
ادبیات نمایشی همزمان با جنگ
گرچه بررسی جامع مضامین آثار نمایشی اجرا شده در مدت 8 ساله دفاع مقدس، در این مجال امکانپذیر نیست، اما با سیری اجمالی در اخبار و اسناد به جای مانده از آن دوره به این نتیجه میتوان رسید که نمایشهای اجرا شده در مدت 8 ساله جنگ خود به دو بخش عمده قابل تقسیم است: نمایشهای اجرا شده در جبهه جنگ و نمایشهایی درباره جنگ.
به قولی دیگر نمایشهایی که توسط گروههای تئاتری پشت جبهه و یا گروههای نمایشی از بین خود رزمندگان به اجرای نمایش در جبههها و برای رزمندگان میپرداختند و نمایشهایی که درباره جنگ و رزمندگان برای تماشاگران پشت جبهه به اجرا درمیآمد.
نمایشهای ذکر شده، بسته به شرایط زمانی و مکانی اجرا، از مضامین مختلفی برخوردار بود، اما در اکثر قریب به اتفاق آثار نمایشی این دوره چند مضمون عمده را میتوان سراغ گرفت که رویکرد تبلیغی، حماسی و تهییج کننده و یا مضامینی که به وحدت و عزم ملی برای مقابله با دشمن اشاره داشتند از جمله این مضامین است. این خصوصیت البته لازمه زمان جنگ بوده و به قولی شرایط اجتماعی و سیاسی کشور ایجاب میکرده است تا هنرمندان این عرصه، بیشتر به جنبههای تحریک کننده در جنگ اشاره داشته باشند نه آن که به تحلیل و بررسی پدیده جنگ بپردازند.
جواد اعرابی، کارشناس تئاتر در مطلبی تحت عنوان نگاهی به تئاتر جنگ و شکلگیری تئاتر دفاع مقدس، در خصوص اولین نمایشهای اجرا شده با مضمون جنگ چنین مینویسد: اولین واکنش نمایشی به حمله عراق و اشغال خاک ایران، نمایش تلویزیونی در سنگر به نویسندگی و کارگردانی بهزاد فراهانی بود. این نمایش در اوایل جنگ تولید شد و به سرعت بر آنتن رفت. نمایش در سنگر نمایشی تهییجی بود و بر عواقب اشغال خاک ایران توسط رژیم بعثی عراق به مردم هشدار میداد.
اولین نمایش صحنهای مربوط به جنگ ایران و عراق نیز نمایشی به نام ننه خضیره به نویسندگی محمدرضا کلاهدوزان بود که به کارگردانی حمید مظفری در تالار وحدت بر روی صحنه رفت. این نمایش در سال 1360 ضبط تلویزیونی شد.
نمایش فوق داستانی زنی به نام ننه خضیره است که در جنوب زندگی میکند. اشغالگران وارد روستای او میشوند. عدهای از آنان به سرکردگی یک افسر عراقی به خانه او میآیند. ننه خضیره برای آنها نان میپزد و نانها را سمی میکند و خود نیز از نانهای سمی میخورد و همراه با عراقیها کشته میشود. این نمایش براساس یک داستان واقعی نوشته شده است.
از جمله آثار شاخص دیگر در این دوره میتوان به نمایش «مظلوم پنجم» به نویسندگی و کارگردانی «رضا صابری» اشاره داشت که در سال 1362 در دومین جشنواره تئاتر فجر به اجرا در آمد و مورد توجه و استقبال قرار گرفت. داستان نمایش مظلوم پنجم از این قرار است: «عباس ذوالفقاری، عکاس جبهه و جنگ، به دوستش که کارگردان تجربهگر و برجسته تئاتر است پیشنهاد میکند تا آثار عکاسی او را که براساس کند و کاوش در حول زندگی هم اسم و هم کنیهای به نام «شهید عباس ذوالفقاری» گرفته است به نمایش درآورد. کارگردان پیشنهاد ذوالفقاری را به سبب تجربهای نو در عرصه تئاتر میپذیرد و وقتی در این بستر پیش میرود با 5 عباس روبهرو میشود که هرکدام آیینهای هستند رو در روی هم تا...»
نمایش فوق با ساختاری منسجم، ضمن به کارگیری تمامی عوامل و امکانات نمایشی آن دوره، به نوعی تمامی مضامین ذکر شده در بالا رویکرد تبلیغی، حماسی و تهییجکننده را مدنظر قرار داده بود.
ادبیات نمایشی پس از جنگ
پس از پایان جنگ و برقراری آتشبس و در پی آن ایجاد آرامش اجتماعی در کشور، به نظر میرسید فضا و موقعیت لازم برای نگاهی دیگرگون و متفاوت به جنگ، فارغ از جنبههای تبلیغی و تحریککننده فراهم شده است؛ اما تا سال 1372 و برگزاری اولین دوره «مسابقه نمایشنامهنویسی دفاع مقدس»، خبر چندانی از رویکرد متفاوت و متناسب با سالهای پس از جنگ در ادبیات نمایشی این دوره مشاهده نمیشود. البته نگارنده به صراحت نمیتواند چنین ادعایی را داشته باشد، چراکه در درجه اول ممکن است فقدان اخبار و اسناد پژوهشی در این خصوص باعث ایجاد چنین برداشتی از این دوره شده باشد و در درجه دوم نگارش و اجرای نمایشهایی مانند «عطا سردار مغلوب» نوشته و کار «علیرضا نادری» در سال 1371 و در «هفتمین جشنواره تئاتر دانشجویان»، نشان از وجود رگههای مضمونی متفاوت از جنگ در چنین دورهای است.
«علیرضا نادری» که خود از جوانان نسل جنگ بوده و در جبهه نیز حضور داشته است، در نمایشنامه «عطا سردار مغلوب» با نگاهی انتقادی به شرایط رزمندگان و سرداران زخمخورده زمان جنگ، در حال حاضر میپردازد:
«عطا رزمنده جانبازی که روزگاری یکهتاز میدانهای نبرد بوده، اکنون در آسایشگاهی به روزمرگی رسیده است. او مدام در گذشته خود سیر میکند و...»
هرچند پیش از اولین دوره «مسابقه نمایشنامهنویسی و جشنواره تئاتر دفاع مقدس»، جشنوارههایی با رویکرد به جنگ و دفاع مقدس برگزار شده بود، اما میتوان رویکرد جدی و قابل توجه و البته مورد استناد به مضامین متنوع و متفاوت جنگ را در آثار «مسابقه نمایشنامهنویسی و جشنواره تئاتر دفاع مقدس» جستجو کرد.
در مقاله حاضر، به منظور ارائه بررسی دقیق و قابل استناد درخصوص مضامین به کار رفته در آثار ادبیات نمایشی جنگ، پس از مراجعه به اسناد مکتوب در زمینه آثار برگزیده دورههای مختلف «مسابقات نمایشنامهنویسی و جشنوارههای تئاتر دفاع مقدس»، شامل متن نمایشنامههای چاپ شده و شناسنامه نمایشنامههای اجرا شده در 11 دوره جشنواره، به تقسیمبندی کلی از مضمونهای مورد توجه نویسندگان آثار جنگ اشاره میشود.
با بررسی متن و خلاصه داستان بیش از 250 اثر مکتوب نمایشی، برگزیده در «مسابقات نمایشنامهنویسی و جشنوارههای تئاتر دفاع مقدس»، موارد ذیل به عنوان مضامین و رویکردهای اصلی آثار ذکر شده مورد شناسایی قرار گرفت:
1) نگاه تبلیغی و تهییجی به جنگ
2) روایت ایثار، مقاومت و شهادتطلبی (نگاه تاریخی و مستند به جنگ)
3) مهاجران جنگی و مسائل مربوط به اردوگاه آوارگان
4) پایان جنگ و عدم پذیرش شرایط جدید (حسرت بازماندگان جنگ)
5) عوارض و تبعات منفی جنگ (آثار ضد جنگ)
6) بازسازی و جبران عوارض و خرابیهای جنگ
7) پاکسازی و تفحص پیکر شهدا
8) اسارت و مسائل مربوط به آزادگان
9) انتظار و مسائل مربوط به مفقودین
10) تقابل نسل جنگ و پس از جنگ
11) نگاه تطبیقی جنگ با اسطوره، افسانه و مذهب
12) نگاه از منظر جبهه مقابل
13) نگاه فانتزی، شاعرانه، جهانشمول و فراواقعی به جنگ
لازم به ذکر است که برخی از آثار بررسی شده، دارای ترکیبی از مضامین عنوان شده هستند که در این رابطه، مضمون اصلی اثر مورد توجه قرار گرفته است. در ضمن مسائل دیگری همچون «حضور بانوان در جنگ» و یا «جنگ از منظر زن»، «بازخورد جنگ در نگاه کودکان و نوجوانان»، «خانواده و جنگ»، بخصوص مسائل مربوط به «خانواده شهدا، جانبازان و رزمندگان» و یا «شرایط زندگی در خانوادههای درگیر با جنگ»، «مساله بمباران و موشکباران»، «وضعیت پناهگاهها» و غیره نیز در بسیاری از آثار نمایشی مطرح شده است، اما این گونه مسائل عموما در ترکیب با مضامین ذکر شده در بالا به کار رفته است. به بیانی دیگر این مسائل بیشتر بهانه، بستر و زمینه اثر را شامل شده و منظر و دیدگاه نویسنده مضمون دیگری بوده است.
1) نگاه تبلیغی و تهییجی به جنگ
درخصوص «نگاه تبلیغی و تهییجی به جنگ»، پیشتر مواردی مطرح گردید و عنوان شد که این مضامین مربوط به زمان جنگ بود؛ اما در برخی از آثار پس از جنگ نیز هنوز شاهد نگاه برخی نویسندگان به این مضمون از جنگ هستیم. به طور مثال در نمایشنامههای «غزلواژه قصد»، نوشته عزتالله مهرآوران چاپ شده در دومین جلد از مجموعه تئاتر مقاومت؛ «از بینامیهای عشق» نوشته محمدرضا آریانفر، در سومین جلد از مجموعه تئاتر مقاومت؛ «فتحالفتوح» نوشته نصرتالله سیافی و «مسافر» نوشته مسعود سمیعی اجرا شده در اولین جشنواره تئاتر دفاع مقدس، هر چند مضمون دوم از فهرست فوق، یعنی روایت ایثار و مقاومت نیز مدنظر بوده است، اما به نظر میرسد رویکرد اصلی نویسنده وجه تبلیغی و تهییجی جنگ باشد.
2) روایت ایثار، مقاومت و شهادتطلبی (نگاه تاریخی و مستند به جنگ)
اما روایت ایثار، مقاومت و شهادتطلبی و «نگاه مستند به وقایع جنگ»، نسبت به رویکرد اول، پس از جنگ مورد استقبال بیشتری قرار گرفت. به طوری که از اولین دوره مسابقه نمایشنامهنویسی و جشنواره تئاتر دفاع مقدس تا آخرین دورهها در سالهای اخیر، هنوز چنین رویکردی قابل مشاهده است. به طور مثال در نمایشنامههای «ترانه خاکستر» نوشته رامین محرابی، «چهار خاطره از جنگ» نوشته مسعود سمیعی، «ماه گرفتگی» نوشته مسعود صباح، «نسیم حضور» نوشته نادر برهانیمرند؛ «سقوط سایهها» نوشته عبدالحی شماسی؛ «خاکستری چون دود» نوشته نجات میرزایی که در دورههای اولیه مسابقه نمایشنویسی و جشنواره تئاتر دفاع مقدس، بین سالهای 1372 تا 73 ارائه شدهاند و نمایشنامههای: «تکرا» نوشته محمود نقیبیان؛ «شب و بچهها» نوشته محسن گودرزی، «شبهای حرم» نوشته محمدمهدی خاتمی، «قصر شیرین» نوشته حسین شمس، «خاطرات روزگار از دست رفته» نوشته اسدالله اسدی، «ستاره» نوشته عبدالرضا سواعدی که همگی در دهمین جشنواره تئاتر دفاع مقدس، سال 1382 به اجرا درآمدهاند، نگاه مستند به دوران جنگ و نمایش ایثار و شهادتطلبی رزمندگان در این دوره 10 ساله همچنان مشاهده میشود.
3) مهاجرین جنگی و مسائل مربوط به اردوگاه آوارگان
توجه به مضامین مربوط به «مهاجرت و مهاجرین جنگی» البته بیشتر از مضمون وابسته به آن یعنی «شرایط اردوگاه آوارگان» مورد توجه قرار گرفته است. دلیل آن نیز شاید به موقعیت نمایشی و رویدادگاه این آثار برمیگردد. «مهاجرت» معمولا در شرایط پرتنش جنگی اتفاق میافتد و همواره درگیری میان موافقان و مخالفان مهاجرت و جلای وطن وجود دارد که اثر را جذاب کرده و درام را شکل میبخشد. اما در آثار معدودی که به مسائل مربوط به «اردوگاه آوارگان» پرداختهاند، به دلیل فقدان فاکتورهای دراماتیک لازم، شاهد اثر قابل ملاحظهای نیستیم. درخصوص مورد اول مهاجرت و جلای وطن میتوان به آثار ذیل اشاره داشت: «نخل و کوسه» نوشته ناصح کامکاری و «گل شیپوری» نوشته محمدرضا عباسیامجد سالهای 73 1372 و «یک شب تا صبح» نوشته سعید بهروزی؛ «کوسه» نوشته احمد مرادی؛ «چرخ چوبی بهانهگیر» نوشته فرزاد صفدری و «روی صحنه» نوشته حسین مختاری. و در خصوص مورد دوم اردوگاه آوارگان نمایشنامه «شکسته بخوان» نوشته علی رویینتن قابل ذکر است.
4) پایان جنگ و عدم پذیرش شرایط جدید (حسرت بازماندگان جنگ)
مضمون پایان جنگ و عدم پذیرش شرایط جدید و همچنین سیر در خاطرات خوش گذشته جنگ را شاید بتوان مضمونی خاص شرایط جنگی کشور ما و رزمندگان دفاع مقدس دانست. چرا که اساسا جنگ و شرایط جنگی در نگاهی عام، منفور و غیرقابل تحمل است. اما شرایط خاص و روابط و آداب متفاوتی که در 8 سال جنگ در جبههها بوجود آمده بود باعث شده بود تا فرهنگی دلنشین و زندگی شیرین، فضای پرتلاطم جنگ را نه تنها قابل تحمل کند بلکه عده زیادی را مجذوب حضور در چنین موقعیتی نماید. به طوری که عدهای از رزمندگان حاضر نبودند حتی برای مدت کوتاهی از فضای جبهه دور شده و تن به زندگی شهری بدهند. عدهای هم که به ناچار پا به پشت جبهه و شهر خود میگذاشتند، دلشان در هوای جبهه میتپید.
بنابراین کاملا طبیعی بود که شرایط روحی چنین افرادی با پایان جنگ، در هم بریزد و آنان را در حسرت روزهای آفتابی جنگ گرفتار سازد. توجه به چنین مضمونی نیز از سوی نمایشنامهنویسان جنگ البته طبیعی و منطقی به نظر میرسید هر چند در اکثر آثار خلق شده با این مضمون، نوعی درونگرایی، آرمانخواهی و گاه جنگطلبی در شخصیتهای اصلی به چشم میخورد که تنها بوسیله مخاطبانی که با حال و هوای جبهههای جنگ آشنا بودند قابل درک بود. این امر البته نوعی ضعف در چنین آثاری به حساب میآمد چرا که مخاطبان این گونه نمایشها را خاص و محدود میکرد. از جمله این آثار به نمایشنامههای «بوی خوش جنگ» نوشته عبدالرضا حیاتی، «آواز پر جبرئیل» و «عاشقترین روزگار» نوشته «سعید تشکری»؛ «آنسوی رویاهای من» نوشته محمدرضا آریانفر» که اکثر این آثار در دورههای اولیه جشنواره تئاتر دفاع مقدس 137374 ارائه شدهاند اشاره داشت.
5) عوارض و تبعات منفی جنگ (آثار ضد جنگ)
عوارض و تبعات منفی جنگ از مضامین پرطرفدار و البته جذاب و به قولی مملو از موقعیتهای دراماتیک بود که از اولین دوره مسابقه نمایشنامهنویسی و جشنواره تئاتر دفاع مقدس مورد توجه قرار گرفت. این رویکرد به دلیل جنبه اعتراض گونهاش به رویه منفی جنگ و ایجاد تضاد و تنش مناسب در اثر، شرایط و موقعیت جذاب و دراماتیکی ایجاد میکرد که هم مورد توجه نمایشنامهنویسان جنگ بود و هم مورد اقبال مخاطبان قرار میگرفت. در این خصوص البته توجه و تشویق مسوولان جشنواره و هیاتهای انتخاب در مواجهه با این آثار نیز بیتاثیر نبود. به طور مثال توجه غیرقابل تصور نسبت به نمایشنامه «با من مثل دریا» نوشته محمد جواد کاسهساز در اولین دوره جشنواره تئاتر دفاع مقدس 1373 را نمیتوان در رویکرد سایر نمایشنامهنویسان در دورههای بعدی به چنین مضمونی بیتاثیر دانست. در نمایشنامه «با من مثل دریا» افسانه، همسر امیر، رزمندهای که دچار موجگرفتگی شده و گرفتار ذهنیات خود از زمان جنگ است به دلیل مشکلات روحی امیر، ابتدا وی را ترک کرده و در تنهایی رهایش میکند، اما پس از گذشت زمانی به صورت فرشتهای سراپا سفید باز میگردد و به همراهی با امیر دل میبندد.
از نمایشنامههای دیگری که به چنین مضمونی اشاره داشتهاند میتوان موارد ذیل را نام برد: «انتظار با بوی نرگس» نوشته زینت صالحپور؛ «مروارید» نوشته عبدالحی شماسی؛ «پیراهن هزار یوسف» نوشته علیرضا حنیفی؛ «اسماعیل اسماعیل» نوشته جمشید خانیان؛ «خدای عشق» نوشته محمد احمدی؛ «گفتگوی بیپایان ستاره با مادرش» نوشته محمد چرمشیر؛ «از علقمه تا خرمشهر» نوشته محمدرضا پشنگیان و...
6) بازسازی و جبران عوارض و خرابیهای جنگ
بازسازی و جبران عوارض و خرابیهای جنگ، مضمونی است که عموما در ترکیب با مضامین دیگر به کار رفته است. در مواردی هم آثاری با رویکرد بازسازی به سمت شعارزدگی و سفارشی بودن رفتهاند تا آنجا که جنبه تعهد و حفظ ارزشها برای نویسنده بیشتر از جنبههای دراماتیک در اثر خودنمایی میکند. نمایشنامههای «دارچنار» نوشته شهرام کرمی؛ «ئیواران» نوشته محمدرضا فرهنگ و «تپه افلاک» اثر نویسنده مقاله که در سالهای اولیه جشنواره به اجرا درآمدهاند با این مضمون نوشته شدهاند.
7) پاکسازی و تفحص پیکر شهدا
مضمون پاکسازی و تفحص پیکر شهدا نیز اگرچه عموما با گریز به روزهای جنگ و یادآوری خاطرات گذشته همراه بوده است از مواردی است که در سالهای میانی برگزاری جشنواره تئاتر دفاع مقدس 1375 و با اجرای نمایش «نگین» نوشته یعقوب صدیق جمالی مورد توجه قرار گرفت. در نمایشنامه نگین رزمندهای به همراه گروهی به دنبال شهدای مفقود میگردند.
جنگ تمام شده است. تنها نشانی که ممکن است از شهیدی که به دنبالش میگردند باقیمانده باشد یک نگین و احتمالا پلاک است.
رزمنده در یکی از گورهای باقیمانده جسد یک عراقی را پیدا میکند که ظاهرا نگین شهید مورد نظر را به همراه دارد.
این مضمون در سالهای بعد با نمایشنامههای: «خاک سبز» و «کانال کمیل» اثر نویسنده مقاله، «داغ دل جبهه» نوشته عبدالرضا حیاتی و... دنبال شد.
8) اسارت و مسائل مربوط به آزادگان
پرداختن به مضمون «اسارت و مسائل مربوط به آزادگان» شاید پیش از همه در نمایشنامه «صبح غریب» نوشته سیدمهدی شجاعی اجرا شده در سومین جشنواره تئاتر فجر باز میگردد، اما همانگونه که پیشتر اشاره شد دو سال پس از پایان جنگ با ورود آزادگان به کشور و انتشار خاطرات و آثار مکتوب از وقایع اردوگاه اسرا و همچنین مواجهه آزادگان با شرایط جدید کشور، این موضوع مورد توجه افکار عمومی قرار گرفت، اما در زمینه پرداخت نمایشنامهنویسان جنگ به این مضمون، میتوان از نمایشنامه «ناگهان پنجره سرد» نوشته میلاد اکبرنژاد اجرا شده در پنجمین جشنواره تئاتر دفاع مقدس 1377 و نمایشنامههای «فرودگاه» نوشته مرتضی داریوندنژاد، «ماه لب ریخته» نوشته محمدرضا آریانفر، «مهمان سرزمین خواب» نوشته چیستا یثربی، «کیمیا و زمین» نوشته سعید تشکری، «جیم مثل جنگ» نوشته محمدرضا عطاییفر، «همیشه ماندگار» نوشته حسن باستانی، «معلمی به نام صفر» و «زنگ خاطرات نرگس» اثر نویسنده مقاله نام برد.
9) انتظار و مسائل مربوط به مفقودین
مضمون «انتظار» همواره و در همه دوران مورد توجه نمایشنامهنویسان با فرهنگهای گوناگون و در جوامع مختلف بوده است. اما در عرصه نمایشنامهنویسی جنگ در کشورمان مضمون «انتظار» با مفقودین و شهدای بینام و نشان درآمیخته است. در عرصه اجتماع، مساله مفقودین پس از ورود آخرین کاروان آزادگان و نامشخص بودن سرنوشت بسیاری از رزمندگان، یعنی در حوالی سالهای 73-1372 مورد توجه قرار گرفت. در این دوران، انتظار بازگشت مفقودین در هیات و شمایل اسیر و یا جانبازی خارج از آمار صلیب سرخ، به انتظار برای بازگشت پیکر شهید و یا حتی نشانی از رزمنده مفقود شده تبدیل شد. این انتظار با گذشت بیش از 17 سال از پایان جنگ هنوز نیز در برخی از خانوادههای مفقودین قابل مشاهده است.
اما پرداختن به موضوع و مضمون انتظار، ابتدا در نمایشنامههای اجرا شده در دومین و سومین جشنواره تئاتر دفاع مقدس، سالهای 75-1374 مطرح شد. نمایشنامههای مورد نظر عبارت بودند از: «شبیه پدر»، «ئیواران» نوشته محمدرضا فرهنگ و «خاتون کربلا» نوشته زینب عوضپور. در سالهای بعد نیز چنین مضمونی در آثار دیگری چون: «غوغای عشق»، «زن و یک خانه تنهایی»، «آینه وقت آفتاب» نوشته سعید تشکری»، «قطار جنوب» نوشته علیرضا حنیفی، «قمری» نوشته گلبرگ ابوترابیان، «قیمت مسیح» نوشته اسماعیل بایگی و... مشاهده میشود.
10) تقابل نسل جنگ و پس از جنگ
«تقابل نسلها» یا درگیری میان نسل حاضر در جنگ و نسلی که پس از جنگ آمده و مطالباتی را از گذشتگان خود دارد، از موقعیتها و شرایط نمایشی مناسبی است که به وسیله برخی از نمایشنامهنویسان جنگ مورد توجه قرار گرفته است. هر چند در این خصوص، موقعیت، شرایط و جایگاه نویسنده در موضعگیری نسبت به هر یک از طرفین - نسل حاضر در جنگ و نسل پس از جنگ - بسیار مهم و تعیینکننده بوده است. چراکه در کمتر اثری با این مضمون، شاهد نگاه بیطرفانه نویسنده نسبت به هر دو گروه که هر کدام خود را صاحب حق میبیند و درصدد جبران مافات و حقوق از دست رفته است، هستیم.
از جمله آثاری که به نوعی با چنین مضمونی نوشته شدهاند عبارتند از: «شبیه پدر» و «خاک معصوم» اثر نویسنده مقاله «چرخ هشتم» نوشته «علیرضا حنیفی»، «سوسوی فانوس آویخته» نوشته محمد کوهستانی و... . لازم به ذکر است که در اکثر متون از این دست، مضمون تقابل نسلها در ترکیب با مضامین دیگری که رویکرد اصلی نویسنده بوده مورد استفاده قرار گرفته است.
11) نگاه تطبیقی جنگ با اسطوره افسانه و مذهب
نگاه تطبیقی جنگ با اسطوره حماسه و مذهب، از رویکردهای قابل توجه و متفاوتی بود که به وقایع جنگ، ارزش و غنایی فوقالعاده میبخشید. اساسا پیشینه غنی فرهنگی ایران در زمینه اسطورههای کهن و باستانی، ادبیات حماسی و سابقه طولانی در گرایش مذهبی، باعث میشد که هر رویداد و جریان مهمی، به طور ناخودآگاه ذهن جامعه و افکار عمومی را به سوی حماسه، اسطوره و یا واقعهای مذهبی در گذشته سوق دهد و دیدگاهی تطبیقی نسبت به شرایط روز با واقعهای در گذشته بوجود بیاورد. اتفاق بزرگی چون جنگ تحمیلی نیز از آنجا که سالهای سال تمامی شوون جامعه را تحت تاثیر قرار داده بود، خود به خود ایجاب میکرد تا چه در زمان جنگ و چه پس از آن شخصیتهای مهم و وقایع خاص و به یاد ماندنی آن دوران، مورد مطابقت با چنین پیشینهای قرار بگیرد.
بنا بر این طبیعی بود که چنین نگاه تطبیقی، به عرصه هنر و بخصوص نمایش راه پیدا کند و آثاری با این رویکرد به جنگ شکل بگیرد. از اولین آثاری که با رویکرد حماسی و اسطورهای به نگارش در آمد میتوان به نمایشنامه «شبی از شبهای بهرام» نوشته «سمبل رحیمی» 1375 اشاره کرد. در این نمایشنامه یک جانباز موجی در جستجوی دغدغههای درونیاش، رابطهای نزدیک بین سرگذشت و ماجراهای زندگی خود با بهرام چوبینه میبیند. وی پی یافتن این فصل مشترک است.
از دیگر نمایشنامههای نوشته شده با این مضمون میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: «آفتاب دشت» نوشته نصرتالله صیافی، «سیاوش به روایت من» نوشته «علیرضا غفاری» و «غربتت را هیچ شعری نسرود» نوشته «فارس باقری» و «نقل در نقل» نوشته اکبر قهرمانی.
رویکرد تطبیقی و تلفیقی جنگ با وقایع مذهبی بخصوص واقعه کربلا نیز از مضامینی بود که مورد توجه تعدادی از نویسندگان جنگ قرار گرفت. شاید در این خصوص، اطلاق عنوان عاشورائیان به «جشنواره تئاتر دفاع مقدس» در سومین سال برگزاری (1375) بیتاثیر نبوده باشد. هر چند پیش از این نیز شاهد آثاری با چنین رویکردی به جنگ بودیم. عنوان عاشورائیان گرچه به دلیل همزمانی برگزاری جشنواره با ایام محرم انتخاب شده بود، اما به هر حال نشان از توجه و تمایل مسوولان جشنواره به سوق دادن نمایشها به سمت و سوی تلفیق عاشورایی آثار جنگ داشت. از اولین آثار با چنین رویکردی میتوان به نمایشنامه «شبیه پدر» اجرا شده در دومین جشنواره تئاتر دفاع مقدس 1374 اشاره داشت. در نمایش «شبیه پدر« »فرزند شهیدی که سالها پیش تعزیهخوان نقش علیاکبر بوده است بر سر تابوت پدر، با حضور روحانی او مواجه میشود. پدر از بازی شبیه حضرت عباس شبیهی که سالها آرزوی اجرایش را داشته است - در سالهای جنگ میگوید و پسرش را به جای خود شبیهخوان علیاکبر میداند.»
از سایر نمایشنامهها با این مضمون میتوان به «عکس یادگاری» نوشته حسین محمدی، «سوسوی پنهان ستارهای کوچک» نوشته محمدرضا بیگناه و «تپه افلاک» اشاره داشت.
12) نگاه از منظر جبهه مقابل
«نگاه از منظر جبهه مقابل» نیز اگر چه در بیشتر موارد، نمودی تخیلی و غیرواقعی داشته است، اما از رویکردهایی است که به دلیل تفاوت دیدگاه نسبت به جنگ، مورد توجه قرار گرفته است. از جمله این آثار میتوان از نمایشنامه «حلبچه» نوشته مجتبی شعبان در 1375 نام برد. در این نمایشنامه یک سرهنگ خلبان عراقی به خاطر عذاب وجدانی که از بمباران حلبچه به او دست داده است تصمیم به خودکشی میگیرد و این در حالی است که زن و فرزندش را هم به قتل رسانیده و دیگر هیچ امیدی به زندگی ندارد. در نمایشنامه من زراره عذره طاها هستم نوشته میلاد اکبرنژاد نیز چنین اتفاقی روی میدهد: زراره سربازی است عراقی که روحیات و افکارش با جنگافروزان عراقی سازگاری ندارد. اجبار در خدمت سربازی او را از دیار و نامزدش دور ساخته، به همراه احساساتی رقیق، او را به عصیان و فرار از جنگ میکشاند و...
13) نگاه فانتزی، شاعرانه، جهانشمول و فراواقعی
اما نگاه فانتزی، شاعرانه، جهانشمول و فراواقعی به جنگ؛ علیرغم تفاوت آشکاری که نسبت به سایر آثار جنگ به لحاظ رویکرد میتوانست داشته باشد، کمتر مود توجه قرار گرفت. ریشه یابی و دلایل این عدم استقبال، البته نیاز به بررسی و تحقیق دیگری دارد، اما به نظر میرسد نگاه خاص و متفاوت جامعه ما به جنگ به عنوان دفاع مقدس از یک سو و عدم تسلط هنرمندان به زبان و ابزار خاص بیانی برای ارائه چنین نگاهی نسبت به جنگ، در عدم رویکرد و اقبال به این گونه مضامین بیتاثیر نبوده است. با این حال در طول سالهای گذشته تلاشهایی هر چند کوچک در این زمینه صورت گرفته است. نمایشنامه فرشتهای با بالهای شکسته نوشته عبدالرضا حیاتی 1374 از اولین آثار در این راستا به حساب میآید. در نمایشنامه ذکر شده فرشتهای با بال شکسته در شهری که مردمانش به دور از هم، اما در یک جمع به دنبال هدفی نامعلوم روز را شب میکنند فرود میآید. فرشته در حقیقت سمبلی از بسیجیهای گمنام است که به ظاهر با حضورش آرامش خانوادهای را به هم میزند و...
از دیگر آثار نوشته شده با چنین مضمونی میتوان از نمایشنامههای: «ربی هذا حجابی» نوشته مسعود سمیعی، «شهادت درباره آن چوپان که راست گفت» نوشته میلاد اکبرنژاد و «آ. ج 671 - 905» نوشته شهرام نوشیر و... نام برد.
به لحاظ اهمیتی که نسبت به چنین رویکردی احساس میشود، لازم است اشاره شود که نگاه فانتزی، شاعرانه، فراواقعی و جهانشمول به جنگ، یکی از حلقههای مفقوده در جریان تئاتر جنگ به حساب میآید که در صورت توجه و عنایت به آن، به طور قطع شاهد تحول قابل توجه در مضامین متون نمایشی جنگ خواهیم بود و این امر بیشک توجه و اقبال مخاطب به تئاتر جنگ را هم در پی خواهد داشت.
در پایان این بحث با اشاره مجدد به رابطه تنگاتنگ مضامین بکار رفته در آثار نمایشی دفاع مقدس و وقایع جنگ، ذکر این نکته لازم به نظر میرسد که هر چند ممکن است این تاثیرپذیری از شرایط جاری و بازتاب آن در اثر هنری هر دوره، در نگاه اول نوعی ادای دین و رسالت هنری نویسنده نسبت به مسائل جامعه به نظر برسد، اما رسالت و تعهد عمده و اصلی هنرمند، حرکت به جلو، نگاه به آینده و دیدن افق پیش روی جریانات جامعه است.
فهرست منابع
- اعرابی، جواد «نگاهی به تئاتر جنگ و شکلگیری تئاتر دفاع مقدس»، سایت فارسی بی.بی.سی
- «تئاتر مقاومت، مجموعه نمایشنامه جلد 1 تا 5 چاپ اول، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، تهران (78 - 1373)
- ویژهنامهها و بولتنهای روزانه یازده دوره جشنواره تئاتر دفاع مقدس (83 - 1373)
- سایت ایران تئاتر / هنرمندان / رضا صابری / علیرضا نادری
- سایت فارسی بی.بی.سی / فرهنگ و هنر
- سایت حماسه / پایگاه اطلاعرسانی فرهنگ دفاع مقدس / جشنوارههای فرهنگی هنری / تئاتر و...
سید حسین فدایی حسین
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
«جامجم» در گفتوگو با کارشناسان به بیماری گوارشی شایع شده در کشور پرداخته است
خانواده مهدیه اسفندیاری در گفتگو با جام جم از ۱۳۸ روز زندان انفرادی خواهرشان میگویند
درگفتوگو با دکتر محمدعلی بهمنی قاجار، واکنش ملت ایران به مداخلات خارجی و منفوربودن تجزیهطلبان را مورد بررسی قرار دادیم