گفتگو با یک زن متهم به خیانت

من خطا کارم نه مجرم

همسایه‌های مژده که سال‌هاست او را می‌شناسند، می‌گویند این زن هرگز رفتاری مشکوک نداشته و همیشه به خانواده‌اش وفادار بوده است. آنها می‌گویند تا زمانی که آن زن بازداشت شد، هرگز تصور نمی‌کردند خیانت کرده باشد. مژده 6ماه است که در بازداشت به سر می‌برد. این زن می‌گوید قصدش از برقراری رابطه با مردی غریبه، فقط انتقامگیری بود. پرونده مژده در شعبه 77 دادگاه کیفری استان تهران مورد بررسی قرار می‌گیرد. در این خصوص گفتگویی با متهم انجام دادیم که می‌خوانید.
کد خبر: ۳۴۰۳۰۲

همه تو را زنی سالم و بسیار آگاه می‌دانند و می‌گویند اصلا تصور نمی‌کردند تو را به جرم خیانت گرفته باشند.

من خودم هم چنین تصوری نداشتم.

چرا به او خیانت کردی؟

من خیانت نکردم، من زندگی‌ام را دوست داشتم و دارم. اصلا درست نیست که چنین تهمتی را به من بزنند.

اما مردی را که با تو رابطه داشت هم بازداشت کرده‌اند، چطور چنین چیزی را منکر می‌شوی؟

من با آن مرد رابطه نداشتم، فقط او در خانه ما حضور داشت. شوهرم که وارد خانه شد، وقتی او را دید بدون این‌که پرس‌وجو کند، عصبانی شد و مرا تحویل ماموران داد.

اگر تو با آن مرد رابطه نداشتی، پس چرا آن مرد در خانه‌ات بود؟

من قصد انتقامگیری داشتم و می‌خواستم شوهرم را عصبانی کنم تا بفهمد من چقدر از رفتارهای او ناراحت می‌شوم.

مگر شوهرت چه کرده بود که می‌خواستی از او انتقام بگیری؟

او بدون این‌که به من بگوید با زن دیگری ازدواج کرد و من آنقدر از دست او عصبانی بودم که همان کار را با او کردم.

اما خودت را به دردسر انداختی.

من نمی‌دانستم کاری که می‌کنم، جرم است. فکر می‌کردم اگر شوهرم دست به چنین کاری می‌زند، من هم حق دارم کاری کنم تا او عصبانی شود. من اصلا قصد خیانت به شوهرم را نداشتم.

با آن مرد غریبه کجا آشنا شدی؟

در پارک ما همدیگر را دیدیم. من زن جوانی هستم و او مرا پسندید و بعد با هم آشنا شدیم. او را به خانه دعوت کردم تا با هم صحبت کنیم که ناگهان شوهرم وارد شد و ما را دید. قرار نبود او بیاید؛ چون به خانه همسر دومش رفته بود.

تو می‌گویی قصد نداشتی با آن مرد غریبه ارتباط برقرار کنی، پس چرا او را به دردسر انداختی؟

من اصلا فکر نمی‌کردم این کار جرم باشد. ما فقط داشتیم با هم صحبت می‌کردیم.

فرزند هم داری؟

3 دختر دارم که خیلی هم آنها را دوست دارم و فکر می‌کنم تنها انگیزه‌ام برای زندگی هستند.

فکر این را نکردی که آمدن مرد غریبه به خانه‌ات چه تاثیری روی فرزندانت خواهد گذاشت؟

من اصلا این کار را نمی‌کردم که بچه‌هایم ناراحت شوند، بچه‌ها در خانه نبودند و دلم نمی‌خواست آنها قاطی دعوای من و پدرشان شوند.

چرا شوهرت با زن دیگری ازدواج کرد؟

او دیگر مرا نمی‌خواهد و می‌گوید برایش تکراری شده‌ام. نمی‌دانم این حرفش یعنی چه؟ مگر می‌شود من که برایش 3 دختر به دنیا آورده‌ام، تکراری شده باشم. من مادر فرزندان او هستم. فکر می‌کنم شوهرم هوسران است.

حتما شوهرت در زندگی کمبودی احساس می‌کند؟

من هر کاری را که باید به عنوان یک همسر برایش می‌کردم، انجام می‌دادم. تا جایی که در توانم بود مهربانی می‌کردم، همیشه خانه را تمیز نگه می‌داشتم و به بچه‌ها رسیدگی می‌کردم. همیشه برای شوهرم غذا آماده و از مهمان‌هایش پذیرایی می‌کردم و
به خانواده‌اش احترام می‌گذاشتم. من هر کاری که شوهرم می‌گفت، انجام می‌دادم؛ اما نمی‌دانم چرا با من چنین رفتاری کرد.

از چه زمانی متوجه شدی شوهرت با زن دیگری رابطه برقرار کرده است؟

شوهرم زیاد مسافرت می‌رفت و من برای این‌که بتوانم تنهایی را تحمل کنم، بیشتر اوقات پیش مادرم بودم. وقتی شوهرم می‌آمد، به همسری شایسته برای او تبدیل می‌شدم و شوهرم هم خیلی به من ابراز علاقه می‌کرد؛ اما مدتی بود که دیگر این ابراز علاقه‌ها از بین رفته بود و دیگر مرا مثل سابق تحویل نمی‌گرفت. یک روز تلفن همراهش را چک کردم و متوجه شدم همسرم با زن دیگری ارتباط دارد.

چه واکنشی نشان دادی؟

واکنشم خیلی تند نبود. با خودم گفتم همسرم خطایی کرده است و باید او را ببخشم. وقتی موضوع را به همسرم گفتم، فکر می‌کردم خجالت می‌کشد و از من می‌خواهد او را ببخشم؛ اما اصلا این کار را نکرد و من هم بشدت عصبانی شدم.

همسرت وقتی فهمید تو در جریان رابطه او قرار گرفته‌ای چه کرد؟

خیلی آرام با من حرف زد و گفت چون من نیاز‌های او را برآورده نمی‌کردم، با آن زن ازدواج کرده است. بعد هم به من گفت بنشین سر زندگی‌ات و به حرف دیگران کاری نداشته باش. او گفت من دیگر آن زنی نیستم که دوستش داشته باشد و مرا فقط به خاطر فرزندانم می‌پذیرد، من هم همان موقع بود که تصمیم به انتقام گرفتم.

فکر می‌کنی روش درستی را برای انتقامگیری انتخاب کردی؟

حالا می‌فهمم اشتباه کرده‌ام. اصلا تصور نمی‌کردم این کارم خلاف باشد و فکر می‌کردم اگر احساسات شوهرم را تحریک کنم، او دوباره به سمت من برمی‌گردد؛ اما آن طور نبود. من بیشتر خودم را در دردسر فرو بردم. حالا شوهرم مظلوم شده است و من زنی خیانتکار.

تو که می‌گویی از دست شوهرت ناراحت بودی، چرا تقاضای طلاق نکردی؟

فکر می‌کردم بچه‌هایم تنها می‌شوند. آنها هم به من نیاز داشتند و هم به پدرشان. از سوی دیگر من نمی‌خواستم شوهرم آزار ببیند. من به او علاقه داشتم؛ هرچند او مرا دوست نداشت. ضمن این‌که من نمی‌توانستم هزینه‌های زندگی بچه‌ها را تامین کنم. اگر شوهرم آنها را به من می‌سپرد، نمی‌توانستم خرجی‌شان را بدهم، اگر هم با خودش می‌برد، من از دیدار فرزندانم محروم می‌شدم و بچه‌هایم زیر دست نامادری می‌افتادند و روزگاری خوب نداشتند. آنها باید پیش هر دوی ما می‌ماندند.

خب تو که نمی‌توانی از شوهرت جدا شوی، چرا راه‌حل منطقی را در نظر نگرفتی؟

چه راه‌حلی منطقی بود؟ من باید چه می‌کردم؟ محبت‌های من در شوهرم کارساز نبود و چاره‌ای جز این‌که از او انتقام بگیرم، نداشتم.

حالا تو زنی هستی که همه می‌گویند به شوهرت خیانت کرده‌ای و فرزندانت هم دید خوبی نسبت به تو ندارند. از طرفی تو یک مرد جوان را هم فریب دادی و خودت را فردی مجرد معرفی کردی. حالا می‌خواهی چه کنی؟

اگر من به شوهرم خیانت کردم، او هم به من خیانت کرد و او شروع‌کننده این ماجرا بود. ضمن این‌که من فقط با آن مرد حرف زدم و کاری نکردم که خیانت محسوب شود. من می‌خواستم شوهرم را به جایی برسانم که بفهمد من چه احساسی داشتم و چه می‌کشم. او نتوانست تحمل کند و شکایت کرد و می‌خواهد مرا ترک کند.

شما بگویید من باید با او چه کنم. در مورد بچه‌هایم هم باید بگویم که آنها مرا می‌بخشند؛ هرچند قبول دارم رفتاری خوب با آنها نداشتم و نباید کاری می‌کردم که آسیب ببینند. آنچه مرا خیلی آزار می‌دهد، رفتاری است که با آن مرد جوان شده است. من نسبت به او احساس مسوولیت می‌کنم و دلم برایش می‌سوزد. او قربانی انتقامگیری من شد.

حرف آخر؟

حرف آخر این‌که ‌ای کاش کاری را که حالا می‌خواهم انجام دهم، قبل از این انجام می‌دادم و طلاق می‌گرفتم. این موضوع خیلی روی من تاثیر گذاشت؛ اما آنچه همچنان آزارم می‌دهد، این است که من دیگر نمی‌توانم فرزندانم را مثل سابق حمایت کنم. امیدوارم شوهرم آنها را به من بسپارد. حاضرم سختی بکشم؛ اما آنها کنارم باشند و زندگی آبرومندی داشته باشم. من از شوهرم می‌خواهم شکایت خود را پس بگیرد و مرا از زندان بیرون بیاورد. من به او خیانت نکردم؛ بلکه فقط اشتباه کردم.

مرجانه لقایی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها