چرا آنان ازدواج نمی کنند

هر چند در دوران نه چندان دور همسرگزینی و ازدواج بشدت تحت فشار اجتماعی بود و انتخاب همسرگاه نه براساس میل و علاقه ، بلکه به دلیل «جبر اجتماعی» صورت می گرفت.
کد خبر: ۴۰۲۱۴
ولی جامعه شناسان دلیل این امر را به این خاطر می دانند که در جامعه ای سنتی زمانی که فردیت مطرح نباشد، علایق فردی نیز ارزشی ندارند.
به طور مثال برای دختر، ازدواج مرحله ای بود که از نقش دختر مجردی که در خانه پدر یا برادر زندگی می کرد به نقش کدبانوی منزل برسد و یا برای پسر این گونه مطرح می شد که مسوولیت و نان آوری یک خانواده را به عهده بگیرد و مستقل تلقی شود.
در چنین جامعه ای با این دیدگاه ازدواج همیشه به عنوان یک ارزش اجتماعی و یکی از مهمترین مرحله زندگی یک فرد تلقی می شود و اگر فردی در این میان تن به این ارزش اجتماعی ندهد و یا در فکرش نباشد در اذهان عمومی همانند فردی تلقی می شود که دست به امری ضدارزش زده است و امروز روز هم با وجود تغییرات در فرهنگ اجتماعی پدیده تجرد ضدارزش است.
با نگاهی به آمار جمعیت «هرگز ازدواج نکرده» در سال های 65 تا 75 می توان به این نکته رسید که این آمار هر روزه در حال افزایش است.
به طور مثال در مهر 1365 تعداد 7 میلیون و 61 هزار و 672 مرد و 5 میلیون و 127 هزار و 749 زن هرگز ازدواج نکرده اند که این رقم در سال 1371 به 10 میلیون و 833هزار و 730 مرد و 8 میلیون و 848 هزار و 648 زن افزایش پیدا کرده است.
هر چند گروهی از جامعه شناسان معتقدند که ازدواج در زمره پیچیده ترین روابط انسانی است و نمی توان هیچیک از روابط انسانی دارای ابعاد وسیع و متعدد را مانند ازدواج دانست ، از سوی دیگر ازدواج به عنوان مظهر برخورد فرهنگ و طبیعت نیز مطرح می شود و چه بسا از همین جاست که ازدواج شرایط خاصی را در برمی گیرد که فرد را آماده می سازد تا وارد یک زندگی مشترک شود به دلیل همین شرایط و ویژگی های خاص است که گروهی از آسیب شناسان ، ازدواج نکردن جوانان را در نبود این شرایط عنوان می کنند.
شرایط اقتصادی مناسب ، بلوغ فکری و احساسی در فرد، اشتغال ، مسکن ، تحصیلات ، تشابه فرهنگی و... از عمده ترین مولفه های ازدواج مطرح می شوند.
زمانی که پای صحبت افرادی می نشینیم که ازدواج نکرده اند دلایل مختلفی را ذکر می کنند و آن را مانعی برای تشکیل خانواده می دانند هر چند آسیب شناسان در نهایت حمایت نکردن اجتماعی را دلیل محکمی بر دلایل دیگر بیان می کنند و این بحثی است که همچنان ادامه دارد.
داریوش حقیقی 35 ساله و کارشناس ارشد روان شناسی در این خصوص می گوید: شرایط مالی ام به گونه ای است که فقط می توانم پاسخگوی هزینه های شخصی خودم باشم.
برای همین وقتی می دانم با وجود ازدواج دچار مشکل می شوم ، پس دست به این کار نمی زنم و از آنجا که آدم مستقلی هستم ، نمی توانم کمکی را هم از سوی کسی قبول کنم. هر چند شاید به این قضیه با تعصب نگاه می کنم ولی دیگر چه می شود کرد.
هر ساله پس از پایان تعطیلات نوروزی شاهد هستیم که نرخ اجناس خوراکی و پوشاکی سیر صعودی دارند. این درحالی است که افزایش حقوق کارمندی و کارگری در مقایسه با نرخ تورم رقمی بسیار ناچیز تلقی می شود.
همین خود دلیل کافی است که دخل و خرج یک خانواده با هم جور نشود و مشکلات فراوانی را سبب ساز شود. پدرام کریمی 30 ساله و کارمند می گوید: شاید بتوانم بگویم که یکی از دلایل اصلی ازدواج نکردن من ، عامل «ترس» بوده است.
ترس از مسوولیت زندگی مشترک ، ترس از مخارج سنگین ، کرایه خانه ، آب ، برق ، تلفن ، ترس از تفاهم نداشتن و جدایی و همینها باعث شده است تا به افرادی که بر سر راهم قرار می گیرند به دقت فکر نکنم و ناسنجیده پا پس بکشم. نمی دانم شاید هم این همه ترس بی مورد است.
هنگامی که یکی از معاونان سازمان بهزیستی استان تهران عنوان کرد: اگر به این آمار ارائه شده اعتماد داشته باشیم که حدود یک سوم جمعیت کل ایران با معضل بیکاری روبه رو هستند یعنی چیزی حدود 11 میلیون جمعیت بی کار در ایران زندگی می کنند می توان به این نکته اشاره داشت که مشکل بیکاری می تواند سر منشاء خیلی از ناهنجاری های اجتماعی مثل بالا رفتن سن ازدواج باشد.
اما نمی توان بر این نکته نیز چشم پوشاند که با حرکت جامعه به سوی صنعتی شدن ، شیوه همسرگزینی نیز تفاوت می کند و نقش پدر و مادر کمرنگ تر می شود و بیشتر خود فرد است که آن را به ثمره می رساند.
به طوری که «آ.فیلیپس» جامعه شناس می گوید: هر ازدواج امری است مربوط به 2 فرد، که در عین حال مورد علاقه والدین و خویشان این دو نیز هست. شاید یکی از مشکلات ازدواج دخالت و یا دلسوزی خانواده ها باشد که برخی از جوانان را دچار مشکل می کند، هر چند این نوع دخالت ها یک نوع مصلحت اندیشی والدین تلقی می شود؛ ولی در شرایط امروزه روز دیگر آن جایگاه را در برخی از خانواده ها ندارند.
جامعه شناسان معتقدند در ایران خانواده ها به 2 دسته تقسیم می شوند.
الف: خانواده هایی که سنتی عمل می کنند و میل دارند خودشان همسر فرزندنشان را انتخاب کنند و با هر گونه ابراز مخالفت فرزندان برخورد شدید دارند.
ب: خانواده هایی که در همسرگزینی فرزندان خود دخالت ندارند و دست آنان را برای گزینش همسر مورد دلخواه باز گذاشته اند.
آرش وکیلی 32 ساله می گوید: 2 سال است که با دختری آشنا شدم و به هم علاقه مند هستیم. چند بار هم تصمیم داشتم که به خواستگاری اش بروم ولی خانواده ام به شدت مخالف هستند و حتی حاضر نیستند فردی را که من دوست دارم ، ببینند.
آنان معتقدند که من صلاح خود را نمی دانم و باید به حرف آنان گوش دهم. ولی کسی نیست بگوید من چند ماه دیگر 33ساله می شوم و خودم باید تصمیم بگیرم.
اما گروهی دیگر نیز هستند که با داشتن تمامی شرایط ظاهری ازدواج مثل مسکن ، سرمایه ، کار و سن مناسب از لحاظ روحی و درونی آمادگی ازدواج را ندارند.
این دسته از افراد که از ازدواج یک نوع ترس و هراس واخورده دارند دلیل این کار خود را مبهم بودن آینده زندگی زناشویی خودشان می دانند و به عبارتی از طلاق و جدایی می ترسند. آسیب شناسان اجتماعی دلیل این امر را داشتن تجربه های تلخ عاطفی ، دیدن زندگی ناموفق اطرافیان و ابهام از آینده می دانند.
گروهی دیگر معتقدند بچه های طلاق و یا افرادی که پدر و مادرشان دچار اختلاف شدید و زندگی ناموفق هستند نیز در هراس از ازدواج نس ل امروز تاثیر جدی دارد که اعتماد دادن به این افراد می تواند نتیجه مثبتی را اعمال کند.
پدرام شیرازی 30 ساله می گوید: حدود 15 سال پیش وقتی در سن حساس نوجوانی بودم پدر و مادرم از هم جدا شدند و من برخلاف میلم پیش پدرم زندگی کردم ، در حالی که خیلی به مادرم وابسته بودم.
خواهرم هم 3 سال پیش ازدواج کرد و در حال حاضر در شرف جدایی است. با این که به یکی از همکارانم علاقه دارم ؛ ولی هیچ وقت جرات نکردم جلو بروم چون از این می ترسم که من هم به سرنوشت پدر و مادر و خواهرم دچار شوم.
اگر این وسط بچه هم باشد اصلا دلم نمی خواهد سختی های مرا تجربه کند، برای همین فعلا از ازدواج منصرف شدم تا ببینیم چه می شود؛
تمام این عوامل در حالی است که آمارهای سالانه افزایش سن ازدواج را نشان می دهند و جامعه شناسان و اقتصاددانان عامل اقتصادی را مهمترین مساله می دانند. زیرا عامل اقتصادی عواملی چون ، کار، هزینه زندگی ، مسکن و امور رفاهی و بهداشتی خانواده را شامل می شود.
این در حالی است که هر سال بر قیمت کرایه خانه ها افزوده می شود و قیمت مسکن نیز خود بحث دیگری است که در این سالها همیشه مورد صحبت بوده است.
رویا واحدی 25 ساله می گوید: وقتی خواستگار می آید خانه ما پدرم اولین سوالی که می پرسد این است: از خودت خانه داری؛
او می گوید دخترم یک عمر توی خانه خودش زندگی کرده و نمی تواند حالا نگران کرایه خانه و هزار چیز دیگر باشد. شاید پدرم راست می گوید ولی موقعیت های خیلی خوبی را به خاطر این تفکر از دست داده ام.
ازدواج و اهمیت دادن به آن از گذشته در کشور ما مرسوم بوده است ؛ ولی از زمانی که این امر دچار تغییراتی شده و سن ازدواج بالا رفته ، نگرانی هایی از سوی مسوولان امر و والدین ایجاد شده است ، به طوری که برای تشویق جوانان به ازدواج دست به تمهیداتی زده اند.
به طور مثال وامهای دانشجویی و پرداخت وام ازدواج از سوی بانکها از جمله این اقدامات است. اما گویا این اقدامات باز هم نمی تواند مشکل عمده جوانان را حل کند. زیرا گروهی معتقدند این وامها و یا ازدواج های دانشجویی تسهیلاتی برای آغاز زندگی است و آنان بعد از ازدواج به حال خود رها می شوند و اگر شغل و یا منبع درآمدی نداشته باشند، مشکلات زندگی نمود پیدا می کند.
به قول یکی از دانشجویان: ازدواج ، امری است که باید با آگاهی و پذیرفتن شرایط موجود هر فرد باشد، چون در آن صورت می توان سختی ها را قبول کرد و زندگی موفقی داشت.

پاکسیما مجوزی
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها