عباس عبادی،‌ شاعر دزفولی‌ بتازگی مجموعه‌ای از آثارش را منتشر کرده است

معنای دوم زیبایی

شعر به تجربه متکی است یا بهتر است بگویم یکی از عناصر مهم پدید‌ آورنده شعر، تجربه شاعر است؛ تجارب شخصی و تجارب اجتماعی. تامل شاعر در پرداخت‌های تجارب گوناگونش طی روزها، ماه‌ها و سال‌های شاعری‌اش در پرداخت و پردازش شعر بسیار موثر است. اما شعر چگونه تولد می‌یابد؟ یک مورخ، یک روان‌شناس، یک دانشمند و یک ادیب ممکن است شعر بنویسد یا شعر بسراید و مطالب علمی و فنی مورد نظرش را در قالب سروده‌های خود عرضه کند، ولی او به کیفیت شعر توجه ویژه‌ای ندارد یا این‌که قادر نیست کیفیت شعر خود را بالا ببرد. او به موضوع شعر خود می‌اندیشد ولی شاعر ـ خارج از چارچوب این تعلقات و تخصصات ـ به ماهیت و کیفیت شعر خود می‌پردازد. مهم‌ترین شاخصه برای او این است که سروده‌اش «شعر» باشد و نه‌ هیچ‌چیز دیگر. شاعر می‌تواند مورخ، روان‌شناس، معلم، ادیب، دانشمند، پزشک و بازرگان هم باشد، اما این حرفه‌ها و دانایی‌ها در مرحله دوم اهمیت هستند.
کد خبر: ۳۸۵۱۴۹

زبان شعر، بار عاطفی واژگان مورد استخدام شاعر، تجارب او، نگاه هوشمندانه‌اش به اشیاء و کائنات پیرامونش، حساسیت شاعر نسبت به رویدادهای جامعه، عواطفش، مطالعاتش و علائقش به زندگی و مردم مولفه‌های ارزشمند کار شاعرند. شاعر باید زنده، پویا، دورنگر و ژرف‌‌بین، حساس، دانا و بینا و به طور مشخص هنرمند باشد.

انتقال هنری آفریده‌های ذهنی خود به صورت «شعر» وظیفه مهم شاعر است. «مشیت الهی‌/‌ در تو حلول کرد‌/‌ و جمهوری‌/‌ از لب‌های تو آغاز شد.» این برش آغازین شعر کوتاه اعتراف (ص 55)‌ وجه تسمیه زیبای کتاب است. عنوان کتاب به ما می‌باوراند که با شاعری عاشق مواجهیم. عاشقی زیبایی‌شناس و زیبا دوست. این خصیصه، خود یکی از بهترین مکانیسم‌های سازنده شعر است. شعر اگر از زیبایی نگوید و اگر زیبایی‌ها را تعمیق و توسعه ندهد شعر نیست. شعر معنای دوم زیبایی است. عباس عبادی شاعر امروز است. بیانی روز آمد و مدرن دارد. مطالعات پیوسته‌اش و سر و کار حرفه‌اش با ادبیات گرانسنگ منظوم و منثور ایران باعث نشده که در آن فضاهای دیرینه سال گم شود: لطفا کانال عوض کنید‌/‌ این تصاویر قابل پخش نیست‌/‌ با اندکی صبر‌/‌ آسمان دستی تکان می‌‌دهد برایتان‌/‌ همان جا که ایستاده‌اید‌/‌ از جناحین‌/‌ به زاویه بالا (ص 12)‌ کانال عوض کردن که کار هر روزی ما مردم امروز است با واژه «جناحین» (مثنای جناح به معنای بال و نیز از اصطلاحات جنگی سابق)‌ تلفیق غریب دلنشینی دارند.

او در همین شعر حتی از «سید حسن نصرالله» (چهره مشهور انقلابی لبنان)‌ سخن می‌گوید که سخنور فصیحی است‌/‌ که کلامش از سکوی شبکه‌ها‌/‌ شلیک می‌شود...

شاعر که شاعری امروزین است و به جهان پیرامون خود می‌نگرد ، شخصیت‌ها و سیاست‌ها را می‌پاید و هرگز مردی بی‌طرف و منزوی و خودنگر نبوده، از عصای پوسیده‌ای که ذکر آن در قرآن هم آمده و ستاره داوود که صهیونیسم بین‌المللی آن را به «ستاره شکسته‌ای» تبدیل کرد ... یکی از نمودهای بعد سیاسی منتقدانه کار شاعر است.

بازی با کلمات مثل گاوان توس و پیراهن طوسی... در ‌‌شعرهای عبادی نقشی آشکار دارند ولی برای خود من که توس همیشه برایم با نام بزرگ و درخشان فردوسی آمیخته بوده، آوردن این عبارت کمی ناخوشایند بود. شعر بعدی آن هم با عنوان چند روایت کهن که با عبارت مشهور «نقالانه ناقلان اخبار‌/‌ و طوطیان شکرشکن، شیرین‌گفتار روایت کنند.» شروع می‌شود از شخص بخصوصی نام می‌برد که گونه‌ای کمیاب از آغازیان است (اصطلاحی زیست‌شناسانه)‌ که در اقیانوسی! زندگی می‌کند که این اقیانوس، جلبک و صخره مرجانی هم دارد! از اشخاص و جاهایی نام می‌برد که در شهر محل سکنای او ـ دزفول ـ هستند (در همین شعر مثلا کتابخونه شماره 2 و ایستگاه «پل قدیم»)‌ که برای خواننده غیردزفولی شاید آشنا نباشند یا محل‌هایی به نام «سبزآباد» و «نفتون» که در مناطق بختیاری خوزستان هستند. از اسطوره کاملا آشنای اسفندیار و رویین‌تن بودن او که برای همه ما آشناست سخن می‌گوید و در عین حال از شنیدن دهل چپ که در مراسم و مجالس سوگواری ایل بزرگ بختیاری به نحوی بسیار اندوهناک نواخته می‌شود و این مولفه دومی برای همه مخاطبان آشنا نیست و شاید جا داشت شاعر در ذیل شعر توضیحی بدهد تا تاثیر آن در خواننده و استفهام او بیشتر شود.

محمود سجادی / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها