سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
بعد از انقلاب براق، نمایندگان 22 کشور مسلمان در کنفرانسی اسلامی در شهر قدس که در سال 1931 میلادی برگزار شد، در جستجوی راهکارهایی برای حمایت از مسجدالاقصی، قدس و فلسطین برآمدند.
انقلاب براق به در گیری مسلمانان و یهودیان در سال 1922(شهریور1301) اطلاق می شود. زیرا مسلمانان دیوار ندبه را همان دیوار براق می دانند که در معراج پیامبربه آن اشاره شده است.
پس از حادثه به آتش کشیده شدن مسجدالاقصی در سال 1969 نیز نمایندگان کشورهای اسلامی اقدام به تاسیس سازمان کنفرانس اسلامی ـ که اکنون به سازمان همکاری اسلامی تغییر نام داده است ـ کردند، این سازمان در واقع نماینده جهان اسلام به شمار میرود و 56 کشور در آن عضویت دارند.زمانی که آریل شارون، نخستوزیر اسبق رژیم صهیونیستی در 28 سپتامبر 2000 وارد مسجد مبارک الاقصی شد، نخستین جرقههای انتفاضه الاقصی که 5 سال به طول انجامید، شکل گرفت و جهان عرب و اسلام نیز عملکرد و واکنش خوبی در قبال این حادثه داشتند.
اما بتدریج سازمان کنفرانس اسلامی دچار فروپاشی شد و شکلی صوری به خود گرفت به گونهای که تنها هر از چند گاهی اقدام به اتخاذ مواضع و صدور بیانیههایی به خاطر برخی حوادث و رویدادها میکرد و گاهی نیز دست به اقداماتی میزد که نه درخور جایگاه قدس بود و نه شایسته جهان اسلام، علاوه بر این، انتفاضه الاقصی نیز متوقف شد.
در همین حال، رژیم صهیونیستی به عملیاتهای یهودیسازی و شهرکسازی و اخراج اهالی قدس ادامه میداد؛ هر چند که اهالی قدس دندان روی جگر گذاشته و این وضعیت را تحمل میکردند و فریادها و نالههای قدس همچنان ادامه داشت؛ اما امروزه این فریادها نیز تبدیل به نالههای خاموش شده است که تقریبا کسی آنها را نمیشنود. انگار مردم به آنها عادت کردهاند و چندان خبر مهم و جالب توجهی به شمار نمیرود.
شاید عربها و مسلمانان پس از گذشت 63 سال از اشغال بخش غربی قدس و 44 سال از اشغال بخش شرقی آن دچار یاس و نومیدی شده باشند و شاید هم برخیها به شنیدن اخبار مربوط به اشغال و یهودیسازی قدس عادت کردهاند یا مشغول مشکلات و مسائل داخلی و ملی خود هستند. برخی دیگر هم منتظر مشخص شدن نتایج روند مسالمتآمیز سازش هستند و برخی نیز مساله شکاف داخلی فلسطین را عامل شکلگیری این وضعیت میدانند و شاید هم برخیها، توجه افکار عمومی به انقلابهای عربی و تبعات آنها را در این مساله موثر بدانند.
این دلایل ششگانه یا برخی از آنها شاید در شکلگیری وضعیت کنونی قدس موثر بوده باشد، اما مساله مهمی که همگان باید به آن توجه داشته باشند این است که پروژه رژیم صهیونیستی برای یهودیسازی قدس همچنان در حال اجراست و این رژیم به شکلی سازمانیافته، سعی در خلق واقعیتهای جدید بر روی زمین و ارائه تصویری دروغین و مغایر هویت عربی و اسلامی از شهر قدس دارد. فریادهای قدس همچنان ادامه دارد، اما چکمههای نظامیان اشغالگر قدس بر گلوی قدس شریف فشار آورده و مانع از خارج شدن این فریادها میشود و البته گوشهای عربها و مسلمانان نیز با گل و لای مسدود شده است.
بخشهای غربی و شرقی قدس
شاید دیگر اکنون خیلیها بخش غربی قدس را به یاد نمیآورند؛ چرا که مقامات سازمان آزادیبخش فلسطین در توافقنامههای اسلو اعتراف کردند که این منطقه بخشی از خاک رژیم صهیونیستی است و در مذاکرات سازش نیز درباره آن بحثی نمیشود. با وجود اینکه 7/88 درصد بخش غربی قدس متعلق به فلسطینیان است، اما رژیم صهیونیستی اقدام به یهودیسازی و احداث محلههای مسکونی یهودینشین در این منطقه و در عین حال اخراج نزدیک به 60 هزار نفر از ساکنان عرب آن کرده است.
رژیم صهیونیستی سال 1967 میلادی، بخش شرقی قدس را که تحت حاکمیت دولت اردن قرار داشت و بخشی از کرانه باختری به شمار میرفت، به اشغال خود درآورد و از همان زمان روند یهودیسازی بخش شرقی قدس آغاز شد و دولت عبری از یکپارچهسازی 2 بخش قدس تحت حاکمیت خود به تاریخ 27 ژوئن 1967 خبر داد و 30 جولای 1980 نیز اعلام کرد که قدس پایتخت ابدی و یکپارچه این رژیم خواهد بود. رژیم صهیونیستی 5/87 درصد از اراضی بخش شرقی قدس را تحت اشغال خود درآورده و اقدام به احداث شهرکهای یهودینشین در اطراف این منطقه کرد؛ به طوری که قدس شرقی را به طور کامل به محاصره درآورد و در عین حال، فلسطینیان را از حق ساخت و ساز در اراضی قدس محروم کرد.
شهرک «رامات اشکول» نخستین شهرکی بود که مراجع صهیونیستی سال 1968 آن را احداث کردند و بعد از آن نیز روند شهرکسازی شکل سریعتری به خود گرفت. 17 شهرک صهیونیستی هم در اطراف قدس ساخته شد که ارتباط آن با محیط عربی و اسلامی را قطع میکرد.
دیوار نژادپرستانه قدس نیز با هدف جداسازی قدس از مناطق عربی و اسلامی احداث میشود. براساس گزارشها، 231 هزار فلسطینی یعنی 56 درصد از اهالی قدس از احداث این دیوار متضرر میشوند و 617 مورد آثار باستانی و مکان مقدس از مناطق عربی و اسلامی جدا خواهد شد. بخش قدیمی قدس نیز از این سیاستهای رژیم صهیونیستی در امان نبوده است. مراجع صهیونیستی 11 ژوئن 1967 اهالی محله «المغاربه» را از آن اخراج کرده و 135 باب منزل واقع در مقابل دیوار غربی مسجدالاقصی موسوم به «دیوار براق» (یا دیوار ندبه) را که اکثرا جزو اوقاف اسلامی بودند، تخریب و آنجا را تبدیل به عبادتگاه یهودیان کردند.
خطرات متوجه مسجدالاقصی
رژیم صهیونیستی تلاشهای زیادی برای تثبیت موجودیت یهودیان در مسجدالاقصی و اطراف آن و نیز یهودیسازی بخش قدیمی قدس و سرپوش گذاشتن روی عملیات حفاری در قدس انجام داده است و با این اقدامات خود شرایط را برای مصادره بخشهایی از آن و سیطره بر این مسجد در مراحل بعد به منظور احداث معبد موهوم سلیمان آماده میکند.
تشویق یا نادیده گرفتن ورود یهودیان افراطی به مسجدالاقصی، تلاش برای تبدیل آن به منطقه توریستی، حذف هویت اسلامی و عربی آن، احداث معابد در اطراف دیوارهای مسجدالاقصی و حفاریهای متعدد در زیر و اطراف مسجد مبارک الاقصی و... از جمله اقدامات رژیم صهیونیستی برای سیطره بر مسجدالاقصی بوده است.
در کنار این اقدامات، تجاوزات متعددی نیز در فاصله سالهای 1967 تا 1990 علیه مسجدالاقصی صورت گرفت و در حالی که مذاکرات سازش و توافقنامههای اسلو نتوانستند جلوی این تجاوزات را بگیرند، این تجاوزات در حال حاضر نیز ادامه دارد و پلیس رژیم صهیونیستی از حملات شهرکنشینان صهیونیست حمایت میکند.
اهالی عرب قدس اشغالی
در کنار همه این مسائل، صهیونیستها با اقدامات مغرضانه خود سعی دارند قدس اشغالی را به جهنمی برای اهالی قدس اشغالی تبدیل کرده و با تخریب منازل و حذف تابعیت آنها، این افراد را از قدس بیرون رانده و مانع از اقامت آنها در این شهر شوند.
صدور حکم تبعید علیه 3 نماینده پارلمانی قدس اشغالی و وزیر سابق امور قدس که همگی از افراد وابسته به جنبش مقاومت اسلامی «حماس» هستند، در همین راستا صورت گرفت، اما 3 نفر از آنها بیش از 400 روز است که در شرایط استثنایی در مقر سازمان صلیب سرخ جهانی در قدس تحصن کردهاند و بر تداوم تحصن خود تا لغو حکم مذکور تاکید دارند. مراجع صهیونیستی تلاش دارند مانع از افزایش جمعیت عربهای قدس از 22 درصد کل جمعیت آن شوند، اما مقاومت عربها باعث افزایش جمعیت آنها بهرغم شرایط سخت و دشوار شده است و براساس گزارشهای سال 2009 میلادی، جمعیت 2 بخش شرقی و غربی قدس به 773 هزار نفر میرسد که 497 هزار نفر از آنها (3/64 درصد) یهودی و 276 هزار نفر (7/35 درصد) عرب هستند که تقریبا تمامی آنها در بخش شرقی سکونت دارند.
رژیم صهیونیستی بهرغم تمامی اقدامات خود نتوانسته است جمعیت عربها را کاهش دهد، اما آمارها نشانگر کاهش جمعیت مسیحیان از 20 درصد در سال 1948 به 2 درصد در سال 2009 است.
کوتاهی نهادهای عربی و اسلامی
در حالی که شهرداری صهیونیستی قدس بودجههای هنگفتی را در کنار هزینههای میلیاردی وزارتخانههای ذیربط دولت عبری مانند وزارت مسکن و توسعه عمرانی و وزارت کار و امور اجتماعی و دیگر نهادهای دولتی، برای یهودیسازی قدس اختصاص میدهد، سازمان همکاری اسلامی متشکل از 56 کشور مسلمان سالانه تنها چند 10 میلیون دلار برای کمکهای اهالی عرب قدس هزینه میکند.
ثروتمندان یهودی مانند «مسکوویچ» و مسیحیان صهیونیست در خارج از اسرائیل و بویژه در آمریکا، از پروژههای جمعیتهای شهرکسازی فعال در قدس مانند جمعیت «عطیرت کوهانیم» یا «تاج الکهنه» و «جمعیت العاد» و «امنای جبل المعبد» و... حمایت مالی میکنند و بودجه سالانه این جمعیتها به بیش از 150 میلیون دلار بالغ میشود. به امید روزی که عربها و مسلمانان اهتمام و توجهی مشابه اهتمامشان به ستارههای موسیقی و سینما و فوتبال و مراکز تفریحی و توریستی به این فریادهای خاموش قدس نشان دهند تا روزی به حول و قوه الهی زمینه آزادی قدس و بازگشت آن به آغوش امت عربی و اسلامی فراهم شود.
الجزیره / مترجم: یوسف رضازاده
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد