
اگرچه تهمینه میلانی در سوپراستار، هم به اقتضای داستان فیلم و هم به واسطه طرح قصهای غیر زن محورانه، چندان وضعیت مردانه را زخمی تیغ تیز نقادانهاش نکرد اما تصویری هم که از شخصیت و موقعیت یک سوپر استار ارائه میدهد تصویری ناتمام از یک ستاره سینماست و گویی وی جمع همه بدیها و کجرویهای بشری است که نشانی از درستی و اخلاق در وی نمیتوان سراغ گرفت. در واقع مخاطب با تصویری از یک ستاره سینمایی مواجه میشود که یک سویه و مبتنی بر نگرش سیاه و سفیدی است و این البته یکی از مشکلات شخصیتپردازی در سینمای ایران است که کاراکترها در آن کمتر خاکستری هستند و همواره دو تصویر متضاد قهرمان و بدمن و خوب و بد مطلق از شخصیتهای قصه ترسیم میشود که مصادیق آنرا کمتر میتوان در جهان واقع پیدا کرد. این نوع شخصیتپردازی و نگاه به انسانها از منظر جامعهشناختی با رفتار و انگارههای فرهنگی در جامعه ما نسبتی منطقی دارد. ما ایرانیان غالبا یا مشاهیر خود را در اندازه یک قهرمان بینقص پرستش میکنیم و از آن بت میسازیم یا آن بت را چنان بر زمین میکوبیم و خرد میکنیم که گویی جز ظلمت و تاریکی چیزی در وی یافت نمیشده است.
علاقه به خود سینما و جوانب و زوایای مختلف آن همواره با تولد سینما در میان اهالی هنر هفتم وجود داشته است و بسیاری از کارگردانها همچون مخاطبان این صنعت علاقهمند بودند که به واسطه خود سینما از سینما سخن بگویند. قطعا یکی از جذاب ترین سوژهها در این باره به تصویر کشیدن زندگی ستارههای سینمایی و بازیگران مشهور است که زندگی خصوصی آنها همیشه موضوع جذاب و کنجکاوانهای برای مخاطبان است. در سالهای اخیر بعد از محمد حسین لطیفی که در فیلم توفیق اجباری بخشی از زندگی یک بازیگر محبوب سینما را به تصویر کشید تهمینه میلانی نیز در سوپراستار چنانچه که از عنوان اثر برمیآید دست به این کار زد و با رویکردی اخلاقی این موقعیت را به تصویر کشید رویکردی که با شگفتی برخی آنرا نوعی معناگرایی مدرن در سینما تعبیر کردهاند. اصطلاح بیکرانهای که هربار در مفاهیم و مصادیق جدید تاویل میشود و آنقدر بسط معنایی مییابد که تشخیص حدود و ثغور و مصادیق بارز آن همچنان در ابهام باقی مانده است. اینکه فرایند تحول اخلاقی یک بدمن را به واسطه پندهای یک فرشته نوجوان، معناگرایی در سینما بدانیم آنوقت شاید کمتر اثری باشد که در این دایره نگنجد.
میلانی در سوپر استار، زندگی یک فوق ستاره سینما را روایت میکند و با پرداختن به زندگی شخصی و خصلتهای فردی وی قصد دارد تا تصویر واقعی از دنیای آنها را به تصویر بکشد و در واقع نشان دهد این دنیای به ظاهر جذاب که جمع همه آرزوهای انسان معاصر یعنی شهرت، ثروت و محبوبیت است در عالم واقع چندان هم دلچسب نیست و دشواریها و تنگناهای خاص خود را دارد و به اصطلاح آواز دهل شنیدن از دور خوش است. سوپر استار اما از یک لایه دومی نیز برخوردار است و کشمکشهای درونی قهرمان خود را با زندگی بیرونیاش مبتنی بر روانشناسی فردی مورد کنکاش قرار میدهد اما به نظر میرسد میلانی در بازنمایی این تصویر به حرف و حدیثهایی رجوع میکند که در افکار عمومی درباره بازیگران سینما وجود دارد و به نوعی تاییدی بر تصور عرفی از آنهاست. پشت پرده سینما و فساد اخلاقی در بازیگران فارغ از صحت و سقم آنها در عالم واقع همواره به عنوان یکی از تصورات و پیش داوریهای کلیشهای درباره اهالی هنر به ویژه سینما در اذهان جامعه ما طی سالیان طولانی شکل گرفته که البته تجربه تاریخی و تصاویری که از فیلمفارسیها در حافظه جمعی مردم وجود دارد در شکلگیری و تعمیق این انگاره نقش مهمی داشته است. اما دامن زدن به این تصور کلیشهای آن هم از سوی سینما گران به طوری که تصویری یکسویه و ناقص از یک بازیگر سینما ارائه میدهد که قابل تعمیم به کلیت آن است نوعی خودزنی به حساب میآید که اگرچه ممکن است در جذب مخاطب و جذابیت قصه موثر باشد، اما در نهایت دود آن به چشم خود کارگردان و اهالی سینما میرود.
در سوپر استار مخاطب با همان تصویری از قهرمان قصه مواجه میشود که از پیش کم و بیش در ذهنش شکل گرفته بود. با این حال کارگردان برای متهم نشدن به نقدهای که به آن اشاره شد مقطعی از زندگی وی را نشان میدهد که خود سوپر استار از وضعیت خویش خسته شده است و به دنبال رهایی از این اسارت است. در واقع میلانی قصد داشته است آن روی زندگی و دنیای درونی آقای سوپر استار را هم در منظر مخاطب قرار دهد.
کشمکشهای درونی کوروش زند در مرز میان اخلاق و شهرت به عنوان لایه درونیتر اثر، دست مایه کارگردان قرار میگیرد تا وی نیز سهمی در اخلاقگرایی سینمایی داشته باشد. هرچند این اخلاق گرایی در سطح نازل و صوری اتفاق میافتد و دارای پشتوانه تئوریک و روانشناسی قدرتمندی نیست. وجود دختری 16 ساله به عنوان فرشته نجات این قهرمان خسته با آن رفتارها و شعارهای گل درشت زمینه هدایت وی را فراهم میکند؛ اگرچه هسته اصلی فیلم را تشکیل میدهد اما نقطه ضعف عمده داستان نیز در آن نهفته است. ضعفی که باورپذیری تحول اخلاقی کوروش زند را دشوار میسازد. اگر اصرار بر معناگرایی و اخلاقمحوری را از سوپر استار کنار بگذاریم، فیلم دارای جذابیتهای داستانی و سرگرم کنندگی خوبی است که قطعا مهمترین علت آن بازی خوب و روان شهاب حسینی است. شهاب حسینی در سوپر استار نشان داد که تواناییها و ظرفیتهای بالایی در بازیگری دارد و سیر رو به رشدی را در حرفهاش طی میکند. موقعیت سوپر استاری وی را در این فیلم مقایسه کنید با موقعیت مشابه آن در توفیق اجباری با بازی گلزار تا به توانایی بازیگری وی پی ببرید. موقعیت وی را در این فیلم به لحاظ حجم حضور و عکسالعملهای زیادش میتوان با نقش بهرام رادان در سنتوری مقایسه کرد که هردو نفر نیز به دلیل این نقشآفرینی، سیمرغ بهترین بازیگر مرد را دریافت کردند. تهمینه میلانی به همان اندازه که در نقش اول فیلم دست به انتخاب درستی زده است در انتخاب رضا رشیدپور اشتباه کرده است. علاوه بر بازی ضعیف وی در این فیلم، تصویری که مخاطبان از یک مجری تلویزیون در ذهن دارند موجب میشد تا نقشآفرینی وی در بستر داستانی فیلم، خنثی و حتی کمیک شود. از سوی دیگر فتانه ملک محمدی اگرچه موقعیتی اغراق شده در داستان دارد، اما از پس نقش به خوبی برمیآید و بازی قابل قبولی را ارائه میدهد. تعلیق اصلی فیلم نیز در هویت و نسبت واقعی وی با کوروش زند رقم میخورد و کارگردان با پایان بندی باز فیلم به عمق این تعلیق میافزاید. مخاطب در انتهای قصه نمیفهمد که بالاخره رها کیست؟ از کجا آمده؟ آیا او واقعا دختر کوروش بوده است؟ یا اینکه او نقشهای برای به بازی گرفتن وی بوده است و... اما آنچه که واقعیت دارد این است که رها یک تجربه و اتفاقی است که خود واقعی آقای سوپر استار را به وی نشان میدهد تا او قهرمان پوشالی ظاهرش را دریابد و روی دیگر سکه خود را ببیند. از منظر روانشناسی اگر بخواهیم به این موقعیت بنگریم باید بگوییم که رها نوعی سوپر اگو در برابر سوپر استار است که چهره واقعی کوروش را به خودش نشان داده است. دقیقا زمانی که کوروش به این درک و تحول درونی میرسد عکس بزرگ خویش بر دیوار را پاره میکند و برای اولین بار خودش را مورد انتقاد و سرزنش قرار میدهد. او زمانی تصویر ظاهریش را پاره میکند که به تصور عمیقی از خود دست مییابد. رها را میتوان کودک درون و وجدان کوروش هم به حساب آورد که در کالبد یک دختر نوجوان نمود یافته تا او را به خود واقعیاش برساند. اولین کاری که رها بعد از مستقر شدن در خانه کوروش انجام میدهد برداشتن انواع عکسها و پوسترهای وی از در و دیوار است.
در واقع او در تمام فیلم تلاش میکند که سویه اسطورهای و باد کرده کوروش را به تصویر واقعی و منطقیتر از وی تغییر دهد، هرچند که خود کارگردان با ساخت این فیلم ، تصویر ناتمامی از سوپراستار ترسیم میکند.
سید رضا صائمی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
«جامجم» در گفتوگو با کارشناسان به بیماری گوارشی شایع شده در کشور پرداخته است