به سراغ 3 نفر از بازیگران اصلی سریال در چشم باد رفتیم و از آنها خواستیم تلقی و برداشتشان را از نقشی که اجرایش کردهاند بگویند. بازیگرانی که چند سال با این شخصیتها زندگی کردهاند بهتر از هر کسی میتوانند آن را توصیف کنند.
فخرالدین صدیقشریف (حاج قاسم): یکبچه تهرونی قدیمی و اصیل
حاج قاسم یک بچه تهرونی قدیمی و اصیل است که جانش را پای قسم و رفاقتش میدهد. ویژگی لوطی منشانه شخصیت حاج قاسم برایم جالب بود. چون خودم بزرگ شده تهران هستم خیلی راحت توانستم این گویش را در بیاورم. من مقطع تاریخی جوانی «حاج قاسم» را بازی کردم. یعنی زمانی که اینها بعد از جنگهای جنگل پناهنده میشوند. میرزا حسن ایرانی که یک روزنامه نگار سیاسی است، پیش حاج قاسم میآید. حاج قاسم هم قبلا چاپخانه داشته. ریشههای دوستی این دو نفر فکری و اعتقادی بوده است. همین ریشهها باعث میشود حاج قاسم اولین نفری باشد که به ذهن میرزا حسن برسد.
کامبیز دیرباز (نادر): تاجری که به منافع خودش فکر میکند
باعث افتخارم است که نقش پسر آقای نیکپور را بازی کردم. از دوران بچگیام سریال امیرکبیر را به دقت دنبال میکردم. من خیلی بازی نیکپور و فضایش را دوست داشتم. آن موقع سنم کم بود و اصلا نمیدانستم بازیگر و کارگردان چه معنایی دارد. بعدها فهمیدم کارگردان این کار هم خودش است.
تلقی من از شخصیت نادر این است که او آدم بدی نیست. با پدرش اختلاف عقیده دارد. نسل حسن ایرانی (همرزم میرزا) با نسل دو تا بچههایش فرق دارد. حتی بیژن (پارسا پیروزفر) هم با پدرش متفاوت است. نادر آدم زرنگ و مصلحت طلبی است و به منافع خودش فکر میکند.
او درس تجارت خوانده است. از آنجا که با افراد سطح بالای سیاسی مراودات داشته نوع لباس پوشیدنش و معاشرتش با خانوادهاش فرق میکند.
او برای برادرش دلسوزی میکند. دوست ندارد برای او خطری ایجاد شود. نادر به ضرر مملکتش قدم بر نمیدارد. اگر مثل آنها وطن پرست نیست اما وطن فروش هم نیست. سرش به کار تجارتش گرم است. شما نمیتوانید بگویید وطن فروش است. در آن مقطع از نظر نادر آن قدر سردمداران مملکت وطن فروش هستند که نیازی نیست نادر این کار را بکند. نادر دارد از این فرصت به نفع خودش استفاده میکند.
ماهچهره خلیلی (گل نسا):یک زن فداکار ایرانی
من با نقش گل نسا زندگی میکردم. 5 ماه در ماسوله در همان خانهها زندگی میکردیم. من از زنهایی که میرفتند شالیزار جوراب بافی و دوشیدن شیر بز را یاد گرفتم. میدیدم که چطور برای مرغ و خروسها دانه میپاشند.
گل نسا یک زن فداکار ایرانی بود. یک جور الگو بود. کسی بود که به خاطر وطنش همه کار میکرد. مهاجرت او را از نظر روحی و جسمی خسته کرده بود. فراز و نشیبهای زندگی زن مهم بود. وقتی دیدم پسر این زن شهید شد بغضمترکید.
زندگینامه عمو جان
وقتی با بازیگران پروژه در چشم باد صحبت میکردم دیدم از جوزانی با عنوان عمو جان یاد میکردند. به این خاطر که برادر زادههای جوزانی که در دفترش کار میکنند او را عمو جان صدا میکنند و این اسم روی او مانده است. جوزانی و برادرش (فتح الله جعفریجوزانی) دفتر سینمایی به نام جوزان فیلم تاسیس کردهاند که تولیداتشان را در آن دفتر انجام میدهند.
مسعود جعفریجوزانی که حدود شصت سال سن دارد، کارگردان گزیده کاری است. در طول 24سال به جز در چشم باد فقط 6 فیلم سینمایی را کارگردانی کرده است. این فیلمها عبارتاند از: بلوغ (1377)، دل و دشنه (1373)، یک مرد یک خرس (1371)، در مسیر تندباد (1367)، شیر سنگی (1365)، جادههای سرد (1364)
در بین همه این فیلمها منتقدان هنوز هم فیلم شیر سنگی را بیشتر از همه دوست دارند. البته جوزانی در طول این سالها به عنوان فیلمنامهنویس و تهیه کننده با چند تن از سینماگران همکاری کرده است. جالب است بدانید که او مشاور هنری فیلم شهر موشها (ابوالقاسم طالبی) و تهیهکننده فیلم ناصرالدین شاه آکتور سینما (محسن مخملباف) نیز بوده است.
یکی از سریالهای مشهورش هم آژانس دوستی است که در آن جا مدیر تولید سریال بود.
خود او تا به حال دو جایزه مهم از جشنواره فیلم فجر دریافت کرده است. در سال 65 برای فیلم شیر سنگی برنده لوح زرین بهترین فیلمنامه از جشنواره پنجم شده و برای فیلم در مسیر تندباد سیمرغ بلورین بهترین فیلم را از جشنواره هفتم دریافت کرده است. البته عوامل فیلمهایش نیز بارها و بارها نامزد و برنده جوایز جشنوارههای سینمایی شدهاند.
در بین فیلمسازان قدیمی ایرانی کارگردانی که تحصیلات سینمایی داشته باشد کم داریم. مسعود جعفریجوزانی مدرک کارشناسی ارشد فیلمسازیاش را از دانشگاه ایالتی سان فرانسیسکو گرفته است. نکته آخر آن که جوزانی از این سریال بهعنوان وصیتنامه خودش یاد کرده است. وصیتنامهای که بازخوانی اش میتواند برای نسلهای آینده نیز آموزنده باشد.
در چشم باد به روایت آمار و ارقام
نوشتن فیلمنامه در چشم باد توسط «مسعود جعفری جوزانی» دو سال زمان برده و فیلمبرداری آن 5 سال به طول انجامیده است. یعنی از مهر ماه سال 82 تا اواخر سال 87. البته در این فاصله چند بار کار به خاطر کمبود بودجه و عوض شده تهیه کننده متوقف شد. هزینه ساخت این سریال از طرف تهیه کننده 12 میلیارد تومان اعلام شده است.
برای ساخت سریال از 480 لوکیشن استفاده شده و گروه این پروژه به بیش از 10 شهرستان (خرمشهر، شیراز، اصفهان، ماسوله، خجیر، فیروزکوه، رباط کریم و...) سفر کردهاند.
در چشم باد در قالب 50 قسمت 50 دقیقهای از تلویزیون پخش میشود. یعنی کل زمان سریال میشود 2500 دقیقه. در این سریال 60 سال از تاریخ معاصر ایران مرور میشود. البته با تاکید و تمرکز بیشتری بر حوادث سالهای 1300، 1320 و 1360 .
در این سریال 150 بازیگر در نقشهای اصلی ایفای نقش کردهاند. این پروژه در سه فاز فیلمبرداری شده که شامل کودکی، جوانی و پیری فرزندان گل نسا (ماه چهره خلیلی) میشود. لوکیشن فاز دوم شهرک غزالی است.
همانطور که میدانید در قسمتهای پایانی حوادث مربوط به بازسازی خرمشهر هم به تصویر کشیده شده است. بازسازی مسجد خرمشهر حدود 8 ماه زمان برده است. این بازسازی در خود مسجد اصلی این شهر انجام شده است.
ریز و درشت سریال در چشم باد
در چشم باد یک کار الف ویژه است. یعنی جزو گروه با کیفیتترین و پرهزینهترین سریالهای تلویزیون قرار گرفته است. الف ویژه تقریبا همان چیزی است که در سینمای دنیا به آن بیگ پروداکشن میگویند. سریالهای حضرت یوسف، مختارنامه و روزگار قریب هم چنین درجهای داشتهاند.
کامبیز دیرباز در این سریال نقش 70 سالگی خودش را بازی میکند. ماهچهره خلیلی هم نقش 50سالگی خودش را بازی میکند. این دو نفر در سنین پیری گریم بسیار سنگینی دارند. گریم کامبیز دیرباز 27 ساعت طول کشیده است. یعنی سه روز و روزی 9ساعت. بخشهایی از فاز سوم در آمریکا فیلمبرداری شده و کل گروه چهره آرایی هم آمریکایی بودهاند. دیرباز برای این ایفای نقش پیری نادر 15 کیلو وزنش را اضافه کرده است. جوزانی اصرار داشته هر بازیگری خودش نقش پیریاش را بازی کند. در چشم باد به شیوه 35 میلی متری فیلمبرداری شده و قرار است 3 فیلم سینمایی که خلاصه شده 50 قسمت هستند از روی سریال ساخته شود.
به گفته بازیگران سریال خانواده میرزا حسن ایرانی مابه ازای تاریخی ندارند و زاییده ذهن خود جوزانی هستند. در واقع کارگردان از روابط عاطفی اعضای این خانواده برای روایت اتفاقات تاریخ معاصر ایران استفاده کرده است.
ماجرای اشغال ایران به دست متفقین
اگر قرار است به تازگی به جمع بینندگان سریال در چشم باد بپیوندید، باید بدانید که بخشهای مربوط به قیام میرزا کوچک خان جنگلی و کشته شدن او را از دست دادهاید. در حال حاضر قسمتهای مربوط به جنگ ایرانیها و متفقین در حال پخش است. بیژن ( پارسا پیروزفر) یکی از سربازان ایرانی است که دارد دوران اجباری (خدمت سربازی) را میگذراند. برادرش نادر خیلی به او توصیه کرد که چون ایران در آستانه جنگ است، به اجباری نرود. اما بیژن که میخواست به کشورش خدمت کند لباس رزم به تن کرد.
اگر اطلاعات کتابهای درسی تاریخ را فراموش کرده اید باید یادآوری کنیم که پس از آغاز جنگ جهانی دوم در ساعت 4 صبح روز 9 شهریور 1318 ارتش متفقین به بهانه حضور جاسوسان آلمانی در ایران کشورمان را اشغال کرد. این در حالی است که ایران بیطرفی خود را اعلام کرده بود.
در روز 3 شهریور 1320 نیروهای شوروی از شمال و شرق و نیروهای بریتانیایی از جنوب و غرب، از زمین و هوا به ایران حمله کردند و شهرهای سر راه را اشغال کردند و به سمت تهران آمدند. ارتش ایران به سرعت متلاشی شد. رضاشاه ناچار به استعفا شد. متفقین نیز با انتقال سلطنت به پسر و ولیعهد او محمدرضا موافقت کردند. جنگ جهانی دوم در 9شهریور 1318 آغاز شد.
احسان رحیمزاده
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد