شعار واژه‌ای است که برای تمام جوامع آشناست و از گذشته تاکنون مورد استفاده ملت‌ها و دولت‌ها قرار گرفته است. سردادن شعارهایی با مضامین مختلف، کارکردهای یکسانی دارند و همگی آنها بازگوکننده مطالبات سیاسی، اجتماعی، صنفی و... هستند.
کد خبر: ۲۸۸۱۷۸

طرح شعار و مستمسک شدن به آن از سوی مردم یا حتی دولت‌ها، صرفا به آن معنی نیست که فضایی پرتنش در جامعه‌ای وجود دارد، اگرچه عموما نوعی اعتراض و انتقاد در شعار نهفته است. با این حال می‌توان گفت شعار و شعاردهی از 2 منظر قابل بحث است؛ یکی در حوزه سیاست داخلی و دیگری حوزه سیاست خارجی کشورها. علاوه بر آن، کارکرد شعار برحسب این‌که از سوی کدام یک از 2 گروه مردم و دولت بیان می‌شود، می‌تواند متفاوت باشد. البته در بیشتر مواقع نیز رابطه‌ای دیالکتیک بین این دو گروه و شعارهایشان وجود دارد. به عبارتی مردم با سردادن شعار بر عملکرد دولتمردانشان تاثیر می‌گذارند و گاهی این رهبران سیاسی هستند که با سخنانشان، مردم را با خود همراه کرده و از آنها برای تحقق هدفی در عرصه بین‌المللی یاری می‌گیرند.

اما در بحث سیاست خارجی گاهی هم ملت‌ها و هم دولت‌ها با کمک یکدیگر توانسته‌اند اتفاقی شگرف در روابط خود با کشورهای دیگر ایجاد کنند. نقطه اشتراک تمامی موارد مطرح شده آن است که شعار نقش موثری برای رسیدن به اهداف تعیین شده دارد و به عنوان یکی از مهم‌ترین ابزار تحرکات سیاسی و اجتماعی در جوامع محسوب می‌شود.

شعارها معمولا با شکل‌گیری دسته‌ها، گروه‌ها، سازمان‌ها یا احزاب سیاسی و اجتماعی پا می‌گیرد. برای رسیدن به یک شعار مشخص و واحد، نیاز به جماعتی همفکر و همسوست که ذیل یک پرچم عقیدتی، واکنش خود را نسبت به افراد و گروه‌ها و ملل دیگر ابراز کنند. شعار بیشتر بیان عاطفی حرکت اجتماعی و سیاسی است و به دلیل داشتن رنگ عاطفی، از قدرت برانگیختن بالایی برخوردار است، به همین دلیل این‌گونه شعارها نوعی همدلی و همدردی به دنبال خود می‌آورند.

وقتی که مبارزه اجتماعی آغاز می‌شود نهضت ناچار است خود را به شکلی مطلوب معرفی و برنامه خود را برای تغییرات فراگیر عرضه کند و تظاهرکنندگان باید وحدت عقاید خود را به نوعی نشان دهند.

شعار سیاسی اجتماعی دارای سابقه تاریخی بسیار زیادی است. در اغلب نهضت‌های مذهبی، ملی و میهنی نیز طلایه‌داران انقلاب اجتماعی سیاسی از شعاردهندگان بودند. استفاده از شعار نمونه‌های فراوانی در طول تاریخ دارد که به برخی از آنها در مقاطع مختلف تاریخی اشاره می‌کنیم:

1- از دوران‌های دور در پیکارها، وقتی دو لشکر با یکدیگر روبه‌رو می‌شدند، سعی می‌کردند با فریاد و هلهله روحیه طرف مقابل را تضعیف و روح حرکت دسته‌جمعی را در میان افراد خودی افزایش دهند. مبارزان نیز در جنگ‌های تن به تن، به رجز خواندن و توصیف دلاوری و سلحشوری خود پرداخته و در عین حال ضعف و زبونی طرف مقابل را بیان می‌کردند. این اقدام از جمله حربه‌های روانی جنگ بوده است.

2- در جنگ‌های صدر اسلام نیز خواندن رجزهای حماسی رایج بود. مسلمانان در جنگ‌ها با شعار «الله اکبر» وارد میدان رزم می‌شدند و این فریاد تکبیر گاهی چنان در دل دشمنان اثر می‌کرد که منجر به عقب‌نشینی آنان می‌شد. در میدان نبرد با هر پیروزی بانگ تکبیر مسلمانان بلند می‌شد. پیامبر اسلام(ص) نیز علاوه بر بحث و تحلیل علل بعثت خود گاهی در مسجد حضور می‌یافت و با شعارهای توحیدی، دیگران را متوجه حرکت خود می‌کردند.

3- دو روز قبل از کودتای 28 مرداد، 2 گروه طرفداران حزب توده و طرفداران مصدق و ملی‌شدن نفت به خیابان‌ها آمدند و به‌ کشمکش پرداختند. گروه طرفداران نهضت ملی، شعار ملی شدن نفت و احتمالا شعار مرگ بر شاه می‌دادند؛ ولی عمده شعارهای این دسته، طرفداری از مصدق و ملی‌شدن نفت بود. دسته طرفدار حزب توده نیز شعار جمهوری دمکراتیک و جمهوریخواهی و شعارهای خیلی تند چپ و علیه انگلیس و آمریکا را مطرح می‌کردند و مجسمه‌های شاه را پایین کشیدند. این حرکت اگرچه اندکی با دخالت نیروهای آمریکایی و کودتایی که صورت گرفت، ناکام ماند؛ اما نقطه عطفی در تاریخ سیاست ایران به شمار می‌آید و آن شعارها بعدها نیز تداوم یافت و در نهایت با ملی شدن صنعت، نفت تحقق یافت.

4- اوایل سال 1384 و به دنبال مطلبی که ژاپنی‌ها در کتاب تاریخ درسی خود درباره چین و حمله ژاپن به آن کشور نوشته بودند، اعتراضات شدیدی در چین صورت گرفت که حمله جوانان چینی به رستوران‌ها و نمایندگی‌های ژاپنی را در پی داشت. دولت ژاپن در وهله اول خواستار عذرخواهی رسمی چین شد و در مقابل چین عذرخواهی ژاپن و حذف مطالب نوشته شده در کتاب‌های تاریخ آن کشور را خواستار شد و تهدید کرد در غیر این صورت کالاهای ژاپنی تحریم خواهد شد. بعد از کشمکشی که حدود 3 هفته طول کشید و در راس آن مردم چین بشدت اعتراض خود را در قالب شعارهایی ا‌براز کردند و از شعارها و خواسته‌های خود کوتاه نمی‌آمدند، نخست‌وزیر ژاپن از چین به خاطر تجاوز به آن کشور که در اوایل دهه 1940 رخ داده بود و ظلم و ستم‌هایی که در آن دوران به مردم چین شده بود، رسما عذرخواهی کرد و قول داد مطالب نوشته شده در کتاب‌های تاریخی درسی هم حذف شود.

5- روابط محمد‌رضا شاه با ایالات متحده از نیمه دوم دهه 1960 بتدریج توسعه و تحکیم یافت؛ اما اتحاد عملی پادشاه ایران با آمریکا، در دوره محمدرضا شاه مخلوع و در نتیجه رویدادهای سال 13561351 بود. رشد سرسا‌م‌آور درآمدهای نفتی و میل روزافزون شاه به خرید تسلیحات نظامی از آمریکا، از دید بسیاری از ایرانیان نشانه خوش‌خدمتی کامل شاه به ایالات متحده و از دست رفتن استقلال کشور بود. در نهایت نیز همین احساس عمومی یکی از سرچشمه‌های ژرف بیگانگی و بیزاری مردم از رژیم شاه شده و جامعه غرب زده و رژیم دست‌نشانده شاه توسط نهضتی اسلامی که از عمق وجود جامعه برخاسته بود، متلاشی شد و شعار مرگ بر آمریکا در عمق دیدگاه‌های مردم ایران ریشه دواند.

6- باراک اوباما، رئیس‌جمهور رنگین‌پوست آمریکا با شعار «تغییر» توانست در رقابت با مک‌کین دیگر کاندیدای ریاست جمهوری، پیروز میدان شود. مردم آمریکا در نوامبر 2008 به اوباما را‡ی دادند تا شاهد تغییر در حوزه‌های سیاست خارجی و داخلی آمریکا و پایان یافتن دوران فاجعه‌آمیز بوش باشند. اوباما با این شعار خود نه‌تنها مردم آمریکا؛ بلکه بسیاری از مردم دنیا را با خود همراه کرد و توانست حمایت آنان را به دست آورد.

نمونه‌های بسیار دیگری نیز وجود دارد که در این نوشتار نمی‌گنجد و فقط به عنوان مصداق به تعداد اندکی از آنها اشاره شد. شعارها ویژگی‌هایی نیز دارند که شاید مهم‌ترین آن پیوستگی باشد. به عبارتی شعار باید در تعقیب اهداف مشخصی باشد. پیوستگی بین شعارها و اهداف‌ نهضت باعث می‌شود که شعارها از انحراف و کجروی دور ماند و نهضت به سمت هدف‌ها حرکت کند؛ اما چیزی که می‌کوشیم در این نوشتار به آن بیشتر بپردازیم، بحث شعار در دیپلماسی و روابط کشورها با یکدیگر است؛ زیرا دربرگیرنده منافع ملی کشورها بوده و نقش غیرقابل انکاری در تامین منافع دولت‌ها و ملت‌ها دارد. این مساله از این زاویه قابل بررسی است که در ادبیات علم سیاست، سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی هر کشور محسوب می‌شود.

شعار نقش موثری در رسیدن به اهداف سیاسی دارد، زیرا از طریق شعار شروع به تصویرسازی می‌کنیم و به این شکل افکار عمومی با آن ارتباط برقرار می‌کنند

گفته می‌شود در این چارچوب مبنا، می‌توان از درون به برون نظام‌ها راه یافت. تا اینجای کار گفته شد که شعار و شعار دادن در تمام جوامع دیده می‌شود. با این حال نظام‌ها و دولت‌ها در این خصوص تفاوت‌هایی نیز با یکدیگر دارند. آنچه که باعث این تفاوت در ارائه شعارها و طرح آن می‌شود، ماهیت نظام‌هاست. در نظام‌های ایدئولوژیک و چپگرا چون ایدئولوژیک محوریت سیاست خارجی آنها را تشکیل می‌دهد لذا شعار نقش بسیار مهمی را در دیپلماسی‌شان ایفا می‌کند. شعارهای این گونه کشورها تمایزدهنده هنجارها وناهنجارها، خوب و بد و خیر و شر است که نمونه آن روسیه یا کشورهای سرمایه‌داری بلوک غرب و حتی آمریکای لاتین است. اینها در این دسته‌بندی قرار می‌گیرند. یکی از شعار‌های مرسوم و خیلی مشخص در نظام کمونیستی بویژه شوروی سابق، مبارزه با امپریالیسم بود. اهمیت این مساله به قدری بود که پیمان ورشو در مقابل ناتو تاسیس شد و هدف اصلی چنین اقدامی نیز کنترل بلوک امپریالیسم بود، چرا که بلوک نظامی و نماد قدرت غرب سرمایه‌داری، ناتو بود برای همین ورشو ایجاد شد تا به عرض‌اندام در مقابل آن بپردازد.

در جوامع مکتبی و مذهبی نیز شعارها ماهیتی ضداستعماری و ضدامپریالیستی دارند. نمونه آن کشور خودمان است که همواره شعار «مرگ بر آمریکا» قدمتی دیرینه در ایران داشته است. این شعار یکی از ماندگارترین شعارهایی است که به سرود و اشعار انقلابی ایران هم راه پیدا کرد و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تسخیر سفارت آمریکا در تهران نضج گرفت و بر دیوارها نقش بست و در بوته زمان به یک ایدئولوژی لایتغیر تبدیل شد. این شعار به قدری قوام یافته که برخلاف ویژگی «مقطعی و گذرابودن» شعارها، نه تنها از بین نرفته بلکه طی سال‌ها و بر اثر تداوم استکبارستیزی ایران به مسیر ایدئولوژی افتاده است. در این میان شعار علیه اسرائیل نیز چون آمریکا صبغه‌ای ایدئولوژیک و مکتبی به خود گرفته و شعاری مشابه نیز شکل گرفته است. البته این روحیه استکبارستیزی به دوره قبل از انقلاب نیز بازمی‌گشت. در واقع بیگانگی و بیزاری ایرانیان از ایالات متحده به این تصور مردم باز می‌گشت که آن کشور با پشتیبانی نظامی، اقتصادی و سیاسی از رژیم شاه، احساس عزت و استقلال ایران را جریحه‌دار کرده است.

بنابراین شعارهای مرگ بر شاه و مرگ بر آمریکا از یک نوع رابطه درونی خبر می‌داد. هنگامی که مردم شعار مرگ بر آمریکا را سر می‌دادند، در بطن ‌آن بر شعار مرگ بر شاه نیز صحه می‌گذاشتند و بعکس. در واقع در دوران انقلاب و شرایط تاریخی بعد از آن، شعار مرگ بر آمریکا پس از شعار الله‌اکبر به عنوان دومین شعار عمومی مورد حمایت مردم ایران بود و در مقاطع مختلف نیز مورد استفاده قرار گرفت.

پیوستگی و رابطه درونی دو شعار مرگ بر شاه و مرگ بر آمریکا را می‌توان در سخنان امام خمینی(ره) هم مشاهده کرد. اینان پس از ورود به ایران در بهشت‌زهرا (س)‌ فرمودند: «ما با آنها در این مخالف هستیم که آنها به نسل ما خیانت کرد‌ه‌اند، تمام نفت ما را به آمریکا داده‌اند، ما نفت داریم و آنها برای ما پایگاه درست کردند. یعنی اسلحه‌هایی آورده‌اند اینجا که ارتش ما نمی‌تواند آنها را استفاده کند. ما 50 سال است که در اختناق به سر می‌بریم. نه مطبوعات داشتیم نه رادیو نه تلویزیون. این آقا خودش، خودش را قبول ندارد ملت هم قبولش ندارد، ارتش هم قبولش ندارد فقط آمریکا از او پشتیبانی کرده است.» بنیانگذار انقلاب اسلامی همچنین از آمریکا به عنوان شیطان بزرگ و جهانخوار نام بردند که همین کلمه شیطان نیز برآمده از اعتقادات مذهبی ماست. این واژه به معنای آن بود که ایالات متحده و غرب به منزله عنصر اغواگر برای جوامع اسلامی نقش آفرینی می‌کنند. از این منظر حتی دیگر ادیان نیز این گونه شعارسازی می‌کنند و شعارهایی که ساخته می‌شود بیشتر برگرفته از باورهای مذهبی است و در آنها می‌توان نمادهای مذهبی را دید.

همان‌طور که گفته شد شعار نقش موثری در رسیدن به اهداف سیاسی دارد، زیرا از طریق شعار شروع به تصویرسازی می‌کنیم و به این شکل افکار عمومی با آن ارتباط برقرار می‌کنند. با این حال در پاره‌ای مقاطع و به فراخور تهدیدهای خارجی، این شعارها بارها کمرنگ یا پررنگ و برخی مواقع نیز از سوی عده‌ای رد شده است. البته بیشتر شعارهای سیاسی از ماندگاری بالایی برخوردار نیستند مگر آنهایی که آمیخته با ایدئولوژی کشورها شده باشند، با وجود این تاریخ مناسبات داخلی و خارجی نشان داده که شعارها بر سیاست‌ها، تنش‌ها و قضاوت‌ها تاثیر مستقیم دارد. شعارها موقعی ایجاد می‌شوند که روابط دیپلماسی کشورها بالا و پایین می‌شود. به عنوان نمونه، اگر قرار است رابطه دولتی با آمریکا بهبود یابد، طرح این دست شعارها کاهش می‌یابد. در همین ارتباط دنگ شیائو پینگ، رهبر چین برای مقابله با انزوای سیاسی حاصل از رویدادهای 1989 کشورش فرمان داد که در ایدئولوژی «از سر دادن شعار پرهیز شود وگرنه حوادث بحرانی در کشور بروز می‌کند» و در عمل «تنش‌ها بروز نیابد تا توان ملی ذخیره شود.» عقب‌نشینی ایدئولوژیک چین، به قصد تبادل نظر و کاستن از خصومت آمریکا صورت گرفت. این در حالی بود که از سال 1942 یعنی زمان برپا شدن جمهوری خلق چین تا 1972 که چین و آمریکا به عنوان دشمنان سرسخت دیرین دست همکاری به سوی یکدیگر دراز کردند و علیه اتحاد جماهیر شوروی با هم متحد شدند پیوسته ایدئولوژی بر منافع ملی درسیاست خارجی چین ارجحیت داشت.

بنابراین می‌بینیم شعارها در عین آن که جزو ضروریات یک جامعه و دستگاه دیپلماسی هر کشوری محسوب می‌شوند، قابلیت تغییر هم دارند و می‌توانند انعطاف‌پذیر باشند. در این میان آنچه غیرقابل‌انکار است، پیوستگی شعار با روح جوامع است؛ چه وقتی که وزن مخالفت مردم را با یک فرد، گروه یا دولت نشان می‌دهد و چه وقتی که قرار است بازگو و تعیین‌کننده روابط دیپلماتیک کشور باشد.

مریم جمشیدی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها