صحبت از بحران دریاچه ارومیه نیست. بحران دریاچه ارومیه گرچه باوجود بارها هشدارکارشناسان زیست محیطی طی سال‌ها شکل گرفته است، بحمدالله قرار است با تصویب یک بودجه 800 میلیون تومانی از سوی دولت، ظرف چند ماه برطرف شود برود پی کارش که دیگر مشکلی به شکل نمک اضافه و کمبود آب لازم در این دریاچه عزیز نداشته باشیم.
کد خبر: ۴۲۸۶۵۵

بیت آبکی:

به دریا بنگرم، خشکی ببینم / به خشکی بنگرم، چیزی نبینم

دریاچه‌ای بانمک و مهربان که هیچ‌کس را غرق نمی‌کرد و حتی کسانی هم که شنا بلد نبودند، وقتی می‌دیدند که آب مفتی گیرشان آمده و دست به عمل شنا می‌زدند؛ با هر وزنی که داشتند، روی آب به حالت شناور می‌ماندند و غرق نمی‌شدند و از این رهگذر، کلی صرفه جویی ارزی می‌شد. چرا که لازم نبود در اطراف دریاچه، غریق نجات استخدام کنند و هزار و یک دنگ و فنگ دیگر.

...بگذریم. صحبت از بحران دریاچه ارومیه نیست. سخن از موضوع طلاق است که روزنامه‌ای بر بالای گزارشش تیتر زده بود: «آمار طلاق در مرز بحران». در این گزارش از سوی معاونت اجتماعی و پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی سازمان بهزیستی کشور آمده بود که متأسفانه از هر 5‌/‌6 ازدواج به‌عمل آمده، یک موردش به طلاق می‌انجامد. در این گزارش، اعتیاد خانمانسوز، عامل رسمی و آشکار طلاق و ـ روم به‌دیوار ـ ناتوانی جنسی، دلیل غیر رسمی و پشت پرده آن برشمرده شده است.

بسته پیشنهادی: رسیدگی به معضل اجتماعی ـ خانوادگی طلاق لاکردار و بررسی و کارشناسی علل و عوامل پیدا و پنهان آن البته که کار ما نیست. به روال سهراب سپهری، کار ما نیست شناسایی راز همه چیز!... تنها کاری که در این خصوص از ما ساخته است، این است که طبق مرام و معرفت معمولی که داریم؛ در این صحنه نیز اقدام به تقدیم یک بسته پیشنهادی بکنیم. شایدکمک حال باشد:

1ـ علاج آماری: حالا که از هر 5‌/‌6 ازدواج(یا اگر گردش کنیم، از هر 6 ازدواج)، یک فقره اش منجر به طلاق می‌شود؛ خب عقل آدم حکم می‌کند که آن نفر ششمی ازدواج نکند. همان پنج نفر که ازدواج می‌کنند، کافی است. حالا این که باز برای خودش یک نفر کامل است؛ بیچاره آن نیم نفری که در فرآیند گرد کردن رقم 5‌/‌6، نیست شد و الآنه معلوم نیست دارد چه کار می‌کند.

2ـ انتقال تجربه: زمینه‌ای فراهم شود تا آن یک موردی که طلاق می‌گیرد، تجربیات ناکامی و ناموفقیتی خودش را رک و پوست کنده در اختیار آن پنج مورد دیگر قرار دهد تا مبانی و مبادی زندگی مشترکشان بیش از پیش تقویت گردد. طوری که به هر بادی نلرزند. انسان، بیدی نیست که به هر بادی بلرزد. اسنادش هم موجود است. خود نگارنده، کسی را می‌شناسد که تا به حال سه چهار بار ازدواج موفق کرده است.

3ـ ریشه کنی از بیخ: مشکل و معضل لامصب اعتیاد، بارها از ریشه کنده شده است؛ اما ظاهراً این ریشه‌کنی‌ها کفاف نمی‌دهد. گویا دست‌هایی از بیرون در کار است که باز زمین و زمینه رشد ریشه‌های خشخاش را فراهم می‌آورند. فلذا چون کار از محکم کاری عیب نمی‌کند، این دفعه باید ریشه اعتیاد را از بیخ ـ و بلکه هم پایین‌ترـ کند و دور انداخت. در این راستا، روی کمک‌های بلاعوض افغانستان هم می‌شود حساب باز کرد. حساب حساب است، کرزای رئیس جمهور!

4ـ جمع‌آوری منقل‌ها: می‌بخشید که دارم عصبانی می‌شوم؛ اما غیر از ریشه کنی مواد مخدر بی‌پدر و مادر، باید اسباب و آلات اعتیاد را هم جمع کرد. لهذا بد نیست همین‌طور که داریم می‌رویم دیش‌های پشت بام افتاده را جمع کنیم؛ سر راه، اگر منقلی هم دیدیم، اقدام به جمع‌آوری آن کنیم. گاهی بعضی کارها را می‌شود همزمان به موازات هم با موفقیت تمام انجام داد. هزینه اقدامات هم پایین می‌آید. ادغام عملیات علیه دیش و منقل، یک ابتکار است. دیش جواب داد، قطعاً منقل هم جواب می‌دهد. گیرم هم که نداد، خود افراد جواب خدا را بدهند.

رضا رفیع

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها