در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
به گزارش فارس، عصر 25 بهمن سال 86 مأموران مرکز فوریت های پلیسی 110 تهران بزرگ از طریق تماس مسئولان یکی از بیمارستانهای شرق تهران از وقوع مرگ یک مرد جوان با خبر شدند.
مأموران با حضور در محل بیمارستان دریافتند یک جوان 28 ساله به نام عباس ، بر اثر اصابت گلوله به شدت مجروح شده و پس از انتقال به بیمارستان فوت کرده است.
بررسیها نشان داد برخی از شهروندانی که شاهد صحنه تیر خوردن این جوان بودهاند، دیدهاند 2 سرنشین یک موتور گشت کلانتری 144 جوادیه تهرانپارس به سمت خودروی پرایدی که این جوان، راننده آن بوده تیراندازی کرده و باعث زخمی شدن سرنشین و به قتل رسیدن این جوان شدهاند.
بررسی از کلانتری نشان داد، 2 مأمور کلانتری 144 جوادیه تهرانپارس زمانی که قصد تحویل سلاح خود را داشتهاند چندین فشنگ کم داشتهاند که این موضوع از دید مسئول اسلحه خانه این کلانتری پنهان نمانده است.
این افراد بازداشت شدند و در بازجویی به ارتکاب شلیک به سمت خودروی پراید اعتراف کرده و مدعی شدند در حین عبور از خیابانی در حوالی تهرانپارس خارج از حوزه استحفاظی کلانتری خود به این خودرو و سرنشین آن مشکوک شدهاند و او را تعقیب کردهاند تا نهایتاً زمانی که خودرو در ترافیک گرفتار شده است به سمت آن شلیک کردهاند.
وی افزود: با توجه به این اعتراف مشخص شد این 2 مرد جوان که یکی از آنها سرباز وظیفه و دیگری درجهدار بوده است، متهمان اصلی پرونده مرگ این جوان 28 ساله هستند.
با مشخص شدن این اطلاعات، پرونده با قرار عدم صلاحیت به دادسرای نظامی فرستاده شد و در آنجا نیز پس از تحقیقات لازم، این 2 مرد جوان به قتل غیر عمد مجرم شدند اما در نهایت در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران و با توجه به اعتراض اولیای دم مبنی بر قتل عمد فرزندانشان پرونده به دادسرای امور جنایی ارجاع شد تا مجدداً بررسی شود.
با توجه به ارجاع پرونده تحقیقات درخصوص مجرم بودن این افراد در وقوع قتل عمد یا غیر عمد جوان 28 ساله در شعبه اول بازپرسی آغاز شد.
سرانجام پس از بررسی نظر کمیسیون بکارگیری اسلحه مشخص شد این افراد اجازه شلیک نداشتهاند و یکی به اتهام قتل عمد و دیگری به اتها آمریت در قتل عمد مجرم شناخته شدند.
سرانجام صبح امروز جلسه رسیدگی به اتهام این افراد در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران و به ریاست قاضی نورالله عزیزمحمدی آغاز شد و در ابتدای جلسه سیدحسینی، نماینده دادستان با توجه به متن کیفرخواست برای این افراد از دادگاه درخواست مجازات کرد.
پس از این، خانواده مقتول در جایگاه قرار گرفتند و خطاب به قاضی دادگاه درخواست کردند تا نگذارند خون فرزندشان پایمال شود و از وی تقاضای صدور حکم قصاص کردند.
پدر مقتول درباره موادمخدر کشف شده در خودرو پسرش گفت: پسر من معتاد نبود و نمیدانم مواد مخدر مال چه کسی بوده است.
بعد از اظهارات اولیایدم ، متهم ردیف اول (سرباز وظیفه) در جایگاه قرار گرفت و گفت: اتهام قتل را قبول دارم ولی من به فرمان مافوق خود تیر شلیک کردم.از بیمارستان خارج شدیم و مرد جوانی به محض اینکه ما را دید داخل ماشین نشست. استوار به سمت او رفت تا با وی صحبت کند اما وی به سرعت فرار کرد. حدود نیم ساعت در تعقیب خودروی پراید بودیم و حتی استوار 2 تیر هم به سمت او شلیک کرد اما او توقف نکرد.سرانجام چراغ قرمز فلکه سوم تهرانپارس خودروی فراری را متوقف کرد، استوار به سمت او رفت اما باز هم دنده عقب آمد و قصد فرار داشت که استوار 4 تیر به سمت خودرو شلیک کرد. فشنگ او تمام شد و از من خواست به سمت ماشین شلیک کنم؛ علت دستور را پرسیدم که او به من گفت وقتی من میگویم، شلیک کن.
وی در ادامه اظهاراتش گفت: من به سمت چرخهای خودرو شلیک کردم اما بعدا متوجه شدم که تیر به بدن راننده خورده است. بعد از تیراندازی راننده به مسیر خود ادامه داد و بعد از برخورد با خودرویی دیگر از حرکت ایستاد.
قاضی از متهم سؤال کرد چرا با وجود اینکه 3 لاستیک خودروی مقتول پنچر شده بود، دوباره به او شلیک کردی که متهم در جواب فقط سکوت کرد.
قاضی عزیزمحمدی از متهم سؤال کرد چرا بعد از اینکه متوجه شدید راننده مجروح شده است، او را به بیمارستان نرساندید که وی در جواب گفت: ما قرار بود به بیمارستان برویم و موضوع را اطلاع دهیم اما در بین راه استوار به من گفت وی فوت کرده است.
متهم درباره نحوه جایگزینی فشنگ در اسلحه بعد از تیراندازی گفت: فشنگها را استوار تهیه کرد. او مدعی بود که مقتول مظنون به سرقت است.
بعد از اظهارات متهم ردیف اول، حسین، متهم ردیف دوم در جایگاه قرار گرفت و با بیان اینکه اتهام آمریت در قتل را قبول ندارم ، گفت: مدتی بود که در شهرک شاهد سرقت لوازم خودرو رخ میداد و من وقتی مقتول را مقابل بیمارستان دیدم به او مظنون شدم. او هم به محض اینکه متوجه من شد، سوار ماشین شد و فرار کرد.او در مسیر فرار یک موتور سوار را با خودرو زد و با چند خودرو هم برخورد کرد. بیسیم من یک طرفه بود و ما مجبور شدیم او را تعقیب کنیم. پشت چراغ قرمز سعی کردم داخل خودروی متهم بنشینم اما در باز نشد. او به سمت عقب آمد که من چرخهای او را زدم.
متهم افزود: ناگهان متوجه تیراندازی از سوی سرباز شدم و این در حالی بود که من 3 لاستیک خودرو را زده بودم و او نمیتوانست فرار کند. من به او دستور شلیک ندادم و خودسرانه به طرف خودرو شلیک کرد. مقتول فرار کرد و در خیابان مجاور با خودرویی برخورد و متوقف شد.
وی اضافه کرد: شیشه خودرو را شکستیم تا او را بیرون بیاوریم که متوجه شدیم او زخمی شده است. ما فرار نکردیم بلکه سرباز به شدت ترسیده بود و به من گفت 5 روز تا پایان خدمت وی مانده است. او از من خواست راه نجاتی پیدا کنم.
متهم مدعی شد که فشنگهای جایگزین را سرباز از میدان تیر آورده و در اختیار او قرار داده است و وی فقط تکه کاغذی را به جای آخرین فشنگ قرار داده است.
سرباز وظیفه (متهم ردیف اول) در واکنش به این ادعای استوار گفت: در میدان تیر ما فقط با سلاح کلاشینکف تمرین کردیم، نه کلت. تهیه انواع فشنگ برای سرباز شهرستانی راحتتر است یا شخصی که 13 سال در ناجا خدمت کرده است.من میدانستم که سرانجام این موضوع فاش خواهد شد اما مرتکب اشتباه بزرگی شدم.
بعد از اظهارات 2 متهم، وکلای آنها نیز در جایگاه قرار گرفتند و با بیان دلایلی از موکلان خود دفاع کردند.
بعد از بیان آخرین دفاعیات از سوی متهمان، قاضی عزیزمحمدی ختم جلسه را اعلام و صدور حکم را به بعد از مشورت با مستشاران دادگاه موکول کرد.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم