در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
استادان دانشگاههای معتبر کشور در این بیانیه که نسخه ای از آن امروز چهارشنبه در سایت اطلاع رسانی باران انتشار یافته است، تصریح کرده اند: شرایط تاریخی کنونی به گونهای است که بهرهگیری درست و خردمندانه از آن میتواند به ارتقای جایگاه جهانی ایران بیانجامد و زمینهساز جهشی بزرگ و تاریخی در عرصههای گوناگون باشد.
آنان همچنین با انتقاد از "محدودیتهای اعمال شده در حوزه اندیشه، مطبوعات و دانشگاهها" در سالهای اخیر که به خروج بسیاری از مغزها از کشور منجر شده است، بر لزوم تغییر وضعیت و پدید آوردن فضای آزاد سیاسی، فکری و مطبوعاتی که " استعدادهای نهفته ی بسیاری را شکوفا کرده و زمینه را برای یافتن راههای اعتلای این سرزمین فراهم کند"، تاکید کرده اند.
استادان علوم سیاسی دانشگاهها خاطرنشان کرده اند: شأن و اهمیت و تأثیرگذاری دانش سیاست کمتر از دانش هستهای و دانش سلولهای بنیادی نیست. این دانش در آزادی شکوفا خواهد شد و این شکوفایی، بزرگی و شکوه جامعه ی ایران را به دنبال خواهد داشت.
استادان یادشده به همین دلیل "در این شرایط حساس تاریخی"، با تأکید بر ضرورت ایجاد تغییر در شرایط سیاسی کشور، بر شرکت گسترده ی مردم و دانشجویان و اهل دانش سیاسی در انتخابات تأکید کرده اند زیرا اعتقاد دارند:"شرکت گسترده ی مردم در انتخابات تنها تشریفاتی برای تأیید سیاستسازان امروزی نیست، بلکه تلاشی برای تأثیر در آینده ی جامعه و تنها راه ایجاد تغییر مثبت و سازنده در شرایط کنونی سیاسی است."
آنان در همین راستا خواسته های خود را در حوزه های مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را شرح داده اند.
متن کامل بیانیه چنین است:
مسئولیت تاریخی اهل دانش سیاست
بیانی? 71 نفر استادان علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاههای سراسر کشور
اهمیت سرنوشتساز و حساسیت انکارناپذیر شرایط امروزین این ملت تاریخساز است که برای نخستین بار در عمر یک صد و ده ساله ی دانش سیاست در ایران، استادان علوم سیاسی این دیار را به صدور این بیانیه وا داشته است.
تحولات تاریخ معاصر ایران گویای آن است که به رغم اهمیت انکارناپذیر اقتصاد و تحولات اجتماعی و فرهنگی، سرنوشت این ملت با تحولات بینالمللی و ساختارهای سیاسی داخلی سخت پیوند خورده است. گرچه بسیاری تلاش کردهاند، شأن دانش سیاست را به گردآوری اطلاعات برای تأیید نگرشهای حاکم و یا گرایشهای سیاسی خاص فروکاهند، اما تجربه ی تاریخی این ملت نشان داده که عدم بهرهگیری درست از یافتههای این دانش شگرف سبب ناتوانی نخبگان در بهرهبرداری درست از تحولات بینالمللی، عدم شکلگیری ساختارهای کارامد سیاسی و در نتیجه بروز مشکلاتی در جامعه ی ایران شده است.
نگاهی گذرا به تاریخ معاصر نشان میدهد که تمامی نقاط عطف تاریخ ایران با نقاط عطف تاریخ جهان همزمان و مرتبط بوده است. عدم بهرهبرداری درست نخبگان ایرانی از موقعیتهای حساس بینالمللی و فقدان ساختارهای سیاسی کارامد برای بهرهگیری درست از این شرایط، گاه ایرانیان را به پرتگاههایی بزرگ کشانده است، و تنها سیاستمداران و متفکران بزرگ بودهاند که قطار این ملت را از پرتگاه سقوط نجات بخشیده و جایگاه تاریخساز آن را احیا کردهاند. در سرآغاز قرن نوزدهم میلادی، تغییر شرایط بینالمللی و عدم درک صحیح سیاستمداران وقت از تحولات سرنوشتساز زمانه بود که زمینه ساز شکستهای ایران در جنگهای ایران و روس و آغاز انحطاط بزرگ در این جامعه شد. وضعیتی مشابه نیز اشغال ایران را در جنگ جهانی دوم و شکست نهضت ملی ایران در ابتدای دهه ی 1330 سبب گردید.
امروز نیز در شرایطی قرار داریم که نظام بینالملل در آستانه ی تغییرات اساسی و دورانساز است. این دگرگونی مانند دیگر نقاط حساس تاریخ جهان، فرصتهایی بزرگ و در عین حال مخاطراتی عظیم برای ما آفریده است که نخبگان و تصمیمسازان میتوانند با شناخت و بهرهگیری درست از آنها، زمینه ی جهشی بلند را فراهم سازند و یا با تشخیص و عمل نادرست، ضمن از دست دادن این فرصت تاریخی، مشکلاتی ریشهدار و عمیق برای جامعه ی ایران به بار آورند. نمود و بروز این شرایط حساس در نکات ذیل متجلی شده است که توجه مردم، محققان، دانشمندان و دانشجویان علوم سیاسی و روابط بینالملل را به آنها جلب میکنیم:
1. با بروز بحران اقتصادی جهانی، شرایط برای تغییر اقتصاد سیاسی نیز، چه در عرصه ی داخلی و چه در صحنه ی جهانی فراهم شده است. مواضع جدید در سیاست خارجی آمریکا و نیز جهتگیریهای تازه در سیاست خارجی اروپا، روسیه و چین نشانگر آن است که دگرگونی ریشهای در نظام بینالملل در حال شکلگیری است. بهرهگیری درست از امکاناتی که در نظام بینالملل جدید به وجود آمده نیازمند ارائه ی چهرهای مثبت و جذاب از دولت ایران است. شرایط تاریخی کنونی به گونهای است که بهرهگیری درست و خردمندانه از آن میتواند به ارتقای جایگاه جهانی ایران بیانجامد و زمینهساز جهشی بزرگ و تاریخی در عرصههای گوناگون باشد.
2. در زمانی که با افزایش سطح تحصیلات مردم و طبقه ی متوسط، زمینه ی فکری و اجتماعی توسعه ی سیاسی پایدار و آرامش مداوم سیاسی فراهم گردیده است، دیگر نمیتوان عرصه ی سیاست را به صحنه ی رقابتهای موقتی انتخاباتی و کشمکشهای پرمخاطره محدود کرد و با امنیتی کردن تمامی مسائل خرد و کلان سیاسی موجبات فضای پرفشار سیاسی و گریز دانشمندان و اهل تفکر را از عرصه ی سیاست فراهم ساخت.
اکنون زمان آن است که با نهادینه کردن دمکراسی و مردمسالاری، ریشهدار کردن احزاب سیاسی و دیگر نهادهای جامعه ی مدنی، سیاست را به عرصه ی تعاملات مثبت و عقلایی برترین نخبگان اجتماعی بدل کرد و از حاکمیت روشهای عوامانه، غیرعقلایی و غیردمکراتیک که هماکنون بخش مهمی از مردم و نخبگان را از صحنه ی سیاست به دور ساخته است، اجتناب ورزید.
3. در شرایطی که بخشی از استعدادهای سرشار نسل جوان و تحصیل کرده در کشور به دلیل محدودیتهای اعمال شده در حوزه ی اندیشه و مطبوعات و دانشگاهها، از موطن خود مهاجرت کرده و یا به عرصههایی کشیده شدهاند که با سطح تحصیلات و خواستهها و تواناییهای آنها ناهمخوان است، و در شرایطی که برخی از استادان برجسته به اشکال گوناگون از دانشگاهها و مؤسسات پژوهشی رانده شدهاند، تغییر وضعیت و پدید آوردن فضای آزاد سیاسی، فکری و مطبوعاتی، استعدادهای نهفته ی بسیاری را شکوفا کرده و زمینه را برای یافتن راههای اعتلای این سرزمین فراهم خواهد کرد.
شأن و اهمیت و تأثیرگذاری دانش سیاست کمتر از دانش هستهای و دانش سلولهای بنیادی نیست، این دانش در آزادی شکوفا خواهد شد و این شکوفایی، بزرگی و شکوه جامعه ی ایران را به دنبال خواهد داشت.
در این شرایط حساس تاریخی، با تأکید بر ضرورت ایجاد تغییر در شرایط سیاسی کشور، بر شرکت گسترده ی مردم و دانشجویان و اهل دانش سیاسی در انتخابات تأکید مینماییم. شرکت گسترده ی مردم در انتخابات تنها تشریفاتی برای تأیید سیاستسازان امروزی نیست، بلکه تلاشی برای تأثیر در آینده ی جامعه است که نشان خواهد داد تنها راه ایجاد تغییر مثبت و سازنده در شرایط کنونی سیاسی انتخابات است و دیگر عصر مناقشات پرفشار و خشونتآمیز برای تغییر سیاسی گذشته است. در واقع ریاست جمهوری نهادی است که میتواند منشأ تحولاتی بزرگ در جامعه ی ایران شود، از این رو معتقدیم که کسی که سکاندار این نهاد می شود، باید:
حوزه ی سیاسی را چنان بازسازی کند که با رفع موانع ساختاری موجود و انتخاب وزیران و مدیران مجرب و شایسته، از تمام ظرفیت های قانونی خود برای اداره ی امور بهره گرفته، جایگاهی شایسته برای مقام ریاست جمهوری ایجاد کند؛ حرمت انسان، زندگی خصوصی و شهروندی را به سادگی و بهانههای واهی نشکند؛ جامعه ی مدنی از تاخت و تاز بیمحابای نهادهای دولتی و حضور سنگین آن رهایی یابد؛ ارکان دموکراسی استوارتر و فرایند آن نهادینه تر شود؛ اجماع و انسجام ملی جایگزین تشتتها و تنشهای فزاینده شود؛ و در سایه ی امنیت آفرین و آرامشبخشِ قانون، اعتماد به دولت جانشین ترس از آن شود که چنین ترسی را آفات بسیار است.
حوزه ی دیوانسالاری را چنان بازسازی کند که دسترسی آسان، برابر و عادلانه ی همه ی شهروندان به خدمات اداری امکانپذیر شود؛ تخصص، تجربه و شایسته سالاری به صورت تنها و دست کم مهمترین معیار استخدام و ارتقای کارکنان دستگاههای دولتی درآید؛ و مهمتر از همه، شاخص فساد اداری به اندازه قابل قبول کاهش یابد.
حوزه ی اقتصاد را چنان بازسازی کند که دخالت، مالکیت و فعالیت اقتصادی دولت به سیاستگزاری، نظارت و حمایت تبدیل شود، چه بدون انجام این مهم: بساط رانت و رانتخواری برچیده نمیشود؛ فعالیت اقتصادی نهادهای دولتی و شبه دولتی، و اختلالات ناشی از آن پایان نمییابد؛ پرونده ی واگذاری شرکتهای دولتی به فرجام درستی نمیرسد؛ بهرهبرداریهای سیاسی و پوپولیستی از درآمدهای نفتی تداوم خواهد یافت؛ تدبیر برای استفاده از منابع، فرصتها و امکانهای اقتصادی ملی، منطقهای و جهانی برای کسب جایگاه شایسته در نظام اقتصادی جهانی جایگزین بیتدبیریها نمیشود. به بیان دیگر، اقتصاد سیاسی این دیار به گونه ای سامان یابد که قاعده ی بازی سیاسی قاعده ی مولد و سازنده ی بازی اقتصادی را برهم نزند.
حوزه ی فرهنگ را چنان بازسازی کند که دست اندازی به گنجینه ی عظیم و غنی فرهنگ، از جمله ارزشهای دینی تعدیل و مهار شود. سیاستزدگی فرهنگ و تصدیگری دولتی آفت اصلی فرهنگ ما است که پویائی و زایائی آن را زایل می کند. دنیایی که مرزهای آن نفوذپذیرتر میشود و بستارهای آن بی وقفه فرومیریزد، سیاستی فرهنگی میطلبد که بتواند بستر مناسبی برای تولید و تعامل فرهنگی در سطح فروملی- ملی - فراملی فراهم کند تا ایرانی هم بتواند جهانی بیندیشد و محلی عمل کند. تبدیل شدن فرهنگ دولتی به دولت فرهنگی نیازمند چنین سیاستی است.
حوزه ی سیاست خارجی را چنان بازسازی کند که دستگاه تصمیم سازی و تصمیم گیری بر ساختاری عقلانی استوار شود تا بخواهد و بتواند تصویری درست، واقع بینانه و روزآمد از نظام بین الملل و جایگاه ایران در آن ترسیم کند. اگر چنین تصویری بنیاد بازاندیشی استراتژیک در جریان تصمیمسازی سیاست خارجی شود: منافع شخصی- گروهی- جناحی جای منافع ملی نمینشیند؛ منافع ملی فدای ماجراجوییهای پرهزینه نمیشود؛ فرصت سوزیها جای خود را به فرصتسازی و بهرهبرداری از فرصتها میدهد تا ایران نه به عنوان نماد ستیزهجویی، که به عنوان مظهر و منادی اصلی صلح و همسازی و عدالتجویی در ذهن جهانیان معرفی شود.
نکات فوق و شرایط حاکم بر سیاست داخلی و خارجی ایران، حکایت از آن دارد که امروزه تغییر، بیش از پیش ضرورت یافته است. رییس جمهور آینده باید ضمن درک ضرورت تغییر، عزم راسخ و تجربه ی کافی برای انجام این مهم داشته باشد. او باید با ایجاد اجماع نسبی میان نخبگان و فرهیختگان، ظرافت و مهارت خاصی در بهرهبرداری از امکانها و فرصتهای داخلی و بینالمللی برای دگرگون کردن ساختار بیمار و آشفته ی دولت و ترمیم جایگاه بینالمللی ایران داشته باشد.
در چنین شرایط حساسی که گزینشی مهم فراروی ایران و ایرانی قرار گرفته است، استادان علوم سیاسی این دیار بر آن شدند تا تخصص خود را در اختیار تعهد دینی- میهنی خود قرار داده، اعلام کنند که میرحسین موسوی را نامزد شایستهای برای انجام تغییر می دانند.
اسامی استادان امضا کننده به ترتیب حروف الفبا:
2. دکتر علیرضا اسلامی
3. دکتر کیومرث اشتریان
4. دکتر جواد اطاعت
5. دکتر سید حسین اطهری
6. دکتر رضا اکبری نوری
7. دکتر آرمین امینی
8. دکتر علی اکبر امینی
9. دکتر منصور انصاری
10. دکتر فردین باقری
11. دکتر مجید بزرگمهری
12. دکتر علیرضا بهشتی
13. دکتر محمدرضا تاجیک
14. دکتر حسین تفضلی
15. دکتر رضا جلالی
16. دکتر محمد جمالی
17. دکتر احمد جوانشیری
18. دکتر نقی حسینی
19. دکتر سید صادق حقیقت
20. دکتر احمد خالقی
21. دکتر کابک خبیری
22. دکتر رحیم خَستو
23. دکتر محمد علی خسروی
24. دکتر محسن خلیلی
25. دکتر علی اصغر داودی
26. دکتر بابک دُر بیگی
27. دکتر فرهاد درویشی
28. دکتر علی ربیعی
29. دکتر جلیل رحیمی
30. دکتر محمد جواد رنجکش
31. دکتر عبدالله رمضانزاده
32. دکتر مهدی رهبری
33. دکتر صادق زیباکلام
34. دکتر احمد ساعی
35. دکتر حسین سلیمی
36. دکتر هادی سمتی
37. دکتر اردشیر سنایی
38. دکتر کاووس سید امامی
39. دکتر وحید سینایی
40. دکتر حمید رضا شیرزاد
41. دکتر سید جواد صالحی
42. دکتر برزین ضرغامی
43. دکتر سید علی طباطبایی
44. دکتر مسعود غفاری
45. دکتر محمد جواد غلامرضا کاشی
46. دکتر یحیی فوزی
47. دکتر داراب فولادی
48. دکتر داود فیرحی
49. دکتر جعفر قامت
50. دکتر اقدس قاسمی
51. دکتر علی اصغر قاسمی
52. دکتر محمد تقی قزلسفلی
53. دکتر رحمان قهرمانپور
54. دکتر علی کریمی مله
55. دکتر مصطفی کواکبیان
56. دکتر الهه کولایی
57. دکتر اصغر کیوان حسینی
58. دکتر احمد گل محمدی
59. دکتر احمد محقر
60. دکتر محمد مهدی مجاهدی
61. دکتر محسن مدیرشانهچی
62. دکتر سید علی مرتضویان
63. دکتر جواد معینالدینی
64. دکتر مجتبی مقصودی
65. دکتر مرتضی منشادی
66. دکتر عباس منوچهری
67. دکتر میر طیب موسوی
68. دکتر بابک نادرپور
69. دکتر عبدالامیر نبوی
70. دکتر احمد نقیبزاده
71. دکتر بهرام نوازنی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد