این مصاحبه خیالی را فائزه یکی از خوانندگان صفحه با ایادی نوشته که می‌خوانید:
کد خبر: ۲۸۵۶۸۵

یه نسل سومی ‌جلوی در تحریریه: چرا نمیاد دیگه؟ بروبچ آمار داده بودن تو همین ساعت باید پیداش بشه.

ایادی: سلام

نسل سومی: علیک سلام.

ایادی: ببخشید شما اینجا چی‌کار دارید؟

نسل سومی: شما؟ دوست دارم اینجا وایسم، همین جوری واسه قشنگی.

ایادی: این که نشد جواب برادر من. تازه این که فضولی نیست. می‌خوام اطلاعات عمومیم بره بالا.

نسل سومی: ببین اعصاب مصاب من به اندازه کافی خط‌خطی هست. تو دیگه واسه ما شاخ نشو.

ایادی: چرا ؟ نکنه وروجک کافه اینا خط‌خطیش کرده؟

نسل سومی: نخیر آقا! همین ایادی مشت بر دهان خورده کار خودشه. 2 ساعته که منتظرشم.

ایادی توی دلش: ای خدا، بالاخره یکی پیدا شده دنبال ما هم بگرده. خب اینو زودتر می‌گفتی، اونی که دنبالشی منم دیگه.

نسل سومی: برو آقا، برو خودت رو سیاه کن.

ایادی: جاااان تو، اون بزرگمردی که دنبالشی خودمم.

نسل سومی: اولا که جون خودت، ثانیا من از کجا باور کنم که تو خود ایادی هستی؟ ببینم کارت شناسایی داری؟ آوردی؟

ایادی: نه جا گذاشتم خونه. هیچی همراهم نیست.

نسل سومی: یعنی چی؟ می‌خوای ماشینت رو بخوابونم؟

ایادی: اصلا من ماشینم کجا بود؟ تازه اگر داشته باشم هم خودم لالایی بلدم. تازه مگه تو افسر راهنمایی رانندگی هستی؟ یه بار بهت گفتم دیگه؛ من ایادی هستم. اصلا چرا باید دروغ بگم؟ بروکنار. برو بذار برم داخل.

نسل سومی: خب حالا چرا ناراحت می‌شی؟ واقعا خودتی ایادی؟

ایادی: برو کنار. اصلا در شان من هست که بخوام دروغ بگم؟ برو کنار.

نسل سومی: باشه، باشه. تو چقدر جوشی هستی. خب حالا که خودتی، بذار متنی رو که آماده کردم واست بخونم... آهان پیدا شد: جناب ایادی مشت بر دهان خورده! قلب ما بچه‌های نسل سومی‌ برای شما می‌تپد. ما سه‌شنبه فقط به عشق شما ضمیمه نسل سوم را ...

2 ساعت بعد

ایادی در حال خمیازه کشیدن: تموم نشد؟

نسل سومی: چرا تموم شد. مرسی که گوش کردید.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها