دختر جوان چگونه به قربانی تبدیل شد؟

اغفال اینترنتی

کلاهبرداران هیچ‌گاه به اهدافشان نمی‌رسند مگر این‌که خود مالباختگان شرایط و زمینه‌های ارتکاب بزه را فراهم کنند. شبنم ـ ج دختری 22 ساله از خانواده‌ای ثروتمند است که بسادگی فرصت‌ها را برای یک شیاد حرفه‌ای مهیا کرد تا او به اهداف مجرمانه‌اش برسد.
کد خبر: ۴۰۷۳۱۳

شبنم می‌گوید: بزرگ‌ترین تفریح و سرگرمی من چت کردن بود. همین‌طور عضو چت روم‌های مختلف می‌شدم و با هر کسی که پیش می‌آمد، چت می‌کردم. در همین چت‌ها بود که با سعید آشنا شدم. او جوان خوبی به نظر می‌رسید، یعنی این طور وانمود می‌کرد که یک جنتلمن واقعی و از خانواده‌ای محترم است.

این دختر چند روزی مرتب با سعید چت می‌کرد تا این‌که پسر جوان پیشنهادی را مطرح کرد. شبنم می‌گوید: سعید گفت: از من خیلی خوشش آمده و دارد به ازدواج فکر می‌کند. راستش من هم از او خوشم آمده بود و بدم نمی‌آمد از نزدیک او را ببینیم. برای همین وقتی قرار گذاشت مخالفتی نکردم. وقتی سعید را دیدم، مطمئن شدم او خیلی شبیه آنچه است که در ذهنم ساخته بودم. ما چند جلسه با هم بیرون رفتیم و درباره ازدواج صحبت کردیم و حتی گفت بزودی خانواده‌اش را به خانه‌مان می‌فرستد.

ارتباط این دختر و پسر ادامه داشت تا این‌که مشکل به ظاهر کوچکی پیش آمد. شبنم توضیح می‌دهد: یک روز سعید با من تماس گرفت. صدایش خیلی گرفته بود. گفت تصادف کرده و ماشین طرف حسابی خسارت دیده و ماشین خودش هم بیمه نیست. او احتیاج فوری به پول داشت اما حسابش خالی بود. بعد از کلی من و من کردن بالاخره گفت 5 میلیون تومان نیاز دارد و چند روزه پس می‌دهد.

دختر زودباور که خیال می‌کرد کمک‌کردن به خواستگارش وظیفه او است این خواسته را قبول کرد و همان موقع مبلغ موردنظر را به حساب سعید واریز کرد تا این‌که چند روز بعد.... شبنم ادامه می‌دهد: چند روز بعد سعید با من تماس گرفت. صدایش گرفته بود. پرسیدم چه شده گفت پدرش فوت کرده او برای هزینه کفن و دفن مشکل مالی داشت. من هم 10 میلیون تومان به حسابش واریز کردم.

بعد از آن بود که نقشه مرد شیاد فاش شد. او دیگر نه به تلفن‌های شبنم جواب می‌داد و نه به چت‌روم می‌آمد.

دختر جوان می‌گوید: بعد از چند روز بی‌خبری از سعید مطمئن شدم او یک کلاهبردار حرفه‌ای است که از احساسات و عواطف من سوء‌استفاده کرده، آدرس خانه او را نمی‌دانستم برای همین وقتی شکایت کردم اطلاعات زیادی نداشتم که به پلیس ارائه بدهم.

شبنم بالاخره تصمیم گرفت از ترفند دیگری برای به‌دام‌انداختن خواستگار قلابی استفاده کند. او ماجرا را با یکی از دوستانش در میان گذاشت و از او کمک خواست.

وی توضیح می‌دهد: دوستم وارد همان چت‌روم شد و بعد از چند روز سعید او را شناسایی کرد. دوستم هم بدون این‌که به روی خودش بیاورد، شروع به چت کردن با سعید کرد و این پسر چند روزی که گذشت به دوستم گفت عاشقش شده و قصد ازدواج دارد. همان حرف‌هایی را که به من گفته بود، این بار برای دوستم تکرار کرد و آنها با هم قرار ملاقات گذاشتند. بعد من ماجرا را به پلیس گفتم و سعید در محل قرار دستگیر شد.

متهمی که شبنم از او شکایت کرده اکنون در بازداشت است. اعتراف کرده از 10 دختر به شیوه‌ای مشابه کلاهبرداری میلیونی کرده است. شبنم می‌گوید: سادگی و زودباوری خودم باعث شد در دام این مرد اسیر شوم. من نباید بدون تحقیق و بدون این‌که شناخت کاملی از سعید داشته باشم با او قرار ملاقات می‌گذاشتم و به او پول
می‌دادم.

داوود ابوالحسنی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها