خنده جام

بار بستن

کد خبر: ۲۶۳۹۸۴

«دل از من برد و روی از من نهان کرد» (1)
گمانم روی خود با دیگران کرد
وفاداری نبودش یک جو اصلا
و شاید هم که  او از من نهان کرد
به ظاهر عاشقانه حرف می‌زد
همین هم شد که قلبم را جوان کرد
ولی تغییر موضع داد ناگاه
نمی‌دانم چرا یکهو چنان کرد
چنان زد تیر تیز از دیده بر دل
که بالاجبار پشتم را کمان کرد
بلا گفتم چو گفتم: «مشکلت چیست؟»
زمین را کرد شش، هفت آسمان کرد
نهادش خانه را روی سر خود
ز بس هی آسمان و ریسمان کرد
مدام از گفتن حق طفره می‌رفت
پس از در رفتنش حق را عیان کرد
چمن را با سمن ول کرد و شد جیم
خودش را کمتر از سرو چمان کرد
ضمانتنامه را جر داد آن کس
که روزی عشق را وجه‌الضمان کرد
«چه خوش بی مهربانی هر دو سر بی» (2)
نه آن طوری که آن نامهربان کرد
وصیتنامه شبنم دو جمله است:
نباید تکیه‌ای بر گلرخان کرد
بباید بست بار رفتن ای دل
همان کاری که آن ترشین‌زبان کرد
خداحافظ؛ که فیل جان ما هم
هوای رفتن هندوستان کرد!

1و2- به ترتیب قد، امانت گرفته شده از حضرت حافظ   و باباطاهر عریان، در چارچوب موازین اعلام شده!

رضا رفیع

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها