در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
این ویژگی سبب شده مجموعه مستند تلویزیونی تب، برچسب سفارشی و فرمایشی نخورد و بتواند مورد توجه گروه بیشتری از مخاطبان قرار بگیرد. اگرچه این برنامه یک نمونه مشابه دیگر با نام «شوک» هم دارد، اما باید میان این دو اثر تفاوت مشخصی قائل بود. تب چنان که از نامش پیداست به موضوعاتی میپردازد که در جامعه فراگیر شده و به مسالهای مهم و حیاتی در زندگی امروز جامعه ایران بخصوص جوانان تبدیل شده است. حال آنکه مجموعه مستند شوک به طور کلی دربردارنده هر معضل اجتماعی است که جامعه امروز به آن مبتلاست. موضوعات انتخابی مستند تب ممکن است با نام معضل اجتماعی شناخته نشوند، اما از آن نظر که به نیاز کاذب یا غیرکاذب جوانان تبدیل شدهاند شایان توجه و تامل هستند.
به عنوان نمونه میتوان به قسمتی از مجموعه اشاره کرد که موضوع آن علاقه عجیب جوانان جامعهامروز ایران به اسپورت کردن اتومبیل شخصی با هزینههای گزاف و بعضا باورنکردنی بود. همان چیزی که در زبان عامیانه تب ماشینبازی گفته میشود. پیداست تا وقتی این مساله به حقوق دیگر شهروندان صدمهای وارد نکند و از حد تنوع طلبی و اعمال سلیقه فراتر نرود، نمیتوان با عنوان معضل اجتماعی از آن نام برد و میدانیم همه مصادیق این موضوع هم وجه نامطلوب ندارد و ناهنجاری اجتماعی محسوب نمیشود. به هر روی، این موضوع مهم با وجود جزئی به نظر رسیدن آن کنار دیگر مسائل اجتماعی، توجه سازندگان برنامه را به خود جلب کرده و آنان را به ساخت یک برنامه تلویزیونی براساس این پرسش که چرا جوانان به ماشینبازی این همه علاقهمندند؟ سوق داده است.
اینکه ما به جای انگشت گذاشتن روی پدیدههای ناهنجاری که خود معلول عوامل فرهنگی دیگر هستند به سراغ ریشه و علت اصلی برویم و سعی کنیم نگاهی عمیقتر به مسائل اجتماعی پیرامون خود داشته باشیم، نکتهای است که متاسفانه در بیشتر تولیدات تلویزیونی و نیز تحلیلهای نظری و اقدامات عملی سیاستگذاران فرهنگی مورد غفلت واقع شده و جای خالی آن بشدت احساس میشود و این شاید مهمترین ویژگی مثبت مجموعه مستند تب باشد.
ویژگی دیگر، تلاش سازندگان برای بررسی همهجانبه موضوع است. به عنوان نمونه در همان قسمت مربوط به ماشین بازی مشاهده کردیم هم با جوانان علاقهمند به این مساله مصاحبه میشد، هم با روانشناس اجتماعی، هم روزنامهنگار و هم سرهنگ راهنمایی و رانندگی نیروی انتظامی. برنامه به طور واضح جانب هیچکدام را نمیگرفت و اجازه میداد مخاطب خود به نتیجه برسد و پیشداوری کارگردان مانع همراهی او با اثر و تاثیر پذیرفتنش از واقعیات استنادی مطرح شده در آن نشود. حتی در پرداخت تصویری خود موضوع هم این بیطرفی نسبی مشاهده میشد. ما، هم شور و عشق جوانها به کم کردن ارتفاع اتومبیل، نصب سیستم صوتی متفاوت یا استفاده از چراغ زنون را میدیدیم، هم جریمه شدن آنها را به خاطر خارج کردن اتومبیل شخصی از حالت استاندارد. جالب اینجاست که این جریمه شدن قانونی، برخلاف روال مرسوم برای مخاطب حالت پیام و اندرز نداشت و به کلی از القای کلیشهای عاقبتاندیشی و مکافات عمل و نتایج اخلاقی اینچنینی به دور بود. مخاطب بخوبی میتوانست با این جوانهای پرشور و اشتیاق همراه شود و این جریمهها را بهای نهچندان زیاد پرداختن به عشق جوانی و هیجان ناشی از آن فرض کند. در عین حال، حرفهای مجریان قانون درباره علل ممنوعیت اسپورت کردن اتومبیل هم برای او میتوانست قانعکننده باشد و غیرقابل رد. این پیچیدگی معنایی و ابهام در شناخت مسیر درست، همان چیزی است که باید مورد توجه فیلمساز مستند ـ که قصد بازنمایی واقعیت را دارد ـ قرار داشته باشد و خوشبختانه در مجموعه مستند تب نیز بخوبی مدنظر قرار گرفته است.
استفاده از تصاویر حرفهای، شیک و چشمنواز و همچنین بهرهگیری از موسیقی مرتبط با حال و هوای اثر و تصاویر انتخابی، از دیگر مزایای مجموعه است. پیداست سازندگان برای تولید هر قسمت واقعا وقت گذاشته و انرژی صرف کردهاند. بسادگی میشد خیلی از نماهای مجموعه را سادهتر گرفت و به قول معروف آب هم از آب تکان نخورد، اما در آن صورت دیگر تفاوت آشکاری میان این برنامه و دیگر نمونههای مشابه وجود نداشت و طبعا نمیشد از مخاطبی که رابطه دوستانهای با مستندهای اجتماعی تلویزیون ندارد، انتظار تماشای آن را داشت. تب حتی در تیتراژ پایانی هر قسمت نیز موفق عمل کرده و با نمایش دادن ساده نام عوامل روی سیاهی، خیال خود را راحت نکرده است.
اما ایراد مشخصی که میتوان به مجموعه وارد دانست، استفاده ناپخته از تکنیک بازسازی نمایشی در صحنههایی است که ضبط مستند آنها ممکن نبوده است. در برخی صحنههای مجموعه از شخصیتهای واقعی خواسته شده کارهایی را که در موقعیتهای واقعی ممکن است انجام دهند مقابل دوربین بازسازی کنند، اما متاسفانه به این مهم توجه نشده که بازسازی نمایشی، ارتباط مستقیمی با هنر بازیگری دارد و هر کسی نمیتواند از عهده ایفای آن برآید. تدبیری که معمولا در این قبیل مواقع اتخاذ میشود استفاده از بازیگر حرفهای به جای شخصیتهای واقعی است یا مدیریت هوشمندانه رفتار این شخصیتها که در کار فیلمسازی از آن با عنوان بازیگرفتن از نابازیگر یاد میشود. بیتوجهی به این نکته مهم سبب شده صحنههای مورد اشاره بیش از حد ساختگی و تصنعی به نظر برسند و مخاطب نتواند آنها را باور کند. در پرداخت نمایشی برخی از این بخشها حتی به نکات ضروری و اولیهای همچون منطق روایت نیز توجه نشده و با چشمپوشی از بازی تصنعی شخص اجراکننده هم نمیتوان توجیهی برای این صحنهها و دیالوگهای رد و بدل شده در آنها پیدا کرد. یک نمونه مشخص از این ساختار نمایشی نادرست، جایی بود که شخصیت واقعی برنامه ـ که اتومبیل خود را اسپورت کرده و قصد نمایش دادن آن را در پیست اتومبیلرانی داشت ـ در بین راه با اشکال فنی مواجه میشد و از طریق تماس تلفنی با دوست خود درصدد رفع این مشکل برمیآمد. او هر چیزی را که ما باید از این صحنه بدانیم در گوشی تلفن همراه به دوست خود میگفت و ما به این نکته توجه میکردیم که اسپورت کردن ماشین چون کار غیراستانداردی است باعث ایجاد نقص فنی در اتومبیل و به دنبال آن در راه ماندن و به مقصد نرسیدن میشود. این پرداخت سطحی و پر اشکال در تضاد کامل با رویکرد کلی برنامه درخصوص انتقال غیرمستقیم مفاهیم به مخاطب قرار دارد و از این نظر نیز به کلیت اثر خدشه وارد کرده است.
مجموعه مستند تب را احمد درویشعلیپور کارگردانی کرده و تهیهکننده آن علیاکبر کریمی است. سرپرستی نویسندگان به عهده محمد سلیمی و مدیریت تولید اثر با اصغر کریمی بوده است. مجموعه مستند تلویزیونی تب در حال حاضر از شبکه یک سیما در حال پخش است.
محمد کامیار
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد