در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
دلهره داشتم. بالاخره قرار بود تصمیم مهمی بگیرم و هر چه میگفتم در یک نوار کاست سیاه رنگ که داشت توی ضبط برای خودش میچرخید، ثبت میشد و ممکن بود در آینده علیه من از آن استفاده شود. لژنشینیام ته کلاس این فرصت را بهم میداد که انتخابهای رفقا را بشنوم و خوب همه جوانب قضیه را بسنجم برای انتخاب نهایی. وقتی جلوی کلاس ایستادم و طوری که ضبط صوت بشنود گفتم من دلم میخواهد در آینده نویسنده شوم، هنوز دودل بودم. تازگی چند تا کتاب داستان و رمان خوانده بودم و خوشم میآمد که خودم را در هیئت نویسندهای پر کار که صبح تا شب پشت یک میز تحریر بزرگ مینشیند، پشت سر هم چای میخورد و با خودنویس آبی هی کاغذ سیاه میکند، تصور کنم. (آن موقعها هنوز استفاده از کامپیوتر آنقدر عمومی نشده بود که به رویاهای من راه پیدا کند.)
این را که گفتم برگشتم تا تأثیر انتخاب شغل آیندهام را در چهره آقای رهنما ببینم. خیره شده بود به من و توی صورتش لبخند ملیحی دیده میشد. با همان دودلی رفتم ته کلاس سر جایم نشستم. بعدها فهمیدم که به این نوع از نگاههای خیره و لبخندهای ملیح، نگاه عاقل اندر سفیه هم میگویند!
این که در آینده چه شغلی را باید انتخاب کنم، از کلاس پرورشی آن روز تا مدت زیادی فکرم را به خودش مشغول میکرد. چند وقت بعد که بیشتر فکر کردم و اولین فیلمهای سینمایی دوستداشتنیام را تماشا کردم، تصمیمم عوض شد. من میخواستم فیلمساز بشوم. چند سال بعد با خواندن کتابهای فلسفی، خودم را در خیالهایم وقف فلسفه و کشف معمای هستی میکردم و با خواندن کتابهای جامعهشناختی احساس تعهد و وظیفهای پرشور بهم دست میداد که جامعهام را تغییر دهم یا اصلاحش کنم. دیروز، وقتی بین انبوهی از قبضهای پرداخت نشده گاز و برق و تلفن و دفترچههای قسطهای عقبافتاده نشسته بودم و داشتم بدهیهایم را جمع میزدم، یاد کلاس پرورشی و آقای رهنما و ماجرای آن ضبط صوت قدیمی افتادم. حالا تصمیم گرفتهام بروم به دیدن دوستی قدیمی که از کلاس اول راهنمایی تا آخر دبیرستان با هم همکلاس بودیم به طمع قرض کردن کمی پول برای عودت بدهیها. دوستم حالا بنگاه معاملات ملکی دارد و خدارا شکر پولش از پارو بالا میرود، اما هر چه فکر میکنم یادم نمیآید او سر کلاس پرورشی آن سال چه شغلی برای آیندهاش انتخاب کرده بود. من نویسنده نشدم، به جایش گاهی توی وبلاگم چیزهایی مینویسم که چند نفری میخوانند. فیلمساز هم نشدم ولی یک دوربین هندیکم دارم که بعضی وقتها با آن از طبیعت و خانواده فیلم میگیرم، هر وقت هم خیال حل معمای هستی و تغییر ساختارهای جامعه به سرم میزند، یاد خنده ملیح آقای رهنما میافتم.
سالار کاشانی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: