رنگ خوشبختی ندیدیم

«شوهرم مدت‌ها بود به من بی‌علاقه بود و لزومی هم نداشت که بخواهد این حقیقت را انکار کند. خیلی خوب می‌دانستم که او از سال‌ها پیش ‌هرگونه وابستگی‌اش را به من از دست داده و همه زندگی‌اش را براساس کارش برنامه‌ریزی کرده است.
کد خبر: ۳۴۰۳۲۴

بین او و خانواده کوچکمان کوچک‌ترین علاقه و مهر و محبتی جاری نبود و من هر چقدر هم که سعی می‌کردم اوضاع را بهتر کنم، بی‌فایده و بی‌اثر بود. 2 فرزندم هم مانند پدرشان بودند و با گذشت زمان بیشتر شبیه جیسون، شوهرم می‌شدند. ما هیچ علاقه‌ای به هم نداشتیم و این موضوع بشدت عذابم می‌داد.

کاری که کردم تنها به خاطر این بود که احساس می‌کردم بیش از این نمی‌توانم در کنار خانواده‌ای زندگی کنم که از روی تنفر به من نگاه می‌کنند. از نظر من جدا شدنمان از یکدیگر برای همه‌مان بهتر بود، اما هیچ‌کس زیر بار این پیشنهادم نمی‌رفت. بارها شنیده بودم که بچه‌ها نزد پدرشان پشت سرم حرف می‌زنند و حتی دیوانه خطابم می‌کنند و همه این اتفاقات دست به دست هم می‌داد که من بیش از پیش از همه اطرافیانم کینه به دل بگیرم؛ کینه‌ای که سرانجام مرا به انجام آن کار عجیب واداشت.»

مری براون 39 ساله به اتهام اقدام به قتل اعضای خانواده‌اش دستگیر شده است. این مادر که ظاهرا ناراحتی‌های روحی دارد، متهم است با خوراندن قرص‌های قوی خواب‌آور به همسرش جیسون، او را بیهوش کرده و سپس با استفاده از چکش دختر 23 ساله و پسر 13 ساله‌اش را بشدت مجروح کرده است.

خوشبختانه با رساندن بموقع دو فرزند براون به بیمارستان، آنها از مرگ حتمی نجات پیدا کردند، اما با تشکیل شدن پرونده علیه این زن، او به اتهام اقدام به قتل راهی دادگاه شده تا پاسخگوی حرکت وحشیانه‌اش باشد. «من و جیسون 15 سال است که باهم ازدواج کرده‌ایم. او از ازدواج اولش یک دختر دارد که می‌دانم همه فتنه‌ها و تهمت‌ها از سوی اوست.

وقتی ازدواج کردیم جیسون به من قول داد که همه سعی‌اش را می‌کند تا خوشبختی و رفاه را برای من و خانواده‌مان مهیا کند. چیزی که هر زنی آرزوی آن را دارد، این است که در زندگی زناشویی‌اش خوشحال و موفق باشد و من هم از این قاعده مستثنا نبودم. وقتی برای اولین و آخرین بار در زندگی‌ام باردار شدم، خیلی خوشحال بودم. احساس می‌کردم خوشبخت‌ترین زن دنیا هستم. شوهرم بسیار سختکوش بود و برای ما یعنی من و دخترش که در خانه‌مان زندگی می‌کرد از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کرد.

وقتی پسرمان به دنیا آمد، همه چیز تغییر کرد و بیش از همه شوهرم بود که از من و زندگی‌مان دور می‌شد. علتش را نفهمیدم و هنوز هم نمی‌دانم چرا تولد پسرمان به جای آن که روابط‌مان را گرم‌تر و صمیمانه‌تر کند، اوضاع را خراب‌تر کرد. شوهرم تنها یک‌بار به من گفت که قول داده بودم به خاطر روحیه دخترش هم که شده هرگز بچه‌دار نشوم و با باردار شدنم عهدمان را زیر پا گذاشته‌ام و این تنها موضوعی بود که من از آن به عنوان تنها درگیری در زندگی‌مان به یاد می‌آورم.

ادعایی که هرگز درست نبود و شوهرم هم می‌داند که ما چنین قراری با هم نداشته‌ایم، اما به هر حال به دنیا آمدن پسرم آغاز مشکلات من با او و دخترمان شد.»

مری براون در اتهاماتش تایید کرده که با ریختن دست کم 10 قرص آرامبخش در غذای شوهرش، قصد بی‌هوش کردن و به قتل رساندن او را داشته است. او همچنین در اعترافاتش از حمله وحشیانه‌اش به دختر 23 ساله‌شان که در اتاق خوابش در حال استراحت بوده، خبر داد که سبب شکسته شدن قسمت کوچکی از جمجمه او شده است.

بنا به مندرجات پرونده، براون پس از اقدامات بی‌رحمانه‌اش علیه جیسون و دخترش، سراغ پسر 13 ساله خودش رفته و با کوبیدن ضربه‌ای به صورت این پسر نوجوان، او را نیز نقش بر زمین کرده و سپس از خانه‌اش متواری شده است.

به گفته ماموران پلیس با وجود جراحات عمیق روی صورت پسر براون او توانسته پس از چند دقیقه بی‌هوشی خودش را به تلفن همراهش برساند و با پلیس تماس بگیرد.

خوشبختانه بلافاصله پس از حضور ماموران در محل حادثه، آنها متوجه بی‌هوشی عمیق جیسون براون و جراحات عمیق روی سر دختر او و پسر نوجوانش شده‌‌اند و همگی آنها را به بیمارستان منتقل کرده‌اند. تلاش 24 ساعته پزشکان در بیمارستان توانست هر سه نفر مجروح را از مرگ حتمی که در انتظارشان بود، نجات بدهد و از همان زمان نیز تلاش برای دستگیری مادر بی‌رحمی که اقدام به این جنایت کرده بود، آغاز شد. «من می‌خواستم از جیسون جدا شوم، اما او حاضر نبود مرا طلاق بدهد. می‌دانم که حتما هیچ‌کس حرفم را باور نمی‌کند، اما من بارها از او خواستم تا هر طور شده کارهای جدا شدنمان را انجام بدهد و همه ما را از عذابی که در زندگی مشترکمان گرفتارش شده بودیم، نجات بدهد، اما او زیر بار نمی‌رفت. جیسون معتقد بود که من مادر پسرمان هستم و باید به هر قیمتی که هست او را بزرگ کنم. هر چه به او می‌گفتم نه پسرمان و نه دخترش هیچ‌گونه علاقه‌ای به من ندارند، ادعا می‌کرد که دروغ می‌گویم و خودم در همه این اتفاقات مقصر هستم. حرفی که من هیچ‌گاه آن را نمی‌پذیرم و می‌دانم اگر همه رابطه خانوادگی ما دچار مشکلات بزرگی بود، منشأ همه آنها دختر جیسون بود که همیشه از من تنفر داشت.

او طی سال‌ها با نزدیک شدن به پسرمان توانست او را هم نسبت به من بدبین و شایعه مشکلات روانی را در من پایه‌ریزی کند. انگار آنها از من گروهی جدا بودند که همه وقتشان را برای آزار و اذیتم می‌گذراندند.»

بر خلاف آنچه که براون در دادگاه و در دفاعیاتش عنوان کرده، ظاهرا او از سوی خانواده‌اش مورد احترام بوده و تنها مشکلش عدم تعادل روانی‌اش بوده است. جیسون و فرزندانش با دیدن علائم مشکلات روحی در این زن بارها تصمیم گرفتند که هر طور شده او را به یک پزشک روان‌شناس نشان بدهند، اما هر بار با مقاومت شدید او روبه‌رو می‌شدند.

مری که در آستانه 40 سالگی قرار دارد پس از دستگیری و تکمیل شدن پرونده‌اش به اتهام اقدام به قتل تحت نظر چندین روانپزشک قرار گرفت و همه آنها عنوان کردند که او به بدبینی شدید و اسکیزوفرنی دچار است که می‌تواند منشأ همه اشتباهات و توهماتی باشد که نسبت به اعضای خانواده‌اش داشته است.

جیسون براون، همسر مری که به خاطر علاقه‌ای که به همسرش داشت و سال‌ها به جای جدا شدن از او سعی می‌کرد وی را راضی کند تا نزد پزشک برود، با وجود اتفاقات غیرعادی که در منزلش افتاد و به خطر افتادن جان خودش و فرزندانش،‌ اکنون به عنوان شاکی در دادگاه حاضر شده تا شاید همسرش را از این طریق با کمک روانپزشکان درمان کند، گرچه این زن با وجود اثبات مشکلات روحی‌اش به سال‌ها بازداشت محکوم خواهد شد. «ما هیچ‌وقت روی خوشبختی را ندیدیم و مقصرش هم من نبودم.»

ترجمه: المیرا صدیقی

منبع: کورت نیوز

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها