درباره «ازدواج در وقت اضافه»

تلاش بسیار برای هیچ

نمی‌توان گفت که آخرین ساخته سعید سهیلی نیز همسو با فیلم‌هایی نظیر «آقای هفت‌رنگ»، «شیر و عسل» و... است. حتی «ازدواج در وقت اضافه» شباهت زیادی به «چارچنگولی»، ساخته ماقبل آخر کارگردانش هم ندارد. از این رو در این که این کمدی نیز تاثیر خوبی بر سینمای ایران ندارد و برای کارگردانش هیچ نقطه امیدی محسوب نمی‌شود، تردیدی نیست.
کد خبر: ۳۴۰۹۰۹

ازدواج در وقت اضافه، فیلمی نیست که در این نوشته بخواهیم تماشاگران را به دیدنش ترغیب کنیم؛ اما طبق استانداردهایی که می‌شناسیم، اثری آشفته است که با انگیزه گیشه ساخته شده (برخلاف ادعای سازنده‌اش) و بی‌انصافی است اگر بخواهیم تلاش‌های فرضاً بی‌ثمر و نافرجامی که کارگردان برای آن کشیده را نادیده انگاریم و تصور کنیم همانقدر ساده و دم‌دستی است که مثلا شیر و عسل.

در ادامه با اشاره به نقاط ضعف و قوت این فیلم به تفاوت آن با دیگر فیلم‌های کمدی ـ تجاری این سال‌ها می‌پردازیم.

رویکرد

اگر کمدی‌سازهای معروف این سال‌ها، برای دورخیز کردن جهت ساخت اثری موفق به لحاظ تجاری، گزینه‌های محدودی دارند و عموما از روی دست کمدی ‌رمانتیک‌های پرفروش آمریکایی یا فیلمفارسی‌های دهه 50 کپی می‌کنند، رویکرد سهیلی برای ساختن ازدواج در وقت اضافه، رویکردی کاملا جسورانه بوده است. البته نباید فراموش کنیم که همین کارگردان برای ساخت چارچنگولی متوسل به کپی‌برداری از یک فیلم آمریکایی با بازی مت دیمون شد؛ اما در فیلم بعدی‌اش با چشم باز پیش رفت. پس بی‌تفاوتی سهیلی به نوع فیلم‌های کمدی سینمای ایران در وهله اول، بزرگ‌ترین امتیاز اوست.

نکته دوم قالبی است که سهیلی انتخاب کرده که در زیرژانرهای کمدی یکی از مهجورترین و خاطره‌انگیزترین‌شان، کمدی‌های فانتزی است. سهیلی در ازدواج در وقت اضافه، کوشیده تا این قالب را در سینمای ما جا بیندازد. برای این کار، گاهی به الگوی کمدی اسلپ‌استیک هم توجه نشان داده و تا حدودی توانسته با زحمت فراوانی که کشیده است، اثری قابل‌ قبول بسازد. فعلا درباره رویکرد سهیلی داریم حرف می‌زنیم و قضاوت‌هایمان هم دقیقا درباره همین نکته مشخص است، نه کلیت فیلم.

ماهایا پطروسیان

او تنها بازیگر زن کمدین سینمای ایران است. نمی‌دانم تا حالا به این واقعیت توجه کرده‌اید یا نه که نه در سینمای ایران و نه در سینمای جهان، کمدین‌های زن با کمدین‌های مرد قابل مقایسه نیستند. مثلا اگر به ذهنتان فشار بیاورید و چهره‌هایی مانند باربارا استرایسند را در دهه 70 میلادی یا مگ رایان را در دهه 90 به‌عنوان کمدین به‌خاطر بیاورید، آن وقت خوب است تا این دو را با افرادی مانند جک لمون، وودی آلن، والتر ماتائو، جری لوییس و حتی بن استیلر مقایسه کنید تا بار دیگر متوجه این واقعیت شوید که در سینمای جهان نیز کمدین زن نداریم.

پس با وجود این، ماهایا پطروسیان برای سینمای ایران غنیمتی است. بیشتر فیلم‌هایی که این بازیگر تاکنون در آنها بازی کرده، کمدی‌هایی متکی بر توانایی‌های او بوده‌اند. اگر علیرضا خمسه، حمید جبلی یا اکبر عبدی را بازیگران استاندارد سینمای کمدی بنامیم، هراسی نداریم از گفتن این واقعیت که پطروسیان نیز ارزشی برابر با این هنرمندان دارد. او بازیگری است که حتی در فیلم‌های غیرکمدی مثل «پرده آخر» هم می‌درخشد. پس بازیگر توانایی است با توانایی‌های مشخص‌تر و خاص‌تر در عرصه کمدی. از زمان «دیگه چه خبر؟» کمدی بامزه و موفق تهمینه میلانی تا زمان حال، پطروسیان بهترین و موثرترین نقش‌ها را حتی در آثار ضعیف بازی کرده است.

اعتقاد سهیلی به مهارت‌ها و تجربه این بازیگر به‌قدری بوده که به‌رغم ‌این که پطروسیان 2 سال پیش در «تاکسی‌ نارنجی» نقشی مشابه بازی کرده بود؛ اما تردیدی در استفاده از او نداشته است. به هر حال بازیگر خوب کسی است که حتی در فیلم ضعیفی مثل «ازدواج در وقت اضافه» هم خود و هم توانش را به رخ بکشد که پطروسیان این کار را کرده است.

قصه‌های فرعی

در سینمای ایران، چه در فیلم‌های کمدی و چه در فیلم‌های غیرکمدی، یکی از موارد مغفول مانده و نادیده انگاشته شده، توجه به نقش موثر خرده‌داستان‌ها یا قصه‌های فرعی است. ضرورت این موضوع زمانی بیشتر خود را نشان می‌دهد که بدانیم داریم فیلمی سرگرم‌کننده برای مخاطب عام می‌سازیم. چنین نارسایی‌هایی در سینمای کمدی ایران، گاهی منجر به ساخته ‌شدن فیلم‌هایی شده که با وجود دارا بودن ستاره‌های تجاری، به دلیل قصه تخت و یکسان‌شان، تماشاگر را پس زده است. در ازدواج در وقت اضافه، ما هم قصه مادربزرگ را به عنوان قصه اصلی و شخصیت اصلی داریم و هم قصه بازماندگانش و آدم‌های اطرافشان را. هر کدام از این افراد، قصه‌ای مستقل برای خود دارند و چون برای ایفای هر کدام از آنها هم از بازیگران تقریبا سرشناس استفاده شده، پس واجد اهمیت هستند. این قصه‌های فرعی و شخصیت‌های مکمل، در خدمت پروراندن قصه اصلی و شخصیت‌محوری هستند؛ درست مثل پیاده‌نظام‌ها در ارتش که هرکدام با هر میزان قدرت و هوششان به فرمانده‌ای خدمت می‌کنند که آن بالا نشسته است. فرمانده فیلم، شخصیت اصلی است و نقش‌های مکمل، پیاده‌نظام او.

ساختار

ساختار را در مفهوم کلی مدنظر داریم؛ چیزی که سهیلی برای فضاسازی، روایت و یکدستی فیلمش طراحی کرده، منطبق با اهداف او نیستند. در واقع او با خودش رودربایستی داشته که کدام روش نتیجه بهتری برایش به همراه دارد. از سویی با علاقه نشان دادن به نوع فانتزی در کمدی و استفاده از شخصیت‌های مکمل و موثر، در پی رسیدن به یک کمدی استاندارد بوده و از سوی دیگر بدش نمی‌آمده شوخی‌هایی در فیلمش بگنجاند که بی‌شباهت به آثار پیش‌پاافتاده موجود نباشد. اگر سهیلی به این الگویی که در ابتدا قصدش ساختن فیلم بر مبنای آن بوده وفادار می‌ماند و تا پایان پیش می‌رفت، آنگاه فرصت و قلمرو بیشتری برای مانور دادن داشت. مثلا توجه داشته باشید که در ژانر مورد نظر سهیلی، فیلم شاخصی وجود دارد به نام «قاتلین پیرزن»، این فیلم را ابتدا الکساندر مکندریک در دهه‌های قبل ساخت و سپس برادران کوئن آن را با اندک تغییراتی بازسازی کردند. داستان هر دو هم درباره گروهی شرور است که به خانه پیرزنی وارد می‌شوند تا با ایجاد نقب در زیرزمین این خانه، راهی به پول‌های بانک یا هر جای دیگر بزنند.

در اینجا دو تفاوت و تاکید عمده داریم که فیلمی با این مشخصات را از اثری جدی به کمدی تبدیل می‌کند. ابتدا این که قطب شرور ماجرا اندکی متفاوت از آن چیزی است که ما فکر می‌کنیم؛ این گروه را آدم‌هایی خل و چل و عجیب تشکیل داده‌اند که بی‌رحمی‌هایشان هم بیشتر از آن که فجیع باشد، بانمک است. نکته دوم مادربزرگ پیری است که اندکی با الگوهای خود متفاوت می‌نماید. ظاهرا پیری با فرتوت بودن و ضعف همراه است؛ اما در اینجا با پیرزنی سروکار داریم که خلاف اسلاف خود رفتار می‌کند. او آدمی باهوش و زرنگ است. پس این اندک تفاوت‌ها را می‌توان در ساختاری درست به گونه‌ای درآورد که موقعیت‌های بامزه‌ای ایجاد شود. یعنی ما توقع نداریم که شرورها، قاتلان بالفطره‌ای باشند که مشابه فیلم‌های گنگستری رفتار کنند و از سوی دیگر انتظار نداریم ضعف‌ها و پیری مادربزرگ به او اجازه ندهد که با آن دزدها به مقابله برخیزد. در این زیرژانر، اساس کار بر هجویه یا پارودی است.

نتیجه

تردیدی نیست که «ازدواج در وقت اضافه» فیلم ضعیف و غیرقابل دفاعی است؛ اما در عین حال تصور می‌کنم این فیلم می‌تواند کارگردانان و تهیه‌کنندگانی که اختصاصا کار کمدی می‌کنند را شهامت بیشتری برای ورود به قلمروهای تازه ببخشد. تلاش سهیلی در برخی لحظات فیلمش، تلاشی مثال‌زدنی و تحسین‌برانگیز است؛ اما نتیجه کارش به اثری دلسردکننده و ضعیف تبدیل شده است.

امان جلیلیان

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها