گفت وگو با دکتر یحیی یثربی درباره ترجمه قرآن

قرآن در متن زندگی مردم

زبان قرآن چون زبان هستی و طبیعت روشن است اما انسان‌های آماده و مستعد و نیازمند و طالب می‌خواهد که در آن پاسخ خود را بکاوند و استخراج نمایند.
کد خبر: ۴۲۹۱۶۴

دکتر سید یحیی یثربی این روزها سخت در تلاش برای ترجمه‌ای همه فهم و عامیانه از قرآن کریم است که چند جلد آن تاکنون به چاپ رسیده است. دکتر یثربی از استادان پیشکسوت فلسفه است و تالیفات بسیاری در زمینه‌های مختلف داشته و دارد. با او در مورد انگیزه و چگونگی ورود قرآن به متن زندگی جدید به گفت‌وگو پرداختیم که در اینجا آن را می‌خوانیم:

پیشتر آثاری از شما درباره عرفان نظری منتشر شده بود و البته آثار فلسفی شما علی‌الخصوص در سال‌های اخیر بر آثار عرفانی غلبه دارد و هم‌اکنون غالبا شما را به عنوان استاد علوم عقلی و فلسفی می‌شناسند. اما بفرمایید در این میان چه شد که میان تدریس و تالیف در موضوعات فلسفه مشأ و اشراق و حکمت متعالیه، به ترجمه قرآن مشغول شدید؟ انگیزه و مبانی حرکت شما برای اقدام به ترجمه قرآن چه بود؟

در 60 سال اخیر به شکل طبیعی گرایشی به ترجمه روان قرآن پیدا شده است.ازجمله آنها تلاش مرحوم ابوالقاسم پاینده و کوشش مرحوم دکتر فولادوند بوده است.کاری که من در پی انجام آن هستم از یک جهت ادامه همین کاری است که به طور طبیعی پیگیری شده است اما از جهت دیگر درپی آن هستم که گامی نیز به جلو برداشته و بیش از پیش به «پیام قرآن» بیندیشم.

ضمن این‌که در گام نخست در پی ارائه ترجمه‌ای «معنامحور» نه لفظ‌محور خواهم بود. البته این کار بدون اجازه ائمه اطهار(س)انجام نخواهد شد. انگیزه این تلاش نیز نیاز به توضیح دارد. هر روز در جامعه، چیزهایی اضافه بر اسلام و تشیع دیده می‌شود و چیزهایی به دین منسوب شده و جاافتاده است که اگر به پیامبر عظیم‌الشأن اسلام(ص)عرضه شود با آن بیگانه خواهند بود.

یکی از علمای بزرگ بیان می‌دارد که کارهایی امروزه در جامعه رایج است که علمای هزار سال پیش از آنها بی‌خبر بوده‌اند و این امور را ندیده بودند. باید توجه داشت که هر چه این پیرایه‌ها را بر دین بیفزاییم از متن آن فاصله می‌گیریم.

دیگر آن‌که روزگار، روزگار توجه به ادیان است و رقابت جهانی شدن، ادیان را نیز دربرگرفته است و ادیان در پی مریدان بیشتر هستند. اما ما معتقدیم که دین خاتم، جاودانه و جهانی، دین اسلام است. از سوی دیگر خداوند و حضرت رسول‌(صلوات‌الله‌علیه و آله‌) و ائمه‌(علیهم‌‌السلام) فرموده‌اند هرچه از ما شنیدید آن را به قرآن عرضه کنید و با آن بسنجید و اگر با آن سازگار بود، بپذیرید. اینها مجموعه عواملی بودند که باعث شدند بنده ترجمه‌ای از قرآن ارائه کنم که حرف من و دیگران کمترین نقش و جلوه‌ای را در آن داشته باشد و سخن مفسران در میان نباشد بلکه خود زبان وحی با مردم سخن بگوید تا مردم بتوانند زندگی خود را با قرآن بسنجند.

به نکته خوبی اشاره کردید، یعنی این که تاثیر قرآن در متن زندگی مردم اتفاق بیفتد. شما خودتان استاد علوم فلسفی هستید و می‌دانید که گاه از سوی برخی تاکید براین است که برخی معارف اسلامی به زبان تخصصی فلسفه یا عرفان اسلامی بیان شود. اما به نظر می‌رسد این نوع بیان معارف دینی، به خاطر تخصصی بودن تاثیر کمتری در زندگی مردم عادی خواهد داشت. دیدگاه شما در ترجمه و تفسیر قرآن در رابطه با این مساله چگونه است؟

هدف من این بوده که مردم بسیاری از مطالب را با نص وحی بسنجند و شرک و توحید را از آن بیاموزند. به این ترتیب می‌توان روش زندگی اسلامی را نیز از قرآن یاد گرفت. این انگیزه شد که ترجمه‌ای از قرآن ارائه شود که هر که سواد داشت بتواند بخواند و حتی اگر برای بیسواد خوانده شود بتواند آن را فهم کند. دلیل این کار نیز این است که مخاطبان اولیه کتاب خدا کسانی بودند که الفبا نمی‌دانستند اما می‌توانستند به فهم قرآن نائل شوند. ضعیف‌ترین طبقات مردم امروزه از نظر فکر و فرهنگ از بالاترین طبقات دوران جاهلیت برترند. پس باید بتوانند قرآن را به شکل مستقیم بفهمند. این‌گونه است که اگر وحی همه فهم باشد دیگر کتابی نخواهد بود که تنها در آیین‌ها و مراسم استفاده شود. به قرآن باید به عنوان یک اساسنامه و تعلیم‌دهنده نگاه کرد و آموخت. از این رو سعی کردم تفسیری که در حال نگارش دارم نیز کوتاه و در 3 جلد متوسط باشد. به عنوان مثال حافظ حداکثر 500 غزل داشته است و گاه تا 7 جلد شرح بر آن می‌نگارند. نتیجه این شرح طولانی این است گاه حافظ در آن گم می‌شود. بنابراین من برآن بوده‌ام که باید خود قرآن توسط مردم خوانده شود. در این رابطه خود فرد، شخصا با قرآن طرف خواهد بود. بنابراین نه تنها متن مقدس برای همه مردم قابل فهم است بلکه به زبان پایین‌ترین سطح سواد عامه نازل شده است.

پس شما معتقدید کلام الهی علاوه بر قابل فهم بودن برای عرب عصر نزول، به جهت فهم پایین‌ترین سطوح سواد تنظیم شده و دارای چنین زبانی است، چه رازی در دل این حقیقت نهفته است؟ آیا ادیان پیشین(مثلا مسیحیت) نیز با این رویکرد به کتاب مقدس خود موافق بوده‌اند یا خیر؟

در ادیان تحریف شده چون مسیحیت، مردم از تماس با محتوای کتاب مقدس بازداشته و جدا شده‌اند. مردم اجازه فهم متن مقدس را ندارند و فقط پاپ و کلیساست که حق فهم و تفسیر انجیل را دارد. مردم مجاز نیستند دخالت داشته باشند. این‌گونه است که یکی از ادعاهای اصلاح‌طلبان این است که «مردم حق دارند» اما هنوز هم کلیسای کاتولیک این اجازه را نمی‌دهد اما پروتستان‌ها بسیار تلاش کردند تا این اجازه را داشته باشند. در مسیحیت، کلیسا مردم را قادر به فهم نمی‌داند و زبان متن مقدس را رمزی عنوان می‌کند.

قرآن برای مبارزه با این تحریفات و دروغ‌ها، ده‌ها بار تاکید می‌کند که زبان قرآن «مبین» و روشن است و نیازی به توضیح ندارد. البته آن‌که عربی نمی‌داند نیاز به ترجمه دارد اما آن‌که زبان عرب بداند می‌فهمد. هنگامی که پیامبر اسلام(ص) از میان مسلمانان رفت به جزشیعیان که ائمه(علیهم‌السلام) را چراغ راه می‌دیدند، باقی مسلمانان، اسلام را از قرآن آموختند.

در ضمن کسانی که هنوز به اسلام باور ندارند مستقیم با قرآن مواجه می‌شوند و چون به بزرگان باور ندارند نمی‌توان برای فهم قرآن آنها را به ایشان ارجاع داد. این‌گونه افراد برای تحقیق با خود قرآن رابطه خواهند داشت. مساله دیگر این است که از روی چنین ترجمه همه فهم و معنی محور و روانی که به پیام قرآن توجه دارد، ترجمه به سایر زبان‌ها نیز راحت‌تر می‌تواند صورت بگیرد.

یثربی: کار قرآن این نیست که بدون تلاش،ما را هدایت کند. قرآن آمده تا مارا حمایت کند تا تلاش کنیم و با پشتیبانی همه‌جانبه قرآن از نظر منطق، معرفت‌شناسی و روش جهان‌بینی بتوانیم هم در جهت تسخیر طبیعت پیش رویم و هم در مدیریت جامعه و پرورش انسان پیشرفت کنیم

البته باید گفت در این ترجمه گاه من به سبک پیشینیان از بعضی از تعابیر استفاده کرده‌ام که خود آنها را نمی‌پسندم اما جا افتاده‌اند. به عنوان مثال در ترجمه «انَّ» از« بی‌گمان یا براستی و به یقین» استفاده کرده‌ام تا ترجمه‌ای زیاد غیرعادی ارائه نکرده باشم. نکته دیگر آن است که کار ترجمه قدری به طول خواهد انجامید زیرا بنده هیچ حمایتی جز حقوق بازنشستگی خود نداشته‌ام که با آن یک یا 2 نفر فوق‌لیسانس ادبیات را به همکاری فرا خوانم. حتی با این‌که سال گذشته تفسیر بنده در حوزه پژوهش در نمایشگاه قرآن مقام نخست را کسب کرد، حتی خبر این مقام نیز پس از چندین ماه به من رسیده است. هم‌اکنون من در همین اتاق خواب خانه خودم این کار را انجام می‌دهم که با این شرایط کار مقداری طول می‌کشد. اما اگر امدادی وجود داشت، مشاور و ویرایشگر را همزمان به همکاری می‌طلبیدم و کار سریع‌تر پیش می‌رفت و در یکسال احتمالا به پایان می‌رسید.

در سال‌های اخیر در مصاحبه‌ها و آثارتان بسیار از رویکرد عقلانی و متجددانه به مسائل دفاع کرده‌اید. این دیدگاه از سوی یک متفکر و استاد علوم اسلامی شاید کمی عجیب به نظر برسد. این دیدگاه را چگونه با اهمیتی که برای ورود قرآن به متن زندگی قائلید، جمع کرده‌اید؟ این سوال از این‌رو مهم جلوه می‌کند که بسیاری از متجددین معتقدند روزگار زندگی براساس متن گذشته است. به نظر شما انسان معاصر چگونه می‌تواند از یک متن مقدس بهره ببرد؟

بشر باید مطابق زمانه‌اش مسائل را فهم کند و نمی‌توان امروزه براساس کتاب ارسطو کار کرد.کار امروز با فیزیک نیوتن و اینشتین راه می‌افتد و نمی‌توان با فیزیک ارسطویی، فناوری داشت.

به همین ترتیب نمی‌شود با علوم انسانی 2000 سال پیش جامعه را اداره کرد و نمی‌توان با اطلاعات اقتصادی ناقص گذشته، اقتصاد را اداره کرد. اما در این میان قرآن کریم به عنوان کتاب دین خاتم، تاریخ ندارد و تا انسان، انسان است برایش بس است. این ادعا دلیل خود را دارد، زیرا قرآن می‌تواند در همین زمان از نظر مسائل مهم جهان امروز، انسان را راهنمایی کند. اینجا جای بحث دقیقی وجود دارد. به عنوان مثال برای فهم بیشتر باید گفت فناوری امروز را همان طبیعتی به انسان داده است که در قرون و اعصار گذشته نیز وجود داشته است پس چرا به ایشان اینها را ارائه نمی‌کرده است؟ آیا طبیعت این تسهیلات را در گذشته در دل خود نداشت؟ پس چرا بشر نمی‌توانست بهره امروزین را از آن ببرد؟

قرآن هم همین‌گونه است. نیازها را در تمام دوران‌ها در خود دارد، اما برای بهره‌گیری از آن، شعور لازم است. زبان قرآن چون زبان هستی و طبیعت روشن است، اما انسان‌هایی آماده و مستعد و نیازمند و طالب می‌خواهد که در او پاسخ خود را بکاوند و استخراج کنند.

بنابراین مشکل از ماست که پرسش نداریم و نیاز وطلب را به شدتی که برای یافتن جواب لازم است در خود نداریم. با هر نیازی اگر به قرآن رجوع شود، پاسخ گرفته خواهد شد. ما با نیاز‌های سنتی سراغ قرآن می‌رویم و پاسخ‌های سنتی نیز می‌گیریم.

اگر با نیاز جدید سراغ قرآن برویم نتیجه‌اش دیده خواهد شد.

کتاب هدایت بودن قرآن به چه معناست؟ شما به عنوان یک مترجم و مفسر قرآن می‌دانید که خود قرآن کریم نیز تصریح دارد که برخی (که البته قلوب بیماری دارند) به واسطه قرآن کریم به گمراهی می‌افتند. البته مصادیق این افراد را در زمانه خودمان هم می‌بینیم؛ برای افرادی همچون من که آشنایی کمتری با علوم اسلامی و قرآنی دارند، این سوال به وجود آید این چگونه کتاب هدایتی است که برای برخی گمراهی به همراه دارد؟

کار قرآن این نیست که بدون تلاش، ما را هدایت کند. قرآن آمده تا ما را حمایت کند تا تلاش کنیم و با پشتیبانی همه‌جانبه قرآن از نظر منطق، معرفت‌شناسی و روش جهان‌بینی بتوانیم هم در جهت تسخیر طبیعت پیش رویم و هم در مدیریت جامعه و پرورش انسان پیشرفت کنیم. اما شرط لازم این کار آنست که بتوانیم با قرآن رابطه درست برقرار کنیم.

قرآن چیزی را پنهان نمی‌کند. زبانش چون زبان آب و خاک و آفتاب روشن و آشکار است، اما این آدمی است که گاه در خواب و غفلت است و آن را نمی‌شنود.

امروزه ترس‌ها، هرا‌س‌ها و اضطراب‌های مختلفی بشر مدرن را فراگرفته است. ترس از بی‌معنایی، ترس از مرگ و نابودی، ترس از آینده و اضطراب او ناشی از زندگی دور از طبیعت و زیستن در فضاهای مصنوعی. آیا قرآن پاسخی برای ترس انسان مدرن دارد؟ ترس او از تکنولوژی و ترس‌های دیگر او را چگونه می‌توان با قرآن از بین برد؟

همه مسائل در زندگی به هم تنیده‌اند. رفاه همواره همراه با شادکامی نیست و عوارضی نیز دربردارد. اگر بیماری‌ها در طول تاریخ علاج نمی‌شدند، امروز، ماشین‌ها هوا را آلوده نمی‌کردند و تعدد نفوس به این حد نمی‌رسید که بتواند توازن و تعادل طبیعت را به‌هم زند.اگر این‌گونه بود جمعیت جهان امروز 6 میلیارد نفر نبود پس مشکل فناوری نیست. اگر به هر خانواده یک «استر» (چهارپا) نیز برای حمل و نقل داده شود، آلودگی آن بسیار خواهد بود و تامین تغذیه آن نیز از مشکلات زیست محیطی خواهد شد. بنابراین فناوری به خودی خود وحشتناک نیست، اما بالقوه می‌تواند خطرآفرین باشد که انسان در آینده با آگاهی بر آن غلبه خواهد کرد. اسلام نیز روی انسان سرمایه‌گذاری می‌کند و بر محور آن می‌گردد. این دین خاتم، آدمی را برده‌ای نمی‌داند که باید آن را به زور هدایت کرد، بلکه اسلام منتظر است که انسان بیاید و از هدایت بهره‌مند شود. این انتظار که صاحب عصر(عج) بیاید و مشکلات ما را حل کند و ما را اداره کند درست نیست. امام زمان(عج) 313 انسان کامل نیاز دارد تا با کمک ایشان به اصلاح جهان بپردازد. بنابراین باید با تلاش به رشد اندیشه و فرهنگ کمک کرد. مثال دیگری که در آن قرآن می‌تواند به حل مشکلات جهان امروز کمک کند مساله «قدرت» است. قدرت در مردمسالاری تا حدودی کنترل می‌شود اما غرب نیز می‌داند که دموکراسی نظامی معیوب است و در عمل به درد نمی‌خورد. نظر اسلام درباره قدرت را در کتاب «مقدمه‌ای بر فلسفه سیاست در اسلام» آورده‌ام که با خواندن آن می‌توان فهمید نظر اسلام درباره قدرت، چقدر از دیدگاه «غرب» عملی‌تر و پیشرفته‌تر است. منتهی این نسخه را نمی‌توان برای آدمی که مهیای آن نیست به اجرا درآورد. با فرهنگ برتر می‌توان جهان امروز را با رهنمود آسمانی به بهترین وجه اداره کرد.

مهدی امام‌بخش 
جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها