یک بازی پرحرارت برای تابستانی شلوغ

تنها در زمان

برخی از بازی‌ها با شخصیت‌سازی ساده‌شان احساسات آدم را برمی‌انگیزانند و باعث می‌شوند به فکر شخصیت‌های ساده‌لوحی باشیم که سرنوشت‌شان در گرو بازی خوب ماست.
کد خبر: ۳۳۹۷۰۴

«فردیت» (Singularity ) از این دسته بازی‌ها نیست. هرچند که این بازی ما را به‌یاد بازی‌های کلاسیکی چون «بایوشاک» و «نیمه‌عمر2» می‌اندازد، اما این بازی بیشتر در مورد ترکاندن غول‌های جهش‌یافته با شات‌گان و مسلسل‌های بزرگ است. فردیت نه بازی عمیقی است و نه زیبا، بلکه یک شورش کامل است که در آن شلیک‌های بی‌وقفه به یک لذت تبدیل می‌شود و البته چندتا هم معمای هوشمندانه دارد. در مجموع یک بازی است که می‌تواند علاقه‌مندان این سبک از بازی‌ها را تا انتها پیش خود نگه دارد.

این قدرت‌ها اول بازی کمی گیج‌کننده به‌‌نظر می‌رسند اما هر چه بیشتر در بازی جلو برویم، بیشتر بر هیجان ماجرا می‌افزایند. البته جلوه‌های بصری این بازی و چندتا باگ گرافیکی که در آن وجود دارد، باعث می‌شود آدم به این فکر بیفتد که چرا یکی‌دو هفته بیشتر صرف این بازی نکردند تا این مشکلات را برطرف کنند، اما این مشکلات آن‌قدر نیستند که راه شما برای بازی کردن را ببندند و به‌زودی به نقطه قوت بازی دست پیدا می‌کنید: پیاده‌سازی مکانیکی پیچیده که اکشن بازی را تا مرحله آخر تازه و غیرتکراری نگه می‌دارد.

مرکز این همه لذت، جزیره‌ای روسی به نام کاتورگا-12 است. به‌عنوان یک خلبان مدرن روزانه به‌نام رنکو به این محل مرموز فرستاده می‌شوید تا تشعشعات آن‌را مورد بررسی قرار دهید.

همان‌طور که در بازی مشخص می‌شود، روس‌ها قدیم‌ترها و در دهه 50میلادی روی ماده قدرتمندی به نام عنصر99 کار می‌کردند و آزمایش چندان موفقی هم نداشتند. پس از این‌که هواپیمای شما سقوط می‌کند، متوجه می‌شوید روس‌ها می‌توانند زمان را هم دستکاری کنند و به این ترتیب شما مدام بین سال‌های 2010 و 1955 در حال حرکت خواهید بود، اما جزئیات آن مهم نیست. چیزی که مهم است این است که سرانجام یاد می‌گیرید با دستگاه فوق‌العاده‌ای به‌نام دستگاه کنترل زمان کار کنید. این دستگاه آن‌قدر جزئیات دارد که انگار آن‌را از روی مدل واقعی ساخته‌اند.

این دستگاه به بازوی چپ شما متصل می‌شود و تمام قدرت‌های مرتبط با کنترل زمان را در اختیار خواهید داشت. می‌توانید حباب بزرگی پرتاب کنید که هر چیزی درون آن گیر بیفتد، در لحظه‌ای کند می‌شود. می‌توانید سربازان دشمن را پیر کنید و آن‌قدر این کار را ادامه دهید که به خاکستر تبدیل شوند. می‌توان یک پلکان کهنه و از بین رفته را با عقب‌گرداندن زمان دوباره نو و سالم کرد.

هرچه هیولاها مرگ‌آورند سربازان دشمن خنگ‌تر از انتظار شما هستند

اگر قرار باشد برای هر چیزی یک کاربرد پیدا کنید، ذهنتان را از دست خواهید داد. برای همین این بازی خط داستانی خیلی پیچیده‌ای ندارد. به‌جای فکر کردن می‌توانید موج‌ دشمنان و غول‌های جهش‌یافته را از پای در بیاورید که مثل حشره دور و بر شما می‌پلکند.

در ابتدای بازی به ذهنتان خطور می‌کند که فردیت چقدر مشابه بازی‌های دیگر است. آهنگ‌های کلاسیک و صداهای رادیویی که اینجا و آنجا می‌شنوید، یاد و خاطره بایوشاک را در ذهن زنده می‌کنند.

قابلیت گرفتن و پرتاب کردن انواع اشیا نیز آدم را به یاد نیمه‌عمر2 می‌اندازد. همچنین ساختار تیراندازی آن و شیوه طراحی کاراکترها بسیار شبیه به دیگر بازی Raven Software در سال 2009 یعنی «ولفنشتاین» است.

هر چند که این چیزها از دیگر بازی‌ها مشتق شده، اما چیزی در این بازی وجود دارد که آن‌را منحصربه‌فرد می‌کند. بازی به‌زیبایی بین صحنه‌های دیوانه‌وار شلیک و تیراندازی و آرامش تنش‌برانگیز حرکت می‌کند. ضرباهنگ بازی در کل عالی است. تنوع دشمنان و طراحی خوب مرحله‌ها باعث می‌شود از سلاح‌هایی که در اختیار دارید به‌صورت ترکیبی استفاده کنید و یکی را به ‌دیگری ارجح ندانید. به‌صورت مداوم و البته نامحسوس بین صحنه‌هایی که مشغول حل کردن معماهای مرتبط با زمان هستید و صحنه‌های نبرد با غولآخرهای بامزه‌ای که مثلا دارند به یک قطار حمله می‌کنند، در حرکت خواهید بود.

دستگاه کنترل زمان برای اولین بار کاربردهای محدودی دارد، اما هرچه قدرت بیشتری کسب کنید (و آنها را در ایستگاه‌هایی که در حرکت شما وجود دارد، ارتقا دهید) متوجه می‌شوید که چطور اکشن بازی را رضایت‌بخش و تازه نگه می‌دارد. قدرت‌های مختلف روی دشمنان تاثیرات مختلف می‌گذارد. انداختن حباب زمان روی انسان‌ها آنها را متوقف می‌کند ولی هیولاهای بزرگ‌تر را تنها کند می‌کند. برخی هیولاها روی سروکله‌تان بشکه‌های باروت می‌اندازند ولی می‌توانید آن بشکه‌ها را بگیرید و به‌سمت هیولا پرتاب کنید، همین کار را با راکت‌هایی که به‌سمت شما نشانه می‌رود نیز می‌توانید انجام دهید. همچنین می‌توانید دشمنان انسانی‌تان را به‌سوی هیولاها بفرستید تا از فشار حملات کم کنید و همچنین، هیولاها را هم مدتی سرگرم کنید.

اسلحه‌های پیچیده‌تری نیز وجود دارند. با یکی از همین سلاح‌ها ‌می‌توانید تیر اسنایپر خود را تا قلب دشمن به‌صورت صحنه‌ آهسته دنبال کنید که با صحنه پاشیدن خون روبه‌رو خواهید شد. همچنین با همین اسنایپر می‌توانید چند شلیک را با یکدیگر انجام دهید. در این بازی باید مدام سلاح عوض کنید و از تمام قابلیت‌های آنها برای زنده ماندن استفاده کنید. این قابلیت است که فردیت را از دیگر بازی‌های بزن‌بکش دیگر جدا می‌کند.

البته این‌طور نیست که بازی کاملا بی‌نقص باشد. افکت‌های صوتی یکسان و همچنین پاشیدن تر و تمیز خون در این بازی، آن‌را مشابه دیگر بازی‌های همنوع خود می‌کند که استفاده از شات‌گان و مسلسل را ترجیح خواهید داد. البته حمله حشرات موذی که شما را در یک گوشه گیر می‌اندازند، بیشتر از آن‌که لذت‌بخش باشد، اعصاب خردکن است و سربازان روسی برای این‌که از فناوری بیش از حد پیشرفته خود دفاع کنند، خیلی تلاش نمی‌کنند تا زنده بمانند. خلاصه اگر سرباز روسی به‌جای این‌که پشت سنگر پوشش بگیرد، جلوی سنگر قایم شود و پشتش را به شما کند و آن‌ طرف را نگاه کند، غافلگیر نشوید، می‌توانید با یک گلوله درس خوبی به او بدهید. هر چند روند خطی هر مرحله و سناریوی ورودی هر مرحله می‌تواند خنگی هوش مصنوعی را از محسوس بودن برهاند و شما هم هیچ‌وقت با یک دشمن چندین بار نخواهید جنگید.

فردیت، ضرباهنگ بازی را خوب با معماها درآمیخته است. معماها خیلی سخت نیستند اما برای حل آنها به اندکی هوش نیاز است. برای مثال در یکی از آنها باید یک نارنجک را توی سوراخی در دیوار بیندازید تا هفت‌هشت‌تایی غول که در حال خوردن طعمه هستند، از بین بروند. همچنین می‌توان برآمدگی‌ها و شکاف‌های دیوار را بترکانید تا به‌دنبال عنصر99 و دیگر اشیا بگردید تا سلاح خود را ارتقا بدهید. چرکی و کثافت دنیای بیرون و خطوط صیقل خورده راهروها هم تضاد قشنگی درست می‌کند و تنش بازی را افزایش می‌دهد. هر چند این بازی از نوع تاریخ دگرگون می‌تواند حس زمان و مکان شما را در مرحله‌های مختلف به‌خوبی قلقلک دهد، نمی‌تواند نقش مهمی در تفکر شما از زمان ایجاد کند. موتور گرافیکی آن متعلق به بازی معروف آنریل3 است ولی زمینه‌های کم‌کیفیت و نورپردازی تخت و همچنین مشکلات انیمیشنی که گاهی پیش می‌آید، بازی را طوری نشان می‌دهد که انگار متعلق به سال 2005 است.

مشکلات انیمیشن تنها چیزی نیستند که باعث پلک‌زدن متعجب شما خواهند شد، کنترل شخصیت ممکن است گاهی اوقات اعصاب شما را به‌هم بریزد و حتی هوش مصنوعی بازی که قرار است از طریق یک در به شما حمله کند، خودش پشت در گیر کند. از این‌رو باید بازی را از آخرین چک‌پوینت دوباره آغاز کرد.

تنوع گونه‌ها در فردیت ساده است اما بازی آنلاین آن بی‌نظیر است. تنها دو حالت مختلف در بازی آنلاین آن وجود دارد. یکی حمله و دفاع است و دیگری یک «جنگ تا پای مرگ» ساده که در آن سربازان علیه موجودات قرار می‌گیرند. با وجود این، جمع کردن تیمی که قرار است جلوی تمام هیولاهای بازی تک‌نفره ایستادگی کند، جالب توجه است. مسابقات برمبنای کلاس‌های مختلف شخصیتی هستند اما به‌مرور زمان می‌توانید کاراکتر خود را اصلاح کنید و قابلیت‌های مختلفی به آن بیفزایید. در بخش انسانی، دستگاه کنترل زمان به هر کلاس شخصیت یک قابلیت می‌دهد و می‌توان با آن سرعت شخصیت یا گستره شلیک آن‌را افزایش داد. در بخش حیوانی، اگر زک باشید، می‌توانید بشکه‌های باروت را روی دشمنان‌تان پرتاب کنید، اگر ریورت باشید، می‌توانید با تف کردن سبز رنگ خود، هم دشمنان را کند کنید و هم دوستان خود را بهبود ببخشید. بازی با تیک کمی دشوار است اما با او می‌توانید به دشمنان حمله کنید و بدن‌های آنها را تحت کنترل بگیرید. بازی چندنفره فردیت نیز ساختار ساده‌ای دارد و نقشه‌های آن خوب طراحی شده‌اند، هرچند که بی‌نظیر نیستند. اما بازی آنلاین باعث می‌شود تنوع این نقشه‌ها لذت‌بخش باشد و در هر مرحله شانس این را دارید که هم سرباز باشید، هم هیولا.

فردیت با این‌که بازی تیراندازی زلزله‌ای نیست، اما بسیار لذت‌بخش است. این بازی مثالی است از یک داستان عامه‌پسند با اکشن‌های جذاب و پرنور. هرچند جلوه‌های بصری آن، کمی ناامیدکننده است و بازی خیلی مدرنی به‌نظر نمی‌رسد اما قرار نیست همه بازی‌ها آنقدر گرافیک داشته باشند که روح انسان را نوازش کنند. فردیت با ایجاد تنوع و ضرباهنگ مناسب، خود را می‌قبولاند.

محمدرضا قربانی
منبع: گیم‌اسپات

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها