسجام محکم صورت بگیرد. بخصوص با توجه به اظهارات اخیر آیتالله مصباح یزدی حفظهالله که فرمودهاند رهبر جبهه پایداری نیستند و فقط به آنان مشورت میدهند. به هر حال این سخنان مقداری به روشن شدن مسائل کمک میکند.
جبهه پایداری به طور تلویحی بر وزن اجتماعی و قدرت اجرایی نزدیکان خود تاکید دارد و به همین خاطر اما و اگر و شروطی برای حضور در گروه 8+7 مطرح کردهاند. آیا چنین حقی را برای آنان قائل نیستید؟
من نمیدانم این ادعا چقدر در خارج وزن دارد اما اگر این ادعا، تعریض به قدرت اصولگرایان باشد، قابل بحث است، اما اگر تعریض نباشد و آنان بگویند که ما چنین امکانات خوبی در جامعه برای مساله داریم، این خیلی هم خوب است چون اگر این امکان با امکانات اصولگرایی رو هم ریخته شود، نتیجهاش پیروزی مجلس ولایی است، اما اگر قرار باشد این امکان تبدیل به شکاف بین اصولگراها بشود نه تنها خوب نیست بلکه باعث پیروزی رقبا اعم از جریان انحرافی و اصلاح طلبان و کارگزاران خواهد شد. به عبارتی، اگر بخواهند بگویند این امکانات ما برتر از قدرت اصولگرایی است،این دیگر جای بحث دارد و نمیتوان چنین چیزی را پذیرفت. بنابراین چون نمیدانم منظور آقایان از طرح این موضوعی که شما به آن اشاره کردید، چیست، نمیتوانم چیز بیشتری بگویم هرچند که برداشت من، بیشتر عنایت به مکمل بودن این امکانات دارد.
البته این گروه تا حالا به عنوان تعریض اصولگرایی این موضوع را به صراحت بیان نکردهاند و همانطور که میفرمایید بیشتر به عنوان مکمل از آن صحبت میکنند، اما مکملی که باید بقیه اصولگراها به خاطر آن سهم بیشتری به آنان در 8+7 بدهند.
این سهمخواهی جای بحث دارد برای همین لطفا مرا وارد این بحث نکنید، چون اگر بخواهیم همین مقایسه را انجام دهیم باید سوالات زیادی پرسیده شود.
پس این بحثهایی که هرازگاه در اخبار درباره احتمال افزایش سهم جبهه پایداری در گروه 8+7 میشنویم، مانند آنچه چندی قبل آقای باهنر گفتند، چیست؟
اصلا بحث افزایش سهمیه نیست و بنابر آنچه من خبر دارم تااین لحظه چنین چیزی مطرح نبوده است. آقای باهنر هم اگر چنین حرفی زدهاند باید از خودشان بپرسید. به هر حال هرصاحب نظری ممکن است حرفی بزند منتها باید دید مبنای حرفش چیست.
اکثریت اعضای فعلی جبهه پایداری افرادی هستند که به عنوان حامیان آقای احمدینژاد در انتخابات 84 با عبور از اصولگرایان سنتی، وارد کارزار انتخاباتی شدند. فکر میکنید در حال حاضر دیدگاه این افراد تغییر کرده که باعث شده شما امیدوار به ائتلاف با آنان شوید؟ یا اینکه آنها کماکان دارای دیدگاه سابقند، اما ضروریات سیاسی باعث شده تا خواهان ائتلاف با آنها باشید؟
اجازه بدهید من کلام شما را اصلاح کنم. ما دنبال آنها نیستیم بلکه یک استخوانبندی قوی اینجا شکل گرفته که آقایان عضو جبهه پایداری را دعوت کرده است. حرکت جامعتین از فروردین 89 آغاز شد و جبهه پایداری بعد از آن اعلام حضور کرد. بعد از اینکه آمدند شروع به انتقاد کردند، اما شما مصاحبههای بنده و آقای تقوی را ببینید که از همان ابتدا این گروه را دعوت به ائتلاف کردیم همان طور که همه گروههای اصولگرا اعم از سنتی و غیرسنتی را دعوت میکردیم. شما میگویید این گروه از اصولگرایان سنتی عبور کردهاند! اصولگرایان سنتی یعنی آقای مهدوی کنی، آقای یزدی، آیتالله مصباح یزدی و آیتالله خوشوقت. جبهه پایداری با آقایان مصباح یزدی و خوشوقت دیدار کردهاند. عبور از اصولگرایان سنتی؟ مگر میشود کسی اصولگرایان سنتی را کنار بگذارد و حالا بگوید آیتالله مهدوی کنی و آیتالله یزدی را قبول داریم و زیر چتر آنان قرار میگیریم و...
اما عرض بنده مربوط به رویکرد این گروه در سال 84 بود.
نمیشود این حرف را زد. اگر برخی از آنان نظیر آقای حسینیان حرفی زده باشند به معنای عبور آنها از رجال و بزرگان اصولگرا نیست، بلکه ممکن است شیوه و تاکتیک جدیدی را برای حفظ اصولگرایی به کار برده باشند و این چیز بدی نیست. اتفاقا خیلی هم خوب است که جوانترها به میدان بیایند البته با تاکید بر اصول اصولگرایی. اصلا این تفکر ناشی از پویایی اصولگرایی است. هدف اصلی وحدت هم همین است. ما میخواهیم همه کنار هم بیایند. اگر همه اصولگراها دور هم جمع شوند دیگر هیچ حرفی پشت سر آنان نخواهد بود.
در منشور اصولگرایی بایدها تعریف شد و گفتید نبایدها بخاطر مصالح، مطرح نمیشود و در خفا اعلام شده است. چرا این نبایدها را علنی نکردید؟ آیا نمیتواند کمکی به شفافتر شدن مرزها و مواضع بکند؟
نبایدها را که 12 مورد است، فعلا به دلیل همان مصالح نمیتوانم بیان کنم و معذورم.
آیتالله مهدوی کنی اخیرا گفته اند مردودین فتنه نباید در گروه 8+7 باشند اما قبلش باید مشخص کرد مردودین چه کسانی هستند. این تاکید به چه خاطر بود؟ آیا یعنی اینکه هنوز بین شاخصهای مردودین و قبول شدگان اختلاف نظر وجود دارد؟
نمیدانم انگیزه و نظر آیتالله مهدوی کنی از بیان این مطلب چه بود، اما آنچه میشد از فرمایشات ایشان برداشت کرد به نظر من این بود که اگر بین مردودین یعنی کسانی که مقابل ولی امر مسلمین و نظام ایستادند و کوتاه نیامدند، مقابل شورای نگهبان ایستادند و کوتاه نیامدند با کسانی که خطای کوچکی داشتند تفکیک قائل نشویم، اشتباه کردهایم.
چون برخی در فتنه 88 موافق رهبری بوده و از ایشان دفاع کرده منتها در مرحلهای سکوت کردهاند. لذا این افراد با کسانی که جزو مردودان فتنه هستند، تفاوت دارند. نمیشود با یک چوب همه را راند و به همین خاطر آقای مهدویکنی این را گفتند.
سالک: مردم آنچه را که قبول نمیکنند خیانت است. خیانتی مثل فساد اقتصادی 3000 میلیاردی. باید به این نکته توجه کرد و مردم را از اقداماتی که مسوولان در مبارزه با این خیانت انجام دادهاند مطلع کرد
من حدسم این است که آیتالله مهدوی کنی خواستهاند تفکیکی قائل شوند بین مردودین با کسانی که خطا داشتهاند. آن انتقاداتی هم که میشود و می شنویم می گویند فلان آقا ساکت بود به همین خاطر است که قبل از اینکه وی را جزو مردودین بخوانیم به سراغش میرویم و از او درباره علت سکوت ظاهریاش سوال میکنیم. میگویم سکوت ظاهری چون برخی از این افراد که متهم به سکوت شدهاند میگویند شاید ظاهرا سکوت کرده بودند، اما باطنا و در خفا این خدمات را علیه فتنه و در حمایت از ولیفقیه و نظام انجام دادهاند. برای همین باید به سراغ این افراد رفت و در خانه اول او را جزو مردودین فتنه خطاب نکرد، بلکه باید به سراغش رفت و حرفهای او را هم شنید چه بسا در قالب سکوتش، کارهایی موثرتر در دفاع از نظام و محکوم کردن فتنه انجام داده باشد. آنچه گفتم برداشت من از سخنان ایشان بود، لذا باید خود آیتالله مهدوی کنی معیارهایشان دراین خصوص را اعلام بفرمایند.
یکی از انتقاداتی که برخی از اصوگرایان نظیر آقایان مطهری و کاتوزیان به جبهه پایداری وارد میکنند وابستگی آنان به جریان خاص است. نظر شما در این باره چیست؟ آیا قائل به چنین ارتباطی هستید؟
معتقدم فعلا زود است درباره این موضوع قضاوت کرد و باید اجازه داد مشمول گذر زمان شود تا دو سه ماه دیگر دربارهاش اظهار نظر کرد.
برای رفع شائبههایی که درباره جبهه پایداری وجود دارد، آیا تاکنون به فکر دیدار و گفت وگوی آیتالله مهدوی کنی و آیتالله مصباح یزدی افتادهاید؟ آیا تاکنون چنین پیشنهادی شده است؟
بله، پیشنهاد شده است. علاوه بر خود بنده دیگر دوستان هم چنین پیشنهادی دادهاند که اگر یک نشست مشترکی برگزار شود تا پاسخی به همه اشکالات و مسائل داده شود، اما انجام هرگونه جلسهای به مصلحت آقایان برمیگردد و ما دخالتی در این موضوع نداریم. البته قرار شده که اعضای گروه هفت بخصوص روحانیونش، مقدمات چنین ملاقاتی را فراهم آوردند تا انشاءلله بتوان به وحدت بیشتر نزدیک شد. اگرچه آیتالله مصباح یزدی و آیتالله خوشوقت کسانی نیستند که کسی بخواهد انسجام روحی و معنوی آنان را برهم بزند.
در بخش پایانی این گفتوگو میخواستم کمی درباره تشکل جامعه روحانیت مبارز صحبت کنید. اینکه چه تعداد عضو دارد؟ نحوه پیوستن به این تشکل چگونه است؟ آیا عضو جدید میگیرد و تعداد اعضای فعلیاش چقدر است؟
جامعه روحانیت مبارز بر اساس یک اساسنامه مصوب کار میکند که از حدود 50 سال قبل و به ابتکار شهید دکتر بهشتی تهیه شد. در زمان حضرت امام(ره) نیز قرار بود روحانیت مبارز تهران را به روحانیت کشور تبدیل کنند که ایشان فرمودند بماند برای بعد. بعدها در اساسنامه جدید که مبتنی بر همان اساسنامه قبلی بود تجدید نظر صورت گرفت و مطالبی به آن اضافه شد و فعالیتش را بیش از گذشته کرد. مثل گسترده کردن فعالیت در شهرستانها، راه اندازی سایت و اقداماتی از این قبیل. به همین خاطر لازم بود تعداد اعضای شورای مرکزی اولا تکمیل شود چون تعدادی از اعضا یا شهید شده یا مرحوم شدند. لذا طبیعی است که جای آنان پر شود. شورای مرکزی نیز درصدد این مهم است گزینههایی هم مطرح شده که در حال بررسی میباشد و به مرور پیش میرود.
پس در حال حاضر نمیتوانید بگویید چند عضو دارید؟
خیر چون هنوز نهایی نشده است، منتها جلسات جامعه روحانیت مبارز با اکثریت اعضا برگزار میشود. مهمتر از آن اینکه دبیر کل جامعه روحانیت در تمام جلسات شورای مرکزی به رغم تعدد مسوولیتها و مشکلاتی که دارند، با شور و اشتیاق حضور مییابند و این قابل تقدیر است و بنده به سهم خود از آیتالله مهدوی کنی بابت این موضوع سپاسگزارم.
آیتالله هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری دو نفر از اعضای این تشکل بودهاند. آیا هنوز عضویت دارند یا خیر؟
بله. آقایان ناطق نوری، هاشمی رفسنجانی و حاج حسن روحانی عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز هستند، اما بعد از انتخابات ریاستجمهوری دهم در جلسات حضور نیافتهاند.
آیا جامعه روحانیت مبارز کماکان آنان را برای حضور در جلسات دعوت میکند؟
بله همیشه برای آنان دعوتنامه ارسال میشود اما به هر دلیلی که خودشان میدانند، در جلسات شرکت نمیکنند. با این حال ما همچنان امیدواریم که در آینده شاهد حضور ایشان در جلسات جامعه روحانیت مبارز باشیم.
و در پایان اگر صحبت خاصی دارید بفرمایید.
انتخابات مجلس نهم از حساسیت و ویژگیهای خاصی برخوردار است. دو قشر باید کار سنگینی انجام بدهند یکی روحانیون که با اطلاعات درست و مستند پاسخ ابهامات و اشکالات مردم را بدهند. استادان دانشگاه و معتمدان مردم نیز با اطلاع رسانی صحیح و دقیق مردم را به حضور هرچه گستردهتر در انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی تشویق کنند. یعنی به تعبیر رهبر معظم انقلاب اگر نقطه ضعفی داریم به مردم بگوییم و مطمئن باشیم مردم ما را رد نکرده، بلکه از این اتفاق استقبال میکنند. اما مردم آنچه را که قبول نمیکنند خیانت است.
خیانتی مثل فساد اقتصادی 3000 میلیاردی. باید به این نکته توجه کرد و مردم را از اقداماتی که مسوولان در مبارزه با این خیانت انجام دادهاند مطلع کرد. از سوی دیگر آنچه در جریان جنگ نرم استکبار تلاش میکند روی روحیه و ذهن جامعه جهت انحرافی بدهد این است که تلاش دارند نقاط ضعف نظام را بزرگ کرده و چماق کنند و بر سر کل ارزشها و دستاوردهای نظام فرود آورند. این جای نگرانی دارد، لذا باید این مساله بیش از گذشته برای مردم توضیح داده شود. البته بحمدالله مردم ایران بصیر و جلوتر از خواص هستند اما این بدان معنا نیست که ما از رسالت خودمان غافل باشیم. نکته دیگر اینکه در انتخابات آینده نیازمند امنیت انتخاباتی هستیم. نیازمند حضور حداکثری مردم هستیم، چرا که بیانگر اقتدار نظام است. مردم باید به اقتدار نظام بیش از گذشته اهمیت بدهند چون شرایط فعلی چنین ایجاب میکند. لذا تلاش مسوولان باید حضور هرچه بیشتر مردم در صحنه باشد هرچند ملت ایران همواره نشان دادهاند هرجا لازم بوده با جان و مال خود به پاسداری از کیان نظام و انقلاب پرداختهاند.
حتما توصیه بعدی و جدی شما رعایت قانون و مقررات در فرآیند انتخابات پیش رو است؟
بله، باید دقت کنیم به امر قانون رفتار شود. اجرای کامل قانون امنیت ساز است و در آخر اینکه تشکلها و گروههای سیاسی، دیدهبانی خودشان را نسبت به ترفندها و توطئههای دشمن تقویت کنند. اگر دوربینهایشان ضعیف شده از دوربینهایی استفاده کنند که پشت پرده اشارات شیطانی دشمن را ببینند و مقابل آنها بایستند. خاتمه کلام اینکه ما مطمئن هستیم انشاءالله مطالبات رهبر معظم انقلاب عملیاتی خواهد شد و یک انتخابات بسیار خوب و سالم و حداکثری با یک مجلس بسیار قوی خواهیم داشت.
مریم جمشیدی - گروه سیاسی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم