در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
وى داراى 12 کتاب به زبان عربى و بیش از 70 مقاله به زبانهاى عربى و انگلیسى است. کتابهای «چنین گفت ابن عربی»، «دایرههای ترس (قرائتی در گفتمان زن)»، «نقد گفتمان دینی» و «معنای متن» و «رویکرد عقلانی در تفسیر قرآن» از او در ایران منتشر شده است. وی در پنجم ژوئیه سال 2010 به علت بیماری قلبی درگذشت.
در گفتگو با حجتالاسلام والمسلمین دکتر علیرضا قائمینیا، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به بررسی اندیشههای این اندیشمند و تأثیر آن بر روشنفکران ایرانی پرداختیم که اکنون گزارش آن از نظرتان میگذرد.
کل پروژه فکری نصر حامد ابوزید، اصول فکری و در نهایت هدف او چه بوده است؟
میتوان آرا و پروژه فکری نصر حامد ابوزید را در یک مثلت خلاصه کرد؛ یعنی آرای او دارای 3 ضلع است. ضلع اول آن نقد آرا و افکار امام شافعی است که در جهان اهل سنت مهمترین فقیه محسوب میشود و بهترین الگوی فقهی را ارائه داده است و پروژه اصلیاش در ابتدا در کتاب «الامام الشافعی و تاسیس الایدیولوجیه الوسطیه: امام شافعی و تاسیس ایدئولوژی میانه» نقد آرای امام شافعی بوده است. جهت کلامی که ضلع دوم تفکر نصر حامد ابوزید را تشکیل میدهد نقد آرای اشعریت و اشاعره و خصوصا آرای امام غزالی است که میتوانیم بگوییم مهمترین پروژه علمی تحقیقی نصر حامد است که وی معتقد است آن ایدهای که اشاعره دارند که قرآن را ازلی و قدیم میدانند مانع پیشرفت تفکر اسلامی شده و مهمترین تجلی این اندیشه را در واقع میتوان گفت که در غزالی به چشم میخورد. اشاعره معتقد هستند که کلام خداوند قدیم است و حادث نیست و قرآن را از این جهت قدیم میدانستند، امام غزالی مهمترین مدافع این تفکر است که نصر حامد با این تفکر و اندیشه مخالفت میکند. وی در واقع با طرح ایده تاریخیت قرآن که معتقد است قرآن رابطه جدلی با شرایط علمی صدر اسلام دارد این اندیشه را نقد میکند. ضلع سوم تفکر نصر حامد احیای یک نوع جریان اعتزال و یا نواعتزالی است که در ابن رشد به چشم میخورد و آن هم از طریق نقد آرای غزالی است و خصوصا پیوندی که غزالی میان دین و سیاست میدید که نصر حامد آن را هم نقد میکند.
کدام یک از بخشهای فکری نصر حامد ابوزید بدعت بوده است؟
آرای نصر حامد ابوزید در همه محورها قابل نقد است. بدعت به این معنا که یک نوع خروج از مضامین کتاب و سنت است را میتوان مثلا در نظریه تاریخیت قرآن آن گونه که نصر حامد مطرح میکند دانست. این نگاه به هیچ وجه سازگار با آیات قرآن و اندیشههای اسلامی نیست و قابل نقد است. اینکه قرآن متنی است که از آسمان آمده و در واقع سخن خداست و کلام الهی است، مورد قبول تمام مسلمانهاست و از آیات قرآن استفاده میشود. نصر حامد ابوزید تلاش میکند که نشان دهد در ادعای تاریخیت قرآن، یک بخش این متن و کلام به واقعیتهای علمی که در صدر اسلام بوده و نمیتوانیم بگوییم که این متن تماما کلام الهی است بستگی و ارتباط دارد و بنابراین قرآن هم متاثر از فرهنگ عرب جاهلیت است. این ایده را نمیشود پذیرفت از این جهت که قرآن یک نوع دگرگونی، انقلاب و تحولی را در تفکر عرب جاهلی و جهانبینی دوره جاهلی به وجود آورد و به هیچ نحو متاثر از فرهنگ جاهلی نبوده است. از این منظر قرآن تماما کلام الهی است و آن گونه که نصر حامد میگوید که قرآن محصول فرهنگی است و فرهنگ زمانه هم در ساختن آن دخیل بوده است سخن قابل قبولی به نظر نمیرسد. در بقیه محورها هم نظرهای ابوزید قابل نقد است.
علاوه بر این نصر حامد برای قرآن یک ماهیت آسمانی قائل نمیشود و قرآن را متن ناسوتی میداند که اولا با آیات خود قرآن سازگار نیست و مسلمانها آن را نمیپذیرند، در بقیه بخشها هم به نظر میرسد که پروژهاش به طور دقیق نتوانسته احیای اعتزال را انجام دهد، احیای اعتزال هرچند که یک پروژه مهمی است و به یک معنا اعتزال بر جریان اشعریت برتری دارد، ولی اعتزال آن گونه که نصر حامد مطرح میکند خودش قابل نقد است و به یک معنا به محوریت دادن به عقل مستقل در حوزه دین منجر میشود، در صورتی که عقل مستقل در حوزه دین قابل قبول نیست. عقل مستقل یعنی عقلی که امروزه میبینیم که در خود جهان غرب محوریت پیدا کرده و خودبنیاد شده و هیچ اهمیتی به دین و حوزههای ماوراء طبیعی نمیدهد و همه چیز را نقد میکند. اعتزال به معنایی که نصر حامد میگوید به نظر میرسد که همان عقل غربی است نه آن معتزلهای که ما در طول تاریخ اسلام میشناسیم که برای عقل هرچند احترام و محدودهای قائل بودند ولی کاملا هماهنگ با شریعت و دین بوده است، عقلی که در واقع مبنای آثار نصر حامد ابوزید است عقل مستقل است که به نقد سراسر دین میپردازد.
دیدگاههای ابوزید در بین رویکردهای فکری مدرن به قرآن دارای چه جایگاهی است؟
ابوزید بیشتر یک گرایش خاصی را در میان مباحث جدید دنبال میکند. امروزه مباحث جدیدی در حوزه تفکر دینی و مباحث قرآنی مطرح میشود؛ مباحث زبانشناسی، مباحث نشانهشناسی و روشهای جدید. همه اینها به نوبه خود دارای اهمیت است ولی نصر حامد ابوزید از این میان یک دیدگاه بسیار افراطی را میپذیرد و به نظر میرسد آنطور هم که ادعا میکند در بین همین حوزههای جدید هم قابل قبول نباشد. در واقع او، ایده تاریخیت متن را دنبال میکند و ماهیت اعتباری برای متن قائل نیست، یعنی متن را به یک شکل در نظر نمیگیرد که یک پیامی را نویسنده و گوینده به مخاطب خود انتقال میدهد، بلکه میگوید این پیامی که انتقال مییابد از فیلترهایی مانند فیلترهای فرهنگ میگذرد و رنگ خود را عوض میکند، لذا از این جهت ماهیت کاملا ارتباطی برای متن قائل نیست. او خود تاکید میکند که از مباحث هرمنوتیکی کم متاثر بوده، ولی بعضیها تلاش میکنند که هرمنوتیک فلسفی و ایدههایی که در هرمنوتیک فلسفی از ابوزید طرح است را دنبال کنند. نصر حامد با تکیه بر برخی آرای افراطی در زبانشناسی مانند آرای نسبیتگرایانه به بحث تاریخیت قرآن میپردازد.
معتقدید که جریانهای روشنفکری که در ایران هستند تحتتاثیر ابوزید بودند، حال بفرمایید میزان این تاثیر چقدر هست؟ اگر تفاوتی هم میانشان وجود داشته این تفاوتها چقدر بوده است؟
به نظر من 70، 80 درصد روشنفکران سکولار در آرایشان متاثر از ابوزید هستند و تقریبا میتوان گفت بیشتر این آثار را استفاده کردند. مثلا نظریه قبض و بسط متأثر از مقدمه مفصلی است که در کتاب «الامام الشافعی و تاسیس الایدئولوجیه الوسطیه» آمده است. این کتاب مقدمه مفصلی دارد و تقریبا همان اصولی که در قبض و بسط میبینیم در مقدمه این کتاب آمده است یا بحث تجربه نبوی نیز همین طور که در آن معنای متن و تاریخیت آن را بحث کرده است و خیلی از بحثهای دیگری که نصر حامد در کتابهایش مطرح کرده است با فاصله زمانی اندکی روشنفکران ما هم همان مطالب را مطرح کردند. نمیخواهم بگویم همه روشنفکران ما متاثر از نصر حامد هستند ولی آنهایی که توانایی مطالعه متون عربی را داشتند بهره زیادی بردند.
ادعای مسبوق به سابقه بودن آرای امثال ابوزید و سروش در مورد تفسیر قرآن و موضوعات مشابه، تا چه اندازه قابل قبول است؟
آرای ابوزید متاثر از چند جریان فکری در جهان عرب است. یک نمونه آن مباحثی است که طه حسین در مورد زمان عرب جاهلی مطرح کرده است. ابوزید میگوید من دارم بمبی که طه حسین در اندیشه جهان عرب منفجر کرده را توسعه و آثار و تبعاتش را افزایش میدهم. همچنین ابوزید تحت تأثیر اندیشههای امین خولی است. امین خولی استاد بزرگی بود که 3 جریان مهم در میان شاگردانش پیدا شد؛ یک جریان چپ اسلامی است که حسن حنفی و دیگران در آن فعال هستند. جریان دیگر راست اسلامی است که نصر حامد ابوزید جزو رهبران آن محسوب میشود و جریان معتدل و میانهرو که عایشه عبد الرحمن سردسته آنها بوده است. در میان اینها نصر حامد که به راست اسلامی مشهور شده از این جهت با امین خولی موافق است که قرآن را به سیاق تاریخیاش محدود میکند و خیلی از دلالتهای قرآن که در طول تاریخ پیدا شدند را حذف میکند و معتقد است که خیلی از جریانهای مهم سیاسی در طول تاریخ اسلام از توسعه بیش از حد دلالتهای قرآن پیدا شدند.
موضع نهایی ابوزید نسبت به متن و ثابت و سیال بودن آن و فهم و ثابت و سیال بودن آن چیست؟
نصر حامد قائل است که دلالتهای قرآن سیاقمند هستند و به صدر اسلام مربوط میشوند.
دلالتهای سیال به شکلی که دلالتهای علمی، فلسفی، فقهی و امثال اینها در طول تاریخ پیدا شدند را نمیپذیرد. معتقد است تنها آن دلالتهایی که در صدر اسلام بودند قابل قبول هستند و از طرف دیگر هم خیلی از موارد میگوید سیاق آیات از بین رفته و مشخص نیست که شأن نزول آنها چه بوده است و...، لذا دلالتهای قرآن را خیلی مخفی میداند و خیلی از دلالتهایی که بعدا در تاریخ اسلام به وجود آمده را به کنار میگذارد. در 14 قرن گذشته مسلمانان خیلی خوب تلاش کردند که با یک سری بحثهای روشی نشان بدهند که چگونه دلالتهای قرآن توسعه پیدا میکند و در طول تاریخ رشد میکند یا مصادیق جدیدی پیدا میکند، ولی نصر حامد به این بحثها و بحثهایی که در سنت ما شکل گرفته نظر ندارد. نصر حامد قائل است که بیشتر دلالتهای قرآن منطبق با صدر اسلام هستند و دلالتهای سیال به آن معنایی که دلالتهای قرآن توسعه پیدا کند وجود ندارد.
سید حسین امامی
جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد