سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
وی بر این باور است که در طول سالهای گذشته به دلیل سیاستگذاریها و برنامهریزیهای غلط ، بخش کشاورزی از اهداف خود عقب مانده و معتقد است برای نجات این بخش و جذب سرمایهگذاری باید اطمینان را به این بخش برگردانیم و با استفاده از فناوریهای نوین ، سیاستگذاریهای مناسب و افزایش بهرهوری زمینه استفاده از پتانسیلهای موجود در بخش کشاورزی را فراهم کنیم.
حدود 5 سال از ارائه سند چشمانداز 20 ساله گذشته و برنامه چهارم توسعه هم به پایان رسیده. با توجه به اهدافی که در کل برای حوزه اقتصادی و بخش کشاورزی در نظر گرفته شده بود که به گونهای حرکت کنیم که در منطقه اول شویم، هماکنون در چه نقطهای قرار داریم و به چه سمتی میرویم؟
ما سند چشمانداز را همان طور که رهبر معظم انقلاب هم بارها و بارها بر آن تاکید کردند، به عنوان یک میثاق جمعی میپذیریم حتی سرسختترین منتقدان امروز دولت نیز از انتقاداتی که مطرح میکنند، این است که چرا سند چشمانداز اجرا نمیشود؟
پس میشود گفت سند چشمانداز یک میثاق جمعی است که همه فضلا و عقلای قوم قبولش دارند و بارها هم اشاره شده که باید به اجرا درآید. در قانون سیاستهای کلی همه حکم قانون را دارد؛ قانونی که بر قوانین مجلس هم ارجحیت دارد اما متاسفانه این سند در حوزههای مختلفی مغفول مانده و بعضی مدیران در بعضی شرایط جهتگیری و عملکردی کاملا مقابل سند چشمانداز را داشتند.
میتوانید به این مورد اشاره کنید؟
در حوزه کشاورزی ما در سال 1383 یعنی پایان برنامه سوم تقریبا واردات شکر نداشتیم یعنی در حد 190 تن آن هم با تعرفه 150 درصد واردات شکر داشتیم و با برنامهریزیهایی که شده بود، در سال 84 قطعا بایستی خودکفا میشدیم و خودکفایی در چغندر هم پایدار میبود چرا؟ چون چغندر به صورت دیم کشت نمیشود و علیالقاعده از خشکسالی آنچنان که دیمزارهای گندم ما آسیب میبینند چغندرکاری آسیب نمیبیند. بنابراین با توجه به دستاوردها و تحقیقات موثری که در رابطه با این محصول صورت گرفته بود و بذرهای اصلاح شده و دانش فنی خوبی که داشتیم و تعاملی که کارخانجات با کشاورزان و چغندرکاران داشتند، مشکلی وجود نداشت. اما در سالهای بعد ما به واردکننده تبدیل شدیم.
چه اتفاقی افتاد که چنین نتیجهای در پی داشت؟
در سال 1384 به محض این که آقای اسکندری بر سر کار آمد، تعرفه واردات شکر به سمت صفر میل کرد و نتیجه نهایی این شد که موقعی که آقای اسکندری وزارت کشاورزی را ترک میکرد، ما حدود 5 میلیون تن شکر وارد کرده بودیم یعنی 26ـ25 برابر سال 1383 شکر وارد کرده بودیم. در این سالها چغندرکاران ما آسیب جدی دیدند، برخی از کارخانجات ما به تعطیلی گراییدند، کارگران زیادی در کارخانههای چغندر قند اخراج شدند و مهمتر از همه این که صنعت یکصد ساله قند ما که میرفت به سمت خودکفایی برود، به روزگاری افتاد که میبینیم و سطح زیر کشت چغندر قند به حدود یک سوم سال 1383 تقلیل پیدا کرد.
آیا وزیر فعلی کشاورزی نیز همین سیاست را دنبال میکند؟
فردی که هماکنون بر سر وزارت جهاد کشاورزی است دارای تحصیلات عالیه و باسواد است. به نظر میرسد حرکتهای مثبتی را هم شروع کرده. ما باید زمان بدهیم. ایشان 7ـ6 ماه است که وزیر هستند. هر نقدی در مورد ایشان صورت بگیرد، منصفانه نخواهد بود. به اضافه این که ما حرکتهای خوبی هم از ایشان دیدهایم. شایسته این است که ما منتظر باشیم. بنابراین حرف من در این مصاحبه عمدتا حول عملکرد وزیر سابق جهاد کشاورزی آقای اسکندری است که زمان نقدش الان است.
یعنی شما فکر میکنید در دورهای که گذشت، یک پسرفت داشتیم؟
قطعا ما پسرفت داشتیم. من با عدد و رقم به شما میگویم. چغندر را که مطرح کردم نمیخواهم بگویم آقای اسکندری متوجه بلایی که بر سر چغندرکاری کشور میآمد نبود. نمیخواهم بگویم ایشان در این رابطه سکوت کرده بود و این موضوع را به اطلاع رئیسجمهور نرسانده بود. نه من معتقدم آقای اسکندری و اطرافیانشان میفهمیدند چه بلایی بر سر چغندرکاری کشور میآید. با واردات بیرویه شکر آن هم با تعرفهای نزدیک به صفر، مطمئن هستم ایشان این موضوع را به رئیسجمهور هم منعکس کرده بوده که واردات بیرویه شکر به چغندرکاری آسیب میزند. نکته اینجاست که ایشان چرا این موضوع را با مردم و با رسانهها در میان نگذاشت و دوم چرا استعفا نکرد؟ و سوم چرا همین حرفهایی که ایشان در گوشی به رئیسجمهور گفتند، وقتی علنی گفته شد، برخورد کردند؟
در مورد گندم وضعیت ما در انتهای سال 83 چگونه بود؟
سال 83 سالی بود که ما جشن خودکفایی گندم را برگزار کردیم. با وجودی که بنده بیش از 2 سال از این دوره را معاون آموزش و تحقیقات وزارت جهاد کشاورزی بودم و در مورد تسریع انتقال یافتههای تحقیقاتی به مزارع کشور و کشاورزان اقدامات موثری انجام داده بودیم اما من آن موقع هم معتقد بودم که ما به خودکفایی به مفهوم واقعی نرسیدیم. قطع واردات یک محصول در یک سال به مفهوم خودکفایی نیست و مهمتر از آن پایداری در تولید نیست. اگر ما یک سال یک محصول را وارد نکردیم، این به معنای خودکفایی نیست.
البته موقعی که جشن خودکفایی گندم برگزار شد، من دیگر در بحث آموزش و تحقیقات نبودم. به عبارتی درسال82 استعفا کردم و در سال 83 این جشن برگزار شد. زحمات بسیاری کشیده شد تا ما قطع واردات گندم داشته باشیم. خود قطع واردات گندم حتی برای یک سال یک دستاورد بزرگ محسوب میشود. من نمیخواهم بگویم این دستاوردی نبوده است. به هر حال حدود 12ـ10 سال در وزارت کشاورزی اسبق راجع به خودکفایی گندم و افزایش تولید گندم کار کرده بودند. حتی اگر بارندگی مناسبی در سال 83 و قطع واردات گندم داشتیم، این نشاندهنده این بود که بذرهای ما دارای پتانسیلی بودند که اگر باران میبارید، محصول بالایی را تولید کند و برنامهریزی مناسبی هم صورت گرفته بود. اما نکته این است که ما نمیتوانیم حتی این دستاورد بزرگ را با مساله خودکفایی گندم یکی کنیم. بحث پایداری هم مطرح است.
دلیل استعفایتان چه بود؟
به بحث مدیریتی باز میگشت البته بنده با مدیریت وزارت جهاد کشاورزی تا انتهای دوره آقای مهندس حجتی صمیمانهترین همکاری را داشتم و ایشان را یکی از بزرگترین مدیران موفق حوزه کشاورزی ارزیابی میکنم.
فکر میکنم آقایان کلانتری و حجتی برجستهترین وزیران کشاورزی بودند که کشور ما بعد از انقلاب به خودش دیده است.
اگر چنین است چرا به عملکرد آن دوره که میگویید مدیریتی بود، انتقاد داشتید؟
به هر حال اختلاف نظر رحمت است. اگر شما فکر کنید تمجیدی که من از آقای کلانتری یا حجتی میکنم، مفهومش این است که تمام عقاید آنها را میپسندم این طور نیست. بر این باورم که اختلاف نظر به تعبیر پیامبر عظیم الشان اسلام رحمت است.
به هر حال در انتقاداتی که از آقای کلانتری مطرح میشود، گفته میشود که ایشان سه دوره وزیر کشاورزی بودند و اگر میتوانستند طی این سالها پایهها و زیربناهای کشاورزی را درست کنند، الان شاهد شکوفایی بیشتری در بخش کشاورزی بودیم.
همین طور هم شده است. به هر حال در دهه 70 که آقای کلانتری وزیر بودند، ما 5 سال خشکی داشتیم که بیسابقه بود. بویژه این که 3 سال از این 5 سال پیاپی بود.
آثار 2 سال خشکی پیاپی سینرژیک است وای به حال این که به 3 سال برسد. یعنی میشود قحطی.
ما در سال 87 یک خشکی داشتیم و در عرض یک سال از کشوری که ادعا میشد دارای خودکفایی در گندم است، تبدیل شدیم به کشوری که بزرگترین حجم واردات گندم را دارد.
خشکیای که به هیچ وجه با خشکی دهه 70 قابل مقایسه نبود. آقای اسکندری شخصا میگفتند گندم تنها 3 درصد از عوامل محیطی اثر میپذیرد و نقش عوامل محیطی در تولید گندم 3 درصد است و همهاش ایشان با این استدلال مدیریت مدیران سابق را زیر سوال میبردند. در واقع ایشان مدعی بودند که مدیریتهای قبلی توانمند نبودهاند برای همین ما خودکفا نبودیم و ایشان مدعی بودند با مدیریت دوره خویش باعث خودکفایی در تولید گندم شدند؛ اما چطور شد در سال 87 با بروز خشکسالی، همه بهانهها گردن باران و طبیعت افتاد؟
درواقع با بروز یک سال خشکسالی مدیریت ایشان مشخص میشود. در محصولاتی مثل چغندرقند هم که به صورت آبی کشت میشود و ربطی به باران ندارد دیدیم که چه بر سر این محصول آمد. پایینترین سطح زیر کشت پنبه در طول تاریخ ایران در دوره آقای اسکندری است.
درواقع در بسیاری از محصولات، شاهد وضعیت شکنندهتری نسبت به سالهای قبل از پذیرش مسوولیت از سوی مهندس اسکندری بودیم.
براساس آماری که ارائه شد، مسوولان کشاورزی اعلام کردند که سالانه 103 میلیون تن محصولات کشاورزی تولید میشود و ضریب خودکفایی ما به بیش از 90 درصد رسیده است. فکر میکنید این آمار براساس چه معیاری منتشر شده است؟
این را باید از آنها بپرسید. به فرض این که آمار 103 میلیون تن درست باشد. شما حدود یک میلیون تن فقط روغن در سال وارد میکنید. اگر کالری روغن را در نظر بگیریم، یک گرم روغن 9کیلوکالری انرژی تولید میکند. ببینید چقدر انرژی و دانههای روغنی وارد میکنیم؟ و اگر به تناژ هم توجه کنید، واردات برنج، گندم و شکر در این سالها، ضریب خودکفایی 90 درصد را نشان نمیدهد.
فکر نمیکنید بخشی از واردات به خاطر تحریمها و تامین ذخایر استراتژیک بوده است؟
نخیر. اینها بهانههایی بوده که میآوردند. من قبلا اینها را گفتم میتوانید مراجعه کنید. اگر به خاطر ذخایر استراتژیک باشد، علیالقاعده بایستی یک سال صورت میگرفت. شما یک سال میخواهید انبارتان را پر کنید. محصول کافی دارید. یک سال هم محصولتان را کمی بیشتر وارد میکنید تا انبارتان را پر کنید. اگر شما سال بعد به همان اندازه تولید کنی، ذخایرت سرجایش است. پس معلوم است ذخایر را مصرف میکنی و باز وارد میکنی، یعنی برای ذخایر استراتژیک نیست. پر کردن ذخایر استراتژیک یک بار مفهوم دارد. آن را باید مصرف کنیم و از تولید امسالمان به جایش بگذاریم وگرنه مفهومش این است که ما واقعا مصرف میکنیم و نیاز داریم. ما ظرفیت انبار کردن این همه برنج و شکر و گندم وارداتی را به عنوان ذخایر استراتژیک نداریم، کما این که همین امسال از آن وارداتی که قبلا انجام شده بود، مجبورند صادر کنند. البته امسال خوشبختانه سیاستهای نسبتا صحیحتری به کار گرفته شده است.
پیشبینیتان از میزان تولید گندم در سال جاری چقدر است؟
پیشبینی من این است که امسال ما نیازی به واردات گندم نداشته باشیم. پس چون قبلا 4 میلیون تن وارد کردیم، ممکن است ضرورت پیدا کند که صادر کنیم. اگر ظرفیت داشته باشیم، من توصیه صادرات را هم نمیکنم، چون بههرحال هزینههایی دربردارد و اگر محاسبه کنیم، از نظر ریالی بازنده خواهیم بود.
صرف نظر از گندم که دولت واردکننده آن است، در مورد واردات سایر محصولات شاید تصمیمات در جای دیگری گرفته شده است، از جمله در بحث کاهش تعرفهها و آزاد بودن ثبت سفارش محصول توسط بخش خصوصی تا چه حد میتوانیم وزارت کشاورزی را در ورود بیرویه محصولات مقصر بدانیم و تا چه حد سایر دستگاههایی چون وزارت بازرگانی را؟
فکر میکنم وزارت جهاد کشاورزی یک بازیگر اصلی است. قبول دارم برخی تصمیمات در جای دیگر گرفته میشود. قبول دارم همیشه فشارهای زیادی برای واردات در دورههای قبل بوده و الان هم هست و در آینده هم خواهد بود، چون منافع عدهای ذینفوذ در استمرار واردات است، ولی ما وزارت جهاد کشاورزی را به عنوان یک مجموعه بیتاثیر و خنثی نه میپذیریم و نه هست و نه باید باشد.
معتقدم وزارت جهاد کشاورزی با مجموع رفتارها و عملکردها میتواند اثرگذار اساسی باشد.
کما این که وزیر جدید جهاد کشاورزی با توجه به تخصص و جایگاه دانشگاهی که دارد، در این زمینه عملکرد بهتری از خود نشان خواهد داد. ارزیابی ما در مورد موفقیت رفتار ایشان طبیعتا به آمار واردات، آمار تولید و به همان آمار رسمی بستگی خواهد داشت که خواهیم دید. حالا بعضیها انتقاد میکنند که چرا ایشان تغییرات را صورت نداده و چرا مدیران را عوض نکرده؟ من وارد این وادی نمیشوم. فکر میکنم اگر فردی بتواند بدون ایجاد تغییرات در مدیران، موجب بهبود شاخصها شود، این یک هنرمندی است که خیلی هم خوب است.
آیا بهبودی در شاخصها مشاهده کردید؟
الان برای قضاوت زود است. ما نمیدانیم سال 88 را باید به نام آقای مهندس اسکندری بنویسیم یا به نام مسوولان جدید وزارت کشاورزی. بنابراین ارزیابی ما الان زودهنگام است، بویژه این که نشانههای تغییر مثبت در درون وزارت جهاد کشاورزی را میبینیم، ولی مدیران فعلی وزارت جهاد روزگار سختی خواهند داشت، برای آن که کاستیهای عملکرد مخرب و ویرانگر دوره قبل را جبران کنند.
چقدر طول میکشد که بتوانیم جبران گذشته را بکنیم؟
برای بعضی از محصولات مثل قضیه چغندرقند من تردید دارم در طول دوره وزارت جدید یا طی برنامه پنجم موفق شویم به جایگاهی که در سال 1383 داشتیم، برسیم. در بعضی از آنها اگر یک مقدار مساعدت جمعی و تدبیر امور باشد، مثل مورد گندم ممکن است بتوانیم به وضعیت سال 83 برسیم کمااینکه امسال با بارش مناسب و برنامهریزیهایی که شده ما نیازمند به واردات گندم نخواهیم بود. پیشبینی من این است و امیدواریم در مورد برنج به طور ویژه از دیدگاه تخصصی استفاده شود و از فناوریهای نو و روز استفاده شود.
در سال 83 بود که تولید انبوه برنج تراریخته صورت گرفت؟
بله در این سال بود که تولید برنج تراریخته به صورت انبوه با دعوت وزیر وقت جهاد کشاورزی و افتتاح آقای دکتر عارف معاون اول وقت رئیسجمهور صورت گرفت و این یک دستاورد برای بشریت قلمداد شد و در بیش از یکصد هزار سایت اینترنتی و روزنامههای کشورهای مختلف انعکاس یافت. بیش از یکصد هزار سایت در این مورد اطلاعرسانی کردند چرا که دستاورد بزرگی بود که توسط دانشمندان دیگری در زمینه پنبه و سیبزمینی و یونجه و چغندرقند ادامه پیدا کرد منتها از موقعی که آقای اسکندری و رئیس پژوهشکده منصوب ایشان به روی کار آمدند همه اینها را در انبار متروکهای نگهداری کردند.
چرا چنین برخوردی صورت گرفت. آیا به خاطر مسائل زیستمحیطی بود؟
خیر، در مورد واردات شکر چرا چنین تصمیماتی گرفته شد؟ در مورد تولید فناورانه هم همین طور است. دو بزغاله تراریخته به نامهای شنگول و منگول که اخیرا گزارش تولیدشان اعلام شد نیز با استفاده از همین دانش بنیانی است و دیدیم که رهبر معظم انقلاب حمایت ویژهای روی تولیدات دانش بنیان دارند. مصوبات هیات وزیران و مصوبات مجلس هم در این زمینه هست. ما در همان دولت آقای خاتمی و دولت آقای احمدینژاد مصوبه داریم که نیم درصد از سطح زیرکشت محصولات تراریخته در دنیا را داشته باشیم که چیزی در حدود 700 هزار هکتار میشود و این مصوبه دارد و ما نمیتوانیم از یک طرف مصوبه بگذاریم و از طرف دیگر مخالفت کنیم.
بنابراین استفاده از این محصول به طور کلی متوقف شد؟
متوقف شد اما تا جایی که من اطلاع دارم و ماجرا را تعقیب میکردم کشاورزان پیشتاز این را میکاشتند چون بذرش مناسب است و عملکرد خوبی داشته و نیازی به سموم ندارد و مقاوم است و در ضمن خوشطعم و خوشکیفیت است. هر کشاورزی آن را میدید میآمد و از آن کشاورز پیشتاز بذرش را میگرفت.
آیا محصولات تراریخته میتواند در مقابل خشکسالی هم مقاوم باشد؟
بله اگر رسیدگی شود و اگر گوش شنوا وجود داشته باشد... یکی از معضلاتی که برنج دارد هم از نظر زیستمحیطی و هم از نظر محدودیت سطح زیرکشت آن است که آب بسیار زیادی میخواهد. اگر سد سفیدرود نبود ما در گیلان نمیتوانستیم این اندازه برنج کاری داشته باشیم.
آیا استفاده از محصولات تراریخته گونههای بومی و محلی را در معرض خطر قرار نمیدهد؟
من فکر میکنم میتوانیم از تراریختهها استفاده کنیم تا عطر و بویی که مردم فراموششان شده برگردد.
همواره فشارهای زیادی برای واردات در دورههای قبل بوده و الان هم هست و در آینده هم خواهد بود چون منافع عدهای ذینفوذ در استمرار واردات است
به عقیده بنده فناوری تراریخته موجب افزایش تنوع زیستی، موجب برگشتن عطر و طعم و کیفیت میشود و به دلیل عدم استفاده از سموم موجب میشود محیطزیست سالمتری داشته باشیم.
جایگاه ما در حال حاضر در بین کشورهای خاورمیانه و جهان از نظر بیوتکنولوژی کشاورزی کجا قرار دارد؟
در سال 2005 براساس گزارش رسمی سرویس بینالمللی دستیابی و استفاده از بیوتکنولوژی کشاورزی که سرویس رسمی بینالمللی است ایران اولین کشور دنیا بود که برنج تراریخته تولید کرد، اولین کشور در منطقه خاورمیانه بود و اولین کشور در بین کشورهای اسلامی بود که هر نوع محصول تراریخته را تولید کرده بود در واقع در سال 83 ما به همان هدف چشمانداز رسیده بودیم. پس چه شد در سال 1385 توقف تولید برنج تراریخته از سوی وزیر جهاد کشاورزی و مدیر منصوبش در پژوهشکده بیوتکنولوژی قطعی و باعث شد نام ایران در سال 2006 از فهرست کشورهای تولیدکننده محصولات تراریخته حذف شود. ما مدام هشدار دادیم و مراجعه کردیم و حتی 160 نماینده مجلس به رئیسجمهور نامه دادند اما به نتیجه نرسید تا این که در سال 2008 و 2009 کشورهای مصر و بورکینافاسو جای ایران را در این فهرست گرفتند یعنی الان از نظر تولید آنها جلوتر هستند. با این حال، از نظر تعداد مقالات نمایش داده شده در ISI از نظر مهندسی ژنتیک کشاورزی ما در همین حال حاضر که صحبت میکنیم رتبه اول را در بین تمام کشورهای منطقه و تمام کشورهای اسلامی داریم حتی از آرژانتین که سومین تولیدکننده محصولات تراریخته دنیاست از نظر تولید مقاله جلوتر هستیم.
گفته میشود وزارت کشاورزی از لحاظ داشتن موسسات تحقیقاتی دومین وزارتخانه است اما میان این موسسات و معاونتهای اجرایی ارتباط مناسبی برقرار نیست؟
وزارت جهاد کشاورزی و موسسات تحقیقاتی وزارت جهاد کشاورزی از گذشته دور تا به حال موفقترین موسسات پژوهشی بودند از بعد بازاررسانی نتایج تحقیقات بین موسسات و معاونتهای اجرایی ارتباط وجود دارد. علتش هم این است که درون یک وزارتخانه عملکرد مدیریت اجرایی ـ مثلا کسانی که دنبال خودکفا کردن گندم هستند ـ مستقیما با بذری که موسسه تحقیقات دارد ارتباط دارد.
پس چرا در برخی موارد استفاده نمیشود؟
اگر استفاده نمیشد که ما به 15 میلیون تولید گندم نمیرسیدیم. من کاری با این که در موردی خاص پس رفتیم یا جلو رفتیم ندارم میخواهم بگویم اگر در شرایط حاضر آن را بررسی کنیم هنوز که هنوز است موسسات تحقیقات کشاورزی و موسسه تحقیقات اصلاح بذر، موسسه تحقیقات فنی و مهندسی کشاورزی و موسسات تحقیقات گیاه پزشکی موفقترین موسسات تحقیقاتی کشور از بعد تبدیل دانش به فناوری و تولید ثروت هستند.
ولی ممکن است در جاهای خاصی هم ضعف داشته باشیم مثلا در مدیریت پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی ضعف جدی داریم و در مدیریت واکسن و سرمسازی رازی ضعف جدی داریم.
یکی از بحثهایی که خیلی از کارشناسان اقتصادی مطرح میکنند، کمبود سرمایهگذاری در بخش کشاورزی است، پیشنهاد شما در این زمینه که بتوانیم سرمایهگذاری را در این بخش جذب کنیم چیست؟
وقتی که شما نمیتوانید همین کشاورزان خرده پا را نگه دارید (کشاورزانی که فقط از روی عشق کار میکنند) چطور میخواهید روی جذب سرمایه جدید کار کنید؟ چغندرکار که 20 ـ10 یا شاید یکصد سال به صورت خانوادگی چغندر میکاشته وقتی رها میکند به دلیل این که دیگر کارخانه قند حاضر نیست چغندرش را بخرد چه انتظاری از سرمایهگذاری داریم؟ چرا کارخانه قند حاضر نبوده چغندر او را بخرد؟ به خاطر این که نمیتواند شکر و قند خودش را به بازار بفروشد. چرا نمیتواند به بازار بفروشد؟ برای این که با تعرفه نزدیک صفر از خارج وارد میشود.
برای این که سرمایهگذاری در زمینه تولید محصولات کشاورزی زیاد شود باید امنیت سرمایهگذاری تامین باشد. باید پایداری در سیاستهای کشاورزی وجود داشته باشد. در عرض 6 ماه تعرفه واردات شکر از 150 درصد در سال 84 به نزدیک صفر رسید.
شما ملاحظه فرمودید که مقام معظم رهبری در مورد تلاشی که صورت گرفته بود تا تعرفه خودرو کاهش پیدا کند چه واکنشی نشان دادند و فرمودند (البته من نقل به مضمون میکنم) که این رونق و فراوانی و ارزانی خوب است اما نباید به قیمت از بین رفتن تولید داخلی باشد. فرمایش ایشان کلی بود و نگفتند که در صنایع فقط این طور باشد در همه چیز باید تولید داخلی تقویت شود. به نظر من اگر ثبات در سیاستگذاری و عقلانیت در سیاستگذاریها و تدوین مقررات وجود داشته باشد همچنین شایسته سالاری مد نظر قرار گیرد و به طور ویژه مشورت نهادینه با انجمنهای علمی تخصصی در کشور وجود داشته باشد به تدریج سرمایهگذاری هم میآید.
به نظر شما ما باید همه چیز را خودمان تولید کنیم؟
خیر، من تاکید میکنم چوب را وارد کنیم اما نباید اجازه دهیم حتی یک درخت از جنگلهای ما قطع شود.
ما هرگز معتقد به تولید همه چیز نیستیم چون شدنی نیست و به نفع نیست.
پس چرا این قدر بر خودکفایی گندم تاکید شده است؟
این مساله سیاسی شده، تاکید افراطی بر خودکفایی در گندم «به هر قیمتی» بیشترین آسیب را به توسعه پایدار کشاورزی زده حتی به قیمت آسیب به محیطزیست.
من هیچ ایرادی نمیبینم اگر یک میلیون تن گندم وارد کنیم اما حبوباتمان و چغندرمان خودکفا باقی بماند.
سیما رادمنش
گروه اقتصاد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد