کد خبر: ۳۳۱۹۰۹

اولین نشانه ناسازگاری این است که خنده از رابطه شما رخت می‌بندد. زن و شوهر در این مرحله دیگر به هم لطیفه نمی‌گویند و با هم نمی‌خندند.

نشانه دوم کم شدن صحبت و مکالمه است.
به نظر می‌رسد حرف زیادی برای گفتن نمانده است. خانه به مکانی بدل می‌شود که زن و شوهر تنها در آن زندگی می‌کنند. خانه دیگر مکانی برای سهیم شدن مهر و محبت و هماهنگی نیست. در چنین وضعیتی زن و شوهر هر کدام به کار خودشان مشغول می‌شوند یا به بچه‌ها می‌پردازند. هرکدام به دوستان یا همسایگانشان توجه می‌کنند. بسیاری از کسانی که از ازدواج خود ناخشنودند در کار خود غرق می‌شوند. روزی 12 یا 14 ساعت کار می‌کنند تا مجبور نباشند به خانه بروند. برایان تریسی در کتاب راهکارهای موفقیت می‌نویسد: آن زوج‌ها تا می‌توانند زمان کمتری با هم صرف می‌کنند و به همین دلیل روابطشان بدتر می‌شود. مشترکات آنان کمتر و کمتر می‌شود و اگر خانواده‌ای در این وضعیت قرار گرفته است باید مشترکات بین یکدیگر را بیشتر کنند. زن و شوهر باید سعی کنند لحظات مفرح بیشتری باهم بگذرانند و تمام تلاش خود را بکنند تا رابطه خود را از نو بسازند. وی سفر، توجه به فعالیت‌های یکدیگر و ایجاد مشترکات جدید را از راهکارهای نجات این رابطه می‌داند و توصیه می‌کند خصوصا کسانی که فرزندانی را طی سال‌ها زندگی به وجود آورده‌اند نسبت به این سرمایه مسوولیت داشته و باید برای بهبود رابطه بکوشند.

به یکدیگر لطف‌های کوچک کنید و کارهای عاشقانه و محبت‌آمیز انجام دهید. دادن هدایای کوچک مهربانی و محبت می‌تواند عشق از دست رفته را زنده کند. مثل اوایل رابطه‌تان به هم بیشتر توجه کنید و سعی کنید یکدیگر را درک کنید. همدلی را در خود افزایش دهید و مودبانه صحبت کردن را از سر بگیرید. جنبه‌های مثبت یکدیگر را جستجو کنید و به کیفیاتی در همسرتان که آنها را زمانی تحسین می‌کردید دقت کنید. سعی کنید اشتباهات یکدیگر را فراموش کرده ببخشید.

اما این امکان نیز وجود دارد که هر دو ناسازگار شده باشید. حتما زن و شوهر‌هایی را دیده‌اید که سر یک میز می‌نشینند، اما با هم حرفی نمی‌زنند. در یک اتومبیل هستند اما هرکدام به سمتی نگاه می‌کنند. سخنی باهم رد و بدل نمی‌کنند مگر این‌که بخواهند ایرادی در آن ببینند. این مشکل ناسازگاری است و وقتی بروز می‌کند عشق رخت می‌بندد. اگر برای بهبود روابط هیچ سعی‌ای ثمر نداد باید ناسازگاری را بپذیرید و برای آن راهی بیابید که به آرامش هردوی شما کمک کند.

ترفند‌های مقابله با فشارهای زندگی

هیچ کس نمی‌تواند ادعا کند که استرس را تجربه نکرده است. اما استرسی که یک کودک هنگام امتحان تجربه می‌کند با استرسی که مادر یک کودک سرطانی با آن دست به گریبان است بسیار متفاوت است.

استرس به ما امکان می‌دهد با خطر مبارزه کنیم یا از آن بگریزیم. به طور طبیعی مقدار کم استرس قادر است عملکرد ما را در اوضاع و احوال خاص مانند ورزش و کار بهبود ببخشد، ولی استرس بیش از حد و طولانی مدت روح و جسم را می‌فرساید و انسان را بیمار می‌سازد. با یافتن راهی برای برون‌رفت از موقعیت استرس‌زا می‌توان آسیب‌های ناشی از آن را کاهش داد، اما هریک از ما ناچاریم گاهی یک بحران پراسترس را تجربه کنیم.

نسترن خانم 27 ساله‌ای است که در بانک کار می‌کند. ‌ امروز فردی منظم و موفق است، اما او هم دوره طولانی از استرس را طی کرده است. او در این مورد می‌گوید:‌ وقتی من کوچک بودم همیشه به رقابت با خواهر بزرگ‌ترم ترغیب می‌شدم و او را با من مقایسه می‌کردند. این کار سبب شده بود شرایط پراسترسی را به طور دائمی تجربه کنم. من همیشه نفر دوم بودم. معلم‌ها همیشه او را با انضباط‌تر و منظم‌تر و زرنگ‌تر می‌دانستند و می‌خواستند من از او یاد بگیرم. والدینم نیز از من همین انتظار را داشتند. این فشار دائمی را کاملا بر روح و جسم خود حس می‌کردم تا این‌که دچار بیماری شدم و روان‌شناس خواست تا مدتی را دور از فضای رقابتی سپری کنم و واقعا این کار سبب پیشرفت من
شد.

روابط خانوادگی ناراحت‌کننده،‌ گرفتن خبرهای ناخوشایند از اطرافیان و دوستان و خانواده یکنواختی شغل و امورات زندگی، بیماری‌های مختلف یا بیکاری و نیز تغییرات عمده؛ حتی تغییرات خوشایندی مانند ازدواج یا اسباب‌کشی و جمع شدن استرس‌های روزانه مانند دیر حاضر شدن در محل کار یا معطل شدن در ترافیک ومی‌توان از عوامل نام برد.

زهرا مادر یک کودک معلول است. او زن 39 ساله‌ای است که غیر از فرزند معلولش 2 فرزند دیگر نیز دارد. زهرا می‌گوید: من و فرزندانم علاوه بر مشکل فرزند معلول مشکل نداشتن سرپرست را هم تحمل می‌کنیم. پدر بچه‌ها بعد از مدتی بدون این‌که از خود ردی برجای بگذارد و تماسی بگیرد خانه را ترک کرد و رفت و ما را به حال خودمان گذاشت. حالا من و 2 فرزندم شرایط مشکلی را پشت سر می‌گذاریم. آنها مدام با هم دعوا می‌کنند و دوست ندارند در خانه بمانند. می‌گویند خواهرشان همه جا را کثیف می‌کند و نمی‌گذارد آنها درس بخوانند. از طرفی من همه‌شان را دوست دارم و با وجود تمام مشکلات نمی‌خواهم دخترم را به دیوانه‌خانه یا جایی شبیه به آن بسپارم و او را که از سلامت محروم است از خانواده نیز محروم کنم. اما دیگر توان و رمقی در وجودم نمانده و همیشه خسته‌ام و دلم می‌خواهد برای همیشه بخوابم و وقتی از خواب بلند می‌شوم بگویند روز حساب است و همه چیز گذشته است. این بانوی خانه دار شرایط سخت و طاقت‌فرسایی را تجربه کرده است که فشار روحی زیادی بر او تحمیل کرده است.

در صورتی که علائم و نشانه‌های استرس به موقع تشخیص داده شوند، می‌توان برای پیشگیری از مشکلاتی که ممکن است برای سلامت خود به وجود آید، اقداماتی انجام داد.

داشتن انرژی کمتر از حد معمول، کاهش اشتها یا خوردن بیش از حد معمول از جمله نشانه‌های استرس‌ هستند همچنین فرد مبتلا به استرس، مستعد ابتلا به سردرد و زخم‌های دهانی مانند آفت است و ممکن است به صورت مکرر به عفونت‌های خفیفی مانند سرماخوردگی مبتلا شود.

در موارد حاد، فرد مبتلا به استرس زود رنج می‌شود، مدام بغض می‌کند، دچار اختلالات خواب و روابطش با دیگران دچار مشکل می‌شود. برای آن‌که از این حالات رهایی یابد ممکن است به سیگار یا الکل روی آورد.

اگر روش زندگیمان پر از استرس است، دقت کنیم که باید؛ عوامل استرس‌زا را کاهش دهیم و در طول روز زمانی را برای سپری‌کردن در کنار خانواده و دوستان اختصاص دهیم. ورزش کردن منظم نیز موجب تمدد اعصاب می‌شود و قادر است تنش‌های جسمی را تسکین دهد.

در صورت داشتن یک مشکل بغرنج باید شبکه‌های خیریه و اجتماعی را به کمک بگیریم و از خدماتی که موسسات خیریه یا مساجد و مراکز عام‌المنفعه ارائه می‌دهند کمک بگیریم.

اگر علت استرس مساله‌ای خارج از کنترل شماست، تنها می‌توانید پذیرش موقعیت را بیاموزید. در مواقع دیگر، مهارت‌های برخورد با آن می‌توانند به شما کمک کنند که وضعیت را تغییر دهید. برای کنترل استرس، 4 دسته از مهارت‌ها باید آموخته شوند: مهارت‌های آگاهی، مهارت‌های پذیرش، مهارت‌های برخورد و مهارت‌های عملی.

توصیه‌های زیر به شما کمک می‌کند تا استرس را مهار کنید:

«هیچ‌گاه به تنهایی، ناراحت و نگران نباشید. مشکلات را با دیگری در میان بگذارید.»

یک شیوه مؤثر دیگر، دقت در منش افرادی است که به طور طبیعی در برابر استرس مقاوم هستند.

بعضی افراد تبعات آزاردهنده بیماری، فوت نزدیکان و اسارت و شکنجه را با آرامش عجیبی پشت سر می‌گذارند. تعهد، کنترل و مبارزه‌جویی شیوه‌ای است که اکثر آنان به کار می‌برند.

در برابر مسائل زندگی حالت مثبتی داشته باشید. با خودتان گفتگو کنید تا بتوانید راحت‌تر مشکلات را پذیرا باشید.

با خدای خود راز و نیاز کنید. به پیش بروید و قدرتی را که متعلق به خداست به او واگذارید که او خود، امور را کنترل می‌کند.

نفس عمیق بکشید و هوا را به آرامی خارج کنید. این کار، شما را موقتا آرام می‌سازد.

با دیگران ارتباط برقرار کنید.

از یک برنامه سلامتی کاملا متعادل شامل تغذیه خوب و خواب کافی و ورزش پیروی کنید.

از تغییرات بزرگ ناگهانی در زندگی خود اجتناب کنید.

وقتتان را تنظیم نمایید و به زندگی خود سامان دهید.

به انجام کارهای مورد علاقه خود بپردازید.

به اخبار ناخوشایند توجه نکنید.

دیگران را دوست بدارید.

هرچیزی که احساس کنترل درونی را در ما پرورش دهد، به ما اجازه می‌دهد خود را از لباس قربانی خارج کنیم و حس فشار و خفگی که شرایط به ما تحمیل می‌کند را فراموش کنیم و اوضاع را به نفع خود تغییر دهیم.

ماندانا ملا‌علی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها