کرملین اما ابتکار اوضاع را با استدلالی دوطرفه در دست گرفته است. یک طرف متوجه گرجستان است که با حرکت به سمت ناتو باعث تحریک روسیه میشود لذا عواقب آن را باید بپذیرد و طرف دیگر متوجه ناتو است که چون قصد زیر بال و پر گرفتن گرجستان را دارد.
هم اکنون اقتصاد آبخازیا و اوستیایجنوبی با سوبسیدهای روسیه رشد کرده و مرزهایشان با سربازان روس که حافظان صلح نامیده میشوند، حفاظت میشود. اکثر جمعیتشان گذرنامه روسی داشته و اینها همه بهانهای تمام و کمال به مقامات کرملین در مسکو داده تا حضور و درگیری رسمیاش را جهت مراقبت از شهروندان خود بیفزاید.
آبخازیا میتواند تایوان روسیه شود. این به مسکو امکان داده تا ارتباطات عملی بیشتری از جمله ارتباطات نظامی ایجاد کند بدون این که مشکل دیپلماتیک بزرگی با دنیای بیرون به وجود آید یا پیشزمینه خطرناکی در مناطق ناآرام خود ایجاد کند.
واضح است که گرجستان بیاندازه برای غرب اهمیت دارد مثلا اخباری مبنی بر این که اتحادیهاروپا مراحل اولیه قرارداد گاز با ترکمنستان را به اتمام رسانده (ستون اروپا در سایت اکونومیست 17 آوریل 2008) تاکیدی دوباره بر اهمیت گرجستان به عنوان کریدور انرژی منطقه است که اروپا را به آسیایمرکزی وصل میکند. برای گرجستان بهترین راه شکست حملات واقعی و نیابتی روسیه نه برپایی نسخه گرجستانی پوتینیسم که اجتناب از چنین چیزی است و در واقع گرجستان نه فقط از لحاظ اقتصادی که از لحاظ سیاسی نیز باید به موفقیت دست یابد.
پاسخ سرکوبگرانه و نامتناسب دولت گرجستان به تظاهرات صلحآمیز نوامبر 2007 پایتختهای غربی را شگفتزده کرد چرا که آنان دولت تفلیس و سراسر گرجستان را مهد دموکراسی در منطقهای از رژیمهای غیر آزاد میشمردند ولی از زمان انقلاب گل رز تاکنون، دولت ساآکاشویلی هر روز کمتر تحمل مخالفین را داشته و این در حالی است که دولت مذکور در حال اصلاح نهادهای ناکارآمد پساشوروی، انگیزش اقتصادی که عمیقا غیر کاربردی است، تملک مجدد بر مناطق جداییطلب آبخازیا و اوستیایجنوبی و البته معامله و سودا با همسایهای دخالتپیشه و قدرتمند همچون روسیه است.
رهبر جوان گرجستان در سال 2003 با خوشبینی غربیها و حمایت محسوسآنها بر سر کارآمد. او که دولتی رو به زوال را به ارث برده بود خود را به حکومت دموکراتیک و اصلاحات لیبرال متعهد ساخت و فعالانه پارادایم عضویت در اتحادیهاروپا و ناتو را دنبال کرد.
ساآکاشویلی به زودی خود را رودررو با هژمونی روسیه دید که با خصومتی روزافزون با سمت و سوی «اروپا آتلانتیک» گرجستان و بخصوص انگیزههایش جهت پیوستن به ناتو برخورد میکرد. بسیاری از اتهامات همیشگی تفلیس به روسیه برای دخالت این کشور برحق است بهویژه تا جایی که به مناطق تخاصم بازمیگردد اما مدعای دخالت روسیه در سیاست داخلی که جهت محدود کردن بعضی آزادیهای مدنی استفاده شده، کمتر معتبر است.
در اواخر اکتبر و اوایل نوامبر 2007 ناکامی دولت در واکنش فعال به تقاضای شفافیت از سوی اپوزیسیون، جامعه و شهروندان معمولی به اعتراضات عمومی در سراسر کشور انجامید که نتیجه آن تظاهرات بزرگ تفلیس بود که 6 روز به طول انجامید و در هفتم نوامبر با سرکوب خشونتآمیز دولت مواجه شد.
استفاده نامتناسب از زور در مقابل تظاهرکنندگان صلحطلب، تعطیلی خشونتآمیز ایستگاه خصوصی تلویزیون و تحمیل حکومت اضطراری، پایانی بر حمایت همهجانبه غرب از رهبری گرجستان بود.
ساآکاشویلی که از آسیب وارده به جایگاه خود در غرب آگاه بود چندین ماه زودتر از موعد مقرر انتخابات ریاستجمهوری را برگزار کرد. او که در صدد عادی جلوه دادن اوضاع بود اعلام کرد «گرجستان امتحان بسیاری دشواری پس داده و لذا موفق شده از حمام خون و تقابل مدنی عظیم جلوگیری کند.»
ساآکاشویلی هشدار داد که دشمنان کشور (روسیه) تلاش خواهند کرد تا انتخابات را لکهدار کنند اما اقدامات دولت گرجستان همچنان به طرز آزاردهنده اقتدارگرایانه هستند (گروه بینالمللی بحران گزارش آوریل 2008.) درچنین شرایطی لازم بود آمریکا به روشنی اعلام کند که از اصول دموکراتیک پشتیبانی میکند و نه از رژیمی مشخص و از همین رو گرجستان انتخابی میان اصلاحات واقعی و گشایش دموکراتیک ندارد و لذا این کشور باید که به هر دوی اینها روی آورد.
اختلافات دهه 90 در جمهوری گرجستان و تلاشهای جداییطلبانه اوستیها اما منطقه قفقاز را به یکی از کانونهای ناآرامی در جهان بدل ساخت. دو واحد سیاسی جغرافیایی که یکی در دامنههای شمالی رشته کوههای قفقاز و جزو خاک فدراسیون روسیه و دیگری در قفقاز جنوبی به صورت یک استان خودمختار در ترکیب جمهوری تازهاستقلال یافته گرجستان واقع شدهاند.
نخستین نارضایتی اوستیها از گرجیها به سال 1988 برگشته که با تخریب فیزیکی و کشتار اوستیها همراه بود. بهکارگیری زبان گرجی به عنوان تنها زبان رسمی و نیز تصویب قانونی توسط شورای عالی گرجستان زمینهساز محرومیت اوستیها در فعالیتهای حزبی شد.
پس از آن که غرب، گرجستان را در فرآیند انقلاب گل رز به خود نزدیک ساخت و لذا دکترین گسترش خزنده ناتو به حیاط خلوت مسکو را به اکران گذارد، مدل اوستیها و قبرسی کردن پروسه آن در جغرافیای قفقاز را باید بهترین الگویی دانست که روسیه در مقام پاسخ به غرب و مشخصا گرجستان، از آن استفاده ابزاری و به امر انجام آن مبادرت کرده است. روسیه هرچند معترض به توزیع کنونی قدرت است اما عدم قواعد بینالمللی و زیر پا گذاشتن نورمهای مرسوم جهانی را مساعد حال خود نیافته و میکوشد با تعقیب همین ارزشهای جمعی (غربی) به اهداف و نیات از پیش نشانه رفته شده برسد. شکایت گرجستان از تعدی روسیه در شورای امنیت به جایی نرسید و نباید هم میرسید چرا که عدالت در سیستم بینالمللی با توجه به ماهیت آنارشیک آن بیمعنا بوده و لذا گرجستان در برابر روسیه قدرتی نداشته و نهادهایی چون شورای امنیت محفل قدرتمندان است و در نهایت، تاریخ را قدرتمندان میسازند.
دلباختگی گرجستان به حمایت غرب نه از روی منطق که ناشی از ارزیابیهای احساسی و فرار به سمت آیندهای مبهم و نامعلوم است و دست آخر گرجستان را به وجهالمصالحهای میان روسیه و آمریکا بدل خواهد ساخت.
دکتر فریبرز درجزی
استاد دانشگاه
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی بیپرده با محمد سیانکی گزارشگر و مربی فوتبال پایه
گفتوگو با محسن بهرامی، گوینده کتاب «مسیح بازمصلوب»
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم