
این کمدیها که در حوزه اجتماعی و خانوادگی شکل میگرفتند در تعطیلات امسال، به علت پخش نشدن یکی از آنها (اشکها و لبخندها) که قرار بود روی آنتن شبکه یک سیما برود، از کمیت و تعدد اینگونه آثار نمایشی در وضعیت مشابه زمانی کاست. با این حال، به نمایش درآمدن «مرد دو هزار چهره» ، «ماه عسل» و «عید امسال» از دیگر شبکههای تلویزیونی، این امکان را داشتند که بتوانند افرادی از گروههای مختلف جامعه را به سوی خود جذب نمایند.
از این آثار، اولی و سومی بیشتر کمدی اجتماعی و دومی خانوادگی بودند. هر سه آنها موضوعهایی را مورد پردازش قرار دادند که در خود، پیام و ارزشهایی از نظر اخلاق فردی، خانوادگی و اجتماعی داشتند.
موضوع و مضمون این سریالها، مانند غالب دیگر آثار نمایشی، جلوهای از تکرار بودند. به همین جهت انتظار داشتیم با تغییر و یا تاکیدهایی وضعیت متفاوت و به دنبال آن، اثرگذارتری یابند. این توقع، از «مرد دو هزار چهره» بیشتر بود و آن هم به علت تکرار ملموساش با «مرد هزار چهره» است که در همان ایام نوروز سال گذشته تولید شد و در دل تماشاگران و منتقدان نشست. این موضع، هنگامی اهمیت پیدا میکند که درمییابیم «مرد دو هزار چهره» از هر جهت ادامه مرد هزار چهره است همان تم را دنبال میکند و از نظر ساختاری نیز همان وضعیت را الگو قرار میدهد. در چنین موقعیتی است که تغییر نام از «هزار چهره» به «دو هزار چهره» معنا و منطقی عقلانی پیدا نمیکند.
«مرد دو هزار چهره» موقعیتهای کمدیای دارد که نسبت به «مرد هزار چهره» از حجم و تعدد کمتری برخوردار است. در «مرد هزار چهره» شخصیت اصلی نگاه و نقد عریانتری به طبقات و گروههای مختلف اجتماعیای دارد که تشخص و جایگاه حساس و مهمتری دارند و اتفاقا همین خود از دلایل مهمی است که به کمدی این سریال جذابیت عمیقتری داده بود. این وضعیت را در «مرد دو هزار چهره» نمیبینیم. در این ارتباط مثلا میتوان به سکانسهایی اشاره داشت که نقش اصلی را در موقعیت یک خلبان و یا افراد دارای انرژی قرار میدهد.
«مرد دو هزار چهره» در سکانس ورزش فوتبال و قرار گرفتن نقش اصلی به جای یکی از مربیان معروف (فارغ از منطق عقلانی) از جهت دراماتیکی، در خلق رویدادهای خندهآور، با توفیق بیشتری همراه بود. با این همه، سریال از نظر کمدی بودناش وسعت و عمق نقد طبقات و مسائل جامعه، نسبت به اثر مشابه قبل، در موقعیت پایینتری قرار دارد.
در «ماه عسل» با درونمایهای مواجهیم که از جهت موضوع و مضمون، چندان عمیق و اثرگذار جلوه نمیکند. این اثر، پر است از طرح ارزشها و مضامین فکری و اخلاقی که به علت عدم پرداخت خلاقه متن، در سطح باقی میماند و با همه مجالی که دارد، کوششی برای کاوش عمیق و به روزتر آنها، به نمایش نمیگذارد.
ماجرای ازدواج دو دلداده با یکدیگر و ارتباط دادن آن با خواب پدر دختر و وقایع حاشیهای دیگر مانند نقشه سرقت از حساب بانکی امیر، موقعیتهای کمدی دلنشینی را در بستر خود نمیپرورانند. در این سریال نگرش بکری به مخاطب حول مضمون اصلی داده نمیشود، این کاستی از جهتی ریشه در نگاه کلیگرایانه اثر به موضوع دارد و اساسا با همین رویکرد است که نظارهگر شکلگیری موقعیتهای کمتر کمدی در آن هستیم.
«عید امسال» با آن که مجموعهای از بازیگران عرصه کمدی را گرد خود جمع کرده بود در خلق وقایع کمدی، جایگاه مطلوبی پیدا نکرد.
با ماجرای سرقت پول و سپس یافتن و بازگرداندن آن، مخاطب از جهت مفهومی، فضا و وضعیت جذابی را تجربه نمینماید. با واقعه سرقت میشد به لایههایی از خصوصیات و روابط فردی و اجتماعی پرداخت که تاکنون کمتر به آنها توجه شده است.
در میان آثار نمایش کمدی و سریالی که در سال گذشته تولید شد «پیامک از دیار باقی» و «مرد هزار چهره» خوش درخشیدند. این جلوهافکنی، علاوه بر موضوع و پیام به نحوه روایتپردازی و بازی نقشآفرینان مربوط میشد.
در «پیامک از دیار باقی» با شخصیتی روبهرو شدیم که از جنبههای مختلف جذاب مینمود، به گونهای که ما را علاقهمند به چگونگی فرجام وی میکرد. «مرد هزار چهره» هم ما را به کندوکاو و آسیبشناسی گروهها و طبقاتی رهنمون مینمود که هم از جهت محتوا و فضا و هم اجرای نقش اصلی برایمان تازگی داشت. مجموعه سریالهای امسال از آن رو که این دو ویژگی را به خلاقیت و زیبایی آن آثار دارا نبودند، از نظر مقایسهای حتی با سریالهای دیگری که همزمان با آن دو پخش میشدند، تلاش رو به جلو محسوب نمیشوند.
تجربه کمدیهای ساخته شده در طول سالهای پیشین، نمایشگر آن است که در این قالب و ساختار نمایشی، آنهایی توفیق ارتباط وسیع با انبوه مخاطبان را یافتهاند که ارزشهای محتوایی و خلاقیتهای هنری را به صورتی توامان دارند. در این چارچوب است که دیدهایم، تولیداتی که رویکردی فقط سرگرمی تفریحی را پیشه کرده بودند نتوانستند همراهی خوب دیگران را کسب نمایند.
در میان سریالهایی که در ایام نوروز امسال دیدیم «ماه عسل» و «عید امسال» با همه تلاشی که برای طرح تمهایی مثل خوبی صداقت، زشتی طمع و زیادهخواهی یا خیانت در اموال، ترغیب به ازدواج و مانند آنها داشتند، اما روشن بود که شاکله اصلی و شیوه پرداخت متن با هدف ساخت سریالی با محوریت بیشتر سرگرمی تفریحی، طراحی شده است.
پیرامون جنبههای هنری این آثار، بیش از همه متن و فیلمنامه بحث برانگیزند. از نکات محوری که در این حوزه قابل اشاره بوده، نمایاندن نقشها در قالب غالبا تیپ و به میزان کمتر تیپ شخصیت است.
عاملی که میتواند به این دو، با در نظر گرفتن ویژگی و کارکردهای رواییشان اثرگذاری عمیقتری دهد، قرار دادن آنها در برابر موقعیتهای بکر و کمتر تجربه شده است. در این میان، نمایاندن اندیشه و مضامین اثر در قالب شخصیت، میتوانست لایههای عمیق و زیباتر دیگری از رفتار و خصایص انسانی در قالب کمدی، روبهروی ما قرار دهد. از یک منظر، روایتپردازی با کندیای صورت میگیرد که گاه ملالآور است. این وضعیت معمولا در رفتار تیپ یا تیپ شخصیتها دیده میشوند. در «مرد دو هزار چهره» نقش اصلی در برابر موقعیتهایی قرار میگیرد که اگرچه به ظاهر متفاوت، اما در باطن یکی است.
یکسان بودن رفتار او در برابر آن موقعیتهای مشابه و تکراری بودن رویدادها و قابل پیشبینی بودنشان و در مواردی کش پیدا کردن بیش از حد برخی از سکانسها، از ضرباهنگ مطلوب آنها کاسته است.
از دیگر عوامل عدم جذابیت فیلمنامه، گنجانیده نشدن داستانهای فرعی مناسب در کنار خط اصلی روایت است. در «مرد دو هزار چهره» محور و کل داستان روی نقش اصلی شکل میگیرد. در «ماه عسل» این داستانها با همه نمودی که دارند فروغ خیرهکننده و اثرگذاری از نظر دراماتیکی نمییابند و در «عید امسال» نیز این رویکرد به گونهای کمرنگ در ساختار متن دیده میشود.
در میان این سه اثر، در «مرد دو هزار چهره» با لحظههای کمدی بیشتری مواجهیم. این وضعیت در سکانس فوتبال به اوج خود میرسد. در خندهآور بودن آن صحنه و سکانسها، بیشک، متن نقش داشته است، اما بیشترین تاثیرگذاری در این زمینه را باید مربوط به شیوه و سبک بازی نقش اصلی دانست. در «ماه عسل» و «عید امسال» فیلمنامه، تلاش خلاقهای را برای آفرینش فضا و حال و هوای کمدی موثر و عمیقتر بروز نمیدهد.
«مرد دو هزار چهره»، «ماه عسل» و «عید امسال» از نظر دیگر ابعاد هنری نظیر کارگردانی، تصویر، صدا و طراحی صحنه و لباس مطلوباند. در این میان تکراری بودن بازیها را باید به عوامل گوناگونی ارتباط داد. بخشی از آن به متن برمیگردد که نتوانسته موقعیتهای بکرتری را برای نقشآفرینان ایجاد کند تا امکان شکوفایی و نوآوری بیشتری برای آنها فراهم گردد.
ساخت سریالها و آثار نمایشی در قالب کمدی، کاری سخت و طاقتفرساست. علت آن را باید در موانع و مشکلاتی دانست که بعضیشان به ساختار جامعه و آستانه تحمل نقد در میان مسوولان و گروههای مختلف اجتماع برمیگردد و برخی به توانمندی هنرمندانی که در این عرصه فعالیت دارند. به نظر میآید هنوز برای دستیابی به الگوهایی از کمدی متناسب، با نیازهای مخاطب و شرایط جامعه همچنان نیازمند تلاش و تجربهایم.
محمدرضا کریمی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
«جامجم» در گفتوگو با کارشناسان به بیماری گوارشی شایع شده در کشور پرداخته است
خانواده مهدیه اسفندیاری در گفتگو با جام جم از ۱۳۸ روز زندان انفرادی خواهرشان میگویند
درگفتوگو با دکتر محمدعلی بهمنی قاجار، واکنش ملت ایران به مداخلات خارجی و منفوربودن تجزیهطلبان را مورد بررسی قرار دادیم