این چه توقع بیخودی و اضافه بر سازمانی است که اکثریت خلق الله از ما انتظار دارند که به زمین و زمان گیربدهیم؛ ولو این که مجبور شویم آسمان و ریسمان را به هم کانکت؛یعنی وصل کنیم؟....این درست که ما برای وصل کردن آمدیم؛ اما عزیز دل برادر، این که نشد حرف!....خب شاید در پاره‌ای موارد نشود گیر داد؛ یا که اصلا از بیخ چیزی برای گیر دادن وجود نداشته نباشد. آن وقت اگر الکی گیر بدهیم، همین خود شما به ما گیر نخواهید داد که فلانی بیخود و بی جهت تشویش اذهان عمومی می‌نماید و ـ زبانم لال ـ نشر اکاذیب می‌فرماید؟....و قس علی هذا؟....
کد خبر: ۴۳۱۹۹۸

حرف حساب:

«طنز» از سخن چو درّ توان زد/ آن خشت بود که پر توان زد

توضیح ادبی: در پاره‌ای نسخ پاره شده، به جای طنز، از واژه حرف استفاده شده است که دیدیم نسخه ما بهتر است؛ چون حرف ندارد!

شاهد مثال فوری: برای تقریب ذهن، یک مثال جدی عرض می‌کنیم. مثلا چندی پیش، رئیس کل بانک مرکزی، در این وانفسای بالارفتن روز به روز نرخ سکه و طلا و ارز و غیره که واقعا اگر ما می‌بودیم نمی‌دانستیم چی عرض کنیم؛ بعد از مدت‌ها یک حرف درست و حسابی زده که خب مو لای درز آن نمی‌رود از حدت و شدت درستی. ایشان عرض کردند که: «ما فقط پول می‌دهیم؛ اشتغال به ما ربطی ندارد.»

پرسش فلسفی: خب حالا خودتان کلاهتان را قاضی کنید. خداوکیلی، کجای این حرف اشکال دارد که ما به اسم طنزنویسی، برداریم روز روشن به آن گیر سه پیچ بدهیم؟... خب معلوم است که ردیف کردن کار برای بیکاران جامعه، کار بانک مرکزی نیست. وزارت کار و امور اجتماعی باید میانداری کند. خدای نکرده، وزارت بیکار و امور اشتباهی که نیست!...

بسته پیشنهادی: از آنجا که از همان دوران انسان‌های نخستین، الی یومنا هذا، هیچ وقت حرف حساب جواب نداشته است، مگر به قصد مته به خشخاش گذاشتن؛ ضمن حواله دادن مشکل بیکاری به وزارتخانه‌ها، سازمان‌ها، نهادها، ارگان‌ها، اداره‌جات و.... سایر مراکز تابعه مربوطه و دیگر متعلقین و متعلقات و منسوبین درجه یک دولت کارگزار، مواردی را به بانک مرکزی پیشنهاد می‌کنیم؛ بلکه در دیگ حل مشکل اشتغال، نخودی انداخته باشد؛ انداختنی:

1ـ عرضه مستقیم پول: حالا که پیداکردن کار برای ملت، جزو وظایف تعریف شده بانک مرکزی پرتلاش نیست و باید بیشتر وقتش را کماکان بر سر پایین کشیدن قیمت طلا و سکه بگذارد؛ پیشنهاد می‌شود چون گفته است فقط می‌تواند پول بدهد، ماهانه یک مبلغی به بیکاران داده شود تا خودشان بروند کار پیدا کنند. این، سوای بیمه بیکاری است. رساندن مستقیم پول به دست ملت، هزار و یک خاصیت دارد که لازم به توضیح نیست.

2ـ پرداخت بیکارانه: به موازات دادن یارانه به مردم، بد نیست که یک چیزی هم تحت عنوان مثلا «بیکارانه» به خانواده‌های دارای آدم بیکار داده شود. این طوری، تحمل آدم بیکار نیز برای اطرافیان آن شخص، کمی آسان‌تر و راحت‌‌تر می‌شود.

3ـ دادن انواع جایزه: اطلاعیه صادر کنیم بدین مضمون که به هرکس بتواند کاری درست و حسابی پیدا کند، جوایزی نفیس مثل استخدام در بانک یا شرکت نفت یا... هدایای غیرنقدی دیگری، تقدیم خواهد شد. کشک‌سابی هم البته بد نیست، ولی در شأن همه نیست. ما اگر روزی نتوانیم طنز بنویسیم؛ می‌رویم کشکمان را می‌سابیم (یا: می‌ساییم).

4ـ تعویض کار: به کسانی که برای یک مدت معلومی کارشان را در اختیار افراد بیکاری بگذارند که دلشان برای سرکار رفتن، لک زده است؛ پولی چیزی داده شود. این طوری، قضیه اشتغال تا اطلاع ثانوی به شکل چرخشی تا اندازه‌ای قابل حل است. به هر حال، حل کردن بهتر از منحل کردن است. نیست؟....هست.

رضا رفیع

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها