نگاهی به مجموعه طنز «مرد 2 هزار چهره»

مرد تک چهره

ساخته‌های مهران مدیری را فقط می‌توان با خودش مقایسه کرد. کارهای او به هیچ عنوان از جنس ساخته‌های دیگران نیست. مدیری تنها بازیگر کارگردان ایرانی است که فیلم‌هایش بدون حضور خود او هیچ لطفی ندارند، پیمان قاسم‌خانی و دیگر نویسندگان سری اول مرد هزار چهره (فونت تیتراژ سری دوم به گونه‌ای است که هم می‌توان آن را «مرد 2 هزار چهره» خواند و هم «مرد هزار چهره 2») هم چه خوب این ویژگی کارهای او را شناخته بودند که علیرغم میل مدیری او را وادار به بازی در نقش مسعود شصت‌چی نمودند. پیمان قاسم‌خانی می‌گفت به مدیری گفتیم اگر خودت بازی نکنی ما نمی‌نویسیم.
کد خبر: ۲۴۵۲۸۴

طنزهای مهران مدیری نه موفقیت نسبی و تقریباً ثابت سریال‌های رضا عطاران را دارند و نه عدم موفقیت طنزهای دست چندم دیگری را که وجودشان در سیما چهره طنز در تلویزیون را تا حد زیادی سبک و سطحی جلوه داده است.

طنز مدیری از ریشه چیز دیگری است. مخصوص به خودش است و از هیچ نظر مثل دیگران نیست و بیش از هر کس دیگر موفقیتش را مدیون خود مهران مدیری است. در واقع آثار مدیری را به جرا‡ت می‌توان «مال خود او» دانست. حالا می‌خواهد نویسنده‌اش تیم پیمان قاسم‌خانی باشد یا سروش صحت یا هرکس دیگر. این در حالی است که به جرا‡ت می‌توان ادعا کرد از میان نویسندگان ایرانی هیچ کس در این شکل گسترده، از قدرت تأثیرگذاری پیمان قاسم‌خانی در فیلم‌هایی که بر اساس نوشته‌های او ساخته می‌شوند، برخوردار نیست. پیمان قاسم‌خانی تنها نویسنده ایرانی است که مخاطب فیلم‌های ساخته شده بر اساس نوشته‌های او را بیشتر متعلق با خود قاسم‌خانی می‌داند تا دیگر عوامل از جمله کارگردان فیلم. وضعیت قاسم‌خانی در ایران از این نظر برای من یادآور نقلی است که درباره نویسنده توانای آمریکایی «چارلی کافمن» شنیده‌ام. دوستی می‌گفت در آمریکا مردم وقتی می‌خواهند بروند فیلمی را که نویسنده‌اش چارلی کافمن است تماشا کنند، می‌گویند «برویم فیلمی از چارلی کافمن ببینیم» و این در حالی است که هر کدام از نوشته‌های او را ‌ مثل قاسم‌خانی ‌ کارگردانی جداگانه کارگردانی کرده است. با این همه چنانکه ذکر شد ساخته مهران مدیری فیلم مهران مدیری است و قبل از هر کسی متعلق به خود او حالا نویسنده‌اش هر کس که باشد. فیلم‌های مدیری لحظاتی دارند که از بهترین‌های طنز در تلویزیون و حتی سینمای ایران است و از طرف دیگر لحظاتی هم در آن‌ها دیده می‌شود که گاه به سطح نازل‌ترین طنزهای شبانه تلویزیونی تنزل پیدا می‌کند. با این همه کلیت ساخته‌های او هیچ‌وقت بد نیست و در این نگاه کلی، حتی بدترین ساخته‌های او هم یک سر و گردن بهتر از برخی از تولیدات دیگر است. سابق، این دیگر ویژگی ثابت کارهای مدیری شده بود که قسمت‌های اول مجموعه‌هایش ناامیدکننده بودند، قسمت‌های میانه بهتر می‌شدند و از میانه به بعد مجموعه طوری باصطلاح «می‌گرفت» و درمیان مخاطبین جا باز می‌کرد که گوی سبقت را از همه می‌ربود. انگار مدیری نیاز داشت از یک طرف مخاطب را آرام آرام با فضای داستانش همراه کند و حال و هوا را به او بقبولاند و از طرف دیگر می‌بایست به واکنش تماشاگران توجه کند و بر اساس واکنش‌های مخاطب، ادامه سریال را مطابق با خواسته‌های او بسازد. حالا اما دیگر این طور نیست. این فضای خاص فیلم‌های او و این جنس متفاوت طنزهای او را دیگر همه پذیرفته‌اند و متقابلا او هم دیگر مخاطبش را زودتر می‌شناسد و برای پی بردن به علاقه او نیازی به واکنش‌های او بعد از تماشا ندارد. مدیری از پیش مطابق میل تماشاگرش فیلم می‌سازد و تماشاگر هم از پیش او و فضای خاص طنزهایش را ندیده می‌پذیرد. این تعامل دو طرفه تأثیر زیادی در موفقیت کنونی آثار او دارد.

اما مرد 2 هزار چهره. خود مدیری بهترین کارش را به لحاظ کارگردانی «مرد هزار چهره» می‌دانست و انتخاب درستی هم بود. مخاطبین هم در مسابقه پیام کوتاه یکی از قسمت‌های برنامه مثلث‌شیشه‌ای، همین آخرین ساخته او (تا آن زمان) را بهترین اثر او برگزیدند. انتخاب محترمی است اما خب به گمان من سوای بحث کارگردانی، وقتی جمیع جوانب را مدنظر بگیریم و قضاوت کنیم «شب‌های برره» بهترین اثر مهران مدیری تاکنون است. به هر حال مهم در اینجا همان قدرت بالای کارگردانی مجموعه «مرد هزار چهره» است که متأسفانه در «مرد 2 هزار چهره» خبری از آن نیست. نه این‌که طنز نوروزی امسال مدیری اثر ضعیفی باشد، بلکه به این معنا که «مرد 2 هزار چهره» آن مهم‌ترین وجه تمایز «مرد هزار چهره» از دیگر آثار مدیری را دارا نیست و از این جهت در ردیف بهترین کارهای او و یا در ادامه «مرد هزار چهره» به عنوان بهترین کار او قرار نمی‌گیرد. ساخته نوروزی امثال مدیری داشته هایش را از سری قبلی این مجموعه دارد و بازی خود مدیری و تا اندازه زیادی نوشته نویسندگان. یعنی هرچه هست کارگردانی نیست. مجموعه «مرد 2 هزار چهره» راحت ساخته شده و برای کارگردانی آن تا حد امکان از نماها، قاب‌ها و ایده‌هایی که استفاده از آن‌ها مستلزم اندکی صرف وقت و هزینه و انرژی بیشتر است اجتناب شده است. مدیری در مصاحبه اش با رضا رشیدپور بعد از «مرد هزار چهره» گفت دیگر خسته است و قصد ندارد فعلا کاری بسازد اما دیدیم که ساخت و خب حالا خوب می‌توانیم آثار این خستگی را در آخرین ساخته‌اش ببینیم. «مرد 2 هزار چهره» جذاب و بامزه است چون کوله‌باری از تجربه طنزسازی موفق در تلویزیون پشت سازنده‌اش است؛ اما وقتی در مقایسه با دیگر کارهای مدیری به آن نگاه کنیم جز یک عقب‌نشینی آشکار نیست. ابداعی ندارد و حسن ختامی (تا به امروز) برای کارهای مهران مدیری نیست. به نسبت وقت و هزینه‌ای که برای ساختش صرف شده خیلی خوب است اما به نسبت انتظار و توقعی که مدیری با «مرد هزار چهره» در مخاطب خود بوجود آورده بود چندان موفق نیست.

با این همه این سری جدید از داستان خراب کاری‌های مسعود شصت‌چی به لحاظ داستانی و بخصوص شخصیت‌پردازی صدمه‌ای به روایت قبلی نمی‌زند و ما همچنان با طنزهای موقعیت جذابی که نویسنده و کارگردان پیش رویمان می‌گذارند همراه می‌شویم. مسعود شصت‌چی هنوز همان شصت‌چی سری قبل است و اگر جذاب‌تر و دوست داشتنی‌تر نشده، بدتر هم نشده است. هنوز همان مرد تک چهره‌ای است که در پوسته هزار چهره متفاوت ظاهر می‌شود و اگرچه از منظر قانون مرتکب خلاف و خراب‌کاری می‌شود اما در واقعیت امر بیش از آن‌که کارهایش مخرب باشد به دلیل آن تک‌چهرگی و یک‌رویی و صداقت و سادگی نجیبانه‌ای که دارد از هر کجا رد می‌شود و هر جا نقشی بازی می‌کند از خودش تأثیر مثبت باقی می‌گذارد اما کسی نیست که قدرش را بداند. همه فقط از او شاکی‌اند. مسعود شصت‌چی همیشه و همه جا در هر نقش و چهره و شغل و حرفه‌ای خودش است. حتی وقتی در سمت مربی فوتبال به قول خودش آرام آرام جو او را می‌گیرد باز هم «معذرت می‌خوام» و «بفرمایین» و «ایشون» گفتنش ترک نمی‌شود. جادوگر هم که می‌شود با ارواح و اجنه با همین لحن صحبت می‌کند. ادب کودکانه دلنشینی دارد و هر کاری می‌کند و هر دست گلی به آب می‌دهد نمی‌تواند مخاطب را که چه بسا شغل و حرفه اش مورد انتقاد مستقیم گروه سازنده برنامه قرار گرفته ‌ از خودش دلگیر و دلخور کند.

بالاخره این‌که «مرد 2 هزار چهره» اگر هیچ چیز تازه‌ای نداشته باشد دست‌کم به خاطر تثبیت یکی از بهترین شخصیت‌های ساخته شده در همه طنزهای تلویزیونی ایرانی یعنی شخصیت مرد ساده و صادقی به نام «مسعود شصت‌چی» که البته از نگاه دیگران گاگول و دروغگو است!، و از این گذشته به خاطر به میان کشیدن خیلی دیگر از مشاغل و حرفه‌های موجود و از این طریق عمومی‌تر و گسترده‌تر کردن مضمون مهم داستان اصلی‌اش، شایسته تحسین و تقدیر است.

آزاد جعفری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها