سخن نخست

جور دیگر باید رفت

بچه که بودیم، هر وقت حرف از سفر پیش می‌آمد، قند توی دلمان آب می‌شد. می‌دانستیم سفر یعنی کلی لذت و از احساس‌های خوب سرشار شدن. سفر برای ما نهایت شاد زیستن بود.
کد خبر: ۴۱۱۱۴۶

شب هم که اصلا خوابمان نمی‌برد؛ آنقدر بیدار می‌ماندیم و فکر می‌کردیم تا با فکر مسافرت پلک‌هامان سنگین می‌شد و تا صبح هم، خواب رفتن و جاده را می‌دیدیم و باز هم ذوق می‌کردیم.‌اما همین سفر برای مادرها معنای دیگری داشت؛ معنایی که خواب را از چشم آنها می‌ربود، اما سفری که جان ما را لبریز از شادی می‌کرد کجا و سفری که ذهن مادر را مشغول می‌کرد کجا.

مادر از همان شب که برنامه سفر به تصویب شورای خانواده می‌رسید به فکر جمع‌وجور کردن لوازم و همراه بردن وسایل مورد نیاز بود، دغدغه داشت که مبادا چیزی از قلم بیفتد و وسیله‌ای فراموش شود. از تشک و لحاف گرفته تا برنج، روغن، قند و شکر.

جمع این وسایل هم آن‌قدر متعدد و آنچنان حجیم بود که صندوق عقب پیکان پدر از پس‌شان برنمی‌آمد و باربند سقفی باید به دادش می‌رسید.

آن روزها چیدن وسایل سفر در صندوق عقب ماشین، خودش تخصصی می‌خواست در حد لیسانس. تخصصی که پدر داشت و با نظارت مادر به شکلی دلخواه انجام می‌شد.

مادر باید حدس می‌زد کدام وسیله را در توقف اول می‌خواهد و کدام را در توقف دوم و... بعضی‌ها هم آخر این صف بودند و فقط در مقصد به کار می‌آمدند.‌آن وقت‌ها شاید روزهای سفر برای مادرها سخت‌تر از روزهای عادی بود.

روزهای دیگر آنها در خانه و آشپزخانه‌ای که همه چیز دم دست بود، پخت‌وپز می‌کردند، می‌شستند و... اما در سفر همان کارها باید در جنگل، کنار رود یا حتی در حاشیه جاده انجام می‌شد. در حالی‌که اغلب مواقع آب هم براحتی در دسترس نبود و...

به هر حال مادرها (و بعضی وقت‌ها با کمک دیگر افراد خانواده) باید در طول مسیر رفت و برگشت این کارها را سر و سامان می‌دادند؛ کارهایی که گاه سخت و طاقت‌فرسا می‌شد.‌حالا که به آن روزها فکر می‌کنم و سفرهای این دوره را که می‌بینم، متوجه می‌شوم که نگاه به سفر چقدر تغییر کرده و سفر کردن متفاوت شده است.

مرور این دگرگونی حکایت از شکل‌گیری فرهنگی تازه برای سفر دارد؛ فرهنگی که به ما آموخته باید سفر را راحت‌تر و ساده‌تر دید. فرهنگی که سبک‌تر سفر کردن را به ما آموزش داده و می‌دهد. اینها البته به هیچ‌وجه معنای بیشتر خرج کردن را نمی‌دهد؛ سبک‌تر سفر کردن، الزاما به معنای رفتن به هتل نیست. سبک‌تر سفر کردن، راحت‌تر دیدن مسائل حین سفر است. این همان راهکاری است که سفر را در دنیای امروز، ممکن و شدنی می‌کند.

حالا باید این‌گونه به سفر نگاه کنیم و باید این فرهنگ را در خانه و خانواده خود گسترش دهیم تا بتوانیم سفر کنیم. امروز سفرهای کوتاه‌تر علاقه‌مندان بیشتری دارد و سفرهای کوتاه را می‌توان با امکاناتی کمتر انجام داد.

شاید یک کوله‌پشتی، یک کفش راحت، یک کلاه، عینک و اندکی آذوقه، ملزومات سفرهای کوتاه امروز باشند.‌سفرهایی که در آنها خود سفر اصل است، نه پختن، خوردن و...

بد نیست اگر گاهی این‌گونه سفر کردن را هم تجربه کنیم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها