داستان زندگی مردی که دوبار شکست را تجربه کرد

دخالت های مادرانه

دخالت‌های بی‌مورد والدین یکی از عواملی است که زندگی زوج‌های جوان را تهدید می‌کند و حتی کار را به طلاق می‌کشاند. علی مرد 28 ساله‌ای است که تاکنون 2 بار طلاق را تجربه کرده و اکنون در آستانه ازدواج مجدد با همسر اولش است.
کد خبر: ۳۳۳۵۲۳

او که دخالت‌های مادرش را باعث دگرگون شدن زندگی‌اش می‌داند، این بار به یکی از مراکز مشاوره انتظامی مراجعه کرده تا بلکه بتواند مشورتی بگیرد و این بار مانع از هم گسستن زندگی‌اش شود.

او می‌گوید: من مثل خیلی جوان‌های دیگر معمولی ازدواج کردم. درسم تمام شد، سربازی رفتم، کار پیدا کردم و بعد خانواده‌ام برایم دنبال همسر مناسب گشتند و به این ترتیب با شهین ازدواج کردم.

علی و شهین اگر چه تا قبل از ازدواج شناختی از هم نداشتند و پس از شروع زندگی مشترک سعی کردند با هم به تفاهم برسند و فضای امن و آرامی را برای خودشان مهیا کنند، ولی آن‌طور که مرد جوان توضیح می‌دهد آنها در رسیدن به آن هدف موفق نشدند: «مشکل اصلی مادرم بود او در همه کارهای ما دخالت می‌کرد از خورد و خوراک بگیر تا مسائل مهم. اوایل پیش خودم می‌گفتم این رفتارها طبیعی است و چون من تازه زن گرفته‌ام، او هنوز احساس می‌کند باید مثل دوران مجردی‌ام مراقب من باشد اما گذشت زمان تغییری در رفتارهای مادرم به‌وجود نیاورد.»

خیلی زود اعتراض‌های شهین نسبت به دخالت‌های مادرشوهر شروع شد و رابطه آن دو از حالت دوستانه بیرون آمد.

علی می‌گوید: «کار به جایی رسید که مادر و همسرم با هم قهر کردند آن زمان بچه اولمان هم به دنیا آمده بود و من واقعا نمی‌دانستم چه کار باید بکنم که هم مادرم ناراحت نشود و هم شهین محیط خانه را متشنج نکند. دلم می‌خواست دخترم در آسایش کامل بزرگ شود، اگر او از همان کودکی شاهد اختلافات من و مادرش می‌شد در آینده نمی‌توانست زندگی خوبی داشته باشد.»

تلاش‌های علی برای نگه داشتن زندگی‌اش روی خط تعادل بیشتر شبیه دست و پا زدن‌های بی‌حاصل بود. بعد از تولد فرزند دوم این زوج باز هم کشمکش‌ها ادامه داشت: «مادرم هر روز حرف تازه‌ای می‌زد و بهانه جدیدی می‌آورد، او دستور داده بود من هر روز بعد از ظهر باید به خانه‌اش بروم از سر ناچاری اطاعت می‌کردم، با وجود این باز هم راضی نبود و مرتب پشت سر شهین حرف می‌زد.

از طرفی وقتی به خانه خودم برمی‌گشتم این شهین بود که مرا به باد ناسزا می‌گرفت. درمانده شده بودم و می‌دانستم آن زندگی دیگر بی‌فایده است.»

به این ترتیب زوج جوان از هم جدا شدند و علی که حضانت دو دخترش را به عهده گرفته بود با اصرار مادرش دوباره ازدواج کرد: «مادرم به خواستگاری دخترخاله‌ام رفت و بله را گرفت او آن موقع 17 سال بیشتر نداشت و هنوز در دنیای بچگی سیر می‌کرد اما من مردی با دو فرزند بودم همین اختلاف بزرگ هم باعث شد زندگی ما فرجام خوشایندی نداشته باشد.»

همسر دوم علی با فرزندان او مشکل داشت و مرتب آنها را دعوا می‌کرد، همین امر هم زمینه‌ساز درگیری‌های مادر شوهر و عروس شد، علی توضیح می‌دهد: «یک بار زنم وقتی می‌خواست دختر کوچکم را کتک بزند، دنبالش دوید فرزندم از پله‌ها پرت شد و سرش آسیب دید از آن روز به بعد هم من و هم مادرم نسبت به دخترخاله‌ام بدبین شدیم و آخر کار به طلاق کشید.»

حالا علی قصد دارد یک بار دیگر با شهین ازدواج کند: «خود مادرم به خواستگاری شهین رفته و با او صحبت کرده در واقع به خاطر بچه‌ها این کار را کرده و به نظرم اگر ما دوباره ازدواج کنیم برای دخترانمان خیلی بهتر است، البته این بار مادرم نباید در زندگی ما دخالت کند.»

مریم عفتی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها