دانشجویان پیرو خط امام در تاریخ یکشنبه 13 آبان 1358 (4 نوامبر 1979) دولتمردان کاخ سفید را به چالشی عمیق فرا خواندند که بعدها سردمداران ایالات متحده از آن با عنوان بحران 444 روزه یاد کردند.
دانشجویان انقلابی در آن تاریخ به دلایلی همچون اقدام سیاسی در واکنش نسبت به پذیرش شاه به وسیله دولت آمریکا، اعتراض به عملکرد دولت موقت به علت گرایش به سمت آمریکا، نشان دادن ضربه شستی به ایالات متحده به تلافی طراحی و اجرای کودتای 28 مرداد 1332 و بالاخره خوار کردن ابرقدرتی همچون آمریکا، اقدام به اشغال لانه جاسوسی با عنوان سفارتخانه آمریکا کردند.
اقدام سریع نظامی علیه ایران و تلاشهای دیپلماتیک تنها راههای فراروی کاخ سفید بود. سایروس ونس ـ وزیرخارجه وقت آمریکا ـ خواهان پیگیریهای دیپلماتیک و مخالف حمله نظامی به ایران بود.1
ونس معتقد بود تجاوز شوروی به افغانستان، آمریکا را وادار میسازد که در اقدامات خود در ایران مصالح کلی و همچنین مهار کردن توسعهطلبی شوروی در منطقه را مدنظر داشته باشد و نمیبایست اقدامات آمریکا باعث تجزیه و پراکندگی در جهان اسلام شود، از این رو اقداماتی در جهت فشار هرچه بیشتر اقتصادی بر ایران را مدنظر قرار دادند و تلاش خود را برای مذاکرات مستقیم و غیرمستقیم به منظور رهایی گروگانها متمرکز ساختند.
شیوه مطرح شده از سوی سایروس ونس در ابتدا بارقههایی از امید را در دل سیاستمداران آمریکایی روشن ساخت، چرا که در فاصله روزهای 28 تا 30 آبان (18 تا 20 نوامبر) تعداد 13 نفر از گروگانهای سیاهپوست و زن آمریکایی که ظاهرا با وساطت سازمان آزادیبخش فلسطین صورت گرفته بود، آزاد شدند. از این پس تعداد افراد زندانی طبق اعلام دیوان بینالمللی دادگستری لاهه 28 نفر دارای وضعیت دیپلماتیک، 20 نفر کارمند اداری و فنی و 2 نفر تبعه آمریکا جمعا 50 نفر بودند.2
در راستای تلاشهای دیپلماتیک، جمهوری اسلامی ایران، برای آزادی باقیمانده گروگانها طرحی پیشنهاد کرد که به این قرار بود:
1 ـ کمیسیونی بینالمللی تشکیل شود و دولت ایالات متحده مجرم بودن شاه را بپذیرد.
2 ـ تمامی داراییها و اموال شاه در ایالات متحده به ایران بازگردانده شود.
3 ـ بیانیه مشترکی از سوی ایالات متحده و ایران صادر شود و در آن طرفین متعهد شوند از دخالت در امور داخلی کشورهای دیگر خودداری کنند و حقوق دیپلماتها را رعایت نمایند.
4 ـ دانشجویان ایران سفارت آمریکا را آزاد کنند و تمامی اتباع و کارمندان دولت ایالات متحده اجازه یابند خاک ایران را ترک نمایند.3
این طرح مورد قبول دولتمردان آمریکایی قرارنگرفت.
با شکست نظریه سایروس ونس آمریکاییان چارهای پیشروی خود نمیدیدند به جز راهکاری که ربنینگو برژینسکی ـ مشاور امنیت ملی کارتر ـ مطرح کرده بود. وی در خاطرات خود مینویسد: «من پیشنهاد کردم که ضمن تعقیب اقدامات دیپلماتیک، طرحهای احتیاطی برای دست زدن به اقدامات نظامی در صورت صدمه زدن به گروگانها یا وخامت اوضاع در ایران نیز پیشبینی شود.»4
برژینسکی معتقد بود زمان آن فرا رسیده تا سر دمل بازگردد؛ نهایتا تصمیمگیری پیرامون حمله نظامی آمریکا به ایران زمانی برگزار شد که ونس وزیر خارجه برای تعطیلات به فلوریدا رفته بود. جانشین او در این جلسه، وارن کریستوفر نیز پیش از حضور در جلسه در جریان اخبار ماموریت قرار نگرفته بود و از آن هیچگونه اطلاعی نداشت. به ونس نیز تا زمانی که از تعطیلات به واشنگتن بازگشت هیچ اطلاعی داده نشد. در بازگشت نیز ونس همچنان درباره این طرح ابراز شک و تردید کرد و با کارتر مخالفت کرد و قول داد که اگر کوششی برای نجات صورت پذیرد، او استعفا خواهد داد. کما این که چنین نیز کرد.
جیمی کارتر در خاطراتش پیرامون چگونگی فراهم کردن زمینههای حمله نظامی به ایران مینویسد: «... همزمان با این کوششها، ما خود را برای هر نوع اقدام نظامی لازم آماده میکردیم. عکسهای ماهوارهای گرفته شد تا موقعیت هواپیمای نظامی و مناطق استراتژیک ایران دقیقا مورد بررسی قرار گیرد. من تمایلی به خونریزی نداشتم. اما اگر کوچکترین آسیبی به گروگانها میرسید، این عمل اجتنابناپذیر بود.»5
برژینسکی که از همان ابتدای تصرف سفارت آمریکا مصرانه خواستار برخورد نظامی با ایران بود، بعدها در کتاب انتخابهای دشوار درخصوص چگونگی این عملیات چنین نوشت: «طرح عملیات که پس از هفتهها بررسی و تحلیل تهیه شده بود، جمعا 2 روز (از 24 تا 26 آوریل 1980 برابر با 4 تا 6 اردیبهشت 1359) به طول میانجامید. در شب اول هشت هلیکوپتر و شش هواپیمای C-130 در عمق خاک ایران در وسط بیابان فرود میآمدند. هلیکوپترها پس از سوختگیری شبانه به نقطهای در نزدیکی تهران پرواز میکردند و تمام روز را در انتظار فرارسیدن شب در این نقطه توقف مینمودند. حمله به سوی سفارت که محل نگهداری گروگانها بود، در شب دوم با وسایط نقلیهای که قبلا تدارک شده بود، انجام میگرفت و یک گروه جداگانه هم برای نجات بروس لینکن کاردار سفارت و دو تن از همکارانش به محل وزارت امور خارجه ایران میرفتند. برنامه دقیقی برای ورود به ساختمان سفارت و آزاد ساختن گروگانها پیشبینی شده بود و گروگانها پس از رهایی و شاید به همراه چند اسیر از اشغالکنندگان سفارت به استادیومی که در نزدیکی سفارت قرار داشت، منتقل میشدند و به وسیله هلیکوپتر به یک فرودگاه مجاور پرواز میکردند. قرار بود این فرودگاه شبانه به وسیله یک گروه کماندویی اشغال شود و گروگانها و کماندوها با هواپیماهای مستقر در فرودگاه به پرواز درآیند. تمام مراحل عملیات در تاریکی شب پیشبینی شده بود و با تمرینهای مکرر برای این عملیات به وسیله گروه ورزیدهای که داوطلب انجام این ماموریت شده بودند، همه ما به نتیجه آن امیدوار بودیم.»6
با آغاز عملیات پنجه عقاب هلیکوپترهای RH-53 در ساعت 05/15 دقیقه به وقت گرینویچ و 35/19 دقیقه به وقت تهران در تاریکی شب از روی ناو هواپیمابر نیمتینر که در فاصله 50مایلی (80کیلومتری) مرز خشکی ایران لنگر انداخته بود به سمت ایران برخاستند و در ساعت 34/15 دقیقه به وقت گرینویچ و 4/20 دقیقه به وقت تهران از نقطهای مابین بندر جاسک و چابهار در حالی که فاصلهای 29 دقیقهای را طی کرده بودند، عبور کردند و وارد خاک ایران شدند.7
در ساعت 12 و 3 دقیقه شب به وقت تهران هلیکوپترها یکی پس از دیگری در محلهایی که از قبل مشخص شده بود، فرود آمدند. مدت زمان پرواز هلیکوپترها از عرشه ناو هواپیما بر نیمتیز تا محل سوختگیری 4 ساعت و 28 دقیقه میباشد. طبق برنامهای که از قبل تنظیم شده بود قرار بود که توقف در این منطقه حداکثر یک ساعت به طول انجامد یعنی در ساعت 20 و 33 دقیقه به وقت گرینویچ یا یک و 3 دقیقه بعد از نیمهشب هلیکوپترها آماده پرواز باشند، اما اولا هلیکوپترها به علت توفان شن شدید مدت نامعلومی حدود 1 تا 2 ساعت با توفان دست و پنجه نرم میکردند و در بالای محوطه فرود میچرخیدند تا این که سرانجام پس از مدتها تلاش با دید صفر به زمین نشستند و در همان لحظه فرود یکی از هلیکوپترها به کلی از کار افتاد. ضمنا دو هلیکوپتر دیگر نیز در بین راه خراب شدند (اشکال هیدرولیکی) که یکی از آنها مجبور به فرود اجباری در حوالی کرمان میشود و یکی دیگر که به ناو برمیگردد، بنابراین فقط 5 هلیکوپتر باقی بود. در حالی که این ماموریت با حداقل 4 هلیکوپتر قابل اجرا بود و چون احتمال میرفت که در اثر ادامه ماموریت تعدادی دیگر از هلیکوپترها خراب شوند و توانایی پرواز نداشته باشند با اصرار چارلز بکویت و با دستور کارتر عملیات نجات متوقف میشود و فرمان بازگشت صادر میگردد.
در این حین یکی از هلیکوپترها برای سوختگیری بلند میشود و در کنار یکی از هواپیماهای سی ـ 130 قرار میگیرد، قدری سوختگیری میکند، اما سوخت تمام میشود و مجبور میشود که به هواپیمای دیگری برای سوختگیری برگردد که پروانه هلیکوپتر به بدنه هواپیما برخورد میکند و انفجار صورت میگیرد. در اثر این افنجار 8 نفر از نیروهای کماندوی آمریکایی در شعلههای آتش سوختند.
مجله تایم 5 می 1980 طی مقالهای از اقدام نظامی آمریکا تحت عنوان «شکست در صحرا» یاد کرد . پس از شکست آمریکا درعملیات نافرجام پنجه عقاب محوطه رباط پشت بادام رباطخان محل حضور هلیکوپترهای آمریکایی تحت کنترل نیروهای ایرانی قرار میگیرد. در آن روز محمد منتظر قائم فرمانده سپاه یزد به شهادت میرسد. دلاوری از نیروهای پاسدار که در لحظه شهادت محمد منتظر قائم حضور داشته است چنین اظهار میدارد: من و محمد منتظر قائم وارد هلیکوپتر اولی شدیم، داخل هلیکوپتر اثاثیه زیر جلب توجه میکرد:
1 ـ دو اسلحه کالیبر 50 که یکی داخل هلیکوپتر نصب بود و یکی کف هلیکوپتر افتاده بود؛
2 ـ چند جعبه که وقتی یکی از آنها را باز کردیم متوجه شدیم مواد منفجره است؛
3 ـ یک بسته که وقتی باز کردیم مبلغ یکصدهزارتومان پول بود؛
4 ـ یک جعبه بزرگ آهنی که نتوانستیم درب آن را باز کنیم؛
5 ـ یک کلاسور که چند برگ کاغذ داخل آن بود.
در همین موقع متوجه شدیم که یک فانتوم از بالای سر ما گذشت و یک هلیکوپتر را که در طرف چپ جاده بوده منفجر کرد. مجددا بعد از چند دقیقه برگشت و یک هلیکوپتر دیگر درهمان طرف را هدف قرار داد و منفجر کرد. من به محمد گفتم بیا برویم ممکن است بخواهد این هلیکوپتر را هم منفجر کند. گفت بگذار بروند بعد میرویم. وقتی فانتومها دور شدند از هلیکوپتر پایین آمدیم و به طرف جاده شروع به دویدن کردیم. در همین موقع توفان تقریبا تمام شده بود و هوا کاملا روشن بود که مجددا فانتومها سر رسیدند و یکی از هلیکوپترهای دست چپ را که ما از آن خارج شده بودیم هدف قرار دادند و مواد منفجره به ما که در حال دویدن بودیم رسید. من فکر کردم تیر خوردم. به پشت سر خود نگاه کردم و دیدم محمد منتظر قائم روی زمین خوابیده است به طرفش دویدم و دیدم دستش دو متر آن طرفتر افتاده و سینهاش شکافته بود و خونریزی دارد.
منتظر قائم تنها شهید این حادثه است.
بر اثر شکست آمریکا در عملیات موسوم به پنجه عقاب و ضربه سختی که دولت کارتر متحمل آن شد، در انتخابات ریاست جمهوری قدرت را به رقیب جمهوریخواهش رونالد ریگان واگذار کرد.
مسلم تهوری
پانوشتها:
1ـ شاه ولی، احمدرضا، انقلاب دوم (تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، آثار و پیامدها)، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1385، چاپ اول، ص 256.*2 ـ دکتر نوزانی، بهرام، الگوهای رفتاری ایالات متحده آمریکا در رویارویی با جمهوری اسلامی ایران (1380 ـ 1357)، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، تابستان 1383، ص 127.*3 ـ سیک، گری، همه چیز فرو میریزد، ترجمه: علی بختیاریزاده، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، تابستان 1384، ص 310.8* 4 ـ شاه ولی، احمدرضا، انقلاب دوم (تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، آثار و پیامدها)، ص255.*5 ـ برژینسکی، زبینگو، سقوط شاه، جان گروگانها و منافع ملی، ترجمه: دکتر منوچهر یزدانیار، خرداد 1362، انتشارات کاوش، صص 106 ـ 105 .*6 ـ کارتر، جیمی، خاطرات کارتر رئیسجمهوری پیشین آمریکا، 444 روز ماجرای گروگانهای آمریکایی در ایران، ترجمه: احمد باقری، انتشارات هفته، ص 29.*7 ـ ستوده، امیررضا، کاویانی، حمید، بحران 444 روزه در تهران، گفته و ناگفتههایی از تصرف سفارت آمریکا، موسسه نشر و تحقیقات ذکر، چاپ اول، زمستان 79، صص 127 ـ 126.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد