در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
این ماجرا به همینجا خاتمه نیافت، با آن که الکساندر دوست داشت در سرویس مدرسه کنار پنجره بنشیند، دو نفر از دوستانش کنار پنجره نشستند و او مجبور شد بین آن دو نفر بنشیند؛ در مدرسه هم معلم از نقاشی «پُل» که یک قایق کشیده بود بیشتر از نقاشی او که یک قلعه نامرئی! کشیده بود، خوشش آمد. همان روز و در مدرسه، بهترین دوستش هم او را تنها گذاشت.
وقتی هم مادرش آنها را پیش دندانپزشک برد، فقط در دهان او دندان پوسیده پیدا شد.
در دفتر کار پدر و مغازه کفشفروشی هم مسائل دیگری پیش آمد.
حتی برای شام هم لوبیا داشتند، غذایی که الکساندر اصلا دوست نداشت؛ پس باز هم او فکر کرد که آن روز یک روز سخت، وحشتناک، بد و خیلی بد است.اما این که بالاخره چه پیش میآید و الکساندر با یک روز سخت و بد چگونه کنار میآید را در کتاب «یک روز ترسناک خیلی بد» بخوانید.
کتابی که نویسندهاش «جودیت ویورست» است. این نویسنده یک محقق و روانشناس است و این کتاب با استقبال کمنظیر کودکان کشورهای مختلف مواجه شد.الکساندر امروزه پسرک محبوب خیلی از آدمهاست. پسری که بازی میکند، مدرسه میرود، دعوا میکند و گاهی اوقات هم فکر میکند تا بهتر زندگی کند.
مترجم کتاب هم «زینب رضایی» است. انتشارات پیدایش هم این کتاب را با قیمت 1200 تومان در اختیار بچهها و بزرگترها قرار داده است.راستی این کتاب در سال 89 برگزیده بخش داستان ترجمه کودک در جشنواره مجله سلام بچهها شده است.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم