در اتاق جراحی چه گذشت؛

صبح یکشنبه ، پانزدهم تیرماه راس ساعت 30/8 به وقت محلی ، لاله و لادن ، آخرین تصویربرداری MRI را پشت سر گذاشتند تا نشان دهند همه چیز قبل از شروع عمل جراحی مطابق انتظارها پیش می رود.
کد خبر: ۲۶۲۲۸
حوالی ساعت 10بامداد ، جراحی آغاز شد ، در ابتدا قرار بود یکی از سیاهرگهای صافن (یکی از زائده های عمقی پا) برای پیوند برداشته شود ، اما این سیاهرگ خیلی کوچک بود و تیم جراحی مجبور شد که از سیاهرگ ران استفاده کند. طی چند ساعت بعد ، استخوان جمجمه شکافته شد و مجرای فرعی (رگ جدا شده) بین دو نقطه از پیش تعیین شده قرار گرفت . این بخش از عمل تا دوشنبه شانزدهم تیر ادامه پیدا کرد تا آن که پیوند صورت گرفت . جریان خون برقرار شد و جداسازی مغزها آغاز شد. اما حوالی ساعت 30/18 روز دوشنبه ، بخش پیوندی دچار مشکل شد ، رگ مخفی شد و اندکی احتقان (پرخونی) پیش آمد تیم پزشکی به سرعت تشکیل جلسه داد و متخصصان عارضه را مورد بررسی قرار دادند. در نهایت دو پیشنهاد پیش رو قرار گرفت : پیشنهاد نخست آن بود که عمل در همان مرحله متوقف بماند. دوقلوها به بخش مراقبت های ویژه منتقل شوند تا مرحله بعدی عمل با دقت و از نو طراحی شود. البته این خطر هم وجود داشت که در بخش مراقبت های ویژه ، آنها از دست بروند. پیشنهاد دوم هم آن بود که کار تا مرحله پایانی عمل ادامه یابد. می دانستیم که این بخش بسیار بسیار پرخطر خواهد بود. تیم پزشکی می خواست یک بار دیگر بداند که آرزوی لاله و لادن چیست؛ پاسخ داده شد که آرزوی لاله و لادن آن بود که تحت هر شرایطی و به هر قیمتی از یکدیگر جدا شوند.

جراحی ظریف

پس از آن ، تیم پزشکی فکرهایشان را روی هم گذاشتند تا چگونه بر این مشکل غلبه کنند و در نهایت ، موفق شدند پیوند را پاکسازی کنند. یک رگ انحرافی دیگر تعبیه شد تا از پرخونی کاسته شود. این رگ انحرافی به خوبی کار کرد. دو تن از جراحان ، پروفسور بن کارسون و دکتر کیت گوا عمل جداسازی مغز را ادامه دادند. این بخش بسیار دشوارتر از حد انتظار بود ، چرا که این مغزها بیست و نه سال به یکدیگر متصل بودند. آنان عمل را میلی متر به میلی متر پیش می بردند ، آن هم در طول شب و تا بامداد سه شنبه عمل جداسازی ادامه داشت . دوقلوها عمل را به خوبی تحمل کردند. کف جمجمه می بایست جدا می شد و این استخوان ضخیم نیز با موفقیت جدا شد. دوقلوها پنجاه ساعت بیهوشی عمومی و عمل پیوسته را نسبتا خوب تحمل کردند و ما امیدوار ولی اندکی نگران بودیم . جداسازی مغز دوقلوها در ساعت 30/13 روز سه شنبه به پایان رسید. ابتدا اندکی خونریزی وجود داشت ، اما برای مدتی آنها خونریزی را تحمل کردند. مرتب به هر دو نفر خون تزریق می شد. جراحی بر روی لاله و لادن کاملا جدا شده ادامه یافت . اما حوالی ساعت 14، گردش خون لادن شروع به کند شدن کرد. متخصصان برای نجات جان او وارد عمل شدند ، ولی او در ساعت 30/14 تسلیم شد و جان باخت . در همین زمان شرایط لاله نیز بحرانی بود ، ولی بدنش همچنان مقاومت می کرد. جراحی بر روی مغز او ادامه یافت و او مرتبا خون دریافت می کرد.

پایان غم انگیز

به هر حال ، حوالی ساعت 45/15 ، گردش خون لاله نیز شروع به افت کرد. تمام تیم پزشکی وارد عمل شد و هر کس هر کاری که توانست ، انجام داد تا جان او را نجات دهد ، اما متاسفانه او نیز در ساعت 00/16 فوت شد. هنگامی که ما این کار را آغاز کردیم ، می دانستیم که خطر آن بسیار زیاد است . ما می دانستیم یکی از سناریوها ، این است که ممکن است هر دو را از دست بدهیم . لاله و لادن هم این موضوع را می دانستند. ما امیدوار بودیم و تمام تلاشمان را کردیم تا بدترین حالت ممکن پیش نیاید ، اما نتوانستیم . فارغ از امیدهای پزشکی ، ما بسیار شکرگزاریم که نشانه های حضور خداوند در دوقلوها و در تیم جراحی وجود داشت . ما از تمام تلاش ها و ایثارهای خیل عظیم متخصصان ، دکترها ، تکنسین ها ، پرستاران و مردم عادی که همگی برای یک هدف ، انجام دادن هر کاری برای لاله و لادن ، متحد شده بودند ، متشکریم . ما به خانواده بیژنی تسلیت می گوییم و در غم آنها و تمام اعضای خانواده شریک هستیم . اما لاله و لادن خانواده ای به مراتب بزرگتر دارند. تمام مردم ایران ، تمام مردم سنگاپور و تمامی قلب هایی که آنها به آن وارد شده اند خانواده آنهاست . امیدوارم همه ما بتوانیم چهره خندان آنها را به یاد داشته باشیم ، هنگامی که این سفر را آغاز کردند.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها