در ژوئن 1954 یا کوبا آربنس گولمان ، رئیس جمهور جدید گوآتمالا تصمیم گرفت به فقیرترین کشاورزان چند هکتار از زمینهای متعلق به شرکت امریکایی یونایتد فروت بدهد.
وی تصمیم گرفت برای صادرات نیز عوارض تعیین کند، گوآتمالا مهمترین تولیدکننده موز و میوه های استوایی در منطقه کارائیب بود و این صادرات تنها منبع درآمد آن کشور محسوب می شد.
اما همه این زمینها و اقتصاد کشور در دست شرکت یونایتد فروت بود. رابرت استیل ، عضو سیا و از مسوولان عملیات غیرقانونی می گوید: وقتی گوآتمالا تعرفه ای ناچیز برای صادرات موز تعیین کرد، شرکت یونایتد فروت از دولت امریکا خواست مداخله کند و زمینه ورشکستگی این کشور را فراهم سازد.
یونایتد فروت با افراد کاخ سفید و پنتاگون روابط تنگاتنگی داشت. آنان نفوذ قابل توجهی به همه اعضای دولت امریکا داشتند و از توان تقاضا برای سرنگونی آربنس نیز برخوردار بودند.
در جلسه ای میان رئیس جمهور آیزنهاور، آلن دالس مدیر سیا و جان فوستر وزیر امور خارجه وقت تصمیم به کودتا گرفته شد، برادران دالس که بزرگترین دفتر وکالت را در وال استریت (بورس نیویورک) در دست داشتند، در دولت آیزنهاور در دو سمت اصلی وزارت امور خارجه و سیا را در دست گرفته بودند.
از سوی دیگر آلن دالس ، مدیر سیا عضو هیات مدیره یونایتد فروت نیز بود. سرانجام سیا آربنس گولمان را سرنگون کرد و به جای او حکومتی نظامی به رهبری ژنرال کاستیو آرماس گماشت.
نخستین اقدام ژنرال آرماس لغو طرح اصلاح سیاست های زراعی بود که منابع مالی امریکا و یونایتد فروت را به خطر انداخته بود.
رابرت استیل عضو سیا اعتراف می کند دولت امریکا و سیا مسوول نسل کشی در گوآتمالا هستند که افرادی را به قدرت رساندند ، فقط برای آن که اندکی مالیات برای موز ندهند.
ویلیام بلوم از مسوولان پیشین وزارت خارجه امریکا هم گفت : سیا به جای آربنس ، حکومتی نظامی دیکتاتوری در گوآتمالا گماشت که صدها هزار نفر را در مدت 40 سال به قتل رساند.
کوبا و خلیج خوک ها
در کوبا فیدل کاسترو که بتازگی ، باتیستا دیکتاتور این کشور را شکست داده بود، مزارع نیشکر را که در کنترل امریکایی ها بود ملی کرد.
بلافاصله تنشها بالا گرفت ، وام به کوبا قطع و روابط سیاسی دو کشور قطع شد و موافقتنامه ای تجاری میان شوروی و کوبا به امضائ رسید. کاسترو و واشنگتن را به چالش فراخوانده بود و در کنار خروشچف ، رئیس جمهوری شوروی ظاهر شد.
آیزنهاور رئیس جمهوری وقت امریکا در روز انتقال قدرت به کندی پرونده خلیج خوکها را نیز تحویل وی داد. این پرونده توطئه ای بودکه آن را ریچارد نیکسون و آلن دالس مدیر سیا ترتیب داده بودند.
سیا 1500 کوبایی تبعیدی کم تجربه را در خلیج خوکها به دام مرگ فرستاد و امیدوار بود که کندی با مشاهده این فاجعه مجبور شود ارتش امریکا را به عنوان نیروهای تقویتی به منطقه اعزام کند؛ اما کندی با آن مخالفت کرد و عملیات به شکست انجامید. سیا مسوولیت کامل شکست خلیج خوکها را به کندی نسبت داد.
فرانک کارلوچی معاون سیا از سال 1978 تا 1981 می گوید سیا پیش بینی کرده بود که این عملیات فقط در صورتی موفق خواهد شد که امریکا از شورشیان حمایت کند و در آخرین لحظه دولت تصمیم گرفت از آنان حمایت نظامی کند و همه چیز به شکست انجامید.
چند ماه پس از به قدرت رسیدن کندی و برادرش باب وزیر دادگستری به سیا اختیار داد تا فیدل کاسترو را سرنگون کند.
از زمان عملیات شکست خورده خلیج خوکها در سال 1961 و قتل کندی در سال بعد از آن ، کاسترو از 8 سوءقصد جان سالم به در برد که همگی این اقدامات را سیا ترتیب داده بود.
جنگ اول خلیج فارس
در اواخر ژوئیه 1990 سیا و سازمان های اطلاعاتی به دولت بوش هشدار دادند، صدام در آینده نزدیک کویت را اشغال خواهد کرد.
عکسهای ماهواره ای از حضور گسترده نیروهای تهاجمی عراق در مرز کویت حکایت داشت. رابرت بیر، عضو بخش عملیات مخفی و غیرقانونی سیا می گوید او (صدام) نیروها و لجستیک خود را به سوی کویت فرستاد و صدها تن سوخت به آن مکان منتقل می کرد، ما همه چیز را می دیدیم و از ماهواره ها و بهترین سیستم های الکترونیکی برخوردار بودیم که قادر بودند همه مکالمات و ارتباطات را دریافت کنند.
اما آنچه نداشتیم ذکاوت کافی برای درک صدام بود. بیر می افزاید به محض این که با کاخ سفید تماس می گرفتیم تا بگوییم صدام نیروهایش را در امتداد مرز مستقر کرده است یا در حال اعزام گردان های جدید است ، به ما پاسخ می دادند که ما همه صدام را می شناسیم او فقط در حال ترساندن کویت است همین.
گیتس یکی دیگر از سران سابق سیا می گوید مسوولان همه کشورها به رئیس جمهور بوش می گفتند او فقط در حال ترساندن کویت است و همه اینها بلوفی برای افزایش قیمت نفت است.
مبارک این را تایید کرد، ملک حسین اردن هم همین طور و حتی امیر کویت نیز همین حرف را به ما زد. گیتس گفت : فقط در 18 ساعت آخر بود که علایم حمله انکارناپذیر شد.
بیر عضو بخش عملیات مخفی و غیرقانونی سیا تاکید می کند. فاصله بین آنچه واشنگتن انکار می کرد و حقایق بسیار زیاد شده بود.
من از نزدیک صحنه های نبرد را می دیدم ؛ اما آنان باز هم باور نمی کردند، من از تلفن ماهواره ای فریاد زدم دیوانه نشده ام ، با چشم خودم دارم همه چیز را می بینم حملات هوایی آغاز شده است ، تانکها مشاهده می شوند اما آنان می گفتند ولی ما چیزی نمی بینیم ، در هر صورت صدام کویت را اشغال کرد و سردمداران کاخ سفید در پی چاره ای دیگر، چاره ای را که همانا در حمله به عراق بود،جستجو کردند.