در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
موسیقی سریالهای «شب دهم» و «مدار صفر درجه» که علاقهمندان زیادی دارد، این بار از قاب تلویزیون خارج و بر صحنه به صورت زنده اجرا میشوند. آنان که توانستهاند در 2شب گذشته پای برنامه ارکستر مجلسی ایرانیان به رهبری بردیا کیارس بنشینند، کنسرت مدار صفردرجه را از بهترین اجراهای زنده ارکسترهای بزرگ در چند سال اخیر میدانند. اگرچه در این کنسرت قطعات زیادی نواخته میشود، اما شاه بیت آن موسیقی همین 2سریال تلویزیونی است که اینک به آثاری ماندگار و خاطرهانگیز تبدیل شدهاند.
امشب، مرکز همایشهای برج میلاد شاهد سومین اجرای کنسرت «مدار صفر درجه» خواهد بود و علاقهمندان میتوانند یک بار دیگر با آهنگ خلعتبری و صدای گیرای قربانی با شعر افشین یداللهی همراه شوند:
مرز در عقل و جنون باریک است
کفر و ایمان چه به هم نزدیک است
پس از فارغالتحصیل شدن از دانشگاه به عنوان یک آهنگساز، چه شد که وارد عرصه موسیقی فیلم شدید؟
متاسفانه آهنگسازی در ایران به عنوان یک شغل تعریف نشده است. این که مرکزی فرهنگی به موسیقیدانان سفارش ساخت آهنگ و قطعات ارکستری بدهد، وجود ندارد و هیچ برنامهریزی برای آن نشده است.
اگرچه ارکسترهایی در ایران هستند که با نوازندگان و رهبر گروه قرارداد میبندند و آنان را به نوعی استخدام میکنند، برای آهنگسازان هیچ وقت این اتفاق نمیافتد. برای همین به عنوان یک آهنگساز، تنها عرصهای که میتوانستم مطمئن باشم در آن میتوانم به طور مستمر سفارش کار بگیرم، موسیقی فیلم بود.
یعنی نیازهای مالی و ضرورتهای شغلی شما را به این سمت سوق داد؟
فقط بحث درآمد نبود. یک موسیقیدان و آهنگساز دوست دارد به صورت مداوم به کار بپردازد و هنرش را جلوهگر سازد. وقتی تنها در عرصه موسیقی فیلم چنین شرایطی وجود دارد، خب طبیعی است که به آن گرایش پیدا کند.
سینمای ایران و شبکههای گوناگون سیما در طول سال بیش از 200 فیلم، تلهفیلم و سریال تولید میکنند که به همان تعداد نیازمند موسیقی متن هستند. این تولید، بازار خوبی را برای آهنگسازان به وجود میآورد تا در طول سال همیشه کار داشته باشند و رابطه خود را با هنرشان قطع نکنند.
وقتی آهنگسازی در طول سال بتواند 4 یا 5 موسیقی فیلم بنویسد و بسازد، هم دارای شغل و درآمدی ثابت شده است، هم به کار هنریاش میپردازد و هم میتواند دغدغههای آهنگسازیاش را جامهعمل بپوشاند.
یعنی هیچ عرصه دیگری برای فعالیت یک آهنگساز وجود ندارد؟
متاسفانه نه. تعداد سالنهای مناسب اجرای موسیقی در ایران آنقدر اندک است که اگر در همه آنها، در تمام طول سال هم کنسرت اجرا شود، باز نمیتواند پاسخگوی هنرمندان فعال این حوزه باشد.
از سوی دیگر هیچ سیاست و برنامه مدونی برای تولید مستمر موسیقی در کشور وجود ندارد و نمیتوان انتظار داشت تا یک آهنگساز بنشیند تا هرچند سال به سراغش بروند و سفارش کار به او بدهند.
در حالی که در تئاتر کشور، مرکز هنرهای نمایشی هم متولی نظارت و هدایت است و هم در تولید حضور مستقیم دارد.
بله. آنها تعدادی سالن تئاتر مثل مجموعه تئاترشهر دارند که باید برای آن دست به تولید بزنند یا از گروههای مستقل حمایت کنند. این وضعیت در عرصه موسیقی وجود ندارد.
اما ما ارکسترهای بزرگی چون سمفونیک و ملی داریم که نیازمند آثار موسیقایی برای اجرا هستند.
مگر این 2 ارکستر بزرگ در طول سال چند برنامه اجرا میکنند که بتوانند وقت آهنگسازان ایران را پر کنند. 30 تا 50 اجرا در طول سال که آن هم بیشتر متکی به مناسبتهای ملی و مذهبی است یا آثار موسیقیدانان بزرگ جهان را دربرمیگیرد و به هیچ وجه نمیتواند جوابگوی نیازهای هنری و مالی آهنگسازان باشد.
تا این جای گفتگو به نظر میآید که از سر اجبار به حوزه موسیقی فیلم وارد شدهاید. همینطور است؟
به این صورت قضاوت نکنید. در نظر داشته باشید که هر آهنگساز فیلم در درجه اول یک موسیقیدان است و این هنر برای او ارزش فراوان دارد. اما در این میان نباید علاقههای شخصی و گرایشات هنری آهنگسازانی را که به ساخت موسیقی فیلم روی میآورند را ندیده گرفت.
و این علاقه در شما چگونه بوده و هست؟
من به سینما و البته تئاتر علاقه داشته و دارم و همیشه آثار این 2 حوزه هنر را دنبال میکنم. در مورد سینما علاوه بر عشق به خود این هنر، موسیقیهای فیلم هم همیشه برایم جذاب بودهاند و هستند و از همان ابتدا که پای در راه موسیقی گذاشتم، نیمنگاهی به سینما هم داشتهام. در حال حاضر هم در دانشکدههای هنری بیشتر مشغول به تدریس موسیقی فیلم هستم.
پس یک جورهایی رکود در عرصه موسیقی کشور به نفع آهنگسازی فیلمها تمام شده است.
قطعا. این البته محدود به موسیقی نیست. بسیاری از هنرمندان تئاتر هم در چند دهه اخیر به دلیل مسائل مالی و کمبودهای این عرصه جذب سینما و تلویزیون شدهاند که هنر آنان به سطح کیفی فیلمها و سریالهای ما افزوده است.
به علاقهتان به موسیقی فیلمهای سینمای جهان اشاره کردید. کار کدام آهنگسازان را بیشتر میپسندید؟
یکی از آهنگسازان مورد علاقهام، جری گلد اسمیت است. کارهای انیو موریکونه را هم دوست دارم که ملودیهای درخشانی را از خود به یادگار گذاشته است. کارهای اخیر جان ویلیامز هم برای من جذاب هستند.
در دوران نوجوانی و جوانی که پیگیر موسیقی متن فیلمها بودید، کدام آثار بیشتر به یاد شما ماندهاند؟
موسیقی متن فیلم پاپیون از جری گلد اسمیت برایم بسیار دلنشین و گیرا بود و هنوز هم هست.
بهتر است از اینجا به بعد روی موسیقی سریالها و مجموعههای تلویزیونی متمرکز شویم. بویژه از آنجا که شما بیشتر با آثارتان در این حوزه شناخته شده هستید.
واقعا همین طور است. من با مجموعههای تلویزیونی به مردم معرفی شدم. با توجه به برد و قدرت نفوذ صداوسیما، طبیعی است آثاری که از این 2 رسانه دیداری و شنیداری پخش میشوند، بهتر به گوش مردم میرسند و به دل آنها مینشینند.
البته همین جا تاکید کنم که به نظر من، رادیو نسبت به تلویزیون بسیار بیشتر و بهتر میتواند در خدمت موسیقی به طور کلی باشد که متاسفانه این چنین نیست. جای برنامههای مستقل موسیقی در شبکههای گوناگون صدا خالی است که باید در آن تجدیدنظر کرد.
اما وقتی شما میگویید که فعالیت در عرصه موسیقی فاخر و هنری کشور کم است، رادیو چگونه میتواند برنامههای خود را به سمت آن متوجه سازد؟
برنامههایی که ارکسترهای بزرگ مثل سمفونیک، ملی و همین ارکستر مجلسی ایرانیان برگزار میکنند، از نظر هنری و محتوایی آنقدر هستند که بتوانند ساعاتی از آنتن رادیو را به خود اختصاص دهند.
موسیقی سنتی و محلی ما هم بدون هیچ مشکلی میتواند بیشتر از رادیو پخش شود و مورد توجه قرار بگیرد. برای مثال چه ایرادی دارد که چنین اجراهایی که بدون شک هیچ مشکلی از نظر سیاستهای فرهنگی حاکم بر صداوسیما ندارند، به طور زنده پخش شوند.
اما رادیو تا به حال چندین بار پخش مستقیم از اجراهای زنده موسیقی داشته است.
خوب است، اما کم است و میتواند بیشتر شود.
به 3 آهنگساز مورد علاقهتان اشاره کردید که آثارشان بسیار ملودیک و جدا از فیلمهایشان نیز مشهور هستند. موسیقی فیلمها و بویژه سریالهای شما نیز بشدت این ویژگی را دارند و میتوانند خارج از فضای سینما و تلویزیون به صورت اثری مستقل ارائه شوند. بسیاری از منتقدان چنین آهنگهایی را که به اصطلاح بر فیلم تسلط دارند را نمیپسندند. پاسخ شما چیست؟
اگر شما تاریخ موسیقی فیلم را نگاه کنید، میبینید که چرخشها و تغییر مسیرهای زیادی داشته است. از موسیقی کلاسیک شروع و به موسیقی بومی و محلی و افکتیو میرسد. از بیان صحنه به صحنه فیلم به شرح و توضیح ذهنیت اصلی فیلم و واقعیت برتر آن میانجامد.
هرچند امروزه رویکردهای درونی موسیقی فیلم بیشتر شده و دیگر قرار نیست شنیده شود و وظیفه دارد فضاهایی را پر کند، اما آن مسیر اولیه هم که به آفرینش ملودیهای گوشنواز میرسد، همچنان ادامه دارد.
اما در ایران انگار همان رویکرد اولیه بیشتر هنوز دنبال میشود.
خب این از همان دهه 50 خورشیدی که سرآغاز جدی ساخت موسیقی فیلم در ایران محسوب میشود، وجود داشته است. این گرایش تا بدانجاست که موسیقی در طول این 4 دهه حتی کمتر در متن فیلم شنیده میشود و بیشتر در تیتراژ نمود پیدا میکند.
چرا؟
چون در تیتراژ صدا و دیالوگی نیست و موسیقی خودش را بهتر نشان میدهد.
پرسشم این است که چرا آهنگسازان ما این گرایش را در ساخت موسیقی فیلم و سریال در طول 40 سال گذشته بیشتر دنبال کردهاند.
چون مخاطب ایرانی بیشتر موسیقی فیلم را دوست دارد که ملودیک و به صورت مستقل قابل شنیدن باشد.
حتی مخاطب جوان امروز؟
بله هرچند سلیقه آنان در سازبندی ارکستر و نوازنده موسیقی فیلم تغییر کرده است، اما همان نوع ملودیک موسیقی را میپسندند. جوانان امروز بیشتر انواع گیتارها را میپسندند، در حالی که قدیمیترها به ویولنسل و ویولن آلتو علاقه دارند.
من با مجموعههای تلویزیونی به مردم معرفی شدم. با توجه به برد و قدرت نفوذ صداوسیما، طبیعی است آثاری که از این 2 رسانه دیداری و شنیداری پخش میشوند، بهتر به گوش مردم میرسند و به دل آنها مینشینند
جوانان چه در ایران و چه در جهان بیشتر دوست دارند همان موسیقی روزمره و مورد علاقهشان را در فیلمها و سریالها بشنوند بویژه در آثاری که جنبههای اجتماعی روز دارند و از زندگی پیرامون تماشاگران برآمده است.
آیا شما هم براساس علاقه مخاطبان، موسیقی فیلمهایتان را میسازید؟
من براساس حال و هوا و نوع فیلم تصمیم میگیرم. در هر فیلمی، وظیفه موسیقی متفاوت است و نمیتوان براساس یک مسیر همیشگی حرکت کرد. برای مثال در فیلم اتوبوس شب، تنها 2 یا 3 قطعه موسیقی دارم که بیشتر در تیتراژ پایانی میآید و عصاره فکر و ذهن فیلم است. اما در مجموعه تلویزیونی مدار صفر درجه، موسیقی پرگو است، حالتها را بیان میکند، با جریانات و قصههای کوچک همراه میشود و بار عاطفی فیلم را به دوش میگیرد.
موسیقیهایی که میسازید، با توجه به ملودیها و سازهایی که در نواختن آنها به کار میبرید، گرایشهای پررنگی به موسیقی ایرانی دارند. آیا شده است که به فکر بیفتید در پدید آوردن اثری تنها به موسیقی سنتی یا محلی متکی باشید؟
در نماهنگ نوایی و فیلم هامون و دریا، این شیوه استفاده از موسیقی سنتی و محلی را تجربه کردهام و هر جای دیگر که مناسب بدانم باز هم آن را تکرار خواهم کرد. دوباره تاکید میکنم که این فیلم و سریال است که به من میگوید باید چه شیوه، روش و رویکردی را در ساخت موسیقی آن دنبال کنم.
چه قدر این موسیقی ردیف دستگاهی و نواحی میتواند سازنده سبکی ایرانی و منحصر به فرد در عرصه فیلمسازی ما باشد؟
موسیقی ردیف دستگاهی ما هم در اصل برگرفته از موسیقی نواحی است. از این رو آواها و نواهای گوناگون محلی ایران میتواند دستمایه بسیار خوبی برای آثار موسیقی فیلم ما باشند. در طول 10 سال گذشته رویکرد به موسیقی ایرانی در سینما و تلویزیون ما بشدت پررنگ شده است تا آنجا که موسیقیدانان بزرگ این عرصه مثل حسین علیزاده و محمدرضا درویشی وارد این عرصه شدهاند. این نشان میدهد که توجه فیلمسازان ما به موسیقی ایرانی زیاد است و از این نظر باید بسیار خوشحال بود.
شما هم برای فیلمهای بلند سینمایی موسیقی ساختهاید و هم برای سریالهای تلویزیونی، تفاوت کار در این 2 قالب برای شمای آهنگساز چیست؟
در مجموعههای تلویزیونی دست شما بازتر است و زمان بیشتری را در اختیار دارید، در حالی که در یک فیلم بلند از این لحاظ محدودیت وجود دارد. در نوشتن موسیقی و تم اثر تفاوتی با هم ندارند، اما در چگونه تقسیم کردن حجم موسیقی با هم اختلاف دارند. البته طبیعی است که به دلیل همراهی بیشتر سریال در طول زمان با مخاطب، تماشاگران ارتباط بهتری با موسیقی متن آن نسبت به فیلم بلند سینمایی پیدا میکنند.
در آثارتان بیشتر از سازهای آکوستیک استفاده میکنید و حتی به اجراهای ارکستر روی میآورید. چرا؟
چون فکر میکنم اجرای نوازنده با یک ساز آکوستیک، احساس بسیار بهتر و زندهتری نسبت به آلات و ادوات الکترونیکی دارد. البته گاهی اوقات نیاز به حجم زیادی از موسیقی داریم که تنها از یک ارکستر 100 نفره برمیآید که به دلیل محدودیتهای فنی و مالی ناگزیر میشویم برای برخی از صداها و سازها به سراغ دستگاههای الکترونیکی برویم.
اجرای موسیقی متن فیلم توسط ارکستر به جای نواختن سازها به طور منفرد و سپس میکس آنها کار شما را سخت نمیکند؟
سخت میکند، اما چون کارم را دوست دارم، ترجیح میدهم به این شیوه اثر را اجرا و ضبط کنم.
چرا کلام و ترانه در موسیقی متن فیلمهای ایرانی اینقدر پررنگ است؟
در تمام دنیا این وضعیت کم و بیش وجود دارد.
نه به این حجم و گستردگی.
این گرایش در ایران به چند دلیل بیشتر است. اول آن که اصولا موسیقی ایرانی از دیرباز با شعر همنشین بوده است و جداییناپذیر. گوش مخاطب ایرانی دوست دارد کلام را همراه موسیقی بشنود.
دوم آن که بیشتر آهنگسازانی که وارد عرصه ساخت موسیقی فیلم میشوند، به نوعی خودشان علاقهمند به این کار هستند و تجربههای زیادی در ساخت آهنگ برای شعر و ترانه داشتهاند. این موج از قبل از انقلاب با واروژان و اسفندیار منفردزاده شروع و در 30 سال اخیر هم دنبال شد.
دلیل سوم هم این است از آنجا که موسیقی به طور مستقل چندان جایی برای عرضه خود ندارد، در فیلمها و سریالها مجال مییابد تا خودی نشان دهد و بویژه در تیتراژ ابتدایی و انتهایی با ترانه همراه شود. این نیاز مخاطب است که در جای خودش جواب داده نمیشود و اینجا بروز پیدا میکند.
فرار از تکرار
فردین خلعتبری، آهنگساز 45 ساله که تحصیلات مهندسی عمران در دانشگاه صنعتی شریف را نیمهکاره رها کرد تا در دانشگاه هنر موسیقی بخواند، با ساخت موسیقی تئاتر «گرگ گرگم» با کارگردانی مسلم قاسمی در سال 1364 کارش را به صورت حرفهای آغاز کرد. نام این آهنگساز با انتشار آلبوم «از روی سادگی» با صدای مهران مدیری به سر زبانها افتاد که کاری متفاوت در عرصه موسیقی پاپ بود.
پس از این تجربهها، خلعتبری بیشتر وقتش را صرف ساخت موسیقی متن فیلم و سریال کرد و خیلی زود به یکی از مطرحترین و پرکارترین چهرههای این عرصه تبدیل شد. او علاقه و تسلطش به موسیقی محلی و سنتی کشور را با ساخت موسیقی چند فیلم و سریال نشان داد و توانست با استفاده از سازهای ارکسترال و ایرانی، فضاهای جدیدی را پیشروی موسیقی فیلم بگشاید.
فردین خلعتبری در آثارش نشان داده که از تکرار فراری است و هر بار تجربههایی را میآزماید که بیشتر بکر و جدید هستند. موسیقیهای متن فیلمهای «چتری برای دو نفر»، «گل یخ»، «به رنگ ارغوان»، «چه کسی امیر راکشت»، «اتوبوس شب» و «پستچی سه بار در نمیزند» از مهمترین آثار او در سینما به شمار میآیند که نامزد دریافت جایزه از جشنواره فیلم فجر و جشن خانه سینما بودهاند.
با وجود فعالیت مستمر خلعتبری در سینما، اما آنچه نام او را به عنوان آهنگساز فیلم به سر زبانها انداخت، ساخت موسیقی متن و ترانههای تیتراژ سریالهای تلویزیونی «شب دهم» و «مدار صفر درجه» بود که با صدای علیرضا قربانی در حافظه موسیقایی مردم ثبت شدند. این آثار خلعتبری از یکسو رضایت اهالی فن و هنر را جلب کرده و از طرف دیگر با استقبال مردم روبهرو شده است.
مهدی یاورمنش
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم