نخستین روزهای تحقیق درباره قتل همسر ناصر محمدخانی چگونه گذشت

مردی از گناوه؛ نقش اول قتل لاله سحرخیزان

7 سال پیش در چنین روزهایی، صفحه حوادث روزنامه‌ها یک موضوع مشترک داشتند؛ قتل لاله سحرخیزان، همسر ناصر محمدخانی. آن زمان هنوز تحقیقات به نتیجه نرسیده و نام شهلا وارد این پرونده نشده بود.
کد خبر: ۲۸۸۹۶۲

پلیس جز چند فرضیه و سرنخ‌هایی گنگ، اطلاعات دیگری به دست نیاورده بود و یک سال طول کشید تا این که شهلا به قتل اقرار کرد. البته بعدها با پس گرفتن اظهاراتش باعث شد این پرونده تا همین امروز، معماگونه و مبهم باشد. شهلا حالا در شرایطی در زندان به سر می‌برد که برای دومین بار به قصاص محکوم شده و دیوان عالی کشور نیز این رای را تایید کرده، اما هنوز حکم به امضای رئیس قوه قضاییه نرسیده است و این احتمال وجود دارد که آیت‌الله لاریجانی نیز با رئیس سابق قوه قضاییه درباره مبهم بودن پرونده و وجود برخی ابهام‌ها هم نظر و خواستار محاکمه مجدد شهلا شود. داستان شهلا و روند رسیدگی به پرونده او ماجرایی است که همه از آن باخبرند و بارها در روزنامه‌ها تکرار شده، اما آنچه در این پرونده فراموش شده، وقایعی است که در روزهای ابتدایی تحقیقات به وقوع پیوست و شاید هنوز هم بتواند گره‌گشا باشد. بین روزهای 25 تا 30 مهر ماه، مردی به نام علی الف از اهالی گناوه، نقش اول صفحات حوادث روزنامه‌ها را بازی می‌کرد. پلیس او را مظنون شماره یک قتل لاله معرفی کرده و خبرنگارانی که بعدها علیه شهلا موضع گرفتند، آن زمان پیکان اتهام را به سوی این مرد نشانه گرفته بودند و می‌نوشتند این مرد با توجه به دلایل و مدارک موجود بی‌شک قاتل است ولی حاضر نیست جرمش را بپذیرد. اما علی که بود، چطور دستگیر شد و کارش به کجا رسید؟

همان روزهایی که قتل همسر ناصر محمدخانی جو جامعه را ملتهب کرده بود و همه منتظر دستگیری قاتل او بودند، یک راننده تاکسی به پلیس آگاهی رفت و خبر داد درست روز قتل، مسافری را سوار کرده که از نزدیکان خانواده سحرخیزان بود و با لاله قرار ملاقات داشت. اطلاعاتی که این مرد ارائه داد، در کنار سایر سرنخ‌ها به افشای هویت علی و دستگیری او انجامید. این متهم زمانی که از گناوه به تهران منتقل شد، اتهام قتل را انکار کرد اما مدارکی علیه او وجود داشت. نخستین دلیل، شهادت همان راننده تاکسی بود. مدرک دوم، پیراهن مردانه خون‌آلودی بود که روز قتل در میان زباله‌های مقابل محل خانه لاله کشف شده بود و نشان می‌داد عامل این جنایت یک مرد است. از طرفی، علی از طرف پدر لاله ماموریت داشت به خانه همسر ناصر محمدخانی برود. ماجرا از این قرار بود که علی، قبل از سفر به تهران به واسطه مردی که از اخراجی‌های یکی از ارگان‌ها بود، با پدر لاله آشنا شد. مرد مسن که از مدت‌ها قبل به خاطر اختلاف حقوقی درباره زمینی میلیاردی در بوشهر، درگیر محاکم قضایی بود، وقتی علی ادعا کرد در دیوانعالی کشور نفوذ دارد، به او اطمینان کرد و تلفن خانه دخترش را به او داد.

خودش هم با لاله تماس گرفت و سفارش کرد اگر شخصی با مشخصات «علی.الف» به خانه مراجعه کرد، برگه‌های پرونده را به او بدهد. مظنون شماره یک پرونده، تا این نقطه از داستان را قبول داشت اما مدعی بود هرگز به خانه ناصر محمدخانی نرفته است. «با لاله تماس گرفتم و او گفت چون شوهرش نیست نمی‌تواند پذیرای من باشد. من چون کارهای زیادی داشتم دیگر از رفتن به خانه ناصر محمدخانی منصرف شدم و روز جنایت در بازارهای مختلف دنبال خرید کیسه‌های پلاستیکی و برنج بودم. چون در خریدهایم می‌خواستم اعتماد فروشندگان را جلب کنم، خودم را از بستگان بسیار نزدیک همسر ناصر محمدخانی معرفی می‌کردم. در هتل، تاکسی، مترو و هر جای دیگر این ادعا را تکرار می‌کردم و این موضوع برایم به سرگرمی تبدیل شده بود.»

با وجود این انکارها، هنوز علی زیر تیغ اتهام بود و کارآگاهان احتمال می‌دادند او در این جنایت یک همدست نیز داشته است. این مرد چند ماهی را در بازداشت به سر برد تا این که ناگهان ورق برگشت و این بار قتل لاله، جنایتی زنانه تشخیص داده شد. هرچند بی‌گناهی علی به اثبات رسیده، دلایلی که آن زمان بر مرد بودن قاتل دلالت داشت، هنوز می‌تواند مورد استناد قرار بگیرد. این همان نکته‌ای است که شهلا و وکیل مدافعش روی آن انگشت می‌گذارند.

مریم عفتی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها