در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
او تا 2 سال و نیم پیش، اصولا برای هیچ کس و حتی هموطنانش شناخته شده نبود، ولی ابتدا در بایرن مونیخ به یک پدیده بدل شد و سپس در جام جهانی 2010 در خاک آفریقای جنوبی با زدن 5 گل و دادن 4 پاس گل هم عنوان آقای گلی و هم مقام بهترین بازیکن جوان مسابقات را مال خود کرد.
او و بایرن در سومین سال پرداختن این مهاجم لاغراندام قد بلند به فوتبال حرفهای درخشش خیرهکننده فصل گذشته را نداشتهاند، اما مولر در اوایل سال جدید میلادی 2011 فرصتی یافته است تا در مصاحبهای تازه راجع به دستاوردهایش در سال گذشته و اهدافش برای سال آینده سخن بگوید.
مولر از این که با سنی این چنین کم توانسته است فصل گذشته را با 2 جام قهرمانی و یک عنوان دومی در معیت بایرن مونیخ و یک عنوان سومی در جام جهانی همراه با تیم ملی آلمان سپری کند، احساس غرور میکند و به رغم تمامی دشواریهای موجود نسبت به رسیدن به مراحل و مدارجی تازه از موفقیت در سال جدید هم ناامید نیست.
جایزه کفش طلای جام جهانی 2010 اخیرا و بعد از تاخیری فزونتر از 5 ماه و نیم به شما اهدا شد. چه احساسی در این زمینه دارید؟
حتی بعد از گذشت این مدت بالنسبه طولانی هم از دریافت آن احساس بسیار خوبی به من دست داد و حتی تا آخر عمرم نیز به این رویداد و وقایع جام جهانی نوزدهم با احساس ویژه مینگرم. جام جهانی در این رشته ورزشی همیشه از اهمیت ویژهای برخوردار است و تعداد کسانی که در این مسابقات بسیار درخشیده و به جایگاه والایی در آن رسیده باشند، زیاد نیست و توفیق من در آفریقای جنوبی به معنای الحاقم به این جمع ویژه و کمشمار و نادر است. واقعا جایزه شگفتانگیزی بود و هنوز با آن خوش هستم.
یکی از افرادی که سالها پیش از شما آقای گل جامجهانی شده، هموطن معروفتان «گرد مولر» است که در جام جهانی 1970 در مکزیک 10 گل زد و ردپای گلهای حساس او به جام بعدی (74) هم کشیده شد و از قضا همین فرد مربی شما در تیم ب باشگاه بایرن بوده است و باز از قضا با شما «هماسم» نیز هست و او هم مولر نام دارد. آیا او را به چشم الگوی خود نگاه نکردهاید؟
بسیار جوانتر از آنم که بازیهای او را دیده باشم. او در اوایل دهه 1980 کفشهایش را آویخت، اما گمان و باورم این است که بازیکنی به کلی متفاوت با او هستم. گرد مولر در گل کردن فرصتها و موقعیتهای گلزنی استاد بود ولی وظیفهای بیش از این نداشت و لازم نبود عقب برود و خودش توپگیری کند، حال آن که من انواع وظایف جنبی و اضافی را هم دارم. با این حال در نگاهی مثبت به قضیه باید متذکر شوم که مولر در تمامکنندگی و زدن ضربات آخر کمرقیب بود و شاید هیچکس در این زمینه با او برابری نکند و فردی نیامده باشد که بتواند مانند وی بارها و بارها در مقابل دروازه رقبا کار را تمام کند. با این اوصاف ترجیح میدهم خودم را وارد نبردی نکنم که میدانم بازنده آن هستم. من و سایرین هیچ گاه به آمار گلزنی او نمیرسیم و حتی به آن نزدیک هم نمیشویم و تلاش برای انجام این کار، عبث و فقط اتلاف وقت خواهد بود.
با این حال همباشگاهیتان میروسلاو کلوزه در بازیهای ملی به مولر بسیار نزدیک شده است.
من قصد تفکیک آمار را از یکدیگر نداشتم زیرا مولر در مسابقات باشگاهی چه در آلمان و چه در خارج از مرزها آنقدر گل زده که واقعا هدف گرفتن او چه برای کلوزه و چه سایرین غیرممکن مینماید. کافی است نگاهی به تعداد گلهای مولر در بوندسلیگا و همچنین جامهای باشگاهی اروپا بیندازید تا به حقیقتی که گفتم پیببرید. در هر حال من رابطه دوستانه و بسیار خوبی با وی دارم و سه چهار سالی است که جزئی از زندگی کاری و حرفهای من شده است. ما در طول هفته و بخصوص در زمان برگزاری مسابقات جام قهرمانان باشگاههای اروپا با یکدیگر ملاقات و آخرین اطلاعات را رد و بدل میکنیم.
اگر گرد مولر را که قدری با شما «هم پست» و به لحاظ اسمی کاملا با شما مشابه بوده است نادیده بگیریم، چه کسی مورد توجه و علاقه شما بوده است؟
اگر منظورتان الگوی کاری است اصولا به دنبالش نبودهام. من آنقدر بر کار خودم متمرکز بوده و کاراکتر ویژه خود را داشتهام که نتوانستهام بازیهای دیگران را بشدت و دقت ببینم و سپس بکوشم که عین آنها باشم. خودم نیز متوجه شدهام که روش کار و شکل بازیام لزوما به گونهای نیست که تقلیدی را بطلبد و همان طور که قبلا تاکید کردم، به دنبال آن نیز نبودهام. در عین حال امکان ندارد که بازی بزرگان دوران معاصر مثل زیدان، رونالدو و مسی را ندیده باشم و آن نمایشها برایم جالب و آموزنده نبوده باشد. با این همه در یک جمعبندی پایانی با صراحت میگویم که هیچکس و نه حتی گرد مولر الگوی من نبوده و بهتر است که همیشه بکوشید کاراکتر و هویتتان را کامل کنید و فقط خودتان باشید و نه کس دیگری.
سال 2010 واقعا زمانی استثنایی و پرماجرا برای شما بود. خودتان به آن چگونه مینگرید؟
لابد میدانید که من با بایرنمونیخ برنده هر دو جام داخلی آلمان شدم و در جام قهرمانان باشگاههای اروپا نیز تنها در فینال مغلوب اینتر ایتالیا شدیم. در جام جهانی هم به رتبه سوم رسیدیم که برای تیم ملی بشدت جوان شده کشورم همانند قهرمانی بود. برای من که تازه 2 سال و نیم است حرفهای شدهام چنین کارنامهای در ابتدای راه یک توفیق رویایی است. در میان این همه پیروزی نمیتوان یکی را برگزید و کاملا عمده و متمایز کرد و بالاتر از سایرین دانست. خوشبختانه یا بدبختانه شرایط فوتبال همیشه بسیار زود تغییر مییابد به طوری که در پی بردها ناکامیها میآیند و اگر آماده شرایط و کارهای تازه نباشید، از رقبا عقب خواهید افتاد. به این خاطر من مجبورم بیش از آن که به خوشیهای فصل گذشته فکر کنم، متمرکز بر فصل جاری و مشکلات آن و مصمم به جبران ناکامیهای بایرن مونیخ در نیم فصل دوم باشم.
با این که بسیار جوانید و فقط در شروع کار خود در فوتبال حرفهای قرار دارید، اما دو، سه سالی است که حتی یک هفته هم استراحت نداشتهاید. آیا آرزو ندارید که زمان برای مدتی متوقف بماند و بتوانید یک «دل سیر» استراحت کنید و از شدت و حدت کارهایتان بکاهید؟
فکر نمیکنم اتفاقی که میگویید برای یک فوتبالیست حرفهای کلا امکانپذیر باشد و استراحت و توقف در ورزش حرفهای، اصولا بیمعنا است. چنین فردی باید برای استراحتی از آن دست که گفتید تا پایان دوران بازیگریاش صبر کند و در آن زمان پایش را روی پایش بیندازد و کارهایی را که در زمان جوانیاش در میدانهای ورزش انجام داده است از نو روی نوارهای ویدئویی تماشا و تجدید خاطره کند. ما همین حالا در بایرن آنقدر مشکل داریم که نمیدانیم چطور به آنها رسیدگی کنیم. شدت و میزان عقب افتادگیمان از بوروسیا دورتموند صدرنشین لیگ به حدی است که حتی در روزهای تعطیلی نیم فصل و دوران کریسمس و ژانویه به جای راحتی خیال به راههای جبران این فاصله زیاد فکر میکردهایم. به همین خاطر است که هیچگاه نمیتوان دکمه یک فوتبالیست را از برق بیرون کشید و مثل یک دستگاه برقی به آن چند ماه استراحت داد، زیرا ممکن است دیگر روشن نشود!
آیا اصلا انتظار داشتید از عناصر کلیدی تیم ملی آلمان در جام جهانی آفریقای جنوبی باشید و آن هم با تازهکار بودنتان و این که پیشینهتان در فوتبال بینالمللی به کمترین حد ممکن میرسید؟
شاید هم آنقدرها متعجب نشده باشم و تا حدی انتظار آن را میکشیدم. به لحاظ فنی باید بگویم که چون مرا در بالراست قرار دادند و این یک پست تقریبا خالی مانده در تیم ملی آلمان بود توانستم با تعامل با یواخیملو (سرمربی این تیم) و براساس توصیههای او راه حرکت را به سرعت بیابم. آنچه به من کمک میکرد و «لو» را تشویق و متقاعد به دادن میدانی بیشتر به من مینمود، کارنامه خوبم در بایرن و بوندسلیگا در فصل گذشته بود. یعنی او به چشم یک تازهکار به من نگاه نمیکرد و معتقد بود که من آموزشهای لازم را دیدهام و از عهده کار در جام جهانی برمیآیم. خوشبختانه در بهترین فرم ممکن قدم به تیم ملی و دوران برگزاری جام جهانی گذاشتم و به گونهای بازی کردم که لو هرگز تا پایان جام نتوانست مرا نادیده بگیرد. با این حال قسمت سخت قضیه مانده است.
کدام قسمت؟
این که در آینده هم به گونهای باشم که جایم را در این پست و کلا در تیم ملی از دست ندهم و بعدا هم دائما برای مسابقات این تیم انتخاب و به میدان گسیل شوم. هر چقدر که کسب موفقیت به شکل سریع، واقعهای خوب و شیرین است، استمرار بخشیدن به آن سخت مینماید.
آیا ذاتا و اصولا بیش از حد خوششانس نیستید؟
قطعا هستم و اگر نبودم به موفقیتهای بزرگ یکی دو سال اخیر نمیرسیدم. در ورزش مثل سایر شئون اجتماعی یک شرط و لازمه موفقیت خوشاقبال بودن است و یک آدم بدشانس حتی مجال ارائه توانمندیهایش را نمییابد.
نام شما در لیست اولیه کاندیداهای توپ طلای امسال آمده بود، اما راهی به جمع 30 نامزد نهایی و اصلی نیافتید.
انتظارش را هم نداشتم، کسانی که به لیست نهایی رفتند دستاوردهای بسیار مهمی داشتند. من حتی احتمال میدادم که به لیست 23 نفره اولیه نیز راه نیابم. خوشبختانه من در زمان و مکان مناسب، در فرم و شرایط لازم قرار داشتم و این همان شانس و اقبالی است که درباره آن صحبت میکردیم.
در هر حال همین که جزو 23 بازیکن برتر سال قرار گیرید و نامتان کنار بزرگان بیاید، یک افتخار غیرقابل وصف است.
آیا یک لحظه خاص در فصل گذشته و در سال پایان یافته وجود داشت که آن را گرامیتر از سایر اتفاقات بدانید؟
فکر نمیکنم چنین لحظهای قابل تفکیک و ترسیم باشد. هریک از دستاوردهای من و تیمهایم بسیار مهم و سخت بودند. حضور در فینال جام باشگاههای اروپا همانقدر اهمیت داشت که بازیکردن در واپسین مراحل جام جهانی.
همه میدانند که فراتر رفتن از سال 2010 و به جا گذاشتن کارنامهای درخشانتر از آن واقعا سخت است. با این اوصاف با چه شهامت و جراتی وارد سال 2011 شدهاید؟
در ظاهر قضیه من و بایرن باید فتوحات فصل گذشته را تکرار کنیم اما کار به این سادگیها هم نیست و برتری دورتموند در لیگ آلمان بر ما و سایرین شگفتانگیز بوده است. در مورد بازیهای تیم ملی آلمان نیز باید متذکر شوم که ما در اوایل راه دور مقدماتی جام ملتهای اروپا 2012 قرار دادیم و حتی اگر از حالا خودمان را در مرحله نهایی حاضر ببینیم، قهرمانی در اوکراین و لهستان (محل برگزاری دور نهایی) کمرشکن خواهد بود. با این حال من امیدم را حفظ کردهام و با قدرت به سمت اهدافم در سال 2011 به حرکت درمیآیم. بعید میدانم نیم فصل دوم مسابقات امسال برای ما روشنتر از نیمفصل اول نباشد.
سایت فیفا مترجم: وصال روحانی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر