
آقای لتوف، به نظر میرسد بخش عمدهای از کاریکاتورهای شما به صورت آزاد منتشر میشوند و شما در قبال آنها مبلغی دریافت نمیکنید. آیا شما به امرار معاش از طریق طراحی و آفریدن آثار هنری هم فکر کردهاید؟ آیا حاضرید در قبال دریافت مبالغ بسیار هنگفت، کاریکاتورهایی بکشید که با دیدگاه و رویکرد شما مغایر هستند؟
به هیچ وجه! من آثار هنریام را تنها بر اساس عقاید خودم طراحی میکنم و حاضر نیستم عقایدم را با پول معامله کنم. من از سال 1990 برای رسانههای اتحادیههای کارگری چپگرا کار میکنم و راه امرار معاش من همین است. رسانههای جریان اصلی هرگز برای خلق کردن کاریکاتورهای ضدسرمایهداری و ضدامپریالیستی، پولی به من پرداخت نمیکنند. اما من به فلسفه عملیات هنری اعتقاد دارم و براساس همین باور، کاریکاتورهایم را میکشم و به صورت رایگان برای دسترسی عموم روی اینترنت قرار میدهم. این آثار، کاریکاتورهایی هستند که دیدگاهی متفاوت با نگاه رسانههای مسلط غربی ارائه میکنند. کاریکاتورهای من به عقیده مایکل مور حقایقی ترسناک را آشکار میسازند. من در گذشته هم از دریافت مبالغی که در ازای کاریکاتورهایم به من پیشنهاد میشد، خودداری میکردم. همدلی و همبستگی را نمیتوان با دلار اندازهگیری کرد.
آقای لتوف، شما بارها توسط گروههای مختلف رسانهای و نظامی نامههای تهدیدآمیز دریافت کردید و حتی تهدید به مرگ شدید. لطفا کمی برای ما درباره این حوادث توضیح دهید. صادقانه، آیا هرگز به این موضوع فکر کردهاید که رسالت هنری خود را کنار بگذارید تا سلامتی و جان خود را حفظ کنید؟
در سال 2006، یک سایت اینترنتی وابسته به حزب لیکود به نام لیکودنیک، مقالهای طولانی درباره من، هنر من و حمایت من از مردم فلسطین منتشر ساخت و مرا به عنوان نماینده آنچه که آنان ماشین تبلیغاتی ایران میخواندند، معرفی کرد. در پایان نیز مرا با تبلیغاتچیهای آلمان نازی مقایسه کرد. نویسنده مقاله این سوال را به میان آورد که چرا اسرائیل پیشتر به من توجه نکرده بود. او از خوانندگان مقاله درخواست کرد که علیه من دست به اقدامی بزنند. بگذارید صادقانه بگویم. من اصلا به این تهدیدها اهمیتی نمیدهم. همزمان با دفاع از آرمان ملت فلسطین، من با سازمانهای حقوق بشری در اعتراض به خشونت نیروهای پلیس در برزیل نیز همکاری میکنم. این نوع فعالیتها به خودی خود میتوانند زندگی من را در معرض خطر قرار دهند، اما همانطور که گفتم، من اصلا اهمیتی نمیدهم. من به پشتیبانی هنری خود از ملت فلسطین ادامه میدهم چراکه اگر صهیونیستها در سراسر جهان از بابت کاریکاتورهای من خشمگین هستند، این نشان میدهد که من کار خود را به درستی انجام میدهم. درست است که مرگ میتواند مرا متوقف کند، اما کاریکاتورهایم هرگز متوقف نمیشوند. به همین دلیل است که من کاریکاتورهایم را به رایگان روی اینترنت قرار میدهم تا در سراسر جهان مورد استفاده قرار بگیرند.
شما اهل یک کشور ثروتمند (برزیل) هستید که هشتمین قدرت اقتصادی جهان و دهمین شریک تجاری ایالات متحده آمریکا به شمار میرود و روابطی طبیعی با رژیم اسرائیل هم دارد. معمولا هنرمندان، نویسندگان، آفرینندگان آثار ادبی و روزنامهنگاران در چنین کشورهایی که به هر دلیل با قدرتهای امپریالیستی در ارتباط و شراکت هستند، به سمت حمایت از ملل مظلوم و مستضعف همانند فلسطین، لبنان، هندوراس، هائیتی و... نمیروند. شما چگونه از چنین کشوری برخاستید و به چنین دیدگاهی رسیدید؟
من در حومه ریو دو ژانیرو رشد کردم و والدینم به سختی تلاش میکردند تا برای من امکان تحصیل و یک زندگی ساده، اما شرافتمندانه فراهم کنند. هشتمین قدرت اقتصادی جهان بودن، تفاوتی برای مردم عادی برزیل نمیکند. ما با فقر، فساد، جنایت و خشونت پلیس، زمینداران متنفذ و قدرتمند در ییلاقات، مردمی که از تب مالت و مالاریا جان خود را از دست میدهند و رسانههایی مواجه هستیم که همواره در تلاشند تا افکار عمومی را قانع کنند که سرمایهداری، مناسب و بجاست. به عنوان کسی که در یک کشور جهان سومی زندگی میکند، من نمیتوانم چشم خود را روی واقعیات سرزمین خودم و سایر نقاط جهان ببندم. سال گذشته من در اردوگاه پناهندگان فلسطینی در اردن و لبنان بودم که فضاهایی بسیار مشابه زاغههای برزیل داشتند. خیلی سخت نبود که درک کنم زبان فقر یک زبان جهانی است و در نتیجه همبستگی با مردم نیازمند نیز باید یک آرمان جهانی و فراگیر باشد.
شما با فعالیت مطبوعاتی و رسانهای در کشورهای مختلف جهان از جمله کشورهای اروپایی که مدعی پایبندی به آزادی بیان و آزادی مطبوعات هستند، از نزدیک دریافتید که این ادعاها تا چه حد صحت دارند. به خاطر دارید که گروهی از صهیونیستهای سوئیس در سال 2007 بر علیه رسانه Indymedia شکایتی را تنظیم کردند، با این ادعا که مجموعه کاریکاتورهای شما احساسات ضدیهودی را ترویج میکند. همچنین انتخاب شما به عنوان نفر دوم مسابقه بینالمللی کاریکاتور هولوکاست، خشم بسیاری از محافل صهیونیست را برانگیخت و حتی کوفی عنان (دبیر کل وقت سازمان ملل) را هم به اظهار نظر واداشت. نظر شما درباره رویکرد دوگانه غرب به آزادی بیان چیست؟
حتی تا امروز هم من را به دلیل اثری که برای مسابقه بینالمللی کاریکاتور هولوکاست در ایران ارسال کردم، متهم به نفی هولوکاست میکنند. این موضوع خیلی خندهدار است، چرا که کاریکاتور من، یک پیرمرد فلسطینی را نشان میدهد که لباس زندانیان اردوگاههای نظامی را پوشیده و این نهتنها وجود هولوکاست را تایید میکند، بلکه مقایسهای بین هولوکاست و رنج امروز مردم فلسطین است. من معتقدم که این مسابقه، دوگانهگراییهای غرب را بر همگان آشکار کرد. وقتی که آنها به پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) اهانت و توهین یا مسلمانان را تمسخر میکنند، نام طنز، شوخی و آزادی بیان بر آن میگذارند. در نتیجه زیر سوال بردن مسلمانان و توهین کردن به آنها، کاملا قابل قبول است. اسلامهراسی به طور کامل در ایالات متحده و اروپا، بویژه پس از حوادث 11 سپتامبر 2001 محبوب شده است. اما هرگز شما این آزادی که برای اهانت به مسلمانان و پیامبر آنها وجود دارد را در مورد هولوکاست و اسرائیل نخواهید داشت. اگر شما جرات کنید و یک سرباز اسرائیلی را به تصویر بکشید که در حال کشتن یک فلسطینی است، به طور خودکار عنوان ضدیهود را به شما خواهند داد. آیا کشتهشدن فلسطینیان به دست سربازان اسرائیل، یک واقعیت نیست؟ در حالی که کاریکاتورهای اهانتآمیز به حضرت محمد(ص) در سراسر اروپا منتشر شدند و کاریکاتورهای هولوکاست در هیچ مجله اروپایی به چاپ نرسیدند.
آیا رسانههای زنجیرهای آمریکا و انگلیس (از جمله نیویورک تایمز، واشنگتن پست، گاردین و بی.بی.سی) که بیشترین تاثیر را بر افکار عمومی جهان دارند، هرگز آثار شما را به چاپ رساندهاند؟ چگونه چنین رسانههایی با ادعای گسترش آزادی بیان و تکثر آرا، حاضر نمیشوند انتشار یک دیدگاه مخالف با منافع خود را بپذیرند در حالی که به راحتی کشورهای جهان سوم را محکوم به نقض آزادی بیان میکنند؟
رویترز در سال گذشته یک مصاحبه با من ترتیب داد و در آن از آثار هنری و دیدگاههای من صحبت کرد. برخی از کاریکاتورهای من در الجزیره و برنامه جورج گالووی در Press TV نشان داده شدهاند، اما اینها درواقع استثناء هستند. اغلب رسانههای عربی هستند که به دیدگاههای من علاقه نشان میدهند. رسانههای زنجیرهای غربی علاقهای ندارند تا به یک هنرمند چپگرا که با آرمان مردم فلسطین، عراق و سایر مظلومان جهان همدردی میکند، فضایی برای ابراز عقیده بدهند. اما به هر ترتیب، من فضایی را برای انتشار عقاید و دیدگاههایم و قرار دادن آنها در معرض دید عموم پیدا خواهم کرد. میتوانید ببینید که به عنوان یک کاریکاتوریست غیرمعروف که رسانههای بینالمللی او را حمایت نمیکنند، شما و روزنامهتان در مورد من و آثارم اطلاعات زیادی دارید. اینترنت توانسته موانعی که توسط رسانههای زنجیرهای به وجود آمده را از بین ببرد. من هم برای کسب 15 دقیقه شهرت بینالمللی در یکی از این رسانهها، از عقاید خود صرفنظر نمیکنم و همواره به اصول خود وفادار خواهم ماند.
مردم کشورهایی که تحت ستم قدرتهای بیگانه قرار میگیرند، از پشتیبانی و حمایت معنوی هنرمندانی همچون شما دلگرم و امیدوار میشوند، چرا که درمییابند یک هنرمند تاثیرگذار بینالمللی آنها را درک میکند. شما چه نظری در این زمینه دارید؟
من برای صحبت کردن از مردم فلسطین بسیار مشتاق هستم و هرگز مردمی به شجاعت و دلاوری آنها ندیدهام. من خلق آثار هنری درباره فلسطینیان را پس از سفر خود به کرانه باختری رود اردن در سال 1999 شروع کردم و از آن زمان بود که همدردی و همراهی من با آرمان آنها آغاز شد و جان گرفت. پس از سفر اخیرم به اردن و لبنان که به دعوت جامعه فرهنگ مردمی الحنونه صورت گرفت، من دریافتم که ارتباطم با مردم فلسطین تنها یک ارتباط سیاسی نیست. من یک عشق واقعی نسبت به آنها احساس میکنم.
قهرمان آزادی بیان
او را میتوان قهرمان «آزادی بیان» لقب داد. قهرمانی که رسانههای چندملیتی و کارتلهای خبری بینالمللی در مقابل هنرش تسلیم شدهاند و یارای آن را ندارند تا از نظرگاه او به جهان اطراف بنگرند، چراکه هنر متعدد او بهگونهای ظریف و خلاقانه از دردها و رنجهای مظلومان و ستمدیدگان در سراسر جهان سخن میگوید. نیویورک تایمز، واشنگتن پست، بی.بی.سی، سی.ان.ان و گاردین هرگز حاضر نمیشوند تا کلامی از او به میان آورند، چه رسد به اینکه آثارش را منتشر کنند. در آثار کارلوس لاتوف، کاریکاتوریست 40 ساله برزیلی، تنها باید ردپای خلاقیت، نوآوری، هوش و آگاهی از معادلات نابرابر و ناعادلانه جهان مدرن را یافت، با این حال، او به همه آنچه که استحقاقش را داشته، نرسیده است.
کارلوس لاتوف به سال 1970 در حومه ریودوژانیرو متولد شد. از سال 1989 و زمانی که تنها 19 سال داشت، طراحی و خلق کاریکاتورهای سیاسی را آغاز کرد. او در ابتدا برای یک شرکت تبلیغاتی طراحیهای ساده انجام میداد، اما از سال 1990 شروع به همکاری با روزنامههای چپگرا و آزادیخواه آمریکای لاتین کرد و پنجرهای رو به یک دنیای جدید در زندگی حرفهای خود گشود.
سیدایمان ضیابری / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتوگوی «جامجم» با سرپرست دانشگاه علوم پزشکی ایران مطرح شد
دکتر امیدعلی مسعودی، استاد ارتباطات در گفتوگو با «جامجم» عنوان کرد
گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با علیرضا نصیری، قهرمان جوانان جهان
سفیر سابق ایران در پاکستان در گفتوگو با «جامجم» تشریح کرد